با شوهرایراد گیرم چیکار کنم؟؟؟؟
من فقط 10 ماهه که با شوهرم زیر یه سقف زندگی میکنیم اما واقعا خسته شده ام
نمی دونم چه رفتاری داشته باشم گاهی وقتها به بمبست میرسم کمکم کنید تمنا میکنم.....
شوهرم 27 سالشه تحصیل کرده است ولی شغل ثابت نداره خانواده اش از نظر اخلاقی تحصیل کرده و با محبت هستن پدر شوهرم فوق العاده اروم و منطقیه .
امان از دست شوهرم کارش فقط ایراد گرفتنه از همه چیز از ته دیگ ماکارونی گرفته تا اوضاع اقتصادی کشور...اصلا کلمه ی محبت امیز از دهنش بیرون نمیاد رابطه ی جنسیمون خوبه
البته اوایل خیلی خوب نبود ولی خودم خیلی تلاش کردم ...سر یه بازار رفتن باید کلی بهش جواب پس بدم من قبلا هم درس میخوندم هم با مادرم کار میکردم اما الان واقعا افسرده شدم.
دو سه ساله خونه درست میکنن و قراره یه ماه دیگه بریم سر خونمون.
چند روز پیش با مادرش یه دعوای حسابی کرد اونم سر موضوع چهار سال پیش.بیچاره مادر شوهرم از خونه قهر کرد .واقعا مونده بودم چیکار کنم؟ گاهی وقتا میگه ازدواج واقعا اشتباهه اخه پیش خودش نمیگه من هم دل دارم روز به روز دلخورتر میشم/// بعد میگه شوخی کردم تو زیادی همه چیو جدی میگیری یه شب یهویی تصمیم گرفت بریم شمال منم گفتم امکان نداره ما داریم خونه درست میکنیم این چه کاریه قبل از هر چیزی به مادرش گفت تو دخالت نکن با اینکه مادرش کارمند بازنشسته هست و همیشه پشتیبانمون بوده.بعد به من گفت اگه دوست داشته باشم میرم و به هیچ کس ربطی نداره خواستم امتحانت کنم.!!!
مادرش میگه قبلا تا این حد گیر نمیداد امسال این جوری شده....
پاسخ : با شوهرایراد گیرم چیکار کنم؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
صدف70
من فقط 10 ماهه که با شوهرم زیر یه سقف زندگی میکنیم اما واقعا خسته شده ام
نمی دونم چه رفتاری داشته باشم گاهی وقتها به بمبست میرسم کمکم کنید تمنا میکنم.....
شوهرم 27 سالشه تحصیل کرده است ولی شغل ثابت نداره خانواده اش از نظر اخلاقی تحصیل کرده و با محبت هستن پدر شوهرم فوق العاده اروم و منطقیه .
امان از دست شوهرم کارش فقط ایراد گرفتنه از همه چیز از ته دیگ ماکارونی گرفته تا اوضاع اقتصادی کشور...اصلا کلمه ی محبت امیز از دهنش بیرون نمیاد رابطه ی جنسیمون خوبه
البته اوایل خیلی خوب نبود ولی خودم خیلی تلاش کردم ...سر یه بازار رفتن باید کلی بهش جواب پس بدم من قبلا هم درس میخوندم هم با مادرم کار میکردم اما الان واقعا افسرده شدم.
دو سه ساله خونه درست میکنن و قراره یه ماه دیگه بریم سر خونمون.
چند روز پیش با مادرش یه دعوای حسابی کرد اونم سر موضوع چهار سال پیش.بیچاره مادر شوهرم از خونه قهر کرد .واقعا مونده بودم چیکار کنم؟ گاهی وقتا میگه ازدواج واقعا اشتباهه اخه پیش خودش نمیگه من هم دل دارم روز به روز دلخورتر میشم/// بعد میگه شوخی کردم تو زیادی همه چیو جدی میگیری یه شب یهویی تصمیم گرفت بریم شمال منم گفتم امکان نداره ما داریم خونه درست میکنیم این چه کاریه قبل از هر چیزی به مادرش گفت تو دخالت نکن با اینکه مادرش کارمند بازنشسته هست و همیشه پشتیبانمون بوده.بعد به من گفت اگه دوست داشته باشم میرم و به هیچ کس ربطی نداره خواستم امتحانت کنم.!!!
مادرش میگه قبلا تا این حد گیر نمیداد امسال این جوری شده....
سلام
متاسفم عزیز از آنچه که خواندم . از طریقه آشنایی و نوع ازدواجتان چیزی نفرمودید و تحصیلات خودتون چیه و سنتون و آیا شاغل هستید و یا خیر و اگر ایشون کار ندارند مخارج زندگی مشترک از کجا تامین میشه و یا ساخت و خرید یک خانه که فرمودید؟
مسئله غر زدن و بهانه جویی و یا دیگران را مقصر دانستن و تحقیر کردن و خشم و عصبانیت رو بر سر دیگری و یا دیگران خالی کردن یک نوع اختلاله و بیماری گلم!!!؟؟
نیاز به بررسی و درمان داره و تنها راه درست اینه که از ایشان خیلی محترمانه بخواهید که با هم به یکی از همکاران جهت مشاوره رجوع کنید و میتوانید بگید شما نیاز به راهنمایی و مشورت دارید ولی
میخواهید ایشان هم با شما حضور داشته باشند.
لطفا فعلا تا کمی ثبات روانی و مالی برقرار نشده از بچه دار شدن بپرهیزید.
موفق باشید
سپاس
دکتر
پاسخ : با شوهرایراد گیرم چیکار کنم؟؟؟؟
من 25 سالمه کاردانی گرفتم شاغل نیستم
اشناییمون از طریق دوستی چند ساله پدرهامون بود پدرم خیلی تاییدش میکرد مخارج زندگیمون تابستون ها از طریق کار کشاورزی مخارج یه سالمون تامین شوهرم سه یا چهار ماه کار داره.خونه ای که میریم قراره مغازه بزاره توی استخدامی ها هم شرکت کرده و نتیجه ای نگرفتیم.
مشاور که اصلا نمیاد خودم میخوام بدونم باهاش چه رفتاری داشته باشم نمیدونم اگه مستقل شدیم و فقط دوتاییمون بودیم چه رفتاری باهاش داشته باشم وقتی بحثی بینمون پیش میاد کلی غصه میخورم طوری که تو این چند ماه موهام کلی سفید شده در ضمن من تو شهر خودمون نیستم اینجا کسی رو ندارم واقعا تنهام
پاسخ : با شوهرایراد گیرم چیکار کنم؟؟؟؟
لطف میکنید جواب بدین لطفا فقط نخونید اگه چیزی به ذهنتون میاد بهم بگید از این همه دلهره دربیام