نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم

1095
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33563
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    6
    تشکر شده 11 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم

    همه می خواهند که حرف‌هایشان شنیده شود. هیچ اشکالی ندارد که عقاید و احساسات خود را با افراد دیگر در میان بگذاریم. البته بیان عقاید، زمانی که بیش از اندازه باشد، برای طرف مقابل آزاردهنده و یا خجالت آور خواهد بود. یکی از مهم ترین راه های یک دوست یا سخنور خوب بودن، خوب گوش کردن است.

    راه حلی برای مشکل تان بیابید. اگر به این نتیجه رسیده اید که زیاد صحبت می کنید و می خواهید راهی بیابید تا از حرف زدن خود بکاهید، اینگونه فکر نکنید که “خب درسته، من مشکل دارم؛ ولی نمی تونم مشکلمو حل کنم”. اگر یادگرفتن مسائلی پیچیده، چون نواختن ساز، بازی کامپیوتری، آشپزی، باغبانی و کارهایی از این دست برای شما شدنی است، مطمئن باشید از پس این کار هم بر می آیید.

    ___________________________________
    به صورت هوشیارانه، برای بیشتر گوش دادن و کمتر حرف زدن، تلاش کنید. گوش دادن به این معنی است که به طرف مقابل و صحبتی که می کند، اهمیت می دهید. مردم یک شنونده خوب را همیشه می ستایند، چرا که جالب است بدانید که همه عاشق این هستند که از خودشان برای کسی دیگر صحبت کنند. هیچ موضوعی مهم تر و جالب تر از خودشان وجود ندارد که دوست داشته باشند در مورد آن صحبت کنند. به یاد داشته باشید که اگر به آنها اجازه صحبت دهید (سوالی بی انتها بپرسید، حرف او را قطع نکنید، با زبان بدن او تعامل داشته باشید و با او تماس چشمی داشته باشید) و البته سوالاتی که در این باب پیش می آیند از او بپرسید. خواهید دید که با صحبت کم، آنها شما را سخنوری زیرک و باهوش می پندارند. اغلب تصور می کنند که حرف زدن زیاد، نشان از زیرکی و سخنور بودن است. به عنوان مثال، اگر یک مهمان غذایی که یک تنه، نیمی از غذایی که برای چند نفر است را خودش بخورد، آیا شما او را مهمان خوبی قلمداد می کنید؟ مطمئنا او را مهمان خوبی نمی دانید و بیشتر او را بی ادب، خودخواه و کسی که مبادی آداب رفتار نمی کند، می دانید.
    ___________________________________
    مام ساعات سکوت را لازم نیست پر کنید. این موضوع بیشتر در بین یک گروه از افراد اتفاق می افتد. مکث معمولا زمانی است که فرد دیگر در حال فکر کردن می باشد و البته ممکن است زمانی برای تاکید روی عبارتی خاص یا موضوعی باشد. بعضی ها اینگونه اند که زمانی را ساکت می مانند تا فکر کنند و بعد به سوال دیگر پاسخ دهند. اینگونه نیست که بین هر سکوتی باید شما صحبت کنید؛ با پریدن بین صحبت دیگران، رشته افکار آنان را پاره خواهید کرد. ۵ ثانیه صبر کنید و اگر دیدید که کسی صحبت نکرد، با ایراد یک پرسش، و نه نظر، دیگران را به حرف درآورید.

  2. 5 کاربران زیر از نازنین00 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : کـــــمــــتر حرف بزنیم و بیــشتــر گوش کنیم

    من از بس حرف نزدم و گوش دادم مریض شدم

    پس کی به حرفای من گوش میده؟

  4. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کـــــمــــتر حرف بزنیم و بیــشتــر گوش کنیم

    ضمن تایید و تشکر از متن مفید...عزیزان باید توجه کنند که پیام اصلی مطلب و معنای نهایی این گوش دادن در واقع : (( خویشتنداری )) هست...

    اینکه تمامی این نکات دارن به ما میگن که باید در نحوه ی برخورد و رفتار و گفتگو با دیگران خویشتنداری رو به نحو احسن انجام بدیم تا شنونده و همینطور سخنوره خوب و محبوبی دیده بشیم

    بموقع حرف بزنیم.بموقع سکوت کنیم.کوتاه و سنجیده بگیم و بیشتر از اونچه که ما از دیگران انتظار داریم به صحبت یا درددل مخاطبمون توجه کنیم.و در تمام مدت خویشتنداری رو رعایت کنیم

    یاد بگیریم که گاهی وقتها واقعا نیازی به حرف زدن هم نیست.شاید فقط مخاطب ما 1 گوش شنوا بخواد.گاهی شاید فقط بهترین کار کمی سکوت باشه.خویشتنداری در دنیای امروز هنرِ بزرگیه

    حرف نزدن در مورد همه چیز.نظر ندادن در مورد موضوعات و مسائل بی اهمیت.کنجکاوی نکردن و قضاوت نکردن و حکم ندادن در مورد زندگی یا عقاید و رفتار دیگران.و در یک کلام خویشتنداری

    اینها چیزهای کوچکی نیستند و در واقع ویژگیهای بسیار خاصی هستند که تفاوت واقعیه بین انسانی که واقعا فهمیده و باهوش هست رو با کسی که فقط تظاهر به زیرک بودن میکنه

    مشخص میکنند...پس همونطور که عرض کردم...در دنیای امروز و جامعه ی فعلی...خویشتنداری کردن یک هنره و عمل کردن به اون توسط شخص و جوان امروز یک شاهکاره...

    سلامت و سربلند باشید.
    ویرایش توسط YAshin.SAhAkiyAn : 01-31-2017 در ساعت 01:05 AM

  6. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : کـــــمــــتر حرف بزنیم و بیــشتــر گوش کنیم

    پس من یه هنرمندم

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم

    صحبت كردن یكی از نیازهای طبیعی انسانهاست و اگر بخواهیم حق مطلب را بهتر ادا كنیم، باید بگوییم حرف زدن یكی از مهارت‌های زندگی است كه برای توسعه و تداوم روابط سالم و مستحكم لازم است


    همچنین نحوه سخن گفتن و عادت‌های كلامی تا حد بسیار زیادی بازگوكننده شخصیت افراد است. بعضی از مردم آنقدر حرف می‌زنند كه همه ترجیح می‌دهند از مصاحبت با آنها اجتناب كنند، و برخی دیگر آنقدر كم‌حرف‌اند كه حتی در زمانی كه به حرف زدن احتیاج هست نیز از اینكار طفره می‌روند.


    در اینجا ما پیشنهاداتی به شما ارائه می‌دهیم كه نه فردی پرحرف و خسته كننده باشید و نه فردی منزوی و خجالتی. مثل تمام جنبه‌های زندگی حفظ تعادل بهترین گزینه است.


    وراجی كردن و مسلسل وار حرف زدن، شاید برای شخص سخنگو لذت بخش و دل انگیز باشد اما مسلماً اگر نظر شنونده را هم بپرسید، تناقض این نظرات كاملاً‌ برایتان مشهود خواهد بود.
    گاهی مواقع پرحرفی بجز دلایل شخصیتی می‌تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد، از جمله وقتی:

    اغلب مواقع وقتی حس تعادل درونی ما دچار نوسان می‌شود و احساسات ضد و نقیض ما را احاطه می‌كند، ناخوداگاه سعی می‌كنیم این احساس را با تند‌تند حرف زدن جبران كرده و بپوشانیم.
    در چنین مواقعی آنچنان با جدیت به حرف زدن ادامه می‌دهیم كه گویی برای جلوگیری از برقراری سكوت مسئولیتی به عهده ما گذاشته شده و وظیفه داریم برای ادای این وظیفه دست به ایراد هر سخنی بزنیم حتی اگر این سخنان كاملاً بی‌ربط و بی‌معنی بوده و فقط جنبه حرافی داشته باشد.


    اما اگر حرف چندان جالب توجه، باارزش، و مهمی برای گفتن ندارید، نباید بابت این سكوت زیاد نگران باشید و خود را مجبور به سخن گفتن بدانید. با این آرامش كنار بیایید و اجازه دهید احساس نیاز برای گفت‌وگو كردن روند طبیعی خود را طی كند و خود به خود به جریان بیفتد.

    صحبت كردن درباره خود بزرگترین اشتباهی است كه همه مردم مرتكب می‌شوند. حتماً تا بحال با افرادی كه دائماً‌ در حال بازگو كردن خاطرات و تجربیات شخصی هستند مواجه شده‌اید، ‌آنها در قبال كوچكترین كلامی كه از طرف شما گفته شود سیلی از حرفهای خسته كننده را به سوی شما روانه می‌كنند و هیچ توجهی نیز به بی‌قراری و كلافگی شما نشان نمی‌دهند.

    «برای دیگران سخن بگویید نه به‌خاطر خودتان» این قانون طلایی همه جا جواب می‌دهد. درست نیست كه هدف ما از صحبت كردن صرفاً شخصی باشد و تنها برای درد و دل كردن و سبك شدن باب گفتگو را باز كنیم.


    مثل تمام رابطه‌های دو طرفه در اینجا هم باید به طرف مقابل توجه نماییم و برای آنها احساس ارزشمندی به ارمغان بیاوریم. اما اگر فقط بخواهیم درباره خودمان صحبت كنیم و فقط نفس خود را ارضا كنیم، همان بهتر كه فقط و فقط خودمان مخاطب حرف‌هایمان باشیم.

    برای اینكه متوجه شوید سخنانتان چقدر برای طرف مقابل خسته كننده و كسالت آور است، به زبان بدن آنها دقت كنید.

    اگر از حركات و احوالات آنها اینطور برمی‌آید كه تلاش می‌كنند به هر بهانه‌ای از دستتان در بروند، اگر سرشان را در دستانشان گرفته‌اند، اگر به نقطه‌ای دور خیره شده‌اند، ‌یا اگر تلاش می‌كنند بحث را عوض كنند، این بدین معناست كه آنها از سخنان شما خسته شده‌اند.

    صحبت كردن درباره خصوصیات بد دیگران، و یا مبالغه كردن درباره اشتباهات و نقطه ضعف‌های آنها عادت بسیار زشتی است كه متاسفانه اكثر جمع‌های دوستانه یا خانوادگی به چنین صحبت‌هایی منجر می‌شود.

    فقط به این دلیل كه همه اینكار را انجام می‌دهند شما نمی‌توانید خودتان را توجیه كنید و با جماعت همرنگ شوید.

    مسئله این است كه اغلب اوقات با اینكه می‌دانیم از لحاظ اخلاقی مجاز به انجام چنین رفتاری نیستیم، اما باز‌هم به ندای وجدان توجهی نكرده و به شیوه غلط خود ادامه می‌دهیم، زیرا با بدگویی از دیگران می‌توانیم بیشتر و بیشتر حرف بزنیم و همیشه سوژه داغی برای ادامه گفت‌وگو داشته باشیم.

    اما یادتان باشد مردم همیشه برای كسانی كه در چنین مواقعی سكوت اختیار كرده و از موقعیت‌هایی كه منجر به بدگویی از دیگران می‌شود كناره گیری كنند، ‌احترام بیشتری قائل هستند.

    اگر شما در همان برخوردهای اولیه از دیگران انتقاد كنید مسلماً در نظر آنها فرد قابل اعتمادی به نظر نمی‌آیید. در چنین موقعیت‌هایی سكوت شما بر بزرگی و احترام‌تان می‌افزاید.



    عقلا همیشه می‌گویند «وقتی حرف باارزشی برای گفتن ندارید، بهتر است كه چیزی نگویید و سكوت اختیار كنید» به حق كه نصیحت به جایی است اما واقعاً چه تعداد از ما به این جمله عمل می‌كنیم.



    منزوی و گوشه گیر شدن كار ساده ایست، این‌طور نیست؟ در چنین مواقعی ما از برخورد با افراد تازه وارد اجتناب می‌كنیم و ترجیح می‌دهیم هیچ‌گام مثبتی برای خارج شدن از خلوت آرامش و تنهایی خود بر نداریم.

    در بیشتر مواقع اگر برای صحبت كردن و معاشرت با افراد جدید از خود علاقه نشان ندهید، فردی خود شیفته و مغرور به نظر میایید، پس سعی كنید از لاك تنهایی‌تان بیرون بیایید و شما اولین نفری باشید كه دست دوستی به سمت دیگران دراز می‌كنید.

    البته تمام ما لحظاتی را تجربه كرده‌ایم كه به دلایل خواسته یا ناخواسته‌ای دچار بی‌حوصلگی و كم‌حرفی شده باشیم. شاید بتوان برای ایجاد چنین حال و هوایی چند دلیل ذكر كرد:


    یكی از دلایلی كه می‌تواند بطور موقتی باعث كم‌حرفی شود، خشم و عصبانیت نسبت به اتفاقاتی است كه در زندگی همه ما رخ می‌دهد.

    یك پیشنهاد برای خلاص شدن از این احساس فراموش كردن مسائل و افرادی است كه شما را خشمگین كرده‌اند. اگر از كسی گله و شكایتی دارید بهتر است به‌جای اینكه خودخوری كنید، با آرامش و خیلی مودبانه با او صحبت كنید و یا حتی به‌صورت غیر مستقیم حرف‌هایتان را بزنید.

    صحبت كردن همیشه به شفاف شدن فضا و برطرف كردن بسیاری از سوءتفاهم‌هایی كه در اثر سكوت‌های بیجا ایجاد می‌شود كمك می‌كند.

    سعی كنید اگر حرفی روی دلتان سنگینی می‌كند هر چه زودتر آن را به زبان بیاورید قبل از اینكه آنقدر سنگین شوند كه ما بین شما و كسانی كه دوستشان دارید فاصله بیاندازند.

    اگر ما یاد بگیریم با چه روشی سخنان خود را بیان كنیم تا منجر به ایجاد خشم و عصبانیت در طرف مقابل نشود، در این صورت به كلید طلایی ارتباطات دست یافته‌ایم و تنها در این صورت است كه می‌توانیم موقعیت‌های تنش‌زا را تنها با چند جمله به ظاهر ساده آرام كنیم.

    بعضی مواقع غرور عامل كناره گیری ما از صحبت كردن با بعضی از افراد شده و این احساس برتری نهفته در درون ماست كه مانع از هم كلامی ما با كسانی می‌شود كه از لحاظ موقعیت اجتماعی یا خانوادگی در سطح پایین‌تری قرار دارند.

    آیا تا به حال برای صحبت كردن با مسئول نظافت شركت خود پیش قدم شده‌اید؟ فكر نمی‌كنید كوتاهی شما به این دلیل بوده كه از لحاظ موقعیت اجتماعی او را پایین‌تر از خود می‌بینید؟


    خجالت یكی از عواملی است كه باعث می‌شود نتوانیم شخصیت و احساسات واقعی خود را نشان دهیم و این احساس مزاحم مانع از ارتباط ما با كسانی می‌شود كه دوست داریم با آنها هم صحبت شویم.

    خجالت از احساس عدم امنیت و نگرانی بابت آنچه در مورد ما گفته خواهد شد ناشی می‌شود. اما اگر با خودمان صادق باشیم و نقاط ضعف و قوت خود را پذیرفته باشیم، دیگر نگران قضاوت‌های بعضاً نادرست دیگران نخواهیم بود.

    ما موظف نیستیم كه همه را تحت تاثیر اعمال و رفتار خود قرار دهیم. اجازه ندهید خجالت سدی شود در مقابل علایق و خواسته‌هایتان و مانع از آن شود كه به راحتی با دیگران سخن بگوید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد