نوشته اصلی توسط
moh3n
سلام پسری هستم 25 ساله و حدودا 6 ماه میشه عقد کردم،قبل از عقد با خانمم به مدت 5 ماه دوست بودیم و اوایل دوستی من سرباز بودم و شرایط مالی مناسبی نداشتم و خانواده ام قرار شد هزینه های عروسی رو کمک کنن بهم...
خانمم اوایل دوستی میگفت حاضرم باهات تویه اتاق 12 متری هم زندگی کنم و خلاصه توقعی ازت ندارم و میدونم هنوز برات زوده که بخوای خودتو جمع کنی... خلاصه من هم با خانواده صحبت کردم و قرار بر این شد که بریم خواستگاری... رفتیم خواستگاری و چنتا سوال اینا پرسیدن و خلاصه اویل مخالف کردن ولی با اصرار خانمم عقد کردیم و البته هم دیگرو دوست داشتیم... حالا 6 ماه که از اون جریان میگذره برای خرید جهیزیه و سایر وسائل با خانمم بحث و دعوا میکنیم مثلا میگه حتما باید فلان مارک باشه یا حتما باید 4 تخته فرش بگیرین و خلاصه من بهش گفتم که من نمیتونم الان اون چیزی که میخوای رو بگیرم و فعلا بیا همین هارو تهییه کنیم تا بعد از ازدواج کم کم پول میاد دستمون و میخریم... ولی ایشون بدون توجه به حرفای من و اینکه مادر من داره دخالت میکنه تو زندگی ما شروع به استفاده از الفاظ کاملا رکیک و زشت به من و مادرم کرده... به طوری که واقعا بعضی اوقات اعصابش به شدت خورد میشه و حتی پیش خانواده اش به من میگه نداشتی غلط کردی اومدی نداشتی (گ--و--ه) خوردی اومدی!-- به خدا قرارمون رو 5 تیکه بود و من دارم اونارو تهییه میکنم....
دیگه واقعا احترام و ادب رو گذاشته کنار--- حالا به نظر شما من چکار کنم!!!؟