نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: تنبلی همسر

925
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11046
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تنبلی همسر

    شوهرم را با عشق انتخاب کردم. ازدوسال قبل از ازدواج باهم ارتباط داشتیم.تو خیلی چیزا با هم تفاهم داریم اما از همون اول فهمیدم که کمی تن پرورده هست.و بر عکس من و خانوادم مفهوم سخت کارکردن و تلاش کردن رو خیلی نمیفهمه.اما چون توبیشتر مسائل عقایدمون یکی بود فکر کردم این موضوعی ایست که بعدها حل خواهد شد.الان یک سال و نیم از زندگی مشترکمون گذشته .یه ذره پیشرفت کرده اما من با اینکه عاشقش هستم ولی عذاب می کشم.مدام حرص میخورم که چرا اینقد دیر میره سرکار یا چرا کارای خونه رو پشت گوش میندازه..حتی برای نماز خوندنشم باید من بگم تا بره انجام بده!!!همینا باعث شده عشق من کم بشه .لازم به ذکره که خودمم شاغلم و خیلی از بار مشکلات مالی و ...رو تنهایی به دوش می کشم و کمک دستشم.تو همه ی کارا باید بهش تلنگر بزنم یا به قول خودش غر بزنم.با خودشم در میون گذاشتم اما همیشه برای یکی دو روز جواب میده.ایشون کارشون آزاده و هروقت دلش بخواد میره.انگار جای ما عوض شده.حتی به اینم فکر کردم که کارم رو رها کنم تا با احساس فشار زندگی خودشو اصلاح کنه اما میترسم خودم ضربه بخورم
    با این وضع زندگی من نسبت به همچی نا امید و پشیمان شدم.خواهش می کنم کمکم کنید من اصلا وقت کلنیک رفتن رو ندارم.سپاسگزارم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تنبلی همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مولود نمایش پست ها
    شوهرم را با عشق انتخاب کردم. ازدوسال قبل از ازدواج باهم ارتباط داشتیم.تو خیلی چیزا با هم تفاهم داریم اما از همون اول فهمیدم که کمی تن پرورده هست.و بر عکس من و خانوادم مفهوم سخت کارکردن و تلاش کردن رو خیلی نمیفهمه.اما چون توبیشتر مسائل عقایدمون یکی بود فکر کردم این موضوعی ایست که بعدها حل خواهد شد.الان یک سال و نیم از زندگی مشترکمون گذشته .یه ذره پیشرفت کرده اما من با اینکه عاشقش هستم ولی عذاب می کشم.مدام حرص میخورم که چرا اینقد دیر میره سرکار یا چرا کارای خونه رو پشت گوش میندازه..حتی برای نماز خوندنشم باید من بگم تا بره انجام بده!!!همینا باعث شده عشق من کم بشه .لازم به ذکره که خودمم شاغلم و خیلی از بار مشکلات مالی و ...رو تنهایی به دوش می کشم و کمک دستشم.تو همه ی کارا باید بهش تلنگر بزنم یا به قول خودش غر بزنم.با خودشم در میون گذاشتم اما همیشه برای یکی دو روز جواب میده.ایشون کارشون آزاده و هروقت دلش بخواد میره.انگار جای ما عوض شده.حتی به اینم فکر کردم که کارم رو رها کنم تا با احساس فشار زندگی خودشو اصلاح کنه اما میترسم خودم ضربه بخورم
    با این وضع زندگی من نسبت به همچی نا امید و پشیمان شدم.خواهش می کنم کمکم کنید من اصلا وقت کلنیک رفتن رو ندارم.سپاسگزارم
    خب اگه ذات ایشون به سمت تنبلی باشه باید بدونید نمیتونید تاثیری روی ایشون داشته باشید

    ولی شاید با مشاوره بتونید در این مورد لااقل به تعاملی با شوهرتون برسید

    میتونید شما که فرصت ندارید از مشاوره تلفنی استفاده کنید

    که لینک رو در زیر مطالب قرار میدم

    به هرحال در این مورد باید با شوهرتون صحبت کنید و در یادآوری به ایشون تلاش کنید

    این مشکل هم برای درمان نیاز به زمان داره تا بتونه این فرد رو شرطی کنه ...

    پس به جای بیکار کردن خودتون بهتره دنبال راه حلی مناسب باشید


    http://forum.moshaver.co/f116/%D8%A2...B4%DA%A9-6827/
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تنبلی همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مولود نمایش پست ها
    شوهرم را با عشق انتخاب کردم. ازدوسال قبل از ازدواج باهم ارتباط داشتیم.تو خیلی چیزا با هم تفاهم داریم اما از همون اول فهمیدم که کمی تن پرورده هست.و بر عکس من و خانوادم مفهوم سخت کارکردن و تلاش کردن رو خیلی نمیفهمه.اما چون توبیشتر مسائل عقایدمون یکی بود فکر کردم این موضوعی ایست که بعدها حل خواهد شد.الان یک سال و نیم از زندگی مشترکمون گذشته .یه ذره پیشرفت کرده اما من با اینکه عاشقش هستم ولی عذاب می کشم.مدام حرص میخورم که چرا اینقد دیر میره سرکار یا چرا کارای خونه رو پشت گوش میندازه..حتی برای نماز خوندنشم باید من بگم تا بره انجام بده!!!همینا باعث شده عشق من کم بشه .لازم به ذکره که خودمم شاغلم و خیلی از بار مشکلات مالی و ...رو تنهایی به دوش می کشم و کمک دستشم.تو همه ی کارا باید بهش تلنگر بزنم یا به قول خودش غر بزنم.با خودشم در میون گذاشتم اما همیشه برای یکی دو روز جواب میده.ایشون کارشون آزاده و هروقت دلش بخواد میره.انگار جای ما عوض شده.حتی به اینم فکر کردم که کارم رو رها کنم تا با احساس فشار زندگی خودشو اصلاح کنه اما میترسم خودم ضربه بخورم
    با این وضع زندگی من نسبت به همچی نا امید و پشیمان شدم.خواهش می کنم کمکم کنید من اصلا وقت کلنیک رفتن رو ندارم.سپاسگزارم
    سلام

    منم پام شکسته ولی اصلا وقت ندارم برم دکتر و گچ بگیرم لطفا بگید سریع چیکار کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!؟؟؟؟؟

    عزیز حرف مزخرف تر از این دیده بودی؟؟!!؟؟

    این حالات همسرتون که ممکنه ریشه عمیق ژنتیکی و یا اختلالات روانی از قبیل افسردگی داشته باشه. و یا کلا وقتی حقیقت مطلب تفسیر و آنالیز بشه

    این طرز فکر و برداشت غلط شما باشه و ایشون فردی عادی با رفتار عادی باشه!

    پس حتما نیاز به مشاوره و تشخیص و درمان حضوری دارید. موفق باشید


    دکترا-روانشناس

  5. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد