سلام قبل از ازدواجم شوهرم عاشقم بود و به خاطر عشقی که خودش به آن خیلی مطمئن بود خانواده اش را وادارا به خاستگاری کرد در طی دوران عقد سختی های زیادی کشیدیم سربازی رفتن او کار کردن من و بعد از 4 سال ازدواج کردیم بماند که با چه سختی 5 سال است که زیر یک سقیم بعد از 9 ماه از زندگی مشترک حامله شدم و یک پسر دارم که الان 3 سالشه مدتی است به شوهرم شک کردم اخلاقش عوض شده کارهای مخفیانه انجام می دهد اما در کنار او قسم می خورد به من خخیانت نمی کند هیچ وقت با من درد و دل نمی کند و با اینکه می دانم ناراحت است یا اتفاقی افتاده طفره می رود ولی از احوالاتش مشخص است یعنی خود به خود با من و بچه درگیر می شود خانواده اش توقعات زیادی از او دارند و همیشه این توقعات برای ما مشکلاتی بوجود آورده الان طری شده که واقعا نمی دانم باید این زندگی را تحمل کنم یا بروم