نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: بی توجهی شوهر به نیاز روحی

1108
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15019
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    بی توجهی شوهر به نیاز روحی

    سلام
    داستان زندگی من خیلی طولانیه اگر بخوام بگم اما این پست رو می گذارم که شما به عنوان اشخاص دور در مورد مشکلات کنونی من نظر بدین.
    من یک دختر فوق العاده عاطفی هستم که نیاز بسیار زیادی به محبت دارم. از یک خانواده با وضع مالی خوب هستم. پدر و مادرم هر دو استاد دانشگاه هستند. فوق العاده آبرومندیم. خودم فعال هستم و تحصیلات دانشگاهی بالا و نسبت به خانمها درآمد خوبی دارم. در اجتماع طوری هستم که همه شخصیت و اخلاقم را خیلی می پسندن. اما در زندگی شخصی نقاط ضعفی دارم. من بخاطر همین احساسات و نیازهایی که به محبت خاص، منظور جنس مخالف هست در وجودم احساس می کنم، اشتباه بزرگی مرتکب شدم و چندین سال پیش با فردی آشنا شدم و متاسفانه با او جلو رفتم درحالیکه اصلا به من نمی خورد و متوجه شدم که بالاخره باید این رابطه تموم شه و شد... با همسرم که الان با او زندگی می کنم آشنا شدم... ما واقعا در آشناییمون رابطه عاشقانه پیدا کردیم... به خصوص من می دیدم که او خیلی به من علاقه داره و این باعث می شد بیشتر جذبش بشم... ما دوران عقد فوق العاده ای داشتیم و بعد از 8 ماه ازدواج کردیم و رفتیم به خونه مشترک اما بعد از دو ماه اون فرد قبلی که گفتم و آثاری که از اون در زندگیم مونده بود وارد زندگی مشترکم شد، من همه چیز رو به نحوه دیگری برای همسرم تعریف کرده بودم که زمینه ذهنی لازم رو داشته باشه اما مثل اینکه براش گنگ بود و انگار تازه متوجه همه چیز شده بود... از اون زمان به بعد زندگی ما پاشید... او به من تهمت درغگو...ناسالم می زنه و خانواده من رو زیر سوال می بره... از خانواده ای میاد که تحصیلات بالایی ندارن اما آبرومندن و فوقالعاده به خودشون ارزش می دن... سرتون و درد نیارم.... من به فردی نیاز دارم که در هر شرایطی عاشق و دیوانه من باشه... همسرم مدام می گه که من رو نشناخته و باید بیشتر با من آشنا می شده بعد شاید با من ازدواج نمیکرده....این جملات از جهنم برای من بدتره... من دوست دارم برای بودن با من حاضر باشه همه چیزش و بده... من تلاشم و برای زندگی می کنم اما بخاطر این حرف ها ونیازهای کلامی و گفتاری و احساسی که از همسرم دارم واقعا ناراحت می شم و اون رو هم ناراحت می کنم... من می خوام اون من رو فرشته زندگیش بدونه اما....
    این ها واقعا آزارم می دن... به نظر شما چکار کنم... او پسر خوبیه ولی من نمی تونم با این دیدی که به من داره ادامه بدم چون آرامشم و از دست می دم و واقعا دوست دارم من فرشته زندگیش باشم... اگر هستم چرا هیچ جا نمی گه؟ چرا ابراز نمی کنه؟
    منتظرراهنمایی های ارزشمندتان هستم
    با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13215
    نوشته ها
    461
    تشکـر
    370
    تشکر شده 500 بار در 226 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نیازهای روحی که باید از شوهر گرفت

    سلام..دوست عزیزاختلاف سلایق ودیدگاه هاهمیشه وجودداشته..شمااول بایدببینیدکه ایده آل همسرتون چطورهست وبعدسعی کنیدبه اون ایده آل نزدیک بشید
    ولی فراموش نکنیدکه هیچ انسانی بی عیب ونقص نیست شمابایدبه تفاوت های مردوزن پی ببرید..مردان معمولابارفتارشون علاقه خودرونشون میدن
    پیشنهادمیکنم به کتاب مردا ن مریخی زنان ونوسی مراجعه کنید
    امضای ایشان
    هرروزخوشبخترین انسان روی زمین ازخواب برمیخیزم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15019
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیازهای روحی که باید از شوهر گرفت

    چرا من باید به علاقه او نزدیک شم؟ من دوست دارمهمونطور که هستم واقعا از تهدل من و دوست داشته باشه اگر نه نمیتونم زندگی کنم... مشکل من اینجاست...

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نیازهای روحی که باید از شوهر گرفت

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahtdokht نمایش پست ها
    سلام
    داستان زندگی من خیلی طولانیه اگر بخوام بگم اما این پست رو می گذارم که شما به عنوان اشخاص دور در مورد مشکلات کنونی من نظر بدین.
    من یک دختر فوق العاده عاطفی هستم که نیاز بسیار زیادی به محبت دارم. از یک خانواده با وضع مالی خوب هستم. پدر و مادرم هر دو استاد دانشگاه هستند. فوق العاده آبرومندیم. خودم فعال هستم و تحصیلات دانشگاهی بالا و نسبت به خانمها درآمد خوبی دارم. در اجتماع طوری هستم که همه شخصیت و اخلاقم را خیلی می پسندن. اما در زندگی شخصی نقاط ضعفی دارم. من بخاطر همین احساسات و نیازهایی که به محبت خاص، منظور جنس مخالف هست در وجودم احساس می کنم، اشتباه بزرگی مرتکب شدم و چندین سال پیش با فردی آشنا شدم و متاسفانه با او جلو رفتم درحالیکه اصلا به من نمی خورد و متوجه شدم که بالاخره باید این رابطه تموم شه و شد... با همسرم که الان با او زندگی می کنم آشنا شدم... ما واقعا در آشناییمون رابطه عاشقانه پیدا کردیم... به خصوص من می دیدم که او خیلی به من علاقه داره و این باعث می شد بیشتر جذبش بشم... ما دوران عقد فوق العاده ای داشتیم و بعد از 8 ماه ازدواج کردیم و رفتیم به خونه مشترک اما بعد از دو ماه اون فرد قبلی که گفتم و آثاری که از اون در زندگیم مونده بود وارد زندگی مشترکم شد، من همه چیز رو به نحوه دیگری برای همسرم تعریف کرده بودم که زمینه ذهنی لازم رو داشته باشه اما مثل اینکه براش گنگ بود و انگار تازه متوجه همه چیز شده بود... از اون زمان به بعد زندگی ما پاشید... او به من تهمت درغگو...ناسالم می زنه و خانواده من رو زیر سوال می بره... از خانواده ای میاد که تحصیلات بالایی ندارن اما آبرومندن و فوقالعاده به خودشون ارزش می دن... سرتون و درد نیارم.... من به فردی نیاز دارم که در هر شرایطی عاشق و دیوانه من باشه... همسرم مدام می گه که من رو نشناخته و باید بیشتر با من آشنا می شده بعد شاید با من ازدواج نمیکرده....این جملات از جهنم برای من بدتره... من دوست دارم برای بودن با من حاضر باشه همه چیزش و بده... من تلاشم و برای زندگی می کنم اما بخاطر این حرف ها ونیازهای کلامی و گفتاری و احساسی که از همسرم دارم واقعا ناراحت می شم و اون رو هم ناراحت می کنم... من می خوام اون من رو فرشته زندگیش بدونه اما....
    این ها واقعا آزارم می دن... به نظر شما چکار کنم... او پسر خوبیه ولی من نمی تونم با این دیدی که به من داره ادامه بدم چون آرامشم و از دست می دم و واقعا دوست دارم من فرشته زندگیش باشم... اگر هستم چرا هیچ جا نمی گه؟ چرا ابراز نمی کنه؟
    منتظرراهنمایی های ارزشمندتان هستم
    با تشکر
    تمام مواردی که گفتید درسته دوست عزیز ولی باید به این موضوع دقت کنید که شما نمیتونید جای فرد دیگه ای تصمیم گیری کنید

    شما دوست دارید همسرتون شرایط خاصی داشته باشه و شما رو عاشقانه دوست داشته باشه ولی این خواست شماست

    و تا واقعیت فاصله زیادی هست خصوصا" اینکه گذشته شما روابط شمارو تحت تاثیر قرار داده و اول باید برای مشکل چاره و اعتمادسازی کنید

    در وهله اول با همسرتون در زمانی مناسب صریح و روشن صحبت کنید چون این تردید و شک باید روزی تموم بشه وگرنه ادامه زندگی شما رو مختل خواهد کرد

    ایشون باید بسنجه و ببینه ایا میتونه با این شرایط با شما ادامه بده وگرنه طعنه زدن و شکاک بودن چیزی رو تغییر نمیده

    پس به ایشون و حتی خودتون فرصت بدید و فکر کنید و مشاوره حضوری هم داشته باشید تا بتونید به تصمیم گیری قطعی و درستی برسید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15019
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی توجهی شوهر به نیاز روحی

    الان تقریبا یک سال از روز اولی که همه چیز پاشید می گذره و ایشون متوجه شده من چطور آدمی هستم اما گذشته ای که واقعا از سر سادگیبر سر من اومد و بهانه ای شد دست او، براش تاحدی هنوز سنگینه اما می گه کنار اومده... این نیازها در من وجود داره وگرنه با قهر و عصبانیت خودش رو نشون می ده... مشاور نمی تونه کاری کنه فقط تا بحال زندگی ما رو به هم زدن روانشناس ها متاسفانه... نمی دونم چرا همه حق و به اون می دن... اگر با چند نفر صحبت می کرد و حق بهش داده نمی شد خیلی روی زندگی ما تاثیر داشت... من نه دختر بی قید و بندیم نه نامتعهد...

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13215
    نوشته ها
    461
    تشکـر
    370
    تشکر شده 500 بار در 226 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بی توجهی شوهر به نیاز روحی

    مانمیگیم شمابی قیدوبندی..اماوقتی یه مشکلی به وجودمیادبایدبراش چاره پیداکرد..شمایه اشتباهی درگذشته کردی
    ولی اول خودت روجای همسرت بذاروازدیداو ب مسئله نگاه کن تابتونی دیدگاهشوبفهمی وبعدشم بامذاکره به نتیجه برسی.
    اگربخوای زندگیتوبخطراین اتفق بهم زن اون فردتوزندگی آینده توبازم سراغت میادپس بایدقوی باشی وباهمسرت گفتگوکنی
    امضای ایشان
    هرروزخوشبخترین انسان روی زمین ازخواب برمیخیزم

  8. کاربران زیر از ziziorton بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15019
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی توجهی شوهر به نیاز روحی

    حتی شما به عنوان یک مخاطب دور به من می گی اون آدم دوباره میاد سراغت... مشکل همسر منم اینجاست که فکر کرده من قبلا چه آدمی بودم حالا تغییر کردم و یک آدمی با شخصیت متفاوت بودم و این از همه چیز بیشتر من و آزار می ده... درواقع تفکر اون با تفکر یک غریبه فرق نمی کنه... من واقعا دوست دارم با کسی زندگی کنم که حقیقت وجودی من و بفهمه، زدن این حرفها برام سنگینه

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13215
    نوشته ها
    461
    تشکـر
    370
    تشکر شده 500 بار در 226 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بی توجهی شوهر به نیاز روحی

    دوست عزیز..درسته زمان زیادی گذشته اماشمابایدباهسرتون گفتگوکنیدوبه نتیجه برسیدکه میخوایدشرایط عوض بشه یانه..
    دون صحبت وطرف نمیشخه حلش کردویه طرفه هم نمیشه قضاوت کرد..
    به توصیه های آقافرخ عمل کنیدمطمئنن به نتیجه میرسد
    امضای ایشان
    هرروزخوشبخترین انسان روی زمین ازخواب برمیخیزم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اینترنتی
    توسط omid_pj75 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: 10-01-2020, 11:52 AM
  2. بی توجهی شوهر
    توسط atishpare در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 04-18-2015, 02:31 PM
  3. بی توجهی شوهر
    توسط خاطره. در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 12-29-2014, 04:22 PM
  4. روش جلب توجه کردن
    توسط fadia در انجمن دوست داشتن همسر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-22-2014, 10:37 AM
  5. جلب توجه مردان با این ترفندهای زنانه!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-19-2014, 12:23 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد