بی اهمیت بودن همسر به دوست داشتنم
سلام من 25 سالمه و زنم 22 سالشه الان 17 روزه که عقد کردیم و حدود ده روز هست که هر وقت به من میرسه حال و حوصله نداره حتی یک هفته پیش هم که جشن عقدمون بود خیلی خوب و خوشحال بود ولی تا با هم تنها میشدیم میگفت خستم و حال و حوصله ندارم تا اینکه دیشب تونستم ببرمش بیرون و اونجا بهم گفت من از اول هم هیچ حسی بهت نداشتم فقط از بس اطرافیانم بهم گفتند که اینها هم خانواده های خوبی هستند و خود پسره هم خیلی خوبه قبول کردم حالا هم نمی خوام زیاد ببینمت و باید ببینی چطوری می تونی به بقیه بگی تا از هم جدا بشیم در صورتی که من اصلا نمی تونم بهش فکر نکنم و تا الان هم هر کاری ازدستم بر میومده براش انجام دادم و حتی گفتم بهش که هر کاری که بخوای من برات انجام میدم ولی اون فقط میگه من میخوام ازت جدا بشم و گفته که یک ماه وقت داری تا این مسئله رو بگی وگرنه خودم میگم و اونوقت من هم زنم رو که خیلی دوسش دارم از دست میدم و هم پدر و مادرم رو چون هر دو تا شون قلبشون درد میکنه و طاقت همچین مسائلی رو ندارند خواهش میکنم کمکم کنید من اصلا دلم نمی خواد که ازش جدا بشم
پاسخ : من عاشق زنم هستم ولی اون به من هیچ حسی نداره
سلام
یعنی چی بهم سادگی؟
مگه زندگی بچه بازیه!!!
بنظر منکه زیر بار نرید البته زندگی کردن با ادمی که انقدر بی رحمه خوب نیست ولی هیچوقت موافقت نکنید با طلاق توافقی
ایشون فکر کردن با شما دوست شدنو حالا به سادگی می تونن دوستیشون بهم بزنن
بنظر یک مدت خبری ازش نگیرید
بزارید بفهمه ناراحتید از دستش
نیاز نیست به خانوادتون بگید
اگر قراره کسی بفهمه بزارید خود خانوم بهمه بگن
شاید دچار شک تاهل شدن
یه مدت بی خبر باشید ازش ببینید چیکار میکنه
معمولا تو این موقعیت هرچی بیشتر برید نزدیکش بیشتر پستون میزنه
پاسخ : من عاشق زنم هستم ولی اون به من هیچ حسی نداره
سلام
چه ناراحت کننده واقعا
بنظر من خانمتون تو دوران مجردیه خودشه و هضم موضوع براش سخته، شما تا الان بهش بها دادین من بعد هم این کار رو بکنید بگذارین یکی دوماه بگذره شما تغییر رفتار ندین تا اون متوجه شه که الان تو رابطه دوستی نیست و بحث یه عمر زندگیه، بهش فرصت بدین و از اختلافتون هیچی نگید ببینید چیکار میکنه، در هر حال شما به این راحتی پا پس نکشید و مثله همیشه باشید.بهتر بعد گذر یک ماه از عقدتون به یک مشاور مراجعه کنید
پاسخ : من عاشق زنم هستم ولی اون به من هیچ حسی نداره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
حناء
سلام
یعنی چی بهم سادگی؟
مگه زندگی بچه بازیه!!!
بنظر منکه زیر بار نرید البته زندگی کردن با ادمی که انقدر بی رحمه خوب نیست ولی هیچوقت موافقت نکنید با طلاق توافقی
ایشون فکر کردن با شما دوست شدنو حالا به سادگی می تونن دوستیشون بهم بزنن
بنظر یک مدت خبری ازش نگیرید
بزارید بفهمه ناراحتید از دستش
نیاز نیست به خانوادتون بگید
اگر قراره کسی بفهمه بزارید خود خانوم بهمه بگن
شاید دچار شک تاهل شدن
یه مدت بی خبر باشید ازش ببینید چیکار میکنه
معمولا تو این موقعیت هرچی بیشتر برید نزدیکش بیشتر پستون میزنه
حنا جون اینکه بخواد بی محل کنه و چندوقت نره سمتش باعث میشه دختره اگه دچار تغییر حالت روحی شده باشه روحیش تضعیف شه و به این چشم به موضوع نگاه کنه که همسرش که اینقد میگه دوسش داره بخاطر یه حرفی که بهش زده اونو به حال خودش گذاشته و ممکنه اثرات منفی به جا بذارهبه عقیده من چون تازه ازدواج کردندختره شرایط پذیرش زندگی مشترکودرک اونونداره به همین دلیل نمیدونه چگونهر فتاروبرخوردی داشته باشه
پاسخ : من عاشق زنم هستم ولی اون به من هیچ حسی نداره
باید هر دو برید پیش مشاور شاید خانم شما یه نفر دیگه رو دوس داره شاید از بعضی رفتارای شما خوشش نمیاد دخترا تو این سن سر به هوا تصمیم میگیرن ببرش پیش مشاور
فرستاده شده از GT-I9505ِ من با Tapatalk
پاسخ : من عاشق زنم هستم ولی اون به من هیچ حسی نداره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
fazi0315
حنا جون اینکه بخواد بی محل کنه و چندوقت نره سمتش باعث میشه دختره اگه دچار تغییر حالت روحی شده باشه روحیش تضعیف شه و به این چشم به موضوع نگاه کنه که همسرش که اینقد میگه دوسش داره بخاطر یه حرفی که بهش زده اونو به حال خودش گذاشته و ممکنه اثرات منفی به جا بذارهبه عقیده من چون تازه ازدواج کردندختره شرایط پذیرش زندگی مشترکودرک اونونداره به همین دلیل نمیدونه چگونهر فتاروبرخوردی داشته باشه
اخه گلم به نظر من نیاز داره تنها باشه تا خودشو وفق بده
اینکه با تمام وجودت بگی نه و طرف مقابلت هی اسرارو اسرار کنه کلافه کنندس روانشناسام همینو میگن میگن اینطور وقتها باید
فرصت داد
نکه قهر کرد ولی انقدرم اسرار نکرد
دوست من اینطوری شد وقتی عقد کرد
بعد از اولین ارتباط جنسیشون گفت طلاق می خوام بهش شک وارد شده بود که بهد چند هفته حالش خوب شد
پاسخ : من عاشق زنم هستم ولی اون به من هیچ حسی نداره
سلام
خیلی ناراحت کننده هست متاسفم. اما علاقه باید دو طرفه باشه وگرنه دوام نداره.به نظرم حتما یه مشاوره خوب حضوری برید.
پاسخ : بی اهمیت بودن همسر به دوست داشتنم
در همين جا لازم است به شما توصيه اكيد بكنيم كه اين مسئله تنها و تنها با مراجعه حضوري دوطرف قضيه يعني شما و همسرتان به يك كلينيك مشاوره خانواده قابل پيگري است. شما تلاش كنيد كه ايشان را مجاب به حضور نزد متخصص كنيد. اما اگر موفق نشديد در نهايت به او بگوييد فقط در صورتي با خواسته اش موافقت مي كنيد كه هر دو نزد متخصص بروديد و آن وقت هرچه متخصص گفت همان را انجام دهيد. البته لازم است نزد يك متخصص مجرب و دين دار برويد.
همسر شما بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه قبل از ازدواج بايد به اين نتيجه مي رسيد. اكنون كه ازدواج كرده و دو ماه از ازدواج گذشته و به نظر مي رسد همسر خوبي هم دارد، زمان اين گونه انديشه ها نيست؛ پس بايد به كمك يك متخصص بياموزد كه با اين افكار مقابله كند.
اما شما نيز توجه داشته باشيد كه ممكن است علت اين خواسته همسرتان موارد ذيل هم باشد.
1. ممكن است علت ترديد او، اضطراب مسوليت پذيري باشد كه در اين صورت، مقداري از اين اضطراب و ترديد طبيعي است؛ براي مثال شايد مي ترسد نتواند به مسوليت خود، خوب عمل كند.
2. يا نگران مشكلات اقتصادي است، كه با صحبت مي توان اين گونه افكار را از او جدا كرد.
3. مهمترين علت مي تواند مربوط به عدم بلوغ فكري ايشان باشد. البته احتمال دارد. اما لازم است بدانيد اگر اين امر صحت داشته باشد باز هيچ جاي ناراحتي نيست. چون خود ازدواج و استمرار آن مي تواند باعث بلوغ فكري انسان شود.
بهرحال اگر توصيه ما را جدي بگيريد و با مشاورين حضوري در كلينيك هاي مشاوره خانواده شهرتان صحبت كنيد مي توانيد به خواسته هاي واقعي او پي ببريد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
دفتر شریعتی: |
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه |