نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: افسردگی بسیار شدید همسرم

3375
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33970
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    افسردگی بسیار شدید همسرم

    سلام

    سابقه ازدواج من با همسرم به بیش از یک سال میرسه اما همدیگه رو از مدتها قبل میشناختیم. متاسفانه همسرم از افسردگی بسیار شدید رنج میبره. قبل از ازدواج تا حدی متوجه این موضوع شده بودم اما فکر نمیکردم انقدر حاد باشه. دائما گلایه میکنه که هیچ انگیزه ای از زندگی نداره، هیچ موفقیتی کسب نکرده، هیچ دلخوشی برای زندگی نداره، اعتماد به نفس بسیار پایینی داره و به شدت به دیگران حسادت میکند (تا حدی که هر کسی را که میبیند در فکر فرو میرود)، شدیدا به من شکاکه و به محض اینکه تنها میشه در کار من تجسس میکنه و بهانه های مختلف جور میکنه و دعوا ایجاد میکنه.

    در یک جمله زندگی رو برای من زهر کرده. در این مدت خیلی تلاش کردم که با مشکلش کنار بیایم و کمکش کنم، به حرف هاش با آرامش گوش بدم --شدیدا حرفهای دردآوری میزنه-- اما نشد. حتی دوره روانشناسی رفتم که کمکش کنم اما نشد. باهاش صحبت کردم و ازش خواستم که با هم بریم پیش مشاوره یا دکتر اما قبول نکرد و جوش آورد که دارم انگ روانی میزنم که طلاقش کنم. بهیچ وجه قبول نمیکنه که حتی با هم دکتر بریم. نمیخوام به خانواده ش زنگ بزنم چون نگران میشن و از راه دور میان و به جای کمک دردسر درست میکنن. این رو هم فهمیدم که توی خونواده همسرم افسردگی یک تابو و بیماری بد محسوب میشه.

    از طرف دیگه، از نظر شرایط کاری توی موقعیت بحرانی هستم که شدیدا نیاز به آرامش دارم. اما هر وقت که از سر کار میام خونه باید با چالش های جدید و دعوا و... روز رو به شب برسونم. صبح انگیزه برای بیدار شدن از خواب نداره و وقتی که من بیدار میشم که برم سر کار با من دعوا میکنه که چرا دارم تنهاش میزارم. خوشبختانه کارم طوری هست که هر روز یکی دو ساعت دیر میرم سر کار مشکلی بوجود نیومده. اما شدیدا کارآییم کم شده و حتی مدیرم هم متوجه موضوع شده.

    واقعا موندم که چکار کنم. از یک طرف زندگیم رو دوست دارم و نمیخوام کم بیارم. از یک طرف زندگی برام نمونده و این دعواهای بیجا تمام حرمت ها رو از بین برده. نگرانم که من رو هم با خودش توی گودال افسردگی بکشه. آیا راه حلی هست؟
    ویرایش توسط hambad : 02-15-2017 در ساعت 12:09 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    از علائم اصلی افسردگی می توان به موارد زیر اشاره کرد
    – مصرف بیش از حد مواد مخدر و الکل
    – بی خوابی و یا خواب بیش از حد
    – کج خلقی
    – از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که قبلا به آنها علاقه مند بودید
    – نا امیدی
    – فکر کردن مداوم راجع به اینکه اتفاق بدی در راه است
    – فکر کردن راجع به مرگ و یا خودکشی و یا تلاش برای انجام آن
    – توهم و هذیان گویی
    شاید با خودتان فکر کنید که افسردگی شما غیر قابل درمان است، اما بهتر است با یک روانشناس متخصص صحبت کنید و از او راه حل بخواهید. حتی برای موارد خیلی شدید افسردگی هم راه حل وجود دارد.

    تمامی افرادی که در معرض عوامل خطر قرار می گیرند خودکشی نمی کنند. علاوه بر افسردگی شدید و دیگر بیماری های روانی، عوامل خطر برای دست زدن به خودکشی می تواند موارد زیر باشد:
    – سو سابقه مصرف مواد
    – سابقه دست زدن به خودکشی
    – سابقه خودکشی در خانواده
    – سابقه خانواده در بیماری های روانی و یا سو مصرف مواد
    – وجود اسلحه در خانه
    – محبوس بودن
    – قرار گرفتن در معرض رفتار متمایل به خودکشی در دیگر افراد

    فکر کردن به خودکشی: وضعیت اورژانسی


    برای افرادی که به افسردگی مزمن مبتلا هستند، خودکشی یک تهدید اصلی محسوب می شود. بر طبق آمار اعلام شده سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا دست به خودکشی می زنند و به احتمال زیاد عدد واقعی خودکشی از این عدد بیشتر است. بین افرادی که افسردگی مزمن آنها درمان نشده است، ۱۵ درصد آنها دست به خودکشی میزنند.
    اما نشانه های فکر کردن به خودکشی و یا تصمیم به آن چیست؟
    – صحبت کردن راجع به مردن و یا کشتن خودتان
    – جستجو راجع به راه های کشتن خود. به عنوان مثال جستجو در اینترنت برای یافتن سم یا داروهای خطرناک
    – صحبت کردن راجع به ناامیدی و یا عدم یافت دلیل کافی برای زندگی کردن
    – حرف زدن در مورد یک درد و ناراحتی لاعلاج که فرد افسرده گمان می کند گرفتارش شده
    – تصورات و صحبت هایی با درون مایه سربار بودن برای دیگران
    – افزایش استفاده از مواد مخدر و یا الکل
    – داشتن رفتار مضطرب و آشفته
    – خوابیدن بیشتر و یا کمتر از میزان عادی
    – احساس منزوی بودن
    – نشان دادن خشم و یا صحبت کردن راجع به انتقام
    – نوسانات خلقی شدید

    به خاطر داشته باشید که اقدام به خودکشی تصمیمی است که تنها در یک لحظه گرفته می شود. اگر فکر می کنید درگیر این بیماری و حس هستید، اسلحه، داروها و هر چیز دیگری را که فکر می کنید با آن به خودتان صدمه میزنید را از دسترس دور کنید. با دور نگه داشتن ابزار خودکشی، شما وقت را برای خودتان می خرید و شاید بتوانید در این زمان از فکر خودکشی بیرون بیایید و شاید هم بر ناراحتی خود غلبه کنید.
    از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید و یا به دنبال راه درمانی برای رهایی از اعتیاد به آنها باشید. مصرف آنها می تواند افسردگی شما را شدیدتر کنند و فکر خودکشی را در شما تقویت کنند. تحقیقات نشان می دهد که بین ۳۳ تا ۶۹ درصد افرادی که به خودکشی دست زده اند، قبل از خودکشی الکل مصرف کرده اند.
    در صورتی که خودتان، دوستان یا یکی از اعضای خانواده علائم فوق را دیده اید، بهتر است مراجعه سریع به پزشک، روانپزشک و یا روانشناس را در اولویت های کاری تان قرار دهید.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33970
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    از علائم اصلی افسردگی می توان به موارد زیر اشاره کرد
    – مصرف بیش از حد مواد مخدر و الکل
    – بی خوابی و یا خواب بیش از حد
    – کج خلقی
    – از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که قبلا به آنها علاقه مند بودید
    – نا امیدی
    – فکر کردن مداوم راجع به اینکه اتفاق بدی در راه است
    – فکر کردن راجع به مرگ و یا خودکشی و یا تلاش برای انجام آن
    – توهم و هذیان گویی
    شاید با خودتان فکر کنید که افسردگی شما غیر قابل درمان است، اما بهتر است با یک روانشناس متخصص صحبت کنید و از او راه حل بخواهید. حتی برای موارد خیلی شدید افسردگی هم راه حل وجود دارد.

    تمامی افرادی که در معرض عوامل خطر قرار می گیرند خودکشی نمی کنند. علاوه بر افسردگی شدید و دیگر بیماری های روانی، عوامل خطر برای دست زدن به خودکشی می تواند موارد زیر باشد:
    – سو سابقه مصرف مواد
    – سابقه دست زدن به خودکشی
    – سابقه خودکشی در خانواده
    – سابقه خانواده در بیماری های روانی و یا سو مصرف مواد
    – وجود اسلحه در خانه
    – محبوس بودن
    – قرار گرفتن در معرض رفتار متمایل به خودکشی در دیگر افراد

    فکر کردن به خودکشی: وضعیت اورژانسی


    برای افرادی که به افسردگی مزمن مبتلا هستند، خودکشی یک تهدید اصلی محسوب می شود. بر طبق آمار اعلام شده سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا دست به خودکشی می زنند و به احتمال زیاد عدد واقعی خودکشی از این عدد بیشتر است. بین افرادی که افسردگی مزمن آنها درمان نشده است، ۱۵ درصد آنها دست به خودکشی میزنند.
    اما نشانه های فکر کردن به خودکشی و یا تصمیم به آن چیست؟
    – صحبت کردن راجع به مردن و یا کشتن خودتان
    – جستجو راجع به راه های کشتن خود. به عنوان مثال جستجو در اینترنت برای یافتن سم یا داروهای خطرناک
    – صحبت کردن راجع به ناامیدی و یا عدم یافت دلیل کافی برای زندگی کردن
    – حرف زدن در مورد یک درد و ناراحتی لاعلاج که فرد افسرده گمان می کند گرفتارش شده
    – تصورات و صحبت هایی با درون مایه سربار بودن برای دیگران
    – افزایش استفاده از مواد مخدر و یا الکل
    – داشتن رفتار مضطرب و آشفته
    – خوابیدن بیشتر و یا کمتر از میزان عادی
    – احساس منزوی بودن
    – نشان دادن خشم و یا صحبت کردن راجع به انتقام
    – نوسانات خلقی شدید

    به خاطر داشته باشید که اقدام به خودکشی تصمیمی است که تنها در یک لحظه گرفته می شود. اگر فکر می کنید درگیر این بیماری و حس هستید، اسلحه، داروها و هر چیز دیگری را که فکر می کنید با آن به خودتان صدمه میزنید را از دسترس دور کنید. با دور نگه داشتن ابزار خودکشی، شما وقت را برای خودتان می خرید و شاید بتوانید در این زمان از فکر خودکشی بیرون بیایید و شاید هم بر ناراحتی خود غلبه کنید.
    از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید و یا به دنبال راه درمانی برای رهایی از اعتیاد به آنها باشید. مصرف آنها می تواند افسردگی شما را شدیدتر کنند و فکر خودکشی را در شما تقویت کنند. تحقیقات نشان می دهد که بین ۳۳ تا ۶۹ درصد افرادی که به خودکشی دست زده اند، قبل از خودکشی الکل مصرف کرده اند.
    در صورتی که خودتان، دوستان یا یکی از اعضای خانواده علائم فوق را دیده اید، بهتر است مراجعه سریع به پزشک، روانپزشک و یا روانشناس را در اولویت های کاری تان قرار دهید.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    اصلا حاضر نیست بیاد مشاوره یا دکتر. من چطور تشویقش مکنم که بیاد؟ میگه خوبه و اصلا متوجه نیست که زندگی رو داره خراب میکنه.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33970
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربـه 1 نمایش پست ها
    داداش همه افسردن
    بهش امید بده
    ببرش تفریح
    شلوغ کن اطرافشو
    نزار نابود بشه
    من تک و تنهام دارم میمیرم
    اون حداقل تو رو داره کمکش کن
    خیلی تلاش کردم اما نمیشه. من تمام مشکلات زندگی با یک فرد افسرده رو به جون خریدم اما واقعا آسون نیست.

    یه مثال ساده بزنم، میبرمش دوچرخه سواری از اول تا آخرش دنبال بهانه هست تا من رو از کارم پشیمون کنه.
    از سر کار زود میام میگه میخوام تنها باشم، دیر میام میپرسه کجا بودم و چرا براش اهمیت قایل نیستم.
    کلا با هیچ کسی نمیخواد رابطه داشته باشه؛ چند بار دوستام دعوت کردن رفتیم خونه شون اما از هر کدوم یک ایرادی گرفت. توی کل اون مدت یک کلمه هم حرف نزد. هر چی من ازش تعریف کردم بعدش اومد خونه گفت مسخره ش کردم. آخرش هم به من گفت که من عاشق زن دوستم شدم و میخوام از این طریق بهش نزدیک بشم، که دیگه پیش دوستام نبردمش که روابط کاریم تحت الشعاع قرار نگیره.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33970
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربـه 1 نمایش پست ها
    منم افسردم درکش میکنم
    افسرده ها دنبال بهونه هستن که هم خودشون و هم بقیه رو ناراحت کنن
    مثل بچه ای که هر چی براش بخری یه بهونه میاره میگه نه اینو نمیخوام
    البته قضیشون با بچه فرق داره
    اونا از جاهایی ضربه شدید خوردن
    افکار ارزشمندی داشتن برا خودشون که نادیده گرفته شده و تحقیر شدن
    اونو ارزشمند زیبا و با استعداد جلوه بده
    استعداداشو گوشزد کن
    بگو در کنار اینهمه مشکلات میشه لبخند زد و با لذتی حتی اندک زندگی کرد
    بهش بگو ازدواج یه نعمت بزرگه که خیلی ها ندارن پس با هم قدرشو بدونید و زندگیتونو از نو شروع کنید
    با حرفت کاملا موافقم. اگر موافق نبودم تا الآن این همه تلاش نمیکردم. اما باید بدونیم که من متخصص و مشاور و روانپزشک نیستم و توانی محدودی دارم. باید با کسی حرف بزنه که متخصص این موضوع باشه تا راه های جدیدی پیش راهمون بزاره.

    وقتی که یک انسان نخواد من نمیتونم کمکی بهش بکنم. الآن هم مشکل من اینه که اول بخواد و با هم بریم مشاوره بعد من همین تلاشم رو ادامه بدم...

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33957
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    31
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hambad نمایش پست ها
    سلام

    سابقه ازدواج من با همسرم به بیش از یک سال میرسه اما همدیگه رو از مدتها قبل میشناختیم. متاسفانه همسرم از افسردگی بسیار شدید رنج میبره. قبل از ازدواج تا حدی متوجه این موضوع شده بودم اما فکر نمیکردم انقدر حاد باشه. دائما گلایه میکنه که هیچ انگیزه ای از زندگی نداره، هیچ موفقیتی کسب نکرده، هیچ دلخوشی برای زندگی نداره، اعتماد به نفس بسیار پایینی داره و به شدت به دیگران حسادت میکند (تا حدی که هر کسی را که میبیند در فکر فرو میرود)، شدیدا به من شکاکه و به محض اینکه تنها میشه در کار من تجسس میکنه و بهانه های مختلف جور میکنه و دعوا ایجاد میکنه.

    در یک جمله زندگی رو برای من زهر کرده. در این مدت خیلی تلاش کردم که با مشکلش کنار بیایم و کمکش کنم، به حرف هاش با آرامش گوش بدم --شدیدا حرفهای دردآوری میزنه-- اما نشد. حتی دوره روانشناسی رفتم که کمکش کنم اما نشد. باهاش صحبت کردم و ازش خواستم که با هم بریم پیش مشاوره یا دکتر اما قبول نکرد و جوش آورد که دارم انگ روانی میزنم که طلاقش کنم. بهیچ وجه قبول نمیکنه که حتی با هم دکتر بریم. نمیخوام به خانواده ش زنگ بزنم چون نگران میشن و از راه دور میان و به جای کمک دردسر درست میکنن. این رو هم فهمیدم که توی خونواده همسرم افسردگی یک تابو و بیماری بد محسوب میشه.

    از طرف دیگه، از نظر شرایط کاری توی موقعیت بحرانی هستم که شدیدا نیاز به آرامش دارم. اما هر وقت که از سر کار میام خونه باید با چالش های جدید و دعوا و... روز رو به شب برسونم. صبح انگیزه برای بیدار شدن از خواب نداره و وقتی که من بیدار میشم که برم سر کار با من دعوا میکنه که چرا دارم تنهاش میزارم. خوشبختانه کارم طوری هست که هر روز یکی دو ساعت دیر میرم سر کار مشکلی بوجود نیومده. اما شدیدا کارآییم کم شده و حتی مدیرم هم متوجه موضوع شده.

    واقعا موندم که چکار کنم. از یک طرف زندگیم رو دوست دارم و نمیخوام کم بیارم. از یک طرف زندگی برام نمونده و این دعواهای بیجا تمام حرمت ها رو از بین برده. نگرانم که من رو هم با خودش توی گودال افسردگی بکشه. آیا راه حلی هست؟
    چرا به شما شکاک هست؟ دلیل خاصی داره؟ همه ی چیزهایی که گفتین شبیه زندگی ما هست
    شوهر منم به من میگه افسرده
    البته مثل شما نمیخواد برای افسردگی من کاری کنه
    برای همین من قبول ندارم افسرده ام چون خودش افسردگی من رو بیشتر می کنه و کارهایی میکنه که متناقضه
    مهم نیست
    ولی این سوال رو ازتون پرسیدم که ببینین چرا همسرتون افسرده هست؟
    چرا شکاکه
    این دوتا کاملا متفاوته
    چقدر در راستای تلاشتون درکش میکنین؟
    شوهر منم میگه زیاد تلاش می کنه ( میگفت - می کرد )‌اما من وقتی بهش اعتماد میکردم و باهاش حرف میزدم و از خیانتش براش گفتم و گفتم داره ازارم میده سرم داد زد و گفت من فکر کنم تو خودت هیچ تلاشی نمیخوای بکنی و همش با حرفات میخوای من رو ازار بدی
    در صورتی که من بهش داشتم میگفتم من میخوام فراموش کنم ولی نمیتونم و گاهی به من فشار میاره و تحملم رو صفر کرده
    شوهر من قبلا از یکی از خانم های دانشگاهش که قرار بوده بهش کاربری یک سایت رو یاد بده راجب زندگیمون حرف زده بود و درد و دل میکردو اسمش رو میزاره مشاوره
    من فکر میکنم همه ی مشاوره ها مثل دوست دخترهاش هستن مثل اون روز
    شوهرم دردی که توی دلم گذاشته نمیدونه چقدره که حالا میخواهد درمان کند
    از ما که گذشت....
    شما هم بهتره اول جدا از تلاش هاتون همسرتون رو ببینین فرض کنین یه غریبه هست سعی کنید از نظر یه غریبه ببینین مشکلش چیه این بیشتر از اینکه شوهرش باشین کمک میکنه چون به نظر من اگه از جانب شوهر ببینیدش یا ترحم دارین یا حق به جانب خواهید بود البته اگه فکر میکنید همسرتون واقعا افسرده هست .
    شما اگه فکر میکردین افسرده هست از اول نباید باهاش ازدواج میکردین چون اونم بحر امیدی وارد زندگیتون شده

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33957
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    31
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hambad نمایش پست ها
    خیلی تلاش کردم اما نمیشه. من تمام مشکلات زندگی با یک فرد افسرده رو به جون خریدم اما واقعا آسون نیست.

    یه مثال ساده بزنم، میبرمش دوچرخه سواری از اول تا آخرش دنبال بهانه هست تا من رو از کارم پشیمون کنه.
    از سر کار زود میام میگه میخوام تنها باشم، دیر میام میپرسه کجا بودم و چرا براش اهمیت قایل نیستم.
    کلا با هیچ کسی نمیخواد رابطه داشته باشه؛ چند بار دوستام دعوت کردن رفتیم خونه شون اما از هر کدوم یک ایرادی گرفت. توی کل اون مدت یک کلمه هم حرف نزد. هر چی من ازش تعریف کردم بعدش اومد خونه گفت مسخره ش کردم. آخرش هم به من گفت که من عاشق زن دوستم شدم و میخوام از این طریق بهش نزدیک بشم، که دیگه پیش دوستام نبردمش که روابط کاریم تحت الشعاع قرار نگیره.
    چرا مشکلات زندگی با یک فرد افسرده رو با جون میخرین؟
    اگه دوستش دارین و این کار رو میکنین منت سرش نذارین اگه دوستش ندارین و این کار رو میکنین برای چیه؟

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33957
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    31
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربـه 1 نمایش پست ها
    منم افسردم درکش میکنم
    افسرده ها دنبال بهونه هستن که هم خودشون و هم بقیه رو ناراحت کنن
    مثل بچه ای که هر چی براش بخری یه بهونه میاره میگه نه اینو نمیخوام
    البته قضیشون با بچه فرق داره
    اونا از جاهایی ضربه شدید خوردن
    افکار ارزشمندی داشتن برا خودشون که نادیده گرفته شده و تحقیر شدن
    اونو ارزشمند زیبا و با استعداد جلوه بده
    استعداداشو گوشزد کن
    بگو در کنار اینهمه مشکلات میشه لبخند زد و با لذتی حتی اندک زندگی کرد
    بهش بگو ازدواج یه نعمت بزرگه که خیلی ها ندارن پس با هم قدرشو بدونید و زندگیتونو از نو شروع کنید
    ادم ها وقتی از چیزی ناراحتن این حرفها خوبشون نمیکنه
    وقتی ادم غصه داره با کسی درد و دل نمیکنه چون فکر میکنه کسی درکش نمیکنه ولی وقتی با کسی دردو دل کنه اگه طرف مقابلش بهش بگه همه چی خوب و خوشگله اون باور نمیکنه و میفهمه باز درک نشده
    باید از نگاه اون به زندگی نگاه کنه و اگه میخواد کمکش کنه ببینه ایراد کار کجاس

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33970
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yekdokhtar نمایش پست ها
    چرا به شما شکاک هست؟ دلیل خاصی داره؟ همه ی چیزهایی که گفتین شبیه زندگی ما هست
    شوهر منم به من میگه افسرده
    البته مثل شما نمیخواد برای افسردگی من کاری کنه
    برای همین من قبول ندارم افسرده ام چون خودش افسردگی من رو بیشتر می کنه و کارهایی میکنه که متناقضه
    مهم نیست
    ولی این سوال رو ازتون پرسیدم که ببینین چرا همسرتون افسرده هست؟
    چرا شکاکه
    این دوتا کاملا متفاوته
    چقدر در راستای تلاشتون درکش میکنین؟
    شوهر منم میگه زیاد تلاش می کنه ( میگفت - می کرد )‌اما من وقتی بهش اعتماد میکردم و باهاش حرف میزدم و از خیانتش براش گفتم و گفتم داره ازارم میده سرم داد زد و گفت من فکر کنم تو خودت هیچ تلاشی نمیخوای بکنی و همش با حرفات میخوای من رو ازار بدی
    در صورتی که من بهش داشتم میگفتم من میخوام فراموش کنم ولی نمیتونم و گاهی به من فشار میاره و تحملم رو صفر کرده
    شوهر من قبلا از یکی از خانم های دانشگاهش که قرار بوده بهش کاربری یک سایت رو یاد بده راجب زندگیمون حرف زده بود و درد و دل میکردو اسمش رو میزاره مشاوره
    من فکر میکنم همه ی مشاوره ها مثل دوست دخترهاش هستن مثل اون روز
    شوهرم دردی که توی دلم گذاشته نمیدونه چقدره که حالا میخواهد درمان کند
    از ما که گذشت....
    شما هم بهتره اول جدا از تلاش هاتون همسرتون رو ببینین فرض کنین یه غریبه هست سعی کنید از نظر یه غریبه ببینین مشکلش چیه این بیشتر از اینکه شوهرش باشین کمک میکنه چون به نظر من اگه از جانب شوهر ببینیدش یا ترحم دارین یا حق به جانب خواهید بود البته اگه فکر میکنید همسرتون واقعا افسرده هست .
    شما اگه فکر میکردین افسرده هست از اول نباید باهاش ازدواج میکردین چون اونم بحر امیدی وارد زندگیتون شده
    شاید شباهت هایی باشه البته من شرایط شما رونمیدونم. افسردگی مشکلی نیست که فقط با محبت حل بشه، بلکه گاهی نیاز به دارو و روش های درمانی دیگه داره. حتی تصوراینکه چقدر زندگی با یک انسان افسرده میتونه سخت باشه هم نمیتونید بکنید. به همین خاطر اصراردارم بریم پیش مشاور. در صورتی که من اشتباه کرده باشم هم چیزی از دست ندادیم و مشاوره رفتیم.

    من فکر نمیکردم انقدر حاد باشه و شما نمیتونید به من بگید چرا باهاش ازدواج کردم. اگر راه حلی ندارید نیازی نیست من رو سرزنش کنید.

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33957
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    31
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hambad نمایش پست ها
    شاید شباهت هایی باشه البته من شرایط شما رونمیدونم. افسردگی مشکلی نیست که فقط با محبت حل بشه، بلکه گاهی نیاز به دارو و روش های درمانی دیگه داره. حتی تصوراینکه چقدر زندگی با یک انسان افسرده میتونه سخت باشه هم نمیتونید بکنید. به همین خاطر اصراردارم بریم پیش مشاور. در صورتی که من اشتباه کرده باشم هم چیزی از دست ندادیم و مشاوره رفتیم.

    من فکر نمیکردم انقدر حاد باشه و شما نمیتونید به من بگید چرا باهاش ازدواج کردم. اگر راه حلی ندارید نیازی نیست من رو سرزنش کنید.
    ازش پرسیدین چرا از مشاوره بدش میاد؟
    نگفتین چرا به شما شکاکه؟ دلیلی هم داره؟
    مثلا شوهر من بهم خیانت کرده و دروغ گفته راجبش
    شما این کارا رو کردین؟
    شاید فکر میکنه دارین از زندگی می اندازینش بیرون که نمیاد
    ویرایش توسط yekdokhtar : 02-15-2017 در ساعت 03:55 PM

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15012
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hambad نمایش پست ها
    با حرفت کاملا موافقم. اگر موافق نبودم تا الآن این همه تلاش نمیکردم. اما باید بدونیم که من متخصص و مشاور و روانپزشک نیستم و توانی محدودی دارم. باید با کسی حرف بزنه که متخصص این موضوع باشه تا راه های جدیدی پیش راهمون بزاره.

    وقتی که یک انسان نخواد من نمیتونم کمکی بهش بکنم. الآن هم مشکل من اینه که اول بخواد و با هم بریم مشاوره بعد من همین تلاشم رو ادامه بدم...

    با سلام خدمت شما
    ابتدا از همه باید بگم که چون من خودم یه مدت افسردگی خیلی شدید و اسکیزوفرنی حاد داشتم اولین کاری که شما باید بکنید این هستش که در اولین فرصت به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید چون هر روزی که میگذره جواب به درمان سختتر و راه های درمان هم پیچیده تر و زمانبرتر میشه و هم اینکه وضعیت بیماری شدیدتر میشه و تمایل به همکاری بیمار کمتر و کمتر میشه در ثانی از اونجایی که مگید خودش قبول نداره که نیاز به پزشک داره این یک علامت هشدار دهننده هستش و نشان از وخامت اوضاع داره ولی جای هیچ گونه نگرانی نیست راه های درمان غیر دارویی بسیاری برای افسردگی و سایر اختلالات خلقی وجود دداره که در درمان بیماری فوق العاده موثر هستش که یکی از این روش های درمانی که کاملا بدون عارضه هستش نوروفیدبک هستش که بسیار کمک کننده هستش و نیازی هم به مراجعه به پزشک نداره و اگه همسرتون دوباره همکاری نکرد میتونید با اوزانس اجتماعی به شماره 123 تماس بگیرید و از اون ها کمک بگیرید و این رو به خاطر داشته باشید که بایستی به همسرتون اطمینان خاطر کامل بدید که تحت هرشرایطی در کنارش هستید و به هیچ عنوان تنهاش نمی گذارید
    امیدوارم راهنمایی هایی که کردم کمک کننده باشه بازهم اگه سئوالی بود در حد توان در خدمتم

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37437
    نوشته ها
    269
    تشکـر
    127
    تشکر شده 158 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    سلام دوست عزیز ،من یه چیزی میخوام بگم

    شما همسرتون رو قبول دارین و دوست دارین درست ?

    ایشون علائم افسردگی رو دارن و احساس نا امیدی و پوچی میکنن درست ?

    به نظرتون چرا آدم باید احساس پوچی بکنه ?
    جوابش رو همه ميدونيم ،دلایل مختلف میتونه داشته باشه ،از جمله نداشتن موفقیت زیاد و یا حتی با وجود اینکه موفقیت خیلی زیاد هست چون طرف کمال طلب هست بازم احساس پوچی میکنه



    ببينين دوست عزیز یه توصیه برادرانه،آدم موش آزمایشگاهی نیست انواع اقسام قرصا رو بدن بخوره


    همسر شما همسر شماست ،چرا احساس پوچی و افسردگي میکنه ? حتما خلأ این وسط وجود داره ،ممکنه به الان ربط داشته باشه و ممکنه به قبل ازدواج ربط داشته باشه ،


    همسر شما نیازمند به شروع يه زندگی تازه هست ،یه هدف بزرگ که انگیزه بده ،و گرنه همه میتونن قرص بخورن

    همسر شما موش آزمایشگاهی نیست از این دکتر به این دکتر منتقل کنین ،


    عوض این همه دکتر دکتر که دوستان میگن ،نیاز های همسرتون رو بشناسین و رفعشون کنین ،هر احساسی حامل پیام مهمی هست،

    با همسرتون بشينين و از ایشون بخواين دلايلي که باعث میشن ایشون حال خوب نداشته باشن رو توی کاغذ بنويسن،هر چی که هست و بنويسن تا جایی که ممکنه و به عقل بیاد

    یادتون باشه همسر شما موش آزمایشگاهی نیست


    زمانی که بیاید و همراه با ایشون هدف جدید تعیین کنین ( قابل دسترس ) ،ایشون حالشون بهتر میشه
    اگه احساس تنهایی دارن بهشون بگين شما قطعا میتوني به راحتی با بقیه افراد ارتباط برقرار کنی و از این لحاظ هیچ مشکلی نداری ،و اینکه هیچ کسی کامل نبوده که زندگیش به همه چی رسیده باشه

    مهم ترین نکته همین بود : تعیین اهداف جدید برای همسر .

    این تو اولویت اصلی شما باشه ،

    زمانی همسر آدم بیشترین محبت و فداکاری رو میکنه که طرف مقابلش نیاز هاش رو درک کنه و با عشق در صدد رفع این نیاز ها باشه

    ّشما با این کمک ( تعیین اهداف جدید ) همین کار رو میکنید * هدف بستگی به شخص داره. امیدوارم کاری که گفتم انجام بدین

    مطمئن باشین هیج دکتری " برای همیشه " همسر شما رو همسر ایده آل و بدون افسردگی و ... نخواهد کرد.
    امضای ایشان
    Neurosurgeon Sajad

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37437
    نوشته ها
    269
    تشکـر
    127
    تشکر شده 158 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    زمانی که همسر شما هدف داشته باشن و خودشون رو تو سرگرم هدف کنن اصلا وقتی برای گفتن اینکه من حالم خوب نیست نمی مونه

    یه مثال بزنم ،همسر شما به نظرم اگه ممکنه جایی باشه که همسناي ایشون هم اونجا باشن بهتره ،مثلا باشگاه( بدنسازي، شنا، رزمی ) و هر چیز دیگه

    باید در درجه اول حس رقابت رو تو همسرتون ایجاد کنین ،اگه ایشون همسناي خودشون رو ببینن و محیط حالت رقابتی داشته باشه همسر شما وقتی برآي گفتن من حالم خوب نیست پیدا نخواهد کرد ،تا جایی که امکانش هست و میتونین همسرتون رو درگیر این و بقیه فعالیت ها کنین ،بیشتر با هم باشین ،بیشتر خرید کنین ،بیشتر فعالیت های متنوع داشته باشین

    از همه مهمتر به نیاز های همسرتون در درجه اول احترام بذارين و سرکوب نکنین که هیچ سعی کنین همیشه دنبال این باشین که چی میتونه برای همسر شما مشکل ایجاد کنه و قبل اینکه به مشکل تبدیل بشه،برآي ایشون این مشکل رو از پیش رو بردارين ،موفق باشین
    امضای ایشان
    Neurosurgeon Sajad

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19270
    نوشته ها
    802
    تشکـر
    817
    تشکر شده 1,156 بار در 552 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    سلام دوست عزیز دقیقا میفهمم شما از چی صحبت میکنید
    خودم چندماهی گرفتار افسردگی شدید همسرم بودم احساس میکنم در اون چندماه چندسال پیر شدم....

    واقعا میفهمم از چی دارید صحبت میکنین
    یه مرد وقتی پا میزاره تو خونش به این دلخوشی میره که همسرش رو ببینه شادوزیبا و سنگ صبور
    حالا اگه همسرش افسرده و ناراحت باشه تمام خستگی مرد روی شونش میمونه
    همه به شما پیشنهاد میکنن همسرتون ببرید پیش دکتر
    ولی منکه یه تجربه کوچکی ازین مشل داشتم میگم که همسرتون بیشتر از هرکسی
    به شما نیاز داره
    و شما برای تاثیر بیشتری از یه دکتر یا مشاور دارین.
    منشا حالت افسردگیشون چیه که میگن پیشرفت نکردن ؟
    تحصیل نکردن ؟ شغل خوبی می خوان؟ دوست صمیمی می خوان؟؟؟کدومش رو طلب میکنن ؟؟
    امضای ایشان
    دل بردی
    از
    من
    به یغما
    ای ترک غارتگره من

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    44135
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    زندگی اینجوری که باید بجنگی تا پیروز بشی ، واقعا درکتون میکنم می دونم چی میگید متاسافانه خیلی سخته ولی اگر مهربانانه رفتار کنیدو به حرف مشاورتون گوش کنید حتما موفق میشید
    امضای ایشان
    لوله بازکنی

  17. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    44135
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    زندگی اینجوری که باید بجنگی تا پیروز بشی ، واقعا درکتون میکنم می دونم چی میگید متاسافانه خیلی سخته ولی اگر مهربانانه رفتار کنیدو به حرف مشاورتون گوش کنید حتما موفق میشید
    امضای ایشان
    لوله بازکنی

  18. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 471 بار در 391 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    سلام به شما دوست عزیز
    قابل درک هست که این شرایط برای شما نیز با فشار روحی زیادی همراه می باشد و بهتر بود در همان دوران آشنایی این موضوع را با جدیت بیشتری بررسی می کردید اما در زمان فعیل موضوع پر اهیمت این است که با گذشت زمان به تنهایی و صبوری شما یان مشکلات افسردگی در این شدت بهبود پیدا نمی کند و همسرتان نیاز به طی کردن پروسه روان درمانی و به احتمال زیاد در کنار ان مصرف دارو دارند تا بتوانیم به ایشان کمک کنیم.
    در حالت شدید افراد ممکن است در مقابل درمان مقاومت کنند و بهتر است در این مسیر بدون تشخیص گذاری در مورد ایشان پیش بروید چون با توجه به اینکه بیان می کنید در دیدگاه ایشان افسردگی یک تابو می باشد با صحبت در این مورد ممکن است با واکنش شدید و کناره گیری از سمت ایشان مواجهه شوید پس بهتر است از هرگونه برچسب زدن و تشخیص گذاری صرف نظر شود .
    در این مسیر ممکن است بیمار به درجه ای برسد که بینش برای او وجود نداشته باشد پس بهتر است سعی کنید که با واقعیت ممکن روبرو شوید و حتی در صورت نیاز از خانواده ایشان برای بردن ایشان به روان پزشک و در کنار آن روان درمانگر استفاده کنید البته می توانید برای شروع به ایشان پیشنهاد جلسات روان درمانی به صورت تلفنی را بدهید تا میزانی آمادگی در او ایجاد شود و بتواند در این مسیر بهتر پیش برود در غیر این صورت نیاز است از طریق خانواده همسرتان اقدام کنید .
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354790

  19. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2020
    شماره عضویت
    44341
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی بسیار شدید همسرم

    دوست عزیز من پیشنهاد میکنم همراه با همسر.محترمتون زندگی شاد روزانه با جویس مایر رو گوش کنید...هم در اینستاگرام.و هم یوتیوب و تلگرام کانال داره. با آرزوی شادکامی برای شما.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد