نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: بي اعتماد شده ام

1124
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1179
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question بي اعتماد شده ام

    به قدري بي اعتماد شده ام كه پس از دو ماه عقد به طلاق هم فكر كرده ام، حدود دو ماه پيش با پسر يكي از اقوام عقد كردم. شوهرم توجه زيادي به من ندارد، تمام صحبت هايش در دوران عقد در مورد زحمات مادر و پدرش است و اينكه زن بايد مستقل باشد و سر كار برود.هيچ ابراز علاقه اي به من نمي كند،تاكنون برايم هديه نخريده ،روزي يكبار بيشتر تماس نمي گيرد. وقت آزادخود را صرف خواهر و بچه اش مي كند، هروقت مي گويم كه در مورد آينده صحبت كن مي گويد تا بعد. بنظر شما بايد چكار كنم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1215
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    21
    تشکر شده 56 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    يعنى از شروع اين رابطه علاقه اى به شما نداشته؟ ازدواجتون به خواست دوطرف بوده؟ شما شاغلين؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1186
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    6
    تشکر شده 15 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    سلام
    چرا باهاش حرف نمی زنی و تمام سوالاتت نمی پرسی؟
    خجالت و بذار کنار مشخص شدن واقعیت ها الان به تو کمک می کنه عزیزم
    باهاش حرف بزن بپرس علت رفتارهاش
    به نظر میاد کسی از تجربیات تلخی بهش گفته و برای این سعی می کنه تا بهت وابسته نشه اون فکر میکنه تو قرار خانوادش ازش بگیری فکر کنم می خواد از اینکه تو در آینده مدام از خانوادش بد بگی یا بخوای از اونا دورش کنی جلوگیری میکنه
    باید بهش بگی که اهداف تو از ازدواج چیه و اینکهه خانواده اون برات محترمن .
    و بعد از اینکه صحبت کردی تصمیم بگیری

    موفق باشی

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    سلام
    خوب شما اولا یه ازدواج سنتی داشته اید و قرار نیست بعد از 2 ماه که با هم عقد کرده اید همسرتون عاشق دلباخته شما بشه و این هم مد نظر داشته باشید خصوصیات اخلاقی اکثر اقایون با خانم ها کاملا متفاوته . یعنی ما خانم عشق بی حد و حصار خودمونو توی همون هفته اول نشون میدیم ولی اقایون به زمان نیاز دارند.
    این که میگه پدر و مادرم برام زحمت کشیده اند خوب حرف بدی نیست و مشخص هست که ایشون قدر محبت را میدونند . مسئله شما توجه نکردن همسرتون به شماست . ولی این واسم جای سواله که شما توجه 100 درصدی همسرتون را به خودتون میخواد و اینکه ایشون با بچه خواهرش وقت می گذراند شما را ناراحت می کنه یا نه درصد توجه ایشون به شما کمتر از 10 درصد هست ؟
    این نکته را مد نظر قرار بدهید که شما هنوز در دوران عقد هستید و مشخص هست که ایشون به خانواده در حال حاضر نزدیک تر هست تا به شما. و اینم توضیح بدید که شما برای جلب محبت ایشون چکار کردید و چگونه علاقه خودتون را بهش نشون دادید؟ چرا سعی نمی کنید بحث تازه ای داشته باشید تا تمام صحبت های دوران عقدتون به حرف در مورد خانواده و زحماتشون ختم نشه.
    پس سعی نکن قضیه را برای خودت بزرگ کنی و غیر قابل حل.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1179
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    خواهرش كه از خودش بزرگتره ازدواج موفقي نداشته و الان هم هر وقت با من تماس مي گيره مدام مي خواهد جويا بشه كه آيا من و شوهرم باهم دعوا داشتيم يا نه. اينطور نيست كه من توجه 100 درصدي بخواهم ،ايشون من رو در اولويت كارهاشون قرار نمي دهند،بطور مثال اگر ما هفته اي يكبار ملاقات داشته باشيم به علت مسافت،ايشان براي روزي كه قرار است به ديدن من بياد بطور مثال وقت دندان پزشكي ميگره بطوريكه قرار ساعت 4 ميشه ساعت 10،بعدش هم با مادرشون ميان،همه جا خواهر و مادر رو ميارن، اما خانواده ايشون احساس ميكنم كه حالت جبهه گيري عليه من دارند،تا كنون به هيچ كدام از رفتارهايشان عكس العمل نشون نداده ام،در ضمن تاكنون هيچ كار خاصي براي جلب محبتش انجام نداده ام.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1179
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    بنظر شما براي جلب محبت چكاري مي تونم انجام بدهم؟ در ضمن اخلاق خونوادشون طوري هست كه شايد اگر كاري بكنم اون كار رو وظيفه من بدونن،نه يك كار خاص.

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1179
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    خواهر ايشان پسر كوچكي دارند و شوهرشون مسبت به اين خانم بسيار كم توجه است،هرموقع شوهرم به ديدنم مياد همون روز يا فرداش،خواهر شوهرم به هر بهانه اي مي خواهد كه شوهرم با اونها باشه،احساس مي كنم نميگذارند كه شوهرم با من رابطه صميمي داشته باشته ،به هر نحوي محبت من رو خنثي مي كنند

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11482
    نوشته ها
    239
    تشکـر
    683
    تشکر شده 197 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بي اعتماد شده ام

    ویرایش توسط زری62 : 03-02-2015 در ساعت 10:40 AM
    امضای ایشان
    غيرت يعني : زن مورد علاقه ات هرگز احساس تنهايي و بي پناهي نكند

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اعتماد به نفس
    توسط girlonly در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 04-09-2014, 08:20 AM
  2. عدم اعتماد به دوست پسر
    توسط نازلی در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 12-08-2013, 09:32 PM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-28-2013, 12:11 AM
  4. آیا بعد از خیانت دوباره اعتماد کنیم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-11-2013, 12:20 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد