نوشته اصلی توسط
فهيم68
با سلام
من و همسرم دو سال اختلاف سني داريم. شوهرم متولد 1366 است. همسرم اعتماد به نفس پاييني دارد، اجتماعي نيست و با ديگران به سختي ارتباط برقرار ميكند. اما در صورتيكه با من به راحتي ارتباط برقرار مي كند و به راحتي و زيبايي احساسات خود را با من در ميان ميگذارد. همسرم در تصميم گيري بسيار مشكل دارد و براي هر تصميمي مدتها با خودش درگير است و قادر به تصميم گيري قطعي نيست وقتي هم به سختي تصميمي را ميگيرد بلافاصله پشيمان مي شود و تا مدتها درگير است كه آيا اگر به جاي اين كار راه ديگري را رفته بود بهتر نبود، اين مشكل را حتي در تصميمات كوچك نيز دارد اينكه تصميم بگيرد آيا به منزل پدر من برويم يا منزل پدر خودش نيز براي او بسيار مشكل است؟ و هرچه من مسئوليت تصميم گيري نهايي را به عهده او ميگذارم آخر مجبور ميشوم خودم تصميم نهايي را بگيرم. وقتي هم كه من با مشورت با او تصميم نهايي را ميگيرم بعد از طرف او سرزنش مي شوم كه چرا اين راه را انتخاب كردي اگر آن راه را ميرفتي بهتر بود.
به همين دليل هميشه از نظر فكري مشغول است و مدام در حال سرزنش خود و شمارش و تكرار اشتباهات خودش است و تمركز كافي را چه هنگام كار چه هنگام مهماني ندارد و نميتواند در جمع و با جمع باشد و يا در هنگام كار به دليل عدم تمركز كارايي خوبي داشته باشد و از لحاظ هم خود و هم من را تحت فشار زيادي قرار داده است اعتماد به نفس من هم كاهش يافته و از تصميم گيري و سرزنش شدن هراسانم...و هرچه مقاومت ميكنم تا با افكار مثبت به او روحيه و اعتماد به نفس بدهم به نتيجه نميرسم و خودم هم بسيار عصبي و كم طاقت شدهام . از راهنمايي شما پيشاپيش متشكرم