سلام بچه ها من 1.5 ساله که ازدواج کردم همسرمم خیلی دوس دارم اونم همینطور اما یک مشکل با خودم دارم اونم اینکه دوس ندارم همسرم بدون من به دیدن مادرش بره یعنی حس میکنم اگه بره یعنی مادرشو بیشتر دوس داره و بدون منم به دیدن مامانش میره و مهم نیس براش و به مامانش میفهمونه که اونو از من بیشتر دوس داره مدام استرس رفتنشو به خونه باباش دارم با اینکه مامانش واقعا خوبه حتی همسرمم میدونه دوس ندارم تنها بره اما عذاب وجدان دارم نمیذارم بره چون حس میکنم فکر میکنه محدود شده چه کنم؟
جدیدا هم یه مشکل دیگه پیدا کردم انشالا میخوام برم سر کار و تا ساعت 5 خونه نیستم نگرانم نکنه همسرم ناهار تنها بره خونه مامانش حس میکنم اگه بره یعنی من براش مهم نیستم و بدون منم با مامان باباش بهش خوش میگذره
سلام
رو چ حساب فکر میکنید " رفتن به خونه مادر اونم تنهایی " یعنی دوست نداشتن همسر ؟؟؟
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
والا من 3 تا دایی دارم 2 تاش تنها میره به مامانه سر میزنه اما یکی فقط با خانمش همه حس میکنن چقد هوای زنشو داره ودوسش داره که با زنش میره این یک دلیل که شده خوره جونم دومی هم اینکه کلا حساسم که مادرشوهرم حس کنه شوهرم اونو بیشتر یا همقد من دوس داره و فک میکنم اگه تنها بره یعنی تصدیق حرف من دوس داره مامانش بفهمه و فک کنه من اولویت شوهرمم و اول منو دوس داره و ترجیخ میده با همسرش به دیدن مادرش بره
اولاً خودتون رو بقیه مقایسه نکنید
بعد هم اینکه همسرتون بعضی وقتی به مادرش سر بزنه دلیل نمیشه شما رو دوست نداشته باشه
شما همسرش هستین براش با بقیه متفاوت هستین ، جایگاه شما براش ویژه است
کاش میشد حرفاتونو قبول کرد پدرم انقد گفته ازین حرفا.خیلی برا خودم و همسرم ناراحتم چون با این کار محدودش کردم اما دست خودم نیس
دست خودتون نیست
چون سلاحی در مقابل این افکار ندارید
این افکار همش بخاطر عقاید و طرز فکر شماست
همون طور که دارید آدما رو مقایسه میکنید
مثلا چون قلانی اون کارو کرد شوهر منم باید این کار وبکنه
ولی این استدلال درستی نیست
چون هر کسی درست ترین کار و در شرایط خودش میکنه
اینکه شما دائم خودتو با مادر شوهرت مقایسه کنی یعنی ضعف اعتماد به نفس
یعنی عرت نفس پایین
دوست من چ بخواید چ نخواید
چ خوشتون بیاد چ نیاد
مادر برای پسر عزیز تر از همسره
این حقیقته
خودتون درکک کنید
وقتی بچه دار بشید و پسرتون ازدواج کنه
ازش اتظار دارید که زنش و دوست داشته باشه یا شما رووو؟؟
وقتی یه عمر زحمتش و کشیدید و بزرگش کردید ؟؟
حاضریت مفت بدید دست یه دختر و اصلا انتظار ی ازش نداشته باشید ؟؟؟
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
reepaa جان شما خانمید یا آقا؟
چ فرقی میکنه ؟؟؟نوشته اصلی توسط sahare behzad
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
میخوام بدونم این نظر و دیدگاه ی آقاست یا خانم؟
خوب شما دنبال کدومی ؟؟
من یه مرد ام
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
منم نظر یه مردو میخوام اما شوهرم همیشه میگه دوس داشتن مادر و پدر و سایرین ی توفیق اجباریه اما آدم همسرو خودش انتخاب میکنه و عشقش بیشتره بهش چون انتخاب خودشه
به نظر من شما اطلاعاتتون در مورد مردا خیلی کمه . . .
اگه تونستین یکم مطالعه این در مورد مردا بکنید تا هم اطلاعاتتون بالا بره هم زندگی تون رو بهتر کنترل کنید
و این افکار منفی از سرتون بیرون بیاد
من کتاب : رازهایی درباره مردان نویسنده باربارا دی آنجیلس رو بهتون معرفی میکنم ،
همچنین یه کتاب دیگه که همین نویسنده نوشته برا مرداها به نام : راز های درباره زنان زو تهیه کنید و به همسرتون بدین تا بخونه برای بهتر شدن رابطه تون با همسرتون
مطالب این پست هم مفید هستن بخونین خیلی خوبه : [replacer_a]
یعنی همسرم دروغ میگه؟آره اطلاعاتم درباره مرد کمه تنها مرده زندگیمم شوهرم بوده برا همینه که فقط برا خودم میخوامش.راستی شما متاهلید؟
میخوای علمی بهت جواب بدم ؟؟؟ یا تجربی ؟؟
علمی اینکه دوست داشتن همسر" onclick="replacer_hook(93)" target="_blank" href="http://forum.moshaver.co/f132">دوست داشتن همسر یه سری قوانین بدنی داره مثل ترشح هورمون ها که به این راحتی ها کم نمیشه مگر با گذشت زمان
به قول همسرتون وقتی خودش انتخاب کرده یعنی شما رو قبول کرده و کمتر مردی از حرفش برمیگرده
اما عشق به پدر مادر و یه چیز اجباریه که فارغ از وابستگی خونی یه جور احساس دین به آدم دارن
که به این راحتی ها صاف نمیشه
شما نگران نباش
هر کسی باید جای خودش و نقش خودش و تو زندگی اجرا کنه
شما جای خودت باش به عنوان همسر
مادرم جای خودشو داره به عنوان مادر
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
جواب آخرتونو بیشتر دوس داشتم قانع کننده تر بود اما یه سوال میشه تنها پادشاه قلب آدم 2تا باشه؟یکی همسرش یکی مادرش؟اینه که ذهنمو درگیر کرده من میگم پادشاه قلب ی نفره یا زن یا کس دیگه از جمله مادر بنابراین کلیه اولویت زندگیه آدم میشه خواسته های اون پادشاهه
نه هنوز متاهل نشدم
چرا همسرتون دروغ بگه ، شما بازم که دارین حرفای خودتون رو میزنین اصلا توجهی نمیکنید . . .
همسر شما شما رو دوست داره ، هیچ شکی هم توش نیست . . .
ببخشید شما و همسرتون چند سالتونه ؟
من 71هستم همسرمم 68
شاید براتو جالب باشه ولی
مردا کلا زن و مادر و پادشاه نمیدونن
خودشون و پادشاه میدونن و شما رو جز کاببینه وزرا
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
خواهشا ناراحت نشید این موضوع داره روح منو داغون میکنه کمک بهم واقعا لطفه وصف ناپذیره
منظورم از پادشاه تک ستاره قلب بود نه حکمران
یعنی شما ازدواجم کنی باز مادرت عزیزتره؟بدون قرارگیری تو شرایطش چطوری جواب میدید که مادر عزیزتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باز دارید مقایسه میکنید ها ااااا
خوب مگه من مثل همسر شما هسمتم ؟؟
یا زندگیم مثل ایشونه ؟؟
شاید مادر من آدم خوبی نباشه یا هزار تا شاید دیگه
باور کنید مقایسه کردن به این راحتی ها نیست
ولی منظور من از اون حرف اینکه نباید فکر کنید نباید مادرشو دوست داشته باشه
چون غیر ممکنه دوست نداشته باشه
قلب مردا پر از ستاره اس
میخوای همه رو خراب کنی و خودت اونجا تنها باشی ؟؟؟به نظرت خودخواهی نیست ؟؟؟
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
خب این سوال ها و تفکرات اقتضای سنتون رو میرسونه
پس این قدر نگران نبایشد ، اون کتاب ها رو تهیه کنید هم خودتون مطالعه کنید هم همسرتون
اینقدر هم نگران نباشید ، همسرتون شما رو دوست داره ، سعی نکنید خودتون رو با مادری که یه عمر بهش محبت کردن و از وقتی که چشماش رو باز کرده پیش بوده مقایسه کنید
اگه سعی کنید جایگاه شخص دیگه ای رو بگیرید جایگاه خودتون رو هم از دست میدین ، پس عاقلانه رفتار کنید
یه مرد هم میتونه هم مادرشو دوست داشته باشه هم همسرشو اصلاً با همدیگه قابل قیاس نیست
بجای این همه سوالات رویایی سعی کنید واقعیتگرانه فکر کنید
شما هنوز خودتون رو نمیشناسید برای همین شناخت مردا براتون خیلی سخت تره پس سعی کنید یکم مطالعه داشته باشین
آدم اول باید خودشو بشناسه تا بتونه بقیه رو بشناسه و باهاش ارتباط برقرار کنه
شما هم عجله نکنید ، کم کم با صبر و حوصله
مطالب این پست رو هم حتماً مطالعه کنید : [replacer_a]
آخه کلی گفتید که مادر برا پسر عزیزتره بابت اون پرسیدم.خداروشکر قلب شوهر من پر از ستاره نیس حتی خواهراشم در حد خواهر دوس نداره هیچ فقط یه ستاره جز منه اونم مامانشه که شدیدا رقیب ذهنیم شده جالبه که من با مامانش خیلی خوبم اونم حواسش به کاراش هت که من ناراحت نشم اما فقط یه بیماری ذهنی پیدا کردم که دوس دارم مامانش بفهمه شوهرم منو از اون بیشتر دوس داره و اولویتش منم نه اینکه کلا دوسش ندشته باشه و حذفش کنم از قلب پسرش اتفاقا به نظر من پسری که مادرشو بذاره کنار روزی زنشم شاید بذاره کنار
حرفاتون کمی آرومم کرد چون مردی گفت که نسبتی باهام نداشت تا از رو ترحم باشه ممنونم ازتون.
همیشه یادتون باشه زندگی باارزش تر از این رقابت هاست
فکر کنم یکم طول بکشه به این حرف برسید ولی خوب امیدوارم برسید
موفق باشید
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
واقعا ممنونم ازتون که وقتتونو در اختیارم گذاشتید از خدا بهترینارو براتون آرزو دارم.مرسی
دوست عزیز شما که زندگی خوبی دارید بهتره روی جنبه های مشترک زندگی خودتون تمرکز کنید
بهتره با همسرتون در این مورد بیشتر صحبت کنید تا ایشون بدونه شمانسبت به رفت و امد کردن با خانواده اش مشکلی ندارید
به هرحال شوهرتون با توجه به حساسیت هایی که شما از خودتون نشون دادید ترجیح میده در این مورد کمتر تنش ایجاد کنه
بهتره در این مورد بیشتر با ایشون صحبت کنید و نیت قلبی خودتون رو در این مورد براش بازگو کنید
میتونید حضورا " هر دو نفر به مشاور مراجعه کنید
خـــــدانـگهــــــدار
دوست عزیز این فکرایی که میکنید کاملا اشتباهه اولا این مادرش وتو باید خوشحال باشی که دوستشون داره چون مردی که احترام مادر و پدرشو داره مطمن باش برای خانمش و بچه هاش هم قائل است ثانیا تو شاید هنوز مادر نشدی که ببینی مادر چقدر برا بچش زحمت کشیده واز وجودش مایه گذاشته پس وظیفه مرد است که اون رو بیشتر از همه دوست داشته باشه بالاخره اون عمری با اونها بوده وشما فوقش چند سالی.بنده همیشه به شوهرم اصرار میکنم که بره دیدن خانواده اش اونم تنها شاید حرفی کاری نیازی چیزی یه روزی باهمدیگر داشته باشن باورت میشه قراره شوهرم خواهراش ومادرش رو عید ببره مسافرت وبدون اینکه کسی بهم بگه گفتم من نمیرم که بیشتر راحت باشید اخه خدایی نکرده میترسم خطایی از من سربزنه واونا ناراحت بشن وبالاخره از پسرشون توقعاتی دارن .به هرحال خواهرم این فکرایه منفی رو از ذهنت دور کن واگر شوهری قراره از زنش خوشش نیاد فک نکن با این کارا به طرف خودت میکشونیش عمرررررررررا کارایه بیشتر وبهتری هستن واینها فقط برای اذیت کردن خودتان است ودر اخر میگویم همش به اون روزی فک کن که پسرت زن بگیره وتومادر شوهر شوی چه توقعاتی داررررررررررررری؟.بهشت زیر پای مادران است چه مادر خودت چه مادر شوهرت.
ممنون از کمک هاتون.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
