به قدري بي اعتماد شده ام كه پس از دو ماه عقد به طلاق هم فكر كرده ام، حدود دو ماه پيش با پسر يكي از اقوام عقد كردم. شوهرم توجه زيادي به من ندارد، تمام صحبت هايش در دوران عقد در مورد زحمات مادر و پدرش است و اينكه زن بايد مستقل باشد و سر كار برود.هيچ ابراز علاقه اي به من نمي كند،تاكنون برايم هديه نخريده ،روزي يكبار بيشتر تماس نمي گيرد. وقت آزادخود را صرف خواهر و بچه اش مي كند، هروقت مي گويم كه در مورد آينده صحبت كن مي گويد تا بعد. بنظر شما بايد چكار كنم؟