پاسخ : بی اعتمادی به شوهرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
زهرا شمس
عرض سلام و خسته نباشید من مدتی پبش متوجه روابط صمیمی مثل پارک رفتن و... همسرم در گذشته با دختران هم کلاسی اش شدم همچنین او بسیارچت میکرده و طبق اظهارات خودش بعد از ازدواجمان یک بار با یکی از ان دخترها که از او خواستگاری هم کرده بود صحبت کرده البته در مورد پایان نامه من دیگر به او اعتماد ندارم و با توجه به داشتن خانواده ی شدیدا سنتی و اینکه من در گذشته یک بار با شخص دیگری به مدت یک ماه نامزد بودم و جدا شدم البته همسرم میداند امکان جدایی ندارم از طرفی واقعا حالم بده دارم دیوونه میشم البنه با تجویز دکتر چند مدل قرص افسردگی هم میخورم ولی بی فایده اس خواهشا راهنمایی کنید ممنون
شما همه این موارد رو از گذشته ایشون گفتید پس گذشته رو توی گذشته رها کنید
و بهتره به جای این همه قرص خوردن کمی از حساسیت خودتون کم کنید ....
هر کسی میتونه در گذشته خودش روابطی رو تجربه کرده باشه ولی به امروز اصلا" ربط پیدا نمیکنه
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
دفتر قیطریه: |
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه |
دفتر سعادت آباد: |
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه |
دفتر شریعتی: |
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه |
|
پاسخ : بی اعتمادی به شوهرم
اینقدر حساس نباش اینجور زندگیت از هم میپاشه
اگه قرار باشه اینقدر تو گذشتش حساس باشی اونم باید نسبت ب تو ک نامزد داشتی حساسیت نشون بده
پاسخ : بی اعتمادی به شوهرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
زهرا شمس
عرض سلام و خسته نباشید من مدتی پبش متوجه روابط صمیمی مثل پارک رفتن و... همسرم در گذشته با دختران هم کلاسی اش شدم همچنین او بسیارچت میکرده و طبق اظهارات خودش بعد از ازدواجمان یک بار با یکی از ان دخترها که از او خواستگاری هم کرده بود صحبت کرده البته در مورد پایان نامه من دیگر به او اعتماد ندارم و با توجه به داشتن خانواده ی شدیدا سنتی و اینکه من در گذشته یک بار با شخص دیگری به مدت یک ماه نامزد بودم و جدا شدم البته همسرم میداند امکان جدایی ندارم از طرفی واقعا حالم بده دارم دیوونه میشم البنه با تجویز دکتر چند مدل قرص افسردگی هم میخورم ولی بی فایده اس خواهشا راهنمایی کنید ممنون
سلام
رجوع به یکی از همکاران مشاور خانم
موفق باشید
سپاس
دکتر
پاسخ : بی اعتمادی به شوهرم
پاسخ : بی اعتمادی به شوهرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
زهرا شمس
عرض سلام و خسته نباشید من مدتی پبش متوجه روابط صمیمی مثل پارک رفتن و... همسرم در گذشته با دختران هم کلاسی اش شدم همچنین او بسیارچت میکرده و طبق اظهارات خودش بعد از ازدواجمان یک بار با یکی از ان دخترها که از او خواستگاری هم کرده بود صحبت کرده البته در مورد پایان نامه من دیگر به او اعتماد ندارم و با توجه به داشتن خانواده ی شدیدا سنتی و اینکه من در گذشته یک بار با شخص دیگری به مدت یک ماه نامزد بودم و جدا شدم البته همسرم میداند امکان جدایی ندارم از طرفی واقعا حالم بده دارم دیوونه میشم البنه با تجویز دکتر چند مدل قرص افسردگی هم میخورم ولی بی فایده اس خواهشا راهنمایی کنید ممنون
اینا همه مربوط ب گذشته ایشونه
موضوعات کاری و درسی هم ک همیشه پیش میاد
بدبین نباشید
واس همچین موضوعی خودتونو اذیت نکنید
اینجوری فقط زندگیو برا جفتتون تلخ میکنی
ک اشتباهه محضه
گذشته رو تو گذشته بزار
ازین ب بعدش مهمه
ایشون شمارو انتخاب کرده
و شمارو میخاد
دیگه دلیلی نداره نبش قبر کنید
بجا این حرفا و بدخلقی و ناامیدی
بچسب ب شوهرت و زندگیت |heart|
پاسخ : بی اعتمادی به شوهرم
به همسر اعتماد نداری فقط چون قبل ازدواجتون این مسائل رو بهتون نگفته ؟؟
میشه این سوال رو از خودتون بپرسید که آیا با مسائل گذشته زندگی کردن چه سودی به حالتون داره؟؟
سعی کنید به فکر سلامتی روحی و جسمی خودتون باشید وقتی خودتون رو دوس داشته باشید |heart|و انرژی مثبت رو در خودتون تقویت کنید مطمئن باشید برا گرم نگه داشتن کانون خانوادتون تلاش بیشتر میکنید|rolleyessmileyanim| قول میدم. پس گذشته دور بریز و شوهرتو سفت بچسب|biggrinsmiley|