نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: بی احساس بودن شوهر

2307
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    بی احساس بودن شوهر

    سلام 31 ساله هستم يه دختر پنج ساله دارم.. هغت ساله ازدواج کردیم.. که این مدت بالا پایین های زیادی داشتیم... به علت حاملگی سخت افسردگی کناره ************ی همسرم دوران سختی رو.گذروندم افسردگی شدید.. که هیچ کسم درکم نکرد حتی شوهرم تنهام گذاشت و فقط به موضوع ************ فکر ميكرد.. از اول زندگی به جز دو سه ماه اول مورد بی توجهی شوهرم بودم.. اعتراض ميكرد يه مدت خوب بود اما بعد باز همون ميشد بارها چندین نفر قاضی بین ما شدن.. اما فایده نداشت.. به خاطر در فتاراش از زندگی سرد شدم اما لاز تلاشمو کردم و دقیقا چیزی که شوهرم ميخواست شدم تمام بار مسیولت زندگی رو دوشم بود شوهرم فقط سرکار ميرفت ميومد.. کارش ماموریتیه و شاید در هفته دو روز خونه باشه.. و وقتی هست دایم با موبايلش ور میره و حتی يه کلمه حرف نمیزه. خانوادشم شاکین از این رفتارش... اما اعتراضی نکردم و همه جهته زندگی خوبی براش فراهم کردم.. اما خودم دایم حسرت خیلی جیزا داشتم تفریح و مهموني و گردش و يه صحبت معمولس با شوهرم از نظر مالی هم متاسفانه کم ميذاره.. در واقع هیچ دلخوشی نداشتم.. اما گفتم عیب نداره و همو دوست داریم تا اینکه چند شب پیش شوهرم گفت من حسی بهت ندارم.. البته نه تو دعوا یا ناراحتی خیلیم خوب بدون ناراحتی بیان کرد.. و اینکه تو خیلی خوبی مهربونی ولی من حسی بهتون ندارم حتی به دخترمون... از اون موقع من واقعا شکستم.. دست و دلم به هیچ کاری نمیره.. ناامید نااميدم.. هفت سال زندگيمو باختم.. با تمام تلاشی که کردم.. علت و.پرسیدم گفت نميدونم شاید تصورم از زندگی چیز ديگه ای بوده.. شوهرم قبل از من ازدواج ناموفق داشته که له گفته ی خودشون بهش خیانت شده.. یعنی همسرش به ايشون خیانت کرده..که جدا ميشن..... تقریبا ده سالی میگذره از ازدواج اولش.. که جدا شدن... بهشون پیشنهاد مشاور دادم اما قبلا هم رفتیم فایده ای نداشت.. الان فقط مشکل بی حس بودن شوهرم نسبت به من نیست.. من هم دیکه بریدم... و دلم به زندگی نیست.. واقعا نميدونم چه.کار کنم... چطو رد بقیه عمرمو کنار مردی که حسی بهم ندازه زندگی کنم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    دلیلش اینه زندگیتون کسل کننده شده

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    دو سال پیشم این موضوع رو.بیان کرد.. من این دوسال سوپرایزهای مختلفی کردم.. مثلا شاخه گلی چسبو ندم رو د رد و نوشتم دوستت دارم.. و.خوش اومدي و نمونه ی این کارا تا دلگرم بشه زندگی....

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    از اول که زندگی کسل کننده نمیشه که

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    اینجا چطوري میتونم مستقیم با روان شناس صحبت کنم؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    دوست نداشتن بچش ربطی به کسل بوذن زندگی نداره.. اون حتی بچشم دوست نداره

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    یه دلیل دیگه هم میتونه ناشی از شغل شوهرتون باشه وقتی ما مردا شغلمون خیلی خسته کننده باشه کم کم حتی حوصله خودمونم نداریم به برسه به زن و بچمون

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    سلام 31 ساله هستم يه دختر پنج ساله دارم.. هغت ساله ازدواج کردیم.. که این مدت بالا پایین های زیادی داشتیم... به علت حاملگی سخت افسردگی کناره ************ی همسرم دوران سختی رو.گذروندم افسردگی شدید.. که هیچ کسم درکم نکرد حتی شوهرم تنهام گذاشت و فقط به موضوع ************ فکر ميكرد.. از اول زندگی به جز دو سه ماه اول مورد بی توجهی شوهرم بودم.. اعتراض ميكرد يه مدت خوب بود اما بعد باز همون ميشد بارها چندین نفر قاضی بین ما شدن.. اما فایده نداشت.. به خاطر در فتاراش از زندگی سرد شدم اما لاز تلاشمو کردم و دقیقا چیزی که شوهرم ميخواست شدم تمام بار مسیولت زندگی رو دوشم بود شوهرم فقط سرکار ميرفت ميومد.. کارش ماموریتیه و شاید در هفته دو روز خونه باشه.. و وقتی هست دایم با موبايلش ور میره و حتی يه کلمه حرف نمیزه. خانوادشم شاکین از این رفتارش... اما اعتراضی نکردم و همه جهته زندگی خوبی براش فراهم کردم.. اما خودم دایم حسرت خیلی جیزا داشتم تفریح و مهموني و گردش و يه صحبت معمولس با شوهرم از نظر مالی هم متاسفانه کم ميذاره.. در واقع هیچ دلخوشی نداشتم.. اما گفتم عیب نداره و همو دوست داریم تا اینکه چند شب پیش شوهرم گفت من حسی بهت ندارم.. البته نه تو دعوا یا ناراحتی خیلیم خوب بدون ناراحتی بیان کرد.. و اینکه تو خیلی خوبی مهربونی ولی من حسی بهتون ندارم حتی به دخترمون... از اون موقع من واقعا شکستم.. دست و دلم به هیچ کاری نمیره.. ناامید نااميدم.. هفت سال زندگيمو باختم.. با تمام تلاشی که کردم.. علت و.پرسیدم گفت نميدونم شاید تصورم از زندگی چیز ديگه ای بوده.. شوهرم قبل از من ازدواج ناموفق داشته که له گفته ی خودشون بهش خیانت شده.. یعنی همسرش به ايشون خیانت کرده..که جدا ميشن..... تقریبا ده سالی میگذره از ازدواج اولش.. که جدا شدن... بهشون پیشنهاد مشاور دادم اما قبلا هم رفتیم فایده ای نداشت.. الان فقط مشکل بی حس بودن شوهرم نسبت به من نیست.. من هم دیکه بریدم... و دلم به زندگی نیست.. واقعا نميدونم چه.کار کنم... چطو رد بقیه عمرمو کنار مردی که حسی بهم ندازه زندگی کنم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    دو سال پیشم این موضوع رو.بیان کرد.. من این دوسال سوپرایزهای مختلفی کردم.. مثلا شاخه گلی چسبو ندم رو د رد و نوشتم دوستت دارم.. و.خوش اومدي و نمونه ی این کارا تا دلگرم بشه زندگی....
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    از اول که زندگی کسل کننده نمیشه که
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    اینجا چطوري میتونم مستقیم با روان شناس صحبت کنم؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    دوست نداشتن بچش ربطی به کسل بوذن زندگی نداره.. اون حتی بچشم دوست نداره
    سلام

    متاسفم از آنچه که خواندم ولی چند سوال قبل از هر گونه پاسخ لطفا با کمی دقت پاسخ بدهید:

    سن و سال همسرتون؟

    چه مدتی در ازدواج اول بوده اند؟

    فرزندی از ازدواج اول دارند؟

    تحصیلات و رشته تحصیلی و شغل هر دوی شما؟

    تعداد برادران و خواهران هر دوی شما و فاصله و ترتیب ؟

    نحوه آشنایی و ازدواجتان؟

    سابقه بیماری و یا اختلال روانی در خانواده هر دوی شما؟

    لطفا به صورت نقل قول پاسخ دهید

    با سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  9. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    شوهرم متولد 61 هستش هشت ماه زندکی کردن با همسر اولش.. بعد تو سن 17 /18 سالگی باباش فوت میکنه که میشه مرد خونه چهار تا خواهر داره فرزند یکی.مونده به اخره.. دیپلمه هستیم هر دو. رشتش برقه.. برق صنعتی بچه نداره از همسر سابقش.. من دو برادر کوچیکتر دارم.. خودش منو انتخاب کرد خوشش اومد خانواده هارو در حريان گذاشتیم مدتی بودیم تا آشنا بشيم به اخلاق هم.. بعد دوماه نامزدی یکسال عقد.. سابقه ی بیماری روانی نه ما نداشتیم تا جاييم ميدونم اونا هم نداشتن

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    من خاندار هستم...

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    سن 21/22 سالگی ازدواج کرده.. بعد از جدایی دو سال بعدش یا سه سال بعدش با من آشنا شد.. از طریق سایت همسر یابی.. آشنا شدیم.. البته از اول خانولده ها در جریان بودن.. و از اول قصد فقط ازدواج بود.. نه دوستی که بعدش به ازدواج ختم بشه

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    مثلا يه مسیله اينه که.. قبل از ازدواج در مورد بچه صحبت کردم.. هیچ اشاره ای به اینکه بچه دوشت نداره نکرد... ولی بعد از ازدواج و بچه دار شذن گفت من اصلا بچه دوست ندارم.. حتی بعد ا زد پنج سال که گذشته از بچه دار شدنمون... ميگه حسی نداره نسبت بهش

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    مثلا يه مسیله اينه که.. قبل از ازدواج در مورد بچه صحبت کردم.. هیچ اشاره ای به اینکه بچه دوشت نداره نکرد... ولی بعد از ازدواج و بچه دار شذن گفت من اصلا بچه دوست ندارم.. حتی بعد ا زد پنج سال که گذشته از بچه دار شدنمون... ميگه حسی نداره نسبت بهش
    احتمال نداره همسرتون افسرده باشند ؟؟؟

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    نميدونم.. بهش پیشنهاد مشاور دادم اما خودم واقعا بریدم.. تمام تلاش هفت سالمو بی ثمر دونستم

  16. کاربران زیر از خانومی تنها بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    من خاندار هستم...
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    شوهرم متولد 61 هستش هشت ماه زندکی کردن با همسر اولش.. بعد تو سن 17 /18 سالگی باباش فوت میکنه که میشه مرد خونه چهار تا خواهر داره فرزند یکی.مونده به اخره.. دیپلمه هستیم هر دو. رشتش برقه.. برق صنعتی بچه نداره از همسر سابقش.. من دو برادر کوچیکتر دارم.. خودش منو انتخاب کرد خوشش اومد خانواده هارو در حريان گذاشتیم مدتی بودیم تا آشنا بشيم به اخلاق هم.. بعد دوماه نامزدی یکسال عقد.. سابقه ی بیماری روانی نه ما نداشتیم تا جاييم ميدونم اونا هم نداشتن
    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    متاسفم از آنچه که خواندم ولی چند سوال قبل از هر گونه پاسخ لطفا با کمی دقت پاسخ بدهید:

    سن و سال همسرتون؟

    چه مدتی در ازدواج اول بوده اند؟

    فرزندی از ازدواج اول دارند؟

    تحصیلات و رشته تحصیلی و شغل هر دوی شما؟

    تعداد برادران و خواهران هر دوی شما و فاصله و ترتیب ؟

    نحوه آشنایی و ازدواجتان؟

    سابقه بیماری و یا اختلال روانی در خانواده هر دوی شما؟

    لطفا به صورت نقل قول پاسخ دهید

    با سپاس

    دکتر
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    سن 21/22 سالگی ازدواج کرده.. بعد از جدایی دو سال بعدش یا سه سال بعدش با من آشنا شد.. از طریق سایت همسر یابی.. آشنا شدیم.. البته از اول خانولده ها در جریان بودن.. و از اول قصد فقط ازدواج بود.. نه دوستی که بعدش به ازدواج ختم بشه
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانومی تنها نمایش پست ها
    مثلا يه مسیله اينه که.. قبل از ازدواج در مورد بچه صحبت کردم.. هیچ اشاره ای به اینکه بچه دوشت نداره نکرد... ولی بعد از ازدواج و بچه دار شذن گفت من اصلا بچه دوست ندارم.. حتی بعد ا زد پنج سال که گذشته از بچه دار شدنمون... ميگه حسی نداره نسبت بهش
    خواهش کردم پاسخها به صورت نقل قول باشه که متاسفانه متوجه نشدید!؟ بگذریم

    ببینید عزیز هنوز افسردگی در کلام شما موج میزنه و حرمت و عزت نفس پایین که میشه با توجه به شرایط شما و جایگاهتون در میان فرزندان قابل درک و فهمه

    همسرتون نیز با توجه به جایگاه میان خواهران و از دست دادن پدر توی آن سن و سال و نون آور خانه شدن به شدت به اصطلاح ساندویچ شدن!؟

    یک بار ازدواج در آن سن و سال سپس متارکه آسیب بدی بوده

    ازدواج غلط و بدون شناخت کافی داشته اید و صرف هدف ازدواج بوده!؟

    حالا نیز بعد از 7 سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند 5 ساله به این نتیجه رسیدن!!!!!؟؟؟

    رابطه جنسیتان چطوره؟؟

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30471
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    طبق هفت سالی ک شما باهاشون زندگی کردید، شوهرتون مرد معتقدی هستن؟ تا الان کنجکاو شدید ک بفهمید روزایی ک تو خونه هستن چرا سرشون تو گوشیه؟

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بی احساس بودن شوهر

    خانم ها همیشه شکایت می کنند که با مردی بی احساس زندگی می کنند که هیچ درکی از ابراز عشق و محبت ندارد.اما چاره چیست؟ باید با چنین مردی چگونه رفتاری داشت آیا می توان امید داشت که احساسات در او زنده شود؟ اینها همه سؤالاتی است که سعی کرده ایم در این مطلب به آنها جواب دهیم.










    «همسرم از لحاظ احساسي بسيار خاص است، اعتماد چنداني به عشق ندارد، وانمود مي كند به ابرازاحساسات و عواطف، علاقه چنداني ندارد و مي گويد به اين قبيل مزخرفات احتياجي نيست. هرگاه مي خواهم راجع به احساساتش با اوصحبت كنم، همه چيز رابه مسخره مي گيرد.» این جمله گلایه رایج خیلی از خانم هاست، آنها همیشه شکایت می کنند که با مردی بی احساس زندگی می کنند که هیچ درکی از ابراز عشق و محبت ندارد.اما چاره چیست؟ باید با چنین مردی چگونه رفتاری داشت آیا می توان امید داشت که احساسات در او زنده شود؟ اینها همه سؤالاتی است که سعی کرده ایم در این مطلب به آنها جواب دهیم.

    می تواند احساساتی شود به شرطی که...
    متاسفانه نمی توان گفت اگر به نامزد يا همسرتان عشق كافي بورزيد، حتما او تغيير خواهد كرد البته اين طور نيست كه عشق شما كوچك ترين تاثيري در این میان نداشته باشد. برخي اوقات مردها كمي از لحاظ عاطفي بازتر و پذيراتر مي شوند، اما نه به اندازه اي كه براي موفقيت در رابطه كافي باشد. گاهي اوقات اين فرآيند بسيار طول مي كشد و در آن موقع شما چنان عصباني هستيد كه عشق همسرتان ديگر به دردتان نمي خورد. گاهي اوقات هم زمانی که او را ترك مي كنيد، به ناگهان عشقتان موثر واقع شده و باعث مي شود تا بالاخره تغيير كند، اما شايد خيلي دير شده باشد. تنها به يك شرط مي توان به مردي كمك كرد، تا از لحاظ احساسي بازتر شود آن هم این است كه او نيز مايل باشد به خودش كمك كند. البته كه عشق شما مي تواند روي زندگي يك مرد تاثير بگذارد. عشق شما مي تواند حمايت، امنيت، شوق و جراتي را كه به آن نياز دارد تا با دنياي دروني احساساتش روبه رو شود را به او بدهد. اما بايد خودش هم بخواهد، تنها در اين موقع است كه مي توانيد كمكش كنيد.

    به نامزد يا همسرتان كتاب هايي هديه بدهيد كه توسط مردها وبراي مردهانوشته شده باشد، به تنهایی نمی توانید دست به کار شوید. يكي از بزرگ ترين اشتباه هاي زن ها اين است كه بدون آنكه به اطلاع نامزد يا همسرشان برسانند، براي رابطه خودشان تصمیمی می گیرند و يك تنه براي اجراي آن دست و پا مي زنند. ممكن است فكر كنيد همسرتان نياز دارد بياموزد كه چگونه بايد ارتباط خوبي برقرار كند يا آسيب پذيرتر باشد و با احساسات و عواطف خود تماس بيشتري داشته باشد، اما آنچه او فكرمي كند، مهم تر است. وقتي بدون آنکه به همسرتان بگوييد، تصميم مي گيريد كه رابطه تان بايد در چه سمت و سويي حركت كند، نه تنها براي او احترامي قائل نبوده ايد، بلكه خود را آبستن ياس، سرخوردگي و دلشكستگي بزرگي كرده ايد.

    آیا مرد شما مي خواهد از لحاظ عاطفي و احساسي باز شود؟
    قدم اول:
    به نامزد يا همسرتان توضيح دهيد كه تصوير ذهني تان از همسر و رابطه ايده آل چيست. در اين رابطه دقيق باشيد و با روشني و وضوح كامل صحبت كنيد و بپرسيد كه آيا خود او فكر مي كند، همسر ايده آلي است؟
    قدم دوم:
    از نامــزد يا همسرتان بخواهيــــد خواسته ها و ايده آل هاي خود را از يك رابطه ايده آل برايتان توضيح دهد. مراقب باشيد از جانب او صحبت نكنيد و بگذاريد كه خودش نقطه نظراتش را توضيح دهد.
    قدم سوم:
    درباره اطلاعاتي كه در اختيارتان قرار مي دهد، بينديشيد و به رفتارش دقت كنيد تا ببينيد كه آيا فقط صحبت مي كند يا براستي نيز ويژگي هايي كه شما به دنبالش هستيد را از خود نشان مي دهد؟

    نكته مهم: تنها به يك شرط مي توان به مردي كمك كرد تا از لحاظ احساسي بازتر شود كه او نيز مايل باشد به خودش كمك كند. البته كه عشق شما مي تواند روي زندگي يك مرد تاثير بگذارد.

    بگذارید مردها به او بگویند چه کند
    به نامزد يا همسرتان كتاب هايي هديه بدهيد كه توسط مردها و براي مردها نوشته شده باشد. كتاب هاي زيادي خاص زنان نوشته شده است، اما كتاب هايي كه مختص مردان نوشته شده در مقايسه، بسيار ناچيز هستند، اما ظرف چند سال گذشته كتاب هاي فوق العاده اي نوشته شده كه نظرات زيادي را ازديدگاه مردها و درباره مردها ارائه مي دهد. به يك كتابفروشي برويد و در قسمت مخصوص كتاب هاي روانشناسي بگرديد. كتاب هايي را انتخاب كنيد كه فكر مي كنيد، براي شوهرتان جالب تر است. بعد از آن كه كتاب ها را خواند، نظرش را جويا شويد، ببينيد دوست دارد كدام بخش ها را شما نيز بخوانيد تا بهتر او را درك كنيد.

    بدها و خوب ها در بهبود ارتباط
    همه ما دوست داریم روز به روز رابطه مان را بهتر کنیم ولی گاهی بعضی از اشتباهات کوچک باعث ایجاد سوءتفاهم هایی می شود که رابطه را نه تنها بهتر نمی کند بلکه ما را از هم دور می کند، در اینجا برای شما یک چک لیست تهیه کرده ایم تا متوجه شوید کدام رفتارها می تواند رابطه شما را مستحکم تر کند و چه رفتاری به رابطه آسیب می زند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30677
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    خواهش کردم پاسخها به صورت نقل قول باشه که متاسفانه متوجه نشدید!؟ بگذریم

    ببینید عزیز هنوز افسردگی در کلام شما موج میزنه و حرمت و عزت نفس پایین که میشه با توجه به شرایط شما و جایگاهتون در میان فرزندان قابل درک و فهمه

    همسرتون نیز با توجه به جایگاه میان خواهران و از دست دادن پدر توی آن سن و سال و نون آور خانه شدن به شدت به اصطلاح ساندویچ شدن!؟

    یک بار ازدواج در آن سن و سال سپس متارکه آسیب بدی بوده

    ازدواج غلط و بدون شناخت کافی داشته اید و صرف هدف ازدواج بوده!؟

    حالا نیز بعد از 7 سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند 5 ساله به این نتیجه رسیدن!!!!!؟؟؟

    رابطه جنسیتان چطوره؟؟

    سپاس

    دکتر
    من متاسفانه نمیدونم چی شد سایت پرتم کرد بیرون و با اون کاربری نتونستم بيام... دو سال پیشم ميگم اين حرف و زدن.. من گفام انتظارت چیه از يه زن واقعا.. اگرچه چیزایی گفت که واقعا دليل برا دوست نداشتن نمیتونست باشه اما با بيان وجود با زد من هموني شدم که خواستند.. رابطه ی جنسی خوبه... و هيچ وقت دریغ نکردم و.سعی کردم با کیفیت باشه..

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30677
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی احساس بودن شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خانم ها همیشه شکایت می کنند که با مردی بی احساس زندگی می کنند که هیچ درکی از ابراز عشق و محبت ندارد.اما چاره چیست؟ باید با چنین مردی چگونه رفتاری داشت آیا می توان امید داشت که احساسات در او زنده شود؟ اینها همه سؤالاتی است که سعی کرده ایم در این مطلب به آنها جواب دهیم.










    «همسرم از لحاظ احساسي بسيار خاص است، اعتماد چنداني به عشق ندارد، وانمود مي كند به ابرازاحساسات و عواطف، علاقه چنداني ندارد و مي گويد به اين قبيل مزخرفات احتياجي نيست. هرگاه مي خواهم راجع به احساساتش با اوصحبت كنم، همه چيز رابه مسخره مي گيرد.» این جمله گلایه رایج خیلی از خانم هاست، آنها همیشه شکایت می کنند که با مردی بی احساس زندگی می کنند که هیچ درکی از ابراز عشق و محبت ندارد.اما چاره چیست؟ باید با چنین مردی چگونه رفتاری داشت آیا می توان امید داشت که احساسات در او زنده شود؟ اینها همه سؤالاتی است که سعی کرده ایم در این مطلب به آنها جواب دهیم.

    می تواند احساساتی شود به شرطی که...
    متاسفانه نمی توان گفت اگر به نامزد يا همسرتان عشق كافي بورزيد، حتما او تغيير خواهد كرد البته اين طور نيست كه عشق شما كوچك ترين تاثيري در این میان نداشته باشد. برخي اوقات مردها كمي از لحاظ عاطفي بازتر و پذيراتر مي شوند، اما نه به اندازه اي كه براي موفقيت در رابطه كافي باشد. گاهي اوقات اين فرآيند بسيار طول مي كشد و در آن موقع شما چنان عصباني هستيد كه عشق همسرتان ديگر به دردتان نمي خورد. گاهي اوقات هم زمانی که او را ترك مي كنيد، به ناگهان عشقتان موثر واقع شده و باعث مي شود تا بالاخره تغيير كند، اما شايد خيلي دير شده باشد. تنها به يك شرط مي توان به مردي كمك كرد، تا از لحاظ احساسي بازتر شود آن هم این است كه او نيز مايل باشد به خودش كمك كند. البته كه عشق شما مي تواند روي زندگي يك مرد تاثير بگذارد. عشق شما مي تواند حمايت، امنيت، شوق و جراتي را كه به آن نياز دارد تا با دنياي دروني احساساتش روبه رو شود را به او بدهد. اما بايد خودش هم بخواهد، تنها در اين موقع است كه مي توانيد كمكش كنيد.

    به نامزد يا همسرتان كتاب هايي هديه بدهيد كه توسط مردها وبراي مردهانوشته شده باشد، به تنهایی نمی توانید دست به کار شوید. يكي از بزرگ ترين اشتباه هاي زن ها اين است كه بدون آنكه به اطلاع نامزد يا همسرشان برسانند، براي رابطه خودشان تصمیمی می گیرند و يك تنه براي اجراي آن دست و پا مي زنند. ممكن است فكر كنيد همسرتان نياز دارد بياموزد كه چگونه بايد ارتباط خوبي برقرار كند يا آسيب پذيرتر باشد و با احساسات و عواطف خود تماس بيشتري داشته باشد، اما آنچه او فكرمي كند، مهم تر است. وقتي بدون آنکه به همسرتان بگوييد، تصميم مي گيريد كه رابطه تان بايد در چه سمت و سويي حركت كند، نه تنها براي او احترامي قائل نبوده ايد، بلكه خود را آبستن ياس، سرخوردگي و دلشكستگي بزرگي كرده ايد.

    آیا مرد شما مي خواهد از لحاظ عاطفي و احساسي باز شود؟
    قدم اول:
    به نامزد يا همسرتان توضيح دهيد كه تصوير ذهني تان از همسر و رابطه ايده آل چيست. در اين رابطه دقيق باشيد و با روشني و وضوح كامل صحبت كنيد و بپرسيد كه آيا خود او فكر مي كند، همسر ايده آلي است؟
    قدم دوم:
    از نامــزد يا همسرتان بخواهيــــد خواسته ها و ايده آل هاي خود را از يك رابطه ايده آل برايتان توضيح دهد. مراقب باشيد از جانب او صحبت نكنيد و بگذاريد كه خودش نقطه نظراتش را توضيح دهد.
    قدم سوم:
    درباره اطلاعاتي كه در اختيارتان قرار مي دهد، بينديشيد و به رفتارش دقت كنيد تا ببينيد كه آيا فقط صحبت مي كند يا براستي نيز ويژگي هايي كه شما به دنبالش هستيد را از خود نشان مي دهد؟

    نكته مهم: تنها به يك شرط مي توان به مردي كمك كرد تا از لحاظ احساسي بازتر شود كه او نيز مايل باشد به خودش كمك كند. البته كه عشق شما مي تواند روي زندگي يك مرد تاثير بگذارد.

    بگذارید مردها به او بگویند چه کند
    به نامزد يا همسرتان كتاب هايي هديه بدهيد كه توسط مردها و براي مردها نوشته شده باشد. كتاب هاي زيادي خاص زنان نوشته شده است، اما كتاب هايي كه مختص مردان نوشته شده در مقايسه، بسيار ناچيز هستند، اما ظرف چند سال گذشته كتاب هاي فوق العاده اي نوشته شده كه نظرات زيادي را ازديدگاه مردها و درباره مردها ارائه مي دهد. به يك كتابفروشي برويد و در قسمت مخصوص كتاب هاي روانشناسي بگرديد. كتاب هايي را انتخاب كنيد كه فكر مي كنيد، براي شوهرتان جالب تر است. بعد از آن كه كتاب ها را خواند، نظرش را جويا شويد، ببينيد دوست دارد كدام بخش ها را شما نيز بخوانيد تا بهتر او را درك كنيد.

    بدها و خوب ها در بهبود ارتباط
    همه ما دوست داریم روز به روز رابطه مان را بهتر کنیم ولی گاهی بعضی از اشتباهات کوچک باعث ایجاد سوءتفاهم هایی می شود که رابطه را نه تنها بهتر نمی کند بلکه ما را از هم دور می کند، در اینجا برای شما یک چک لیست تهیه کرده ایم تا متوجه شوید کدام رفتارها می تواند رابطه شما را مستحکم تر کند و چه رفتاری به رابطه آسیب می زند.
    در مورد این مطالب من بارها باهاشون صحبت کردم.. که چی میخواد چی نمیخواد.. با توجه اخلاقای بدش در مورد همه چیز اما همونطوری قبولش کردم که متاسفانه خیلی اخلاقاش بعد از ازدواج نشون داده شد و قبلش با توجه به اینکه سعی کردم بفهمم میشه گفت مخفی موند.. من همیشه سعی در بهبود روابط کردم.. حتی کتاب در این زمین گرفتم اما حتی حاضر به خوندن يه کلمش نشد.. فقط گفت تو بخون تو یاد بگس رد.. در حالی که اونم باید با خصوصیات زنا آشنا ميشد.. د رد مورد خیلیییی چیزا گفتم حتی سیکل ماهانه که چه اتفاقاتی برا يه زن میفته و مرد باید چطور یاشه اما هيچي.. د رد مورد روابط زناشویی من گفتم مطالعه کن اما با توجه به تجربه زندگیش قبلیش هيچي یا يلد نبود یا مهم نبود براش در مورد شریک زندگیش.. باز هیچ اقدامی نکرد.. در واقع همه چی فقط ميگفت تو.. تو باید بدوني تو باید انجام بدی.. تو تو تو.

  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30677
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    [QUOTE=parisima22;200703]طبق هفت سالی ک شما باهاشون زندگی کردید، شوهرتون مرد معتقدی هستن؟ تا الان کنجکاو شدید ک بفهمید روزایی ک تو خونه هستن چرا سرشون تو گوش

    اگه.منظورتون اعتقاد به حدا و نماز این چيزاست.. میشه گفت تقریبا قبلا نماز میخوندن الان نه یا خیلیییی کم شده... و اینکه دایم سرش تو.گوشیه بله.. فهمیدم.. اون علاقه ی شدیدی به هواپیما داره خیلی شدید و در حالی عکاسی از انواع هواپیماهاست.. و دایم تو گوشی سایتای مختلفی که مربوط به همین قضیه میشه میگرده تلاشم کردم وقتی خونه است حتی زمان کمی بذاره کنار.. و باهام يه صحبت کنیم یا با دخترمون وقتشو بگذرونه.. اما ميگم تمام اینا مقطعي بود..

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30677
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی احساس بودن شوهر

    اگه.من الان اینجام.. قبلا تمام راهها رو رفتم.. من تلفنی با مشاور صحبت کردم.. گفتن تو.مقصر نیستی و.گردن خودت ننداز مشکل همسرته که تو رابطه ی گذشتش گیر کرده و نمیخواد بیاد بیرون باید بره مشاور.. درمان کنه.. اما آیا هفت سال زمان کمی بوده برا فراموشب؟ با توجه به اینکه واقعاااا همه ارزوشونه زن سازگاری داشده باشن.. شوهرم بارها و بارها چه مخفیانه جه علنی به مسافرت خارج کشور برا تفریح رفتن.. د رد حالی که ايشون تو سفر بودن من از نظر مالی در تنگا.. و دستم جلو بقیه دراز بود.. اما باز صبوری کردمو.معتزض نشدم.. فقط یکبار که مخفیانه رفتن صدام در اومد.. چون قبلش که رفتن من معترض نشده بودم.. تو هفت سال با من فقط دوبار سفر در فتیم داخل کشور.. اونم اصلا دلچسب نبود...

  24. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : همسرم بعد از هفت سال زندگی گغت حسی بهم نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Khanomi نمایش پست ها
    من متاسفانه نمیدونم چی شد سایت پرتم کرد بیرون و با اون کاربری نتونستم بيام... دو سال پیشم ميگم اين حرف و زدن.. من گفام انتظارت چیه از يه زن واقعا.. اگرچه چیزایی گفت که واقعا دليل برا دوست نداشتن نمیتونست باشه اما با بيان وجود با زد من هموني شدم که خواستند.. رابطه ی جنسی خوبه... و هيچ وقت دریغ نکردم و.سعی کردم با کیفیت باشه..

    ببینید عزیز هیچ کس با فداکاری و محبت و مهر طلبی نتوانسته و نخواهد توانست عشق رو خربداری کنه و یا به عبارتی به دست آوره!

    عشق یک کشش و جذبه است که باید بین یک زن و یک مرد به و جود بیاد و سپس رشد کنه که اون هم شرایط و دانش خودش رو میخواد که در این مقال نمیگنجه

    عرض کردم ازدواج درستی نداشتید و حالا یک کودک 5 ساله دارید و شاغل نیز که نیستید و استقلال مالی هم که ندارید و یا تحصیلات دانشگاهی! پس (درسته که این حرف تلخه) ولی در جدایی و طلاق چیزی

    برای شما نیست!!!؟؟

    صد البته ریشه های اختلالات روانی در هر دوی شما نمایانه ولی خوب اگه ابشون به شما آسیبی نمیرسانند, زیاد دعوا و مرافه ندارید, به حد معقولی از پس مخارج و وظایف زندگی مشترک بر میایند و اهل

    خیانت نیستند خوب بهتر اینه که با توجه به شرایط خودتون از طلب عشق در گذرید و به همین روال بسنده کنید..

    چه بهتر این بود که ایشان نیز به یکی از همکاران ما در شهر خودتون رجوع میکردند ولی اگر نمیان خودتون رجوع کنید و اجازه بدید مسائل خودتون روشن بشه و در جهت درمان قرار بگیرید

    شاید مشاور از ایشون دعوت به عمل آورند

    سعی کنید اسقلال مالی نیز پیدا کنید

    مهمترین هدف شما و همسرتون باید این باشه که کودکتان کمترین آسیب رو ببینه


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد