نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: درگیری خانوادگی

1712
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35056
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    درگیری خانوادگی

    با سلا م و احترام
    قبل از هرچیز ببخشید که این همه توضیح دادم

    من زنی 32 ساله هستم دارای دو فرزند می باشم من و شوهرم هر دو کارمند هستیم سطح خانوادگی متوسطی داریم. مشکل من وابستگی زیاد شوهرم به مادر و پدر و خواهر و برادرش هست. اگر یک مشکلی کوچکی در یکی از اعضای خانواده اش پیش بیاد خیلی ان را بزرگ می کند و دایم زندگی ما درگیر مشسکلات خانواده اش می کند . پدرشوهرم هم کارمند می باشد و سطح در امد متوسطی دارد. به غیر از کارمندی داری املاک کشاورزی می باشد تمام اعضای خانواده شوهریم ازدواج کردند و شوهر من فرزند بزرگ انها می باشد.سه خواهر شوهر و یک برادر شوهر دارم. همگی انها شغل ازاد دارند و درامد متوسطی دارند فقط شوهر من بین انها کارمند می باشد. ما با سختی و بدون کمک هیچ کس زندگیمان را از صفر شروع کردیم . شوهر من معلم هست و او همیشه از من دور بوده است در نتیجه سختی و مشکلات زندگی به همراه دو بچه همیشه بر دوش من و خانواده من بوده است. من و خانوده ام ساکن کرمان هستیم الان چند سالی است محل کار اقام در شهرستان کنار خانواده اش می باشد..الان بعد از گذشت چندین سال زندگی ما از حالت صفری درامده . دارای خانه و زمین می باشیم. خانواده شوهری من که الان ما زندگی رو به رایی داریم خیلی از شوهرم سطح توقع بالایی دارند و دلشان می خواهد از زندگی ما به طرف زندگی بقیه بچه هاشون ببرند. شوهرم من خیلی نسبت به انها عاطفی هست. حقوق خودش جوابگوی ما نیست . من حقوقم خیلی بیشتر از اون می باشد شوهرم حتی نمی تواند خرج زندگیمان را از حقوقش بدهد دایم باید دستش به طرف من دراز باشد من نمی خواهم از روی غرور این حرف را بزنم منظورم اینه اون نمی تونه با حقوق کم معلمی خرج ما را بدهد و در نتیجه برای کمک به خانواده اش باید از حقوق من مایه بگذارد که باعث ناراحتی من می شود. برادر شوهر من یک ادم نالایقی هست. پدرشوهرم اکثر درامدش را به او می دهد در حالی که اصلا کمک ما در زندگی نمی کند. چند سال پیش یک ماشین سنگین به قیمت 220 میلیون تومان برایش خرید ولی برادرشوهرش قدرش را نداست و فروخت و پول هایش را به باد داد دنیایی قرض به جا اورد ما مجبور شدیم با کمک پدرشوهرم قرض های برادرشوهر را بدهیم . حتی گهگداری خرج خانواده برادرشوهرم را می دهیم چون برادرشوهرم الان زندان هست. برادرشوهرم دو بچه دارد. من خیلی ناراضی هستم که شوهرم حق بچه های من را به خانواده برادرش می دهد باورتان می شه که من ماشینم را به خاطر قرض های برادر شوهرم فروختم بدون که حتی یک نفر از انها حتی یک بار برای دلخوشی من از من تشکرکنند . حتی شوهرم هم این را وظیفه خودمان می داند اصلا قدر نمی داند . حالا مشکل من اینه که مادرشوهرم خیلی دخالت تو زندگیم می کند حتی عیدها توی گوش شوهرم می خونه کجا بریم کجا نریم شوهرم سریع تحت تاثیر حرف مادرش قرار می گیرد وقتی عید ها پیش انها می رویم کارت حقوقی من را از من می گیرد و دایم می خواهد برای انها خرج کند و این باعث ازار من می شود. جالب اینجاست بعد از چند روز که کنار خانواده اش هست رفتارش با من تغییر می کند . جوری برخورد می کند که احساس می کنم انها را بیشتر دوست دارد و دایم برای همگی انها خواهر برادر و پدر و مادرش زیادی دلسوزی می کند و جالب اینجاست انها می دونند که شوهرم زیادی احساسی هست از این موضوع استفاده می کنند دایم مشکلاتشان را در مقابل شوهرم می گویند و همه ی انها حتی می دانند که من ناراضی هستم که شوهرم کمک مالی به انها می کنند ولی احساسم این است که انها بیشتر سیر می گذارند و برایشان اصلا مهم نیست که من ناراضی هستم و حتی می دونند که شوهرم حتی خودش هم دایم باید از من پول بگیرد. و بیشترین ناراحتی من از برادر شوهر و جاریم هست . جاریم بیشتر توی روی من خوبی شوهرم را می گه و دایم می خواهد خودش را برای شوهرم عزیز کند می داند که با کمک به انها من و شوهرم مشکل پیدا می کنیم ولی چون خودش توی زندگیش خیلی مشکل دارد دلش می خواهد این درگیری ها زیاد بشه و من و شوهرم با هم مشکل داشته باشیم این قدر به من فشار عصبی اومده که من بدون رو در بایسی و کاملا رک به جاریم می گم که مشکلات شما ، ما را خیلی درگیر می کند ولی اون انگار نه انگار و دلش می خواهد درگیر باشبم . این قدر عصبی و حساس شدم که وقتی شوهرم به محل کارش می رود دایم تو فکرم که الان خانوده اش بهش زنگ می زنند الان داره برای اونها این کار یا ان کار را انجام می دهد. دایم ذهنم درگیر - نمی دانم شاید خیلی منفی گرا شدم. وقتی شوهرم جند وقت پیش انها نره زندگی ما اروم و بسیار عالی هست . جکارکنم چه طوری به انها بفهمانم که این کارها و مشکلات انها خیلی زندگی ما را بهم می ریزه اونها می دانند من ناراضی هستم ولی شاید نمی دانند این قدر عمیق روی زندگی ما اثر گذاشته و باعث جنگ و جدال من و شوهرم می شه. ایا باید به انها خانواده شوهریم به صورت جدی صحبت کنم که چقدر باعث اختلاف ما شده اند چون به جاریم که رک گفتم مشکلم حل نشد احساس می کنم اون بیشتر سیر می گذارد. ایا باید شوهرم را از خانواده اش بیشتر دور نگه دارم مخصوصا برادرش. چه طوری با جاریم برخورد کنم که این همه باعث ازار و اذیت ما نشود و دایم شوهرم به طرف خودش و شوهرش نکشاند خواهش می کنم جوابم را بدهید تمام اعضای خانوداه اش کنار هم در شهرستان زندگی می کنند فقط ما کرمان هستیم. اکثر مشکلات برادرشوهرم گردن ماست بیا ببر . حتی زنش زمان زایمانش، شوهرم دنبال کارهایش بود. هر زمان که دنبال کارهای پدر و مادر و خواهر و برادرش می رود من خیلی عصبی می شم چون زیاد درگیر مشکلات انها است . باورتان می شه اگر خواهر شوهرم نتونه مسافرت بره شوهر من دایم ناراحته که وای چرا خواهرم پول نداره بره و دایم تو خونه من این را می گه . درحالی که ما اینقدر خودمان سختی اول زندگیمان کشیدیم که ما هم اول زندگیمان نتونستیم مسافرت بریم ولی برای انها این مشکلات را گنده جلوه می دهد وای خواهرم عیدی پول نداره لباس بخره در حالی به جون دو تا بچه هام همون خواهری که جوشش را می زد عیدی برای خودش و بچه اش همه چیز خرید و سر تا پا را نو کرده در حالی که من برای خودم اصلا اصلا چیزی نخریدم یک چیز بگم که یادم رفت بهتون بگم من یک ادمی هستم زحمت کش که خیلی برای بچه هام و زندگیم مایه می گذارم و قدر پول هایم را می دانم کمتر برای خودم خرید می کنم و برای خودم بیشتر صرفه جویی می کنم اگر من چیزی برای خودم نخرم شوهرم اصلا ناراحت نیست ولی برای خانواده اش خیلی دلنگران هست و مسایل جزیی انها را بزرگ جلوه می کند و باعث درگیری زندگی ما می شود خواهش می کنم به من راه حل بدین خواهش می کنم چه جوری به انها بفهمانم این قدر زندگی من را به خطر نندازن.خواهش می کنم چه جوری می شه ذهنم از این اشفتگی دربیاد. چکار کنم که این قدر شوهرم درگیر مشکلات انها نشودتا پولی وارد زندگیمان می شود می خواهد مقداری از ان پول را به انها بدهدممنون
    ویرایش توسط rshams : 04-30-2017 در ساعت 03:03 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شوهرم خیلی زندگی ما را درگیر مشکلات خانواده اش من جمله مشکلات زندگی برادر و پدر و مادر و خواه

    سلام
    شما باید به جای اینکه از خانواده همسرتان بد بگویید نیازها و خواسته هایتان به شوهرتان بگویید و تاکید کنید تا نیازهایتان برطرف نکرده و تا مشکلتان را نشده به دیگران کمک نکند به او بگویید که من هم دوست دارم به خانواده ات کمک کنم ولی تا مشکلات خودمان حل نشود این کار مقدور نیست حتما خواسته های مشروع خودتان به شوهرتان بگویید وقتی مثلا می بیند که خواهرش احساس ناراحتی می کند او وقتی شما را راضی می بیند در حقیقت اولویت را به خواهرش میدهد در حقیقت شما با گذشت از خواسته هایتان و نگفتن آن به همسرتان، موجب می شوید که همسرتان فکر کند که شما با نفس کمک به خانواده اش مخالفید
    اگر واقعا خواسته هایتان را شفاف بیان کنید بدون اینکه انتقادی از خانواده شوهرتان بکنید او خود بخود متوجه میشود
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : شوهرم خیلی زندگی ما را درگیر مشکلات خانواده اش من جمله مشکلات زندگی برادر و پدر و مادر و خواه

    نقل قول نوشته اصلی توسط rshams نمایش پست ها
    با سلا م و احترام
    قبل از هرچیز ببخشید که این همه توضیح دادم

    من زنی 32 ساله هستم دارای دو فرزند می باشم من و شوهرم هر دو کارمند هستیم سطح خانوادگی متوسطی داریم. مشکل من وابستگی زیاد شوهرم به مادر و پدر و خواهر و برادرش هست. اگر یک مشکلی کوچکی در یکی از اعضای خانواده اش پیش بیاد خیلی ان را بزرگ می کند و دایم زندگی ما درگیر مشسکلات خانواده اش می کند . پدرشوهرم هم کارمند می باشد و سطح در امد متوسطی دارد. به غیر از کارمندی داری املاک کشاورزی می باشد تمام اعضای خانواده شوهریم ازدواج کردند و شوهر من فرزند بزرگ انها می باشد.سه خواهر شوهر و یک برادر شوهر دارم. همگی انها شغل ازاد دارند و درامد متوسطی دارند فقط شوهر من بین انها کارمند می باشد. ما با سختی و بدون کمک هیچ کس زندگیمان را از صفر شروع کردیم . شوهر من معلم هست و او همیشه از من دور بوده است در نتیجه سختی و مشکلات زندگی به همراه دو بچه همیشه بر دوش من و خانواده من بوده است. من و خانوده ام ساکن کرمان هستیم الان چند سالی است محل کار اقام در شهرستان کنار خانواده اش می باشد..الان بعد از گذشت چندین سال زندگی ما از حالت صفری درامده . دارای خانه و زمین می باشیم. خانواده شوهری من که الان ما زندگی رو به رایی داریم خیلی از شوهرم سطح توقع بالایی دارند و دلشان می خواهد از زندگی ما به طرف زندگی بقیه بچه هاشون ببرند. شوهرم من خیلی نسبت به انها عاطفی هست. حقوق خودش جوابگوی ما نیست . من حقوقم خیلی بیشتر از اون می باشد شوهرم حتی نمی تواند خرج زندگیمان را از حقوقش بدهد دایم باید دستش به طرف من دراز باشد من نمی خواهم از روی غرور این حرف را بزنم منظورم اینه اون نمی تونه با حقوق کم معلمی خرج ما را بدهد و در نتیجه برای کمک به خانواده اش باید از حقوق من مایه بگذارد که باعث ناراحتی من می شود. برادر شوهر من یک ادم نالایقی هست. پدرشوهرم اکثر درامدش را به او می دهد در حالی که اصلا کمک ما در زندگی نمی کند. چند سال پیش یک ماشین سنگین به قیمت 220 میلیون تومان برایش خرید ولی برادرشوهرش قدرش را نداست و فروخت و پول هایش را به باد داد دنیایی قرض به جا اورد ما مجبور شدیم با کمک پدرشوهرم قرض های برادرشوهر را بدهیم . حتی گهگداری خرج خانواده برادرشوهرم را می دهیم چون برادرشوهرم الان زندان هست. برادرشوهرم دو بچه دارد. من خیلی ناراضی هستم که شوهرم حق بچه های من را به خانواده برادرش می دهد باورتان می شه که من ماشینم را به خاطر قرض های برادر شوهرم فروختم بدون که حتی یک نفر از انها حتی یک بار برای دلخوشی من از من تشکرکنند . حتی شوهرم هم این را وظیفه خودمان می داند اصلا قدر نمی داند . حالا مشکل من اینه که مادرشوهرم خیلی دخالت تو زندگیم می کند حتی عیدها توی گوش شوهرم می خونه کجا بریم کجا نریم شوهرم سریع تحت تاثیر حرف مادرش قرار می گیرد وقتی عید ها پیش انها می رویم کارت حقوقی من را از من می گیرد و دایم می خواهد برای انها خرج کند و این باعث ازار من می شود. جالب اینجاست بعد از چند روز که کنار خانواده اش هست رفتارش با من تغییر می کند . جوری برخورد می کند که احساس می کنم انها را بیشتر دوست دارد و دایم برای همگی انها خواهر برادر و پدر و مادرش زیادی دلسوزی می کند و جالب اینجاست انها می دونند که شوهرم زیادی احساسی هست از این موضوع استفاده می کنند دایم مشکلاتشان را در مقابل شوهرم می گویند و همه ی انها حتی می دانند که من ناراضی هستم که شوهرم کمک مالی به انها می کنند ولی احساسم این است که انها بیشتر سیر می گذارند و برایشان اصلا مهم نیست که من ناراضی هستم و حتی می دونند که شوهرم حتی خودش هم دایم باید از من پول بگیرد. و بیشترین ناراحتی من از برادر شوهر و جاریم هست . جاریم بیشتر توی روی من خوبی شوهرم را می گه و دایم می خواهد خودش را برای شوهرم عزیز کند می داند که با کمک به انها من و شوهرم مشکل پیدا می کنیم ولی چون خودش توی زندگیش خیلی مشکل دارد دلش می خواهد این درگیری ها زیاد بشه و من و شوهرم با هم مشکل داشته باشیم این قدر به من فشار عصبی اومده که من بدون رو در بایسی و کاملا رک به جاریم می گم که مشکلات شما ، ما را خیلی درگیر می کند ولی اون انگار نه انگار و دلش می خواهد درگیر باشبم . این قدر عصبی و حساس شدم که وقتی شوهرم به محل کارش می رود دایم تو فکرم که الان خانوده اش بهش زنگ می زنند الان داره برای اونها این کار یا ان کار را انجام می دهد. دایم ذهنم درگیر - نمی دانم شاید خیلی منفی گرا شدم. وقتی شوهرم جند وقت پیش انها نره زندگی ما اروم و بسیار عالی هست . جکارکنم چه طوری به انها بفهمانم که این کارها و مشکلات انها خیلی زندگی ما را بهم می ریزه اونها می دانند من ناراضی هستم ولی شاید نمی دانند این قدر عمیق روی زندگی ما اثر گذاشته و باعث جنگ و جدال من و شوهرم می شه. ایا باید به انها خانواده شوهریم به صورت جدی صحبت کنم که چقدر باعث اختلاف ما شده اند چون به جاریم که رک گفتم مشکلم حل نشد احساس می کنم اون بیشتر سیر می گذارد. ایا باید شوهرم را از خانواده اش بیشتر دور نگه دارم مخصوصا برادرش. چه طوری با جاریم برخورد کنم که این همه باعث ازار و اذیت ما نشود و دایم شوهرم به طرف خودش و شوهرش نکشاند خواهش می کنم جوابم را بدهید تمام اعضای خانوداه اش کنار هم در شهرستان زندگی می کنند فقط ما کرمان هستیم. اکثر مشکلات برادرشوهرم گردن ماست بیا ببر . حتی زنش زمان زایمانش، شوهرم دنبال کارهایش بود. هر زمان که دنبال کارهای پدر و مادر و خواهر و برادرش می رود من خیلی عصبی می شم چون زیاد درگیر مشکلات انها است . باورتان می شه اگر خواهر شوهرم نتونه مسافرت بره شوهر من دایم ناراحته که وای چرا خواهرم پول نداره بره و دایم تو خونه من این را می گه . درحالی که ما اینقدر خودمان سختی اول زندگیمان کشیدیم که ما هم اول زندگیمان نتونستیم مسافرت بریم ولی برای انها این مشکلات را گنده جلوه می دهد وای خواهرم عیدی پول نداره لباس بخره در حالی به جون دو تا بچه هام همون خواهری که جوشش را می زد عیدی برای خودش و بچه اش همه چیز خرید و سر تا پا را نو کرده در حالی که من برای خودم اصلا اصلا چیزی نخریدم یک چیز بگم که یادم رفت بهتون بگم من یک ادمی هستم زحمت کش که خیلی برای بچه هام و زندگیم مایه می گذارم و قدر پول هایم را می دانم کمتر برای خودم خرید می کنم و برای خودم بیشتر صرفه جویی می کنم اگر من چیزی برای خودم نخرم شوهرم اصلا ناراحت نیست ولی برای خانواده اش خیلی دلنگران هست و مسایل جزیی انها را بزرگ جلوه می کند و باعث درگیری زندگی ما می شود خواهش می کنم به من راه حل بدین خواهش می کنم چه جوری به انها بفهمانم این قدر زندگی من را به خطر نندازن.خواهش می کنم چه جوری می شه ذهنم از این اشفتگی دربیاد. چکار کنم که این قدر شوهرم درگیر مشکلات انها نشودتا پولی وارد زندگیمان می شود می خواهد مقداری از ان پول را به انها بدهدممنون
    مشکل شما تنها در یک جمله خلاصه میشه
    زنی ک برای خودش ارزش قایل نباشه دیگران هم براش ارزش قایل نیستن
    برای خودت خرید کن و به خودت برس و شیک پوش باش و غذاهای خوب سرسفره بخورین
    وقتی میبینی هرچقدر سرفه جویی کنی پس اندازی برای اینده ات نمیشه پس چرا از خودت میزنی
    باهمسرت هم صحبت کن و بگو من درک میکنم. ک خانواده تو برات عزیز هستن و تو دوست داری کمکشون کنی اما من علاقه ای ندارم ک حاصل زحمت خودم را خرج کنم چون زحمت میکشم و انها هم برن مثه من زحمت بکشن تا محتاج نباشن
    خرج خانه هم به عنوان مرد خانه به گردن شما هست همسر عزیزم.
    با زبون خوش حرف دلت را بزن
    دیگه بهترین لباسها را بپوش و بهترین زندگی را برای خودتون بساز .

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35056
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم خیلی زندگی ما را درگیر مشکلات خانواده اش من جمله مشکلات زندگی برادر و پدر و مادر و خواه

    "با سلام و احترام
    منتظر نظرات شما همچنان هستم. خواهش می کنم بیشتر نظر بدین

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35053
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم خیلی زندگی ما را درگیر مشکلات خانواده اش من جمله مشکلات زندگی برادر و پدر و مادر و خواه

    نقل قول نوشته اصلی توسط rshams نمایش پست ها
    "با سلام و احترام
    منتظر نظرات شما همچنان هستم. خواهش می کنم بیشتر نظر بدین
    ...

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : درگیری خانوادگی

    شرایط پیچیده ای دارین باید از یک طرف شروع کنین به حلش و همه رو یک دفعه نمیشه حل کرد یک سری از این وابشتگی ها رو شاید اصلا حل نشه پس سطح انتظارتون هم باید بیارین پایین و احتمالا حساسیت های بی مورد زیادی هم تو شما وجود داره که باید حل بشه

    اینطور که من فهمیدم ایشون یک احساس مسئولیت بیش از حدی نسبت به خانواده دارن و شما هم چون ذینفعین و نزدیک و قدرت منطقتون معمولیه و بالا نیست زیاد باصحبت کردن نتیجه نخواهید گرفت و فقط جنبه تلنگر داره و کم کم به غرغر تبدیل میشه

    تا حالا کسی با ایشون صحبت کرده و جواب ایشون چی بوده

    وضع مالی خواهر همسرتون چه جوری خیلی خرابه اونجا برای شروع خوبه

    برادر همسرتون چون الان گرفتاری زیادی دارند زیاد جلو شو نمیشه گرفت و باید یه مهلت رو قائل شد هم برای برادر شوهرتون خوبه هم شما
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : درگیری خانوادگی

    این پست آقا فرخ اینجا کپی می کنم

    یکی از نکات مهم در زمان مواجه شدن با دخالت خانواده همسر در زندگی مشترک، مدیریت احساسات و هیجانات ناخوشایند است چرا که اگر نتوانید مدیریت خوبی بر احساسات خود داشته باشید، احتمال برخوردهای نپخته نیز زیاد می شود. پس پیش از انجام هر اقدام دیگری سعی کنید روشی مناسب برای مدیریت احساسات خود بیابید تا به این ترتیب مانع فوران احساسات ناخوشایند و برخوردهای نادرست شوید.
    یادتان باشد هر چقدر بتوانید احساسات خود را بهتر مدیریت کنید، بهتر می توانید از پس مدیریت کلی ماجرا برآمده و رابطه خود و همسرتان را نیز از تاثیرات سوء این ماجرا دور کنید.


    شناسایی احساسات ناخوشایند در این شرایط، قدم اول برای مدیریت آنهاست. گاهی افراد نمی توانند عصبانیت خود را به خوبی شناسایی کرده و در نتیجه واکنش درستی نیز نسبت به آن ندارند.

    به عنوان مثال خانمی می گفت بعد از هر بار تماس تلفنی مادر شوهر یا آمدن مادر شوهر به خانه آنها، او با فرزندش دچار مشکل شده و حتی دست به تنبیه بدنی بر سر چیزهای کوچک می زد.

    بعد از کنکاش متوجه شد که رفتارهای ناخوشایند مادر شوهر، همیشه باعث عصبانیت او شده است اما او که چندان توجهی به احساسات خود نداشت، این عصبانیت را سر فرزند خردسال خود تخلیه می کرد.


    شناخت احساسات ناخوشایندی چون عصبانیت یا اضطراب، قدم اول برای مدیریت احساسات است. نکته دوم شناسایی روش های کارآمد در آرام سازی است. نکته مهم این است که هر چند روش های آرام سازی وجود دارد که برای غالب افراد مفید و کارآمد است اما قانون ثابتی در این زمینه وجود نداشته و لازم است روش هایی متناسب با وضعیت خود را شناسایی کنید.


    در ابتدای مواجهه با دخالت های خانواده همسر و زمانی که هنوز از نظر هیجانی آرام نشده اید، اگر همسرتان دید مشابهی در این موضوع با شما ندارد بهتر است با او وارد گفتگو نشده و سعی در متقاعد کردن او نداشته باشید اما بسیاری از افراد زمانی که می خواهند چنین توصیه ای را عملی سازند، دچار مشکلی دیگر می شود. آنها متوجه می شوند که به شدت احساس تنهایی و بی پناهی می کنند.
    برای مقابله با چنین احساسی بهتر است در این روزهای حساس به دنبال یافتن حمایت عاطفی از فردی امین و منصف باشید. توجه داشته باشید که اگر قرار باشد شما با فردی درد دل کنید که او با بازخوردهای خود، شما را عصبی تر می کند، مطمئن باشید که گزینه مناسبی را انتخاب نکرده اید.

    نکته دوم این که با کسی در مورد مشکل خود صحبت کنید که مطمئن هستید صحبت های شما را با دیگران در میان نگذاشته و رازدار خوبی است و نکته سوم این که به درد دل کردن به عنوان گزینه ای همیشگی و دائمی و در رابطه با هر موضوعی نگاه نکنید، چرا که قرار نیست فردی دیگر را جایگزین همسرتان که نزدیکترین فرد به شماست، بکنید بلکه تنها برای گذر از این بحران و به صورت موقت قرار است از چنین روشی بهره ببرید.

    حداقل کاری که می توانید انجام دهید تا احساسات منفی در شما تشدید نشود این است که حوادث ناخوشایند را دائم با خود تکرار نکنید. اگر قرار باشد هر روز یاد فلان برخورد مادر شوهر خود بیفتید یا حرف های آنها را در ذهن خود مرور کرده و به دنبال یافتن قصد و منظور رفتارهای آنها باشید، می توانید مطمئن باشید که نه تنها در گذشت زمان آرام تر نخواهید شد که به احتمال زیاد هر روز ناراحت تر از روز قبل بوده و البته پیشداوری های شما در مورد رفتارهای خانواده همسرتان هم افزایش خواهند یافت.

    پس تا می توانید برای خود مشغولیت های متنوع ایجاد کنید تا کمتر فرصت فکر کردن به اتفاقات گذشته را داشته باشید و البته از حضور در جمع هایی که چنین تفکراتی را تقویت می کنند، دوری کنید.

    در پایان یادتان باشد منظور از چنین جمع هایی، گروه های فضای مجازی نیز هستند، گروه هایی که گاهی اوقات افراد حاضر در آن با بیان خاطرات خود در رابطه با موضوع دخالت خانواده همسر به تشدید احساسات ناخوشایند خود دامن می زنند.

    علاوه بر مدیریت هیجانات و به ویژه زمانی که می خواهید در این مورد با همسرتان صحبت کنید لازم است به چند نکته توجه داشته باشید. نکاتی که البته به شما کمک خواهند کرد تا دیدی منصفانه تر نسبت به خانواده همسر خود داشته باشید.




    گاهی اوقات دلخوری ما از برخی رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر، آنچنان ما را تحت تاثیر خود قرار می دهد که به کل یادمان می رود که آنها ویژگی های مثبتی نیز دارند.

    شاید بهتر باشد که لیستی از ویژگی های مثبت خانواده همسر تهیه کنید تا حتی در بدترین شرایط نیز یادتان باشد که آنها نیز مانند شما در کنار نقاط ضعف خود، ویژگی های مثبتی دارند. داشتن قضاوت منصفانه در این مورد هم در کوتاه مدت به شما کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر مدیریت کنید و هم در طولانی مدت از نظر شناختی بهتر با موضوع کنار آمده و قضاوت درست تری داشته باشید. در عین حال که در زمان صحبت با همسرتان نیز احتمال بروز بگومگو به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.

    اگر گله و شکایتی از خانواده شما حتی به درستی مطرح شود، شما چه واکنشی نشان خواهید داد؟ به احتمال زیاد از این موضوع ناراحت شده و شروع به دفاع یا توجیه رفتارهای آنها خواهید داشت. شاید هم اصلا با توجه به شناخت دقیق تری که شما از آنها دارید، بهتر بتوانید چرایی رفتار آنها را درک کرده و به عنوان مثال بگویید که در پس فلان گفتار آنها نه بدجنسی که سادگی بیش از حد قرار دارد.

    حالا هم اگر می خواهید ناراحتی و دلخوری خود از رفتار خانواده همسرتان را با او در میان بگذارید، لازم است به او فرصت واکنشی از سر محبت و البته تعصب بدهید. شاید بگویید که داشتن تعصب خوب نیست اما یدتان باشد، نبود هیچ گونه تعصبی روی افرادی که دوست شان داریم نیز تقریبا محال است.

    پس همانطور که از همسرتان انتظار دارید اگر کسی گله شما را به او کرد، او از شما دفاع کند، برای همسرتان باید این حق را قائل شوید که از خانواده خود نیز دفاع کند. در نظر داشتن چنین حقی باعث می شود تا کمتر وارد بگومگو با همسر برای اثبات درستی دیدگاه خود شوید.


    اگر قرار باشد شما به خاطر رفتار خانواده همسرتان از دست همسر خود عصبانی شوید، قطعا مشکلات شما و همسرتان هر روز تشدید خواهد شد چرا که شما در رابطه با موضوعی از دست همسرتان عصبانی هستید که او کنترلی روی آن ندارد.

    شاید با خود بگویید اما همسرتان در مقابل تقاضای شما برای صحبت با خانواده اش مقاومت کرده و حاضر نمی شود به آنها تذکری دهد؛ کاری که می تواند رفتارهای ناخوشایند آنها را متوقف سازد. اگر شما چنین تصوری دارید، بد نیست به چند نکته توجه داشته باشید.

    اول آنکه هر چند گاهی اوقات صحبت همسران با خانواده هایشان مفید است اما به هر صورت این کار معجزه نخواهد کرد، پس وزن زیادی برای این موضوع قائل نشوید.
    نکته دوم اینکه اگر می خواهید اختلاف بین شما و همسرتان تشدید نشود، همیشه ماجرا را از دریچه نگاه او نیز در نظر داشته باشید. برای همین منظور یادتان باشد که صحبت کردن با خانواده خود و تذکر به آنها کاری بسیار دشوار برای هر فردی است و تعلل فرضی همسر شما شاید بیش از هر چیز به خاطر اخلاق مداری و داشتن علاقه به خانواده اش باشد و سوم آنکه درست است که همسرتان در رابطه با انتخاب خود، مبنی بر صحبت نکردن با خانواده اش مسئول است اما در هر حال این به معنای پذیرفتن مسئولیت تمامی رفتارهای ناخوشایند خانواده اش نخواهد بود!

    وقتی ما رفتاری را از سر بدجنسی بدانیم، ناخودآگاه برای اثبات درستی ادعای خود به دنبال یافتن رفتارهای تایید کننده دیگر خواهیم رفت و آن وقت بعد از مدتی متوجه می شویم که بسیاری از رفتارهای مثبت یا بدون مشکل نیز به خاطر نسبت دادن آنها به نیتی بد، برای ما به رفتارهایی آزاردهنده و البته غیرقابل تحمل تبدیل شده است.

    پس برای کاهش احساسات ناخوشایند خود و البته داشتن دیدی منصفانه، از نسبت دادن رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر به نیت بد دوری کرده و در عوض سعی کنید موضوع اختلاف فرهنگی و تفاوت دیدگاه بین خود و آنها را همیشه در نظر داشته باشید چرا که بسیاری از رفتارهای خانواده ها که باعث دلخوری عروس ها یا دامادها می شود، به تفاوت فرهنگی بین خانواده ها برمی گردد و قصد آزار یا دخالتی در پس آنها وجود ندارد.

    اگر تصمیم دارید که در ارتباط با رفتار خانواده همسر خود با او صحبت کنید، یادتان باشد زمان مناسبی که شما و همسرتان خسته نیستید را انتخاب کنید. بیان درست احساسات و استفاده از جملاتی که با «من» آغاز می شوند می تواند از سوءتفاهم های احتمالی جلوگیری کرده و جبهه گیری احتمالی همسرتان را کاهش دهد.
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد