نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: رابطه شوهر با خانواده زن

1119
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30231
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy رابطه شوهر با خانواده زن

    باسلام
    من خانومی هستم ک تو یه خونواده بسیار دلسوز بدنیا اومدم. مادرم ب شدت ب بچه هاش وابستس. از جونو دل هم واسمون مایه میزاره.و باید هرهفته ماروببینه برخلاف مادر شوهرم ک اصلا واسش مهم نیست بچه هاش بمیرن یا باشن ولی اگه رفتن خونه خونواده زنشون حتما باید برن اونو هم ببینن از رو حسودی. ما سه ساله ازدواج کردیم و هنوز بچه نداریم. برعکسش شوهرم تو ی خونواده ای بزرگ شده ک اصلا از اول توجه خاصی بهش نبوده. از وقتی عقد کردیم هم مادرش و هم خالش هی رو مخش کار کردن و با حرفای غیر منطقی باعث شدن شوهرم نسبت ب خونوادم سرد بشه. این خیلی منو آزار میده. ما همیشه آخر هفته ها ی وعده میریم خونه پدر شوهرم و ی وعده میریم خونه پدر خودم. رفتار شوهرم با خونواده خودش خیلی عالیه با اینکه حتی یک هزارمو علاقه و محبتی ک خونواده من به شوهرم داره رو نسبت ب شوهرم ندارن. ولی وقتی پاشو میزاره خونه پدر من بق میکنه و با کسی حرف نمیزنه و محل ب کسی نمیده. هرچی خونوادم باهاش میگنو میخندن انگار با دیوار حرف میزنن. و خیلی ناراحت میشن از رفتار شوهرم. هم تا ب حال بحث زیاد داشتیم هم قهر زیاد کردم بابت این موضوع ولی درست بشو نیست. کمک کنین

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    شوهرتون دلیل تغییر رفتارشو نگفته؟

    فکر نمیکنی برخوردی از طرف خانوادت باعث ناراحتی همسرت شده؟

  3. کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30231
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    ن دلیل رفتارشو نمیگه. خونوادم خیلی بهش بها میدن. خیلی احترامشو دارن برخلاف خونواده خودش. ولی همیشه انگشت عسلی خونوادمو باید گاز بگیره

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30231
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    ن دلیل رفتارشو نمیگه. خونوادم خیلی بهش بها میدن. خیلی احترامشو دارن برخلاف خونواده خودش. ولی همیشه انگشت عسلی خونوادمو باید گاز بگیره

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    نقل قول نوشته اصلی توسط م.د نمایش پست ها
    باسلام
    من خانومی هستم ک تو یه خونواده بسیار دلسوز بدنیا اومدم. مادرم ب شدت ب بچه هاش وابستس. از جونو دل هم واسمون مایه میزاره.و باید هرهفته ماروببینه برخلاف مادر شوهرم ک اصلا واسش مهم نیست بچه هاش بمیرن یا باشن ولی اگه رفتن خونه خونواده زنشون حتما باید برن اونو هم ببینن از رو حسودی. ما سه ساله ازدواج کردیم و هنوز بچه نداریم. برعکسش شوهرم تو ی خونواده ای بزرگ شده ک اصلا از اول توجه خاصی بهش نبوده. از وقتی عقد کردیم هم مادرش و هم خالش هی رو مخش کار کردن و با حرفای غیر منطقی باعث شدن شوهرم نسبت ب خونوادم سرد بشه. این خیلی منو آزار میده. ما همیشه آخر هفته ها ی وعده میریم خونه پدر شوهرم و ی وعده میریم خونه پدر خودم. رفتار شوهرم با خونواده خودش خیلی عالیه با اینکه حتی یک هزارمو علاقه و محبتی ک خونواده من به شوهرم داره رو نسبت ب شوهرم ندارن. ولی وقتی پاشو میزاره خونه پدر من بق میکنه و با کسی حرف نمیزنه و محل ب کسی نمیده. هرچی خونوادم باهاش میگنو میخندن انگار با دیوار حرف میزنن. و خیلی ناراحت میشن از رفتار شوهرم. هم تا ب حال بحث زیاد داشتیم هم قهر زیاد کردم بابت این موضوع ولی درست بشو نیست. کمک کنین




    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

    عداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:

    اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خانواده دیگری یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم یا زیاد بین همه خانواده ها وجود دارد؛ اما مهم تر از وجود اختلاف، نوع مدیریت و برخورد با این تعارضات است. اگر همسر ما به خانواده مان بدبین است و نسبت به آن ها سوءظن دارد قدم اول این است که کمی نسبت به بدبینی و سخت گیری او احساس مسئولیت کنیم و از خود بپرسیم آیا گفتار یا رفتاری از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگمانی او شده است؟


    چرا روابط خانوادگی سرد می شود؟
    تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:


    1 - دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه با خانواده پدری
    در موارد زیادی یکی از زوجین وابستگی زیادی به خانواده خود نشان می دهد و دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه او باعث می شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشاید و با سرسختی زیاد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدری اش شود. بسیاری از زوجینی که از این الگوی رفت و آمد تبعیت می کنند با وجود این که در زندگی شخصی شان مشکلات زیادی دارند که حل نشده باقی مانده است اما درگیری با مشکلات خانواده پدری شان را بر حل مشکلات زندگی زناشویی خود ترجیح می دهند.


    2 - زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده به عنوان میهمان در منزل زوج
    در زندگی زوجینی که از چنین الگویی پیروی می کنند، همسران احساس راحتی در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمی عضو میهمان موجب می شود که او ناخواسته در جریان بسیاری از مسائل خصوصی و یا حتی اختلافات آن ها قرار بگیرد در نتیجه مرد یا زن به طور کلی امنیت خود را از دست می دهد و به زودی دچار خستگی روانی می شود.


    3 - مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت یکی از زوجین با والدینش
    تعدادی از زوجین در محیط منزل نیز دست از وابستگی شان به خانواده بر نمی دارند و حتی در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفنی طولانی مدت هستند. یقینا موضوع صحبت نمی تواند چیزی جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همین امر باعث می شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیم گیری های زندگی مشترکش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبیعی است که تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان به شکل گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.



    4 - تجربه احساس حقارت در اثر مقایسه های فامیلی
    در تعدادی از خانواده ها معمولا یک داماد، عروس یا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر دیگر اعضای آن خانواده برتری دارد و مورد تعریف و تمجید خانواده است. به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه است و دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی پایین تری برخوردار است. در چنین مواردی فردی که در ابعاد مختلف از جایگاه پایین تری برخوردار است چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت ها و برداشت های خود احساس حقارت و یا حسادت می کند و علاقه ای به تعامل با اعضای خانواده همسرش ندارد زیرا احساس می کند که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می شوند.



    5 - و دیگر عوامل
    همچنین خودشیفتگی و زخم زبان های اعضای خانواده همسر، حضور عضوی در خانواده همسر که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارد و یکی از زوجین نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثیر منفی بپذیرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادی زوجین و تربیت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب می شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگیرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نیز بشود.


    یک نکته
    البته همیشه این طور نیست که همسرتان صرفا به دلیل رفتارهای نادرست شما یا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهی اوقات مشکل از خود اوست. حتی ممکن است خانواده شما خیلی به او محبت کند ولی چون او به طور کلی فرد منزوی و گوشه گیری است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.
    برای پی بردن به این موضوع باید بررسی کنید که آیا همسرتان برای ارتباط داشتن با دیگران از جمله خانواده و دوستان خود نیز بی انگیزه است یا فقط برای رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر این مشکل در دیگر ارتباط ها هم دیده می شود، لزوم بهره گیری از مشاوره حضوری لازم است. گاهی اوقات نیز برآورده نشدن برخی توقعات (هرچند غیرمنطقی) باعث ایجاد دلخوری و قطع رابطه می شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمایت مالی از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشید حتی اگر این توقع را بی جا می دانید باز هم می توانید با گفت وگو این اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنید. در کل بهتر است از همسر خود بخواهید تا دلایل این قطع رابطه را بازگو کند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    سلام

    خب همسرتون تا خودش متوجه اشتباهش نشه هیچوقت تغییر رویه نمیده ولی میتونید بهش کمک کنید تا به خودش بیاد

    باهاش صحبت کنید ولی نه اینکه بهش بگید تو با اینکه خانوادت محلت نمیزارن ولی وقتی پیششون میریم میگی و میخندی ولی با خانواده ی من بر عکسی .

    نه اینکه بهش بگید پرت کردنو درگوشت خوندن .

    فقط بگید عزیزم دلیل ناراحتیت چیه ؟ از چیزی ناراحتی ؟ حرفی بهت زدن که باعث شده ناراحت باشی ؟

    اونا دوستت دارنو همیشه هم تعریفتو میکنن که داماد خوبی بودی براشون ولی هروقت میریم اونجا انگار از چیزی ناراحتی ... اگه حرفی زدن که باعث دلخوریت شده بگو باهاشون صحبت میکنم .


    با همسرتون صحبت کنید تا بپذیره که خانواده ی شما دوسش دارن و براش احترام قائلن .

    اگه اومد پیش مشاور هم بره تا باهاش صحبت کنه .

  8. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30231
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    از همگی بابت جواب دادن ب مشکلم ممنونم. توکل بخدا. ولی ضحبت هم زیاد باهاش داشتم. خیلی وقتا متقاعدم میشه و ب اشتباهش پی میبره ولی باز روز از نو روزی از نو. اینا همش نتیجه حرفاییه ک مامانش از اول تو گوشش خونده

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رابطه شوهر با خانواده زن

    نقل قول نوشته اصلی توسط م.د نمایش پست ها
    از همگی بابت جواب دادن ب مشکلم ممنونم. توکل بخدا. ولی ضحبت هم زیاد باهاش داشتم. خیلی وقتا متقاعدم میشه و ب اشتباهش پی میبره ولی باز روز از نو روزی از نو. اینا همش نتیجه حرفاییه ک مامانش از اول تو گوشش خونده
    توجهتون رو به چند نکته منطقی و البته واقعی جلب میکنم :

    -هیچوقت به هیچ کس بیشتر از ظرفتیتش محبت نکن !!
    این در مورد خانواده شما به همسرتون صدق میکنه .از اونجایی که توع و اندازه محبت در خانواده هاتون متفاوته پس ممکنه درک بعصی از رفتارها از سمت خانواده شما برای همسرتون قابل درک نباشه و برعکس و یا با سو نیت برداشت بشه .
    پس به خانوادتون بفرمایید حد تعادل رو حفظ کنن .و مقدار محبت رو بر اساس ظرفیت و کشش طرف مقابل بگزارند .
    کلمه ظرفیت اون کلمه ی عامیانه معنی نمیشه اینجا .سو برداشت ممنوع !


    -نوع و اندازه محبت در داخل خانواده ها رو با هم مقایسه نکنین !
    اینوه مادر من باید هر روز ازمون با خبر باشه ولی مادر تو هر سه ماه یکبار !پس مادره من مادر تره !!!!!
    هرگز!
    بعد از ازدواج به فرهنگ خانوادگی همسر خود احترام بگزهرید و هرگز و هرگز خانواده ها رو با هم مقایسه نکنید !


    -بجای فشار اوردن به همسر خود برای ساکت نبودن و شبیه خانواده شما با محبت شدن ؛خانواده خود رو توجیه کنید .
    شخصیت و علایق همسر خود رو براشون توضیح داده و تفاوت ها رو براشون ثابل حل کنید و ازشون بخواین حتی به سکوت و اخم همسرتون هم احترام بزهرند .


    -همه اینها گفته میشه که شما در پی تغییر همسرتون نباشید .
    شما با درک رفتار و عقاید همسرتون بیشتر از انجام فشار ؛میتونین ایشونو سر ذوق اورده و محبت و عشق رو بهش یاد بدید .

    -اول خودتون رو تغییر بدید !
    با تغییر این نگرش که :نخانواده من با محبت ترند و خانواده همسرم بی محبت تر و سرد هستند .
    شما با پذیرس تفاوت ها هم به خودتون کمک میکنید (با کم شدن انتظارات) هم با فشار نیاوردن به همسرتون و مدام صحبت نکردن ؛با عث بوجود اومدن خصایص منفی بیشتری در ایشون نمیشید .

  11. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد