رفتار مشکوک همسر

.....

سلام عزيزم
كاربراي عزيز تو پست قبل نظرهاي مفيدي براي شما گذاشتن ...
براي پي گيري اين موضوع نيازي به پست جديد نيست....
نازنين عزيز بايد بدونيد كه شك ريشه بيشتر اختلافات و تلقين افكار منفي باعث دامن زدن به مشكلات موجود ميشه چه بسا با مطرح كردن اين شك و ترديد ها به طور مستقيم ناخودآگاه باعث جذب همسرتون به اين بي اخلاقي ها بشه ...
پس....
ابتدا با تلقين افكار مثبت به خودتون و همسرتون با گفتن جملاتي نظير اينكه به خاطر داشتن همسر متعهد و وفاداري مثل تو به خودم ميبالم و .... ذهنتون رو از ناهنجاريهاي رفتاري خالي كنيد ....
و همينطور حتما به يك كارشناس مشاوره حضوري مراجعه كنيد.....
شااااد باشييييد.....

سلام.خب شما که 10 سال از زندگیتون میگذره تازه میگین مرد ایده ال شما نیست؟شما مگه چی میخواین؟الان باهاش ازدواج کردید و بچه دارید زشته این حرفا.
شما مدتی نسبت بهشون سرد شدید.خب وقتی مرد محبتش تامین نشه و شما تامینش نکنید میره پیش یمکی دیگه..این طبیعیه..ولی حالا که براش خوب شدید اونم کم کم خوب میشه.حتی بلفرض با کسی دوست بوده ولی وقتی ببینه شما ازون بهترید دیگه محلش نمیزاره.شک زیادی هم تو زندگی مضره.مراقب باشید که بهش تهمت نزنید.هروقت به چشم چیز بدی دیدی اون موقه بی اعتماد باشید..فعلا بزارید زمان بگذره..ببینیم درست میشه یا نه..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین1

سلام من 10 ساله که ازدواج کردم و یک دختر 8 ساله دارم.تو این مدت از زندگی فکر میکردم مشکلی نداریم.
ولی شوهرم چند ماه پیش بحثی راه انداخت که من به او محبتی ندارم و بهش رسیدگی نمیکنم.و به شدت اعتقاد داشت که دوستش ندارم.
البته تا حدی درست بود مدتهاست که فکر میکنم او ایده ال من نیست ولی بروش نیاوردم تا زندگی کنیم.
در مدت دعوت او خیلی منو خرد کرد خیلی ازم ایراد گرفت و توهین کرد.ساعتها بیرون خونه تنها میموند.چند مورد مشکوک هم دیدم.احساس میکردم تلفنی با کسی آرام صحبت میکنه ولی هربار که مطرح میکردم بشدت عصبانی میشد از اینکه چرا من بهش اعتماد ندارم؟الان زندگیمون آروم شده و درگیری نداریم.چون سعی کردم همونی باشم که میخواد و او هم بهم محبت میکنه.ولی حرکات مشکوکش هنوز از یادم نرفته.بشدت حساس شدم حتی وقتی گوشیش رو دستش میگیره اعصابم بعم میریزه ولی نگذاشتم بفهمه که هنوز شکم برطرف نشده.چیکار کنم ؟میخوام بفهمم که آیا واقعا به من وفادار بوده یا نه؟ تا حداقل به آرامش برسم.لطفا کمکم کنید بگید چجوری بفهمم؟

---

خب گاهی در زندگی باید چشمارو ببندی و بیخیال باشی ...

درسته که سخته ولی در این حالت که قراره زندگی به روال گذشته برگرده چاره ای نیست

و هر حرکتی میتونه زندگی شمارو دچار تنش کنه ...

پس بهتره در این روند خللی ایجاد نکنید و به آرامش زندگی مشترکتون فکر کنید

سلام