نمایش نتایج: از 1 به 24 از 24

موضوع: اقتدار

3065
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    اقتدار

    سلام
    2ساله عقد کردم نامزدم لیسانس و من دانشجو مقطع کارشناسی.
    تو این مدت نامزدم اگه ازم چیزی میخواست به خاطر علاقه ام و به خاطر اینکه ناراحتی بینمون پیش نیاد قبول میکردم ولی حالا میفهمم کارم درست نبوده چون هم توقعاتش بردم بالا هم باعث شده نظرم خیلی واسش مهم نباشه
    یه سری اخلاقا داره که اصلا نمیتونم باهاشون کنار بیام
    -مثلا درمورد حجابم میگه اگه حجابت اونی نباشه که من میخوام میتونم بهت اجازه ندم جایی بری (میگه حجاب تو از 90% افراد جامعه بهتره ولی حجاب نباید با جامعه مقایسه بشه باید ببینی دینت چی میگه)
    _ما قرار بود 2-3 سال اول زندگی طبقه پایین خونه اونا ساکن باشیم تا بتونیم از لحاظ مالی خودمونو جمو جور کنیم الان میگه من ممکنه 15 سال اونجا بشینم بدون ایینکه نظر من واسش مهم باشه یا یه مشورت باهام بکنه
    _میگه تو زندگی تصمیم اخر با مرده. مرد اگه لازم بدونه میتونه از خانومشو خانواده خودش مشورت بگیره ولی تصمیم گیری با خودشه و کسی نمیتونه چیزی بهش بگه
    البته من تو این 2 سال هیچ مشورتی ازش ندیدم این حرفشم به خاطر دل من میگه تا جایی که یادم میاد خانوادشو در جریان کاراش میذاره ولی من نه

    میدونم بیشتر اینا به خاطررفتار خودم باهاش بوده چون ازش چیزی نخواستم و اکثر چیزایی که گفته رو قبول کردم اما حالا اشتباهمو فهمیدم میخوام خیلی جدی و محکم پای حرفم وایسم تا بفهمه به خواسته های منم باید اهمیت بده به نظرتون جواب میده؟
    همه این مسائل واسه 1 ماهه اخیره وقتی با پدرم در میون گذاشتم میگه شما بدرد هم نمیخورید میگه من نمیتونم زورت کنم اما اگه نظر منو میخوای میگم جدا شید
    ولی اگه نمیخوای جدا شی باید ازین به بعد قاطع باشی و یه مدت اذیت شی شاید بتونید باهم کنار بیاید
    من اصلا نمیخام به طلاق فک کنم به نظرتون چی کار میتونم بکنم؟
    منتظر راهنماییتون هستم...
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  2. 7 کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    سلام
    2ساله عقد کردم نامزدم لیسانس و من دانشجو مقطع کارشناسی.
    تو این مدت نامزدم اگه ازم چیزی میخواست به خاطر علاقه ام و به خاطر اینکه ناراحتی بینمون پیش نیاد قبول میکردم ولی حالا میفهمم کارم درست نبوده چون هم توقعاتش بردم بالا هم باعث شده نظرم خیلی واسش مهم نباشه
    یه سری اخلاقا داره که اصلا نمیتونم باهاشون کنار بیام
    -مثلا درمورد حجابم میگه اگه حجابت اونی نباشه که من میخوام میتونم بهت اجازه ندم جایی بری (میگه حجاب تو از 90% افراد جامعه بهتره ولی حجاب نباید با جامعه مقایسه بشه باید ببینی دینت چی میگه)
    _ما قرار بود 2-3 سال اول زندگی طبقه پایین خونه اونا ساکن باشیم تا بتونیم از لحاظ مالی خودمونو جمو جور کنیم الان میگه من ممکنه 15 سال اونجا بشینم بدون ایینکه نظر من واسش مهم باشه یا یه مشورت باهام بکنه
    _میگه تو زندگی تصمیم اخر با مرده. مرد اگه لازم بدونه میتونه از خانومشو خانواده خودش مشورت بگیره ولی تصمیم گیری با خودشه و کسی نمیتونه چیزی بهش بگه
    البته من تو این 2 سال هیچ مشورتی ازش ندیدم این حرفشم به خاطر دل من میگه تا جایی که یادم میاد خانوادشو در جریان کاراش میذاره ولی من نه

    میدونم بیشتر اینا به خاطررفتار خودم باهاش بوده چون ازش چیزی نخواستم و اکثر چیزایی که گفته رو قبول کردم اما حالا اشتباهمو فهمیدم میخوام خیلی جدی و محکم پای حرفم وایسم تا بفهمه به خواسته های منم باید اهمیت بده به نظرتون جواب میده؟
    همه این مسائل واسه 1 ماهه اخیره وقتی با پدرم در میون گذاشتم میگه شما بدرد هم نمیخورید میگه من نمیتونم زورت کنم اما اگه نظر منو میخوای میگم جدا شید
    ولی اگه نمیخوای جدا شی باید ازین به بعد قاطع باشی و یه مدت اذیت شی شاید بتونید باهم کنار بیاید
    من اصلا نمیخام به طلاق فک کنم به نظرتون چی کار میتونم بکنم؟
    منتظر راهنماییتون هستم...
    ناز گل جان، شما باید به یه مشاور مراجعه کنید، شما خودت خیلی سخت بتونی نظر همسرتو درباره مشورت کردن تغییر بدی ولی شاید با وجود یک مشاور این کار راحت تر صورت بگیره.

    چون معمولا این نوع طرز فکر خیلی عمیق تره، و این جا نامزد شما مسائل دینی رو بهونه می کنه تا حرف خودش باشه. در اون صورت زن هم باید طبق حدود شرعی قانونی حقوق خودش رو طلب کنه، مثلا بگه تو خونه کار نمی کنم. ولی تو زندگی مشترک نه زن و نه شوهر نباید به فکر این مسائل باشن. نامزد شما هنوز نتونسته معنای زندگی مشترک رو درک کنه و مهارت های زندگی رو واقعا نمی دونه.

    چون همسرت به مسائل دینی اهمیت می ده اگر به یک مشاور مذهبی یا مشاوری که جهت گیری مذهبی داشته باشه مراجعه کنید بهتره.

    فکر نکنم دلایلی هم که گفتی برای طلاق درست باشه، درسته که یه کم سخته ولی امیدوار باش که بتونید یه زندگی خوب رو در کنار هم شروع کنید.

  4. 6 کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    سلام
    2ساله عقد کردم نامزدم لیسانس و من دانشجو مقطع کارشناسی.
    تو این مدت نامزدم اگه ازم چیزی میخواست به خاطر علاقه ام و به خاطر اینکه ناراحتی بینمون پیش نیاد قبول میکردم ولی حالا میفهمم کارم درست نبوده چون هم توقعاتش بردم بالا هم باعث شده نظرم خیلی واسش مهم نباشه
    یه سری اخلاقا داره که اصلا نمیتونم باهاشون کنار بیام
    -مثلا درمورد حجابم میگه اگه حجابت اونی نباشه که من میخوام میتونم بهت اجازه ندم جایی بری (میگه حجاب تو از 90% افراد جامعه بهتره ولی حجاب نباید با جامعه مقایسه بشه باید ببینی دینت چی میگه)
    _ما قرار بود 2-3 سال اول زندگی طبقه پایین خونه اونا ساکن باشیم تا بتونیم از لحاظ مالی خودمونو جمو جور کنیم الان میگه من ممکنه 15 سال اونجا بشینم بدون ایینکه نظر من واسش مهم باشه یا یه مشورت باهام بکنه
    _میگه تو زندگی تصمیم اخر با مرده. مرد اگه لازم بدونه میتونه از خانومشو خانواده خودش مشورت بگیره ولی تصمیم گیری با خودشه و کسی نمیتونه چیزی بهش بگه
    البته من تو این 2 سال هیچ مشورتی ازش ندیدم این حرفشم به خاطر دل من میگه تا جایی که یادم میاد خانوادشو در جریان کاراش میذاره ولی من نه

    میدونم بیشتر اینا به خاطررفتار خودم باهاش بوده چون ازش چیزی نخواستم و اکثر چیزایی که گفته رو قبول کردم اما حالا اشتباهمو فهمیدم میخوام خیلی جدی و محکم پای حرفم وایسم تا بفهمه به خواسته های منم باید اهمیت بده به نظرتون جواب میده؟
    همه این مسائل واسه 1 ماهه اخیره وقتی با پدرم در میون گذاشتم میگه شما بدرد هم نمیخورید میگه من نمیتونم زورت کنم اما اگه نظر منو میخوای میگم جدا شید
    ولی اگه نمیخوای جدا شی باید ازین به بعد قاطع باشی و یه مدت اذیت شی شاید بتونید باهم کنار بیاید
    من اصلا نمیخام به طلاق فک کنم به نظرتون چی کار میتونم بکنم؟
    منتظر راهنماییتون هستم...
    سلام
    اول از همه باید بگم که تو دینه اسلام توصیه نشده که مرد در مورد حجاب همسرش تصمیم بگیره وشوهر شما حق ندارد پوشش خاصي را بر شما تحميل كند و ليكن اگر مقاومت شما منجر به از هم پاشيدگي زندگيتان مي شود، اطاعت كنيد.
    واما درمورد اینکه قراره با خانواده همسرتون زندگی کنید باید بگم زندگی واقعا سخته وداشتن استقلال توزندگی کاره هرکسی نیست
    اینکه همسرتون ازاول وابستگی مالی به خانواده ش داشته باشه خیلی دیر میتونه به قولی روپای خودش وایسه واین خیلی بده
    اگه بتونید توقعاتتونوبیارید پایین وجدا از اونا زندگی کنید وسختیای زندگیرو تحمل کنید بهترازاینه که نتونید استقلال داشته باشید
    بهتره این موضوع روجدی بگیریدوحتما با همسرتون صحبت کنید
    اما دلیل نمیشه که به طلاق فکر کنید راه های زیادی برای کنار اومدن بااین قضه هست..

  6. 5 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اقتدار

    سلام
    نامزدتون رفتارشون اشتباست شمام حق دارین تو زندگی مشترکتون نقش داشته باشین و نظر بدین پس باید مجبورش کنید
    رفتارشو عوض کنه اینکه جواب میده ام بستگی به این داره که شما چطوری رفتار کنید
    باید کاملا با شخصیت نامزدتون اشنا باشین وسعی کنید همونطوری جلو بدرفتاریاش وایسین که مطمئنید روش تاثیر میذاره
    هیچ ادمی غیر قابل تغییر نیست ازطرفیم تو زندگی مشترک حتما باید 2طرف یکم خودشونو عوض کنن تا با همدیگه مچ بشن شما خودتون میگین این 2سال هرکاری لازم بوده کردین حالا نوبت نامزدتونه
    پدرتون درست میگن طلاقم یه راهه اگه واقعا نتونید با هم کنار بیاین باید بش فکر کنید ولی بعد ازین که همه راهارو امتحان کردین..........
    به نظر من بهتره یه مدت حتی بیشتر ازون چیزی که هستین همیشه جلوش محکم و یه کلام باشین تا بدون دیگه نازگل سابق نیستی
    امیدوارم موفق باشی اجی

  8. 4 کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها
    سلام
    اول از همه باید بگم که تو دینه اسلام توصیه نشده که مرد در مورد حجاب همسرش تصمیم بگیره وشوهر شما حق ندارد پوشش خاصي را بر شما تحميل كند و ليكن اگر مقاومت شما منجر به از هم پاشيدگي زندگيتان مي شود، اطاعت كنيد.
    واما درمورد اینکه قراره با خانواده همسرتون زندگی کنید باید بگم زندگی واقعا سخته وداشتن استقلال توزندگی کاره هرکسی نیست
    اینکه همسرتون ازاول وابستگی مالی به خانواده ش داشته باشه خیلی دیر میتونه به قولی روپای خودش وایسه واین خیلی بده
    اگه بتونید توقعاتتونوبیارید پایین وجدا از اونا زندگی کنید وسختیای زندگیرو تحمل کنید بهترازاینه که نتونید استقلال داشته باشید
    بهتره این موضوع روجدی بگیریدوحتما با همسرتون صحبت کنید
    اما دلیل نمیشه که به طلاق فکر کنید راه های زیادی برای کنار اومدن بااین قضه هست..
    من از همون اول روز خواستگاری بهش گفتم یکم تو زندگی سختی میکشیم ولی از اول دوس دارم مستقل زندگی کنیم اما قبول نکرد بهم گفت یاد بگیر یکم اقتصادی فک کنی
    اما الان تصمیم خودمو گرفتم اون که به حرف من اهمیت نمیده دیگه با رفتارم باید خواستمو بهش نشون بدم
    در رابطه با حجابم همینو میگه
    میگه اسلام گفته مرد نمیتونه واسه حجاب زن محدودیت قائل شه ولی این اختیارو داره که نذاره بره بیرون
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  10. 2 کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : اقتدار

    سلام

    همسرت آدمیه که دوست داره همیشه اقتدار داشته باشه که بد نیست میتونی با صبوری و آرامش کنارش زندگی کنی . . .

    اینکه به حرفات بها نمیده دلیلش اینه که فکر میکنه صلاحیت مشورت نداری و بهت مثل یک بچه نگاه میکنه که باید تحت کنترل خودش در بیاره و نظر خودش رو ارج میدونه. . . که خوب نیست

    جرو بحث کردن تون با همدیگه هیچ سودی نداره و اگه بخوای باهاش جنگ کنی فقط وقتتون رو تلف میکنین و اقوات همدیگه رو تلخ تر

    در دوران نامزدی هستین که دوران طلای شناخته ، بهتره خوب همدیگه رو تو این دوران بشناسین و اگه قرار تصمیمی برا زندگی بگیرین تو همین دوران باشه و انتظار معجزه در آینده نداشته باشی

    برای مسائل بینتون بهتره که با هم پیش یک مشاور برین ، چون اون الان برای حرفاتون ارزش زیادی قائل نمیشه و هر چی بگین حرف خودشو میزنه . . .

    بهتره با هم خوب صحبت و مشورت کنید تا در آینده ب مشکلات کمتری برخود کنین ، باید هر دو با هم به تفاهم برسین نه اینکه یکیتون پیشرو و دیگری دنباله روش

    زنو شوهر باید هم کلام هم باشن نه دنبال کلام هم ، باید اینو هر دو طرف درک کنن و تو کارها با هم مشورت کنن، رفتار نامزدت هم درست نیست ، جملات رو به صورت دستوری استفاده کن تا سوالی ، تا بدونه تو حرفات مردد نیستی

    نظر شخصی من بود ، برات آرزوی خوشبختی میکنم
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  12. 7 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اقتدار

    سلام نازگل جان

    من با نظر خانوم یا آقای prv موافقم

    به نظرم باید یه نفرو که بتونه رو رفتار و تفکرات همسرت تاثیر بذاره واسطه کنی تا باهاش حرف بزنه

    حالا این واسطه میتونه شخص تاثیرگداری از فامیل و آشنایان و دوستان باشه ، یا یک مشاور خانواده، و یا مشاور مذهبی
    امضای ایشان



  14. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    سلام نازگل جان

    من با نظر خانوم یا آقای prv موافقم

    به نظرم باید یه نفرو که بتونه رو رفتار و تفکرات همسرت تاثیر بذاره واسطه کنی تا باهاش حرف بزنه

    حالا این واسطه میتونه شخص تاثیرگداری از فامیل و آشنایان و دوستان باشه ، یا یک مشاور خانواده، و یا مشاور مذهبی
    یعنی من خودم نمیتونم به تنهایی تاثیر بذارم رو رفتارش؟
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  16. کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    یعنی من خودم نمیتونم به تنهایی تاثیر بذارم رو رفتارش؟
    اینجوری که من از حرفای شما متوجه شدم به اندازه کافی سر این مسئله باهم اختلاط کردین ولی بی نتیجه بوده

    پافشاری شما میتونه برای همسرت لجبازی به نظر برسه و باعث جبهه گیری بیشترش بشه

    اما اگه این حرفا رو یه شخص سوم که به نظر بی طرف میاد بهش بگه باعث میشه بیشتر تاثیر بذاره
    امضای ایشان



  18. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    اینجوری که من از حرفای شما متوجه شدم به اندازه کافی سر این مسئله باهم اختلاط کردین ولی بی نتیجه بوده

    پافشاری شما میتونه برای همسرت لجبازی به نظر برسه و باعث جبهه گیری بیشترش بشه

    اما اگه این حرفا رو یه شخص سوم که به نظر بی طرف میاد بهش بگه باعث میشه بیشتر تاثیر بذاره
    اخه چن وقت پیش بهش گفتم بریم مشاوره گفت خانواده هامون خیلی از مشاور بهترن
    مارو بیشتر از مشاور میشناسن تجربشون بیشتره
    اما هر بار خانواده ها در جریان قرار گرفتن پشیمون شدم این سری باید مجبورش کنم باهام بیاد
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  20. کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اقتدار

    سلام خانم بچه محل.
    من فکر میکنم الان شما احساس میکنید که شوهرتون گربه رو دم حجله کشته و شما دیگه نمیتونید با گذشت زمان تو زندگی نقشی داشته باشید و برای این گارد گرفتین.
    اما اخلاق همسرتون طوریه که اگه باب میلش رفتار نشه تنش به وجود میاد.اگه زندگیتونو دوست دارید.همین منوال رو ادامه بدید.و خیلی ریز و زیره پوستی کم کم خواسته هاتونو عملی کنید.و مستقیمو بی واسطه اقدام نکنید چون بی شک با مقاومت همسرتون رو برو میشید.مثلا
    راجب حجاب یهو نمیتونید صدر درجه تغییر کنید.کم کم میتونید اون تیپی رو که خودتون میخواید رو بپوشید.
    به نظر من با ی کم سیاست میتونید نفوذ کنید تو عقاید همسرتون و مشکلتون حاد نیست

  22. 3 کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    اخه چن وقت پیش بهش گفتم بریم مشاوره گفت خانواده هامون خیلی از مشاور بهترن
    مارو بیشتر از مشاور میشناسن تجربشون بیشتره
    اما هر بار خانواده ها در جریان قرار گرفتن پشیمون شدم این سری باید مجبورش کنم باهام بیاد
    خب بزرگترای خانواده هم میتونن واسطه های خوبیی باشن، به این شرط که جبهه گیری نکنن و تعصب به خرج ندن

    اما اگه فکر میکنی همچین شخصی تو فامیل نیست برین پیش مشاور به نظرم
    امضای ایشان



  24. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط sr1494 نمایش پست ها
    سلام خانم بچه محل.
    من فکر میکنم الان شما احساس میکنید که شوهرتون گربه رو دم حجله کشته و شما دیگه نمیتونید با گذشت زمان تو زندگی نقشی داشته باشید و برای این گارد گرفتین.
    اما اخلاق همسرتون طوریه که اگه باب میلش رفتار نشه تنش به وجود میاد.اگه زندگیتونو دوست دارید.همین منوال رو ادامه بدید.و خیلی ریز و زیره پوستی کم کم خواسته هاتونو عملی کنید.و مستقیمو بی واسطه اقدام نکنید چون بی شک با مقاومت همسرتون رو برو میشید.مثلا
    راجب حجاب یهو نمیتونید صدر درجه تغییر کنید.کم کم میتونید اون تیپی رو که خودتون میخواید رو بپوشید.
    به نظر من با ی کم سیاست میتونید نفوذ کنید تو عقاید همسرتون و مشکلتون حاد نیست
    به به داداش سعید
    راستش من این راهی که میگی با سیاست و زیر پوستی رو رفتم جواب نداده به خصوص تو مسئله حجاب
    هر وقت اومدم یه کوچولو از زیرش در برم گفته حواست نیستااااا
    اره خوب اگه باب میلش رفتار نکنم تنش ایجاد میشه ولی فک کنم باید به جونم بخرم
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  26. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    به به داداش سعید
    راستش من این راهی که میگی با سیاست و زیر پوستی رو رفتم جواب نداده به خصوص تو مسئله حجاب
    هر وقت اومدم یه کوچولو از زیرش در برم گفته حواست نیستااااا
    اره خوب اگه باب میلش رفتار نکنم تنش ایجاد میشه ولی فک کنم باید به جونم بخرم
    من همون اول خواستم بگم این مشکلات چیزی نیستو باهاش کنار بیا.مطمعنن اونم صلاح تو رو میخواد دیگه.من به همه گفتم زندگی که توش زن مطیع مرد هست اکثرا آرومه و بی حاشیست.
    چون ذات مرد قدرت طلبیه.قانونم میگه ریاست خانواده با مرد هست.شما هم تا جایی که تا الان باهاش راه اومدی باهاش کنار بیا.اما دایرتو نزار بزرگتر از این بشه که دیگه کاملا بی اختیار بشی.

  27. 3 کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط sr1494 نمایش پست ها
    من همون اول خواستم بگم این مشکلات چیزی نیستو باهاش کنار بیا.مطمعنن اونم صلاح تو رو میخواد دیگه.من به همه گفتم زندگی که توش زن مطیع مرد هست اکثرا آرومه و بی حاشیست.
    چون ذات مرد قدرت طلبیه.قانونم میگه ریاست خانواده با مرد هست.شما هم تا جایی که تا الان باهاش راه اومدی باهاش کنار بیا.اما دایرتو نزار بزرگتر از این بشه که دیگه کاملا بی اختیار بشی.
    من اگه میتونستم کنار بیام که نمیومدم اینجا
    اصلا نمیخواستم اینجا از احساساتم حرف بزنم چون دنبال یه راهکارم نه عجزو ناله کردن چون داری میگی کنار بیا دارم میگم
    تا الان هرچی تونستم باهاش کنار اومدم. اما به قدری از لحاظ روحی فشار روم هس که واقعا از زندگی کردن دلزده شدم
    موردایی که من تو تاپیکم گفتم چیزاییه که من هر روز باهاش سروکار دارم هر روز باید عذاب بکشم
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  29. کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13215
    نوشته ها
    461
    تشکـر
    370
    تشکر شده 500 بار در 226 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    سلام..اقتدارمرداین نیست که زوربگه..زن وشوهربایدرفیق وهمپای هم باشن..بارایطی که گفتی منطقیه که خسته ودلزده باشی ولی بایدراهی برای بهترشدن روابط ورسیدن به تفاهم باشه امابشرط اونکه دوطرف بخوان..
    بایدخیلی قاطعانه خواستتوبگی واینوبدون که واقعابخواداینجورادامه بده نمیتونی یه عمرباهاش زندگی کنی چون فقط عذاب میکشی..
    پس بهتره خیلی رک وخیلی قاطعانه بهش بگی که توزن وهمسرش هستی وبرده نیستی وبگی که اگه اون به عنوان مردحقوقی داره توم به عنوان زن حقوقی داری وبایدازحقت دفاع کنی
    حرفاوخواست های قلبت بهش بگووعقلانه برای باقی عمرت تصمیم بگیر
    امضای ایشان
    هرروزخوشبخترین انسان روی زمین ازخواب برمیخیزم

  31. 2 کاربران زیر از ziziorton بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11743
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اقتدار

    سلام عزیزم به نظر من باید با رفتارت شرمندش کنی شاید 1 سال طول بکشه اما ارزششو داره.انقد باهاش تو کارا مشورت کن تا کم کم یاد بگیره.زیادم هارتو پورتاشو جدی نگیر.مردا برخلاف قدرت نمایی که دارن پیش همسرشون زود نرم میشن.بشرطی که رگ خوابشو پیدا کنی...
    یکی باید به خانواده شوهر احترام بذاره
    یکی باید با زبون نرم حرف بزنه
    یکی باید رابطه جنسیش همیشه به راه باشه
    یکی باید شکمش با غذاهای لذیذ پر باشه
    یکی باید مامانشو احترام کنی حال کنه
    یکی باید جلو جمع تعریفش کنی احترامش کنی نرم بشه
    و خیلی راه های دیگه که مونده به توانایی شوهر داری و هنرمندی خودت
    نگران نباش 2.3 سال اول زندگی بحث و دعوا و اختلاف نظر اما به مرور وابستگی و علاقه و در نتیجه احترام بیشتر میشه پس صبر کن و به دنبال رگ نرم شوهرت باش.مطمین باش درست میشه اما با دعوا و لج بازی هرگزززززززززززززززززز

  33. کاربران زیر از sahare behzad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    سلام
    -مثلا درمورد حجابم میگه اگه حجابت اونی نباشه که من میخوام میتونم بهت اجازه ندم جایی بری (میگه حجاب تو از 90% افراد جامعه بهتره ولی حجاب نباید با جامعه مقایسه بشه باید ببینی دینت چی میگه)
    _ما قرار بود 2-3 سال اول زندگی طبقه پایین خونه اونا ساکن باشیم تا بتونیم از لحاظ مالی خودمونو جمو جور کنیم الان میگه من ممکنه 15 سال اونجا بشینم بدون ایینکه نظر من واسش مهم باشه یا یه مشورت باهام بکنه
    _میگه تو زندگی تصمیم اخر با مرده. مرد اگه لازم بدونه میتونه از خانومشو خانواده خودش مشورت بگیره ولی تصمیم گیری با خودشه و کسی نمیتونه چیزی بهش بگه
    البته من تو این 2 سال هیچ مشورتی ازش ندیدم این حرفشم به خاطر دل من میگه تا جایی که یادم میاد خانوادشو در جریان کاراش میذاره ولی من نه
    دوست عزیز شما دوساله که نامزد هستید و رفتارهایی رو بقول خودتون انجام دادید که روی رفتارش تاثیر گذار بوده

    پس نباید انتظار داشته باشید الان جلوی شما کوتاه بیاد چون رفتار و منش ایشون بر مردسالاریه و مطمئن باشید کوتاه نخواهد آمد

    نامزدی دوران طلایی شناخته و شما و خانواده تون در این مدت خوب باید شناخت پیدا کرده باشید

    به همین خاطره که پدرتون در این مورد به شما هشدار داده ..

    هرچند دخترا در این حالت اونقدر احساسی هستند که اگر حرفی از فکر کردن و جدایی پیش بیاد ، اصلا" حاضر به قبولش نخواهند بود

    به هر حال با طرز فکری که ایشون داره باید شرایط خاص و سنتی و خشکی رو قبول کنید و اگر قبول کردید نباید گله و شکایتی داشته باشید

    با خانواده مشورت کنید و یا در این مورد مشاوره ازدواج انجام بدید تا بتونید در تصمیم گیری قاطع عمل کرده باشید

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  35. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اقتدار

    از اخرین صحبتمون 2 هفته ای گذشت دیدم خبری نیس ازش
    با خودم فک کردم دیدم واقعا براش ارزشی ندارم با دخالت خانوادشم تو زندگیم نمیتونم کناربیام چون وضع زندگیم از اینی که هس بدتر میشه شوهر منم حرف خانوادش براش طلاس
    گفتم اگه جدا از اونا زندگی کنیم مطمئنا خیلی ارامش زندگیمون بیشتر میشه
    بهش گفتم یا میریم جدا زندگی میکنیم یا بریم توافقی جدا شیم مهریمم نمیخوام
    با خودم گفتم اینجوری مشخص میشه که زندگیش چقد واسش ارزش داره چون تحت فشار مهریه ام نیس
    حالا امروز باباش زنگ زد به بابام گفت نامزدم میگه بریم توافقی جدا شیم
    اصلا نمیتونم تصمیم گیری کنم نمیتونم به ذهنم نظم بدم
    کمکم کنید
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  37. 2 کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    از اخرین صحبتمون 2 هفته ای گذشت دیدم خبری نیس ازش
    با خودم فک کردم دیدم واقعا براش ارزشی ندارم با دخالت خانوادشم تو زندگیم نمیتونم کناربیام چون وضع زندگیم از اینی که هس بدتر میشه شوهر منم حرف خانوادش براش طلاس
    گفتم اگه جدا از اونا زندگی کنیم مطمئنا خیلی ارامش زندگیمون بیشتر میشه
    بهش گفتم یا میریم جدا زندگی میکنیم یا بریم توافقی جدا شیم مهریمم نمیخوام
    با خودم گفتم اینجوری مشخص میشه که زندگیش چقد واسش ارزش داره چون تحت فشار مهریه ام نیس
    حالا امروز باباش زنگ زد به بابام گفت نامزدم میگه بریم توافقی جدا شیم
    اصلا نمیتونم تصمیم گیری کنم نمیتونم به ذهنم نظم بدم
    کمکم کنید
    سلام

    نازگل جان آرامش خودتو را حفظ کن تا بیشتر درموردش صحبت کنیم

    خب این پیشنهاد از طرف شما بوده، باید احتمال میدادی ممکنه جدا اتفاق بیفته

    ایشون موضعشو مشخص کرده که از خواسته هاش به این راحتی کوتاه نمیاد و تغییر نمیکنه ،

    الان شمایی که باید تصمیم بگیری میتونی با شرایط و رفتار نامزدت کنار بیای یا نه؟ خوب فکر کن ببین میتونی این رفتار رو برای همیشه تحمل کنی؟

    به هرحال ما نمیتونیم بجای شما تصمیم بگیریم،

    ولی اگه فکر میکنی از حرفت پشیمونی ،بازم میخوای باهاش بمونی و میخوای یجوری برش گردونی سمت خودت میتونیم راهکار بدیم
    امضای ایشان



  39. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : اقتدار

    سلام

    نمیدونم تا کی میخوایم دنبال خواسته خانواده هامون بریم و برای رضایت اونا زندگی کنیم.
    با زبون ساده میگم ، بهتره دوتای با هم بشینید ، رک پوسکنده صحبت کنید و مسائل رو برای هم شفاف سازی کنین ، به دور از خانواده دوتاتون
    میتونی بهش بگی تو الان همش داری با تصمیم خانوادت پیش میری که منو آزار میده و اگه بخوای اینجوری زندگی کنیم خیلی دخالت ها تو زندگیمون میکنن که من با دخالت اونا مشکل دارم و همچنین خانواده خودمم نمیخوام تو زندگی منو همسرم دخالت کنه .
    دوست دارم که زندگی خودمون رو هرجا که هست رو داشته باشیم اما تصمیم زندگی مال خودمون باشه ، آرامش من کنار همسرم بودنه نه صلاح خانوادمون
    سعی کن این مسائل تو ذهن ودلت رو همش رو براش شفاف سازی
    بگو اگه تو بخوای با حرف خانواده خودت زندگی کنی منم میتونیم بزارم خانوده من برام تصمیم بگیرن
    بهش بگو این حس مرد سالاریت که با من مشورت نمیکنی و نظرم برات ارزشی نداره آزارم میده ، بگو که احساس میکنی حرفات مال خودت نیست
    نزار چیز مبهمی بینتون بمونه ، راحت حرفتون رو باهم بزنید تا بفهمین که واقعاً میتونید با هم ادامه بدین یا نه
    میتونی همه حرفای که میخوای بهش بگی رو کاغذ بنویسی تا موقع صحبت کردن یادت نره
    صحبت کنید تا اگه تصیمیمی میگیرین خودتون گرفته باشین و پیشمونی تهش نباشه

  41. 5 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : اقتدار

    به نظر من اینجوری میگه توافقی جدابشیم
    فقط حرفه به عملش که برسه نمیکنه
    ولی اگه ته دلش تو رو دوست داشته باشه
    حتی تو محضر هم برید برگه جولوتون باشه اونو امضا نمیکنه

    دیدم که میگم مَرد ها دست بالا بلند میشن فک میکنن دختر کوتاه میاد

    الان تو تصمیم گرفتی یا با هات توافق کنه یا جدا بشین

    بشین دوتایی تنهایی مسئل رو بشکافید ببیند اون باز تعغیر میکنه ..


    نمیخوام بترسونمت ولی پسرا باید یه تلنگری بهشون بخورخ تا سر عقل بیان

    شاید ازش جدا شدی سر عقل امد باز امد طرفت
    که مطمعنن همینطوره


    این الان خانوادش تو گوشش خوندن اره بگو جدا بشین ناز گل کوتاه میاد مجبوره حرفهاتو گوش کنه


    برا خودت ارزش قائل شو
    هیچ چیز ارزش این نداره که ارامشتو بهم بزنه

    زندگی که از حالا توش ارامش نیست مسلما هم بهتر نمیشه و بدتر میشه

    بازم دوتایی تنها بشید. کامل راجب همه چیز باهم صحبت کنید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  43. 6 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6140
    نوشته ها
    244
    تشکـر
    159
    تشکر شده 386 بار در 165 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اقتدار

    خب این پیشنهاد از طرف شما بوده، باید احتمال میدادی ممکنه جدا اتفاق بیفته
    یعنی چی ؟ کسی که دوست داشته باشه هزار بار هم همچین پیشنهادی بدی قبول نمیکنه

  45. کاربران زیر از Taghi Titan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اقتدار

    نقل قول نوشته اصلی توسط Taghi Titan نمایش پست ها
    یعنی چی ؟ کسی که دوست داشته باشه هزار بار هم همچین پیشنهادی بدی قبول نمیکنه
    خب بله درسته،

    منظورم اینه وقتی نازگل پیشنهاد "تغییر یا جدایی" را مطرح کرده تصمیم خودشو حتما گرفته بوده دیگه، یعنی یه درصدی هم حتما احتمال میداده طرفشم بگه نمیتونم تغییر کنم...

    من نظری ندارم درست بوده یا اشتباه...

    مهم اینه تا جایی که متوجه شدم الان خداروشکر پشیمون نیست که ادامه نداده و به نظر خودش جدایی راه حل درستی بوده، همین کافیه.
    امضای ایشان



  47. 2 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد