نمایش نتایج: از 1 به 19 از 19

موضوع: رفتار مناسب با شوهر

1765
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy رفتار مناسب با شوهر

    سلام عزیزان
    منو شوهرم پنج ساله ازدواج کردیم و تو یه شهر دیگه زندگی میکنیم تا خونه خودمون هستیم خیلی خوبه و عالی.اما وقتی میریم شهر خودمون عوض میشه ودر خدمت خونواده اشه وقتی منم چیزی میگم میگه اینجا مییام باید به اونا کمک کنم پدر ومادرش کشاورز و دامدارن.جوریه که اونجا بعضی روزا همدیگرو نمیبینیم وقتی هم اعتراض کنم میگه میخوای منو از خونوادم دور کنی.به خونواده منم اهمیتی نمیده مثلا تو اربعین پدر ومادر من قربانی داشتن کسم نبود کمکش کنه چون پسر ندارهو سه تا خواهریم انتظار داشتیم بیاد کمک کنه ولی نیومد ورفت به پدرش کمک کنه اعتراض کردم گفت تو توقع داری پدر پیرمو ول کنم بیام به شما کمک کنم؟ از این جور مواردا خیلیه حالا من میخوام بدونم حق با منه یا اون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم با شوهرم چطور رفتار کنم

    اونروز که قربانی داشتیم قربانی یکی از فامیلو مامانم داد ما ببریم الان میگه مگه من بچه ام که میده ما بریم چرا خودشون نمیبرن؟از منم انتظار داره رفتم خونشون غذا بپزم حیاط جارو کنم لباس بشورم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم با شوهرم چطور رفتار کنم

    اونا هم با من عادی برخورد میکنن نه زیاد خوبن نه بد.البته مشکلات ما زیاده بین خونواده هامون

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیدونم با شوهرم چطور رفتار کنم

    چرا اینقد سخت میگیری؟
    بخاطر این مسایل اعصاب خودتو همسرتو بهم میریزی

    بالاخره شما همیشه باهمین
    درسال شاید حداکثر یک ماه برید پیش خانواده هاتون
    خب اونم پسر خانوادس(فرزند چندمه؟)
    همیشه پیش شماس حالا چندروزم ب خانوادش کمک کنه
    از شغل خانوادشم معلومه که همسرتون کار ساده ای انجام نمیده
    واس خوش گذرونی هم نیس

    اگه حتی پیش میاد ک همو نبینید
    خب شما برید خونه پدرشوهرتون
    پیشش بمونید

    کارای خونرم انجام بدید..مگه چ عیبی داره؟
    شمام مث دخترشون
    اونام مث خانواده خودت
    خودتو عزیزکن براشون

    اتفاقا اینطوری بهتره ..شما محبت کن...با دل شوهرت راه بیا
    مطمئن باش اونم همونطوری میشه ک تو خونه خودتون هس
    با همسرت باش ...
    بعدشم با محبت و سیاست زنونه ببرش خونه پدر خودت ی سری ب اونا بزنید هرشب یا شب درمیون

    درسته ک باید ب پدر شما و خانواده شمام اهمیت بده
    ولی شمام سرش غر نزن
    گیر نده
    با ارامش
    با محبت
    با سیاست
    باهاش صحبت کن
    مطمئنا با این چیزا میتونی اهمیت خانوادتو واسه همسرتم پررنگ تر کنی

    هرعملی عکس العملی داره...
    شما اهمیت بده و جوری برخورد کن ک مث پدر مادر و خانواده خودت برات عزیز هستن(.واقعنم باید همینطور باشه)
    همسرتم همینطوری میشه رفتارش

    موفق باشی
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  5. 5 کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم با شوهرم چطور رفتار کنم

    سلام شقایق جان مرسی از راهنماییت فرزند ششم هستش.آخه میدونی به خانواده من که کمک میکنه یا خونه ما که میاد احساس بدی بهش دست میده ولی مثلامیره زن برادرشو از خونه مامانش مییاره و میبره میزاره دیشب منم لهش میگم چرا اون موقع حس بد بهت دست نمیده میگه به برادرم مدیونم ولی به پدر ومادر تو نه.میگم بعنی من له اندازه برادرت تو زندگیمون زحمت نکشیدم و واست اهمیت ندارم میگه زحمت کشیدی و نتیجه اش رو دیدیی از این موارد زیاده

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم با شوهرم چطور رفتار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رویایی نمایش پست ها
    سلام عزیزان
    منو شوهرم پنج ساله ازدواج کردیم و تو یه شهر دیگه زندگی میکنیم تا خونه خودمون هستیم خیلی خوبه و عالی.اما وقتی میریم شهر خودمون عوض میشه ودر خدمت خونواده اشه وقتی منم چیزی میگم میگه اینجا مییام باید به اونا کمک کنم پدر ومادرش کشاورز و دامدارن.جوریه که اونجا بعضی روزا همدیگرو نمیبینیم وقتی هم اعتراض کنم میگه میخوای منو از خونوادم دور کنی.به خونواده منم اهمیتی نمیده مثلا تو اربعین پدر ومادر من قربانی داشتن کسم نبود کمکش کنه چون پسر ندارهو سه تا خواهریم انتظار داشتیم بیاد کمک کنه ولی نیومد ورفت به پدرش کمک کنه اعتراض کردم گفت تو توقع داری پدر پیرمو ول کنم بیام به شما کمک کنم؟ از این جور مواردا خیلیه حالا من میخوام بدونم حق با منه یا اون

    به نظرم اينكه كمك ميكنه به
    خانوادش خيلي خوبه و اين نشون ميده چه علاقه اي به خانواده داره همچنين شما ولي خب در سال يكي دوبار همب ه خانواد هخودش كمك كنه ايرادي نداره هميشه پيش شماست
    ولي اينكه به كمك پدرتون نيومده يكم بي محبتيه نسبت به خانواده شما شوهرتون خودش بايد خودشو جاي پسر پدرو مادرت ببينه كه نمي بينه اين حس روشما درش بيدار كني مثلا بهش بگو بابام گفت كاش مثلا حميد هم اينجا بود يا مثلا مامان من زنگ ميزنه رحمان كجايي اين هفته بيا ميخام جيگر بخرم كباب كنم تو نباشي از گلوم پايين نمي ره اين حرفها خوبه كه زده باشه تا شوهرتون هم يه جورايي خودش روموظف بدونه بايد عدالت رو رعايت كنه بين خانواده ها پدر من يا مادر من نداريم جفتشون هم پدر و مادرن نبايد فرق گذاشته بشه

  8. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم با شوهرم چطور رفتار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رویایی نمایش پست ها
    سلام شقایق جان مرسی از راهنماییت فرزند ششم هستش.آخه میدونی به خانواده من که کمک میکنه یا خونه ما که میاد احساس بدی بهش دست میده ولی مثلامیره زن برادرشو از خونه مامانش مییاره و میبره میزاره دیشب منم لهش میگم چرا اون موقع حس بد بهت دست نمیده میگه به برادرم مدیونم ولی به پدر ومادر تو نه.میگم بعنی من له اندازه برادرت تو زندگیمون زحمت نکشیدم و واست اهمیت ندارم میگه زحمت کشیدی و نتیجه اش رو دیدیی از این موارد زیاده
    سعي نكن تشنج ايجاد كني و بدتر كني بايد بهش ميگفتي درسته مديون نيستي ولي بايد بخاطر من اونكارو انجام ميدادي يعني من واست ارزش ندارم؟دستت درد نكنه ديگه هيچي نميگفتي

  10. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رویایی نمایش پست ها
    سلام عزیزان
    منو شوهرم پنج ساله ازدواج کردیم و تو یه شهر دیگه زندگی میکنیم تا خونه خودمون هستیم خیلی خوبه و عالی.اما وقتی میریم شهر خودمون عوض میشه ودر خدمت خونواده اشه وقتی منم چیزی میگم میگه اینجا مییام باید به اونا کمک کنم پدر ومادرش کشاورز و دامدارن.جوریه که اونجا بعضی روزا همدیگرو نمیبینیم وقتی هم اعتراض کنم میگه میخوای منو از خونوادم دور کنی.به خونواده منم اهمیتی نمیده مثلا تو اربعین پدر ومادر من قربانی داشتن کسم نبود کمکش کنه چون پسر ندارهو سه تا خواهریم انتظار داشتیم بیاد کمک کنه ولی نیومد ورفت به پدرش کمک کنه اعتراض کردم گفت تو توقع داری پدر پیرمو ول کنم بیام به شما کمک کنم؟ از این جور مواردا خیلیه حالا من میخوام بدونم حق با منه یا اون

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    021-22689558


    قبل از هر چيز باید مطمئن بود که مشكلمان قابل حل است و با كمى صبر و تحمل و انجام بعضى راهكارهاى عملى و تمرين و ممارست بر اين وضعيت خود فائق خواهيم آمد. شناخت، مشكل اقرار به وجود آن و تصميم بر انتخاب راه حل مناسب براى آن نيمى از مشكل را حل مى‏كند. نكته بسيار مهم اين است كه بايد ريشه و منشأ اين حساسيت شناخته شود به عبارت ديگر بايد بررسى شود كه به چه چيزى حساس هستيد و با دخالت كردن در آن طبيعى است كه حساسيت شما نيز كاهش خواهد يافت و با هر يك از عوامل مختلف جسمى، روحى و روانى، محيطى و اجتماعى و غيره كه اين مشكل را ايجاد و يا تشديد مى‏كند بايد به گونه‏اى خاص مقابله كرد.

    واژه ي زود رنج در فرهنگ لغات فارسي به معني كسي كه زود برنجد و آزرده شود و نازك دل بكار برده مي شود. اما از اين منظر مي توان فرد زودرنج را كسي برشمرد كه زود آزرده مي شود و يا به كسي گفته مي شود كه بر اثر كنشي منطقي ويا غير منطقي ازرده خاطر مي شود و يا مي توان گفت فرد زود رنج كسي است كه در مقابل يكسري رفتارو برخوردها كه با روحيات و شخصيت آن سازگار نيستند،آزرده خاطر مي شود و همان طور كه ذكر آن رفت اين زودرنجي مي تواند به دو شكل صورت پذيرد .

    يكي بر اثر كنش و يا كنش هايي غير منطقي كه فرد در مقابل اين نوع كنش ها يك نوع واكنش رنج گون را نشان مي دهدو ديگر كنش ها و يا رفتار هاي منطقي است كه در اين شرايط هم چون اين نوع رفتار ها با افكار و روحيات فرد سر سازگاري ندارد، ناراحت مي شود . در كنش هاي غير منطقي كه طبيعي است . چه اين كه هر كنشي غير منطقي مي تواند فرد را آزرده خاطر كند. البته به شرطي كه فرد آزرده شده دقيقا رفتار مقابل و يا با اصطلاح متضاد با كنش هاي غير منطقي داشته باشد .

    نكته دوم كنش هاي منطقي است كه فرد نسبت به اين كنش ها نيز آزرده خاطر مي شود . در صورتي كه با فرد، منطقي صحبت كردن و يا به بياني حرف حساب زدن را نمي توان در دايره زودرنجي قرارداد، يعني فرد نبايد از حرف حساب ناراحت و يا آزرده شود . ولي به هر روي فرد در مقابل اين رفتار هاي منطقي نيز ناراحت مي شود . البته بروز چنين مواردي به صورت خاص است و شايد گفت دليل عمده ي آن نيز رفتار هايي باشند كه با ارگانيسم فكري و روحي فرد سر سازگاري نداشته باشند و يا به بياني اين رفتار هاي منطقي براي فرد مقابل هضم شده نباشد و مثلا اين گونه رفتارهاي منطقي را فرد تجربه نكرده است. ولى از آنجا كه براى حل آن بايد خود فرد دخالت كند و با آن كنار بيايد.

    پیشنهاد ما به افرادی که می خواهند زود رنجی خود را درمان نمایند بدین شرح است:
    1- يكي از علل شايع زود رنجي و عصبانيت كم خوني مي باشد. فردي كه مبتلا به كم خوني است، بسيار زودرنج و دچار ناراحتي هاي جسمي و روحي مي شود.لذا سعي نماييد با يك آزمايش خون وضعيت جسماني خود را بررسي نماييد. باید گفت گوشت قرمز سرشار از آهن است و كساني كه كم خوني دارند از گوشت قرمز بيشتر از گوشت سفيد استفاده كنند، زيرا آهن موجود در گوشت قرمز بهتر جذب مي شود و غلات، حبوبات و سبزي ها از منابع مهم آهن هستند. البته ميوه ها مقدار كمي آهن دارند و برخي از سبزي ها نيز آهن دارند ولي ميزان جذب آن ها خيلي بالا نيست. توصيه مي شود، همراه با مواد غذايي گياهي، مواد غذايي اسيدي يا ترش نيز مصرف شود كه جذب آهن آن افزايش پيدا مي كند.

    2- كاملا به خود اطمینان داشته با كه مى‏توانيد روحيه خود را تغيير دهيد ولى براى نتيجه گيرى عجول نباشيد، بلكه با خود فكر كنيد بايد حداقل يكسال روى خود كار كنيد و اگر چنين كنيد حتما پس از آن دگرگون خواهيد شد.

    3- همواره در هر مساله‏اى ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشيد و خود را براى تحمل آن آماده كنيد. اين مساله باعث مى‏شود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار در شما ايجاد خوشنودى نمايد. در حاليكه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيد چه بسا نتيجه عكس خواهيد گرفت.

    4- با خود شرط كنيد كه هيچ گاه و در هيچ شرايطى بعد از يك رابطه به آن ديگر فكر نكنيد.مثلا تصميم بگيريد- يا در صورت امكان نذر كنيد- كه مثلا اگر اين افكار را داشتيد فلان مبلغ صدقه بدهيد، يا شب نماز شب بخوانيد، و يا يك روز روزه بگيريد. كارآيى اين روش، بسيار بالا است و بسيارى از علماى بزرگ بدينسان تمرين عملى و خودسازى نموده‏اند.

    5- سعي نماييد رفتار خود را كنترل نماييد اما با بيان ساده و صميمانه ديگران را از وضعيت رواني خود مطلع نماييد. مثلا به او بگوييد كه اين رفتار يا حرف شما را آزرده كرده است.

    6- براي نتيجه گيري در مورد يك رابطه يا برخورد ديگران و ارزيابي يك برخورد و يا حرف حتى‏الامكان با افراد عاقل و پخته مشورت نماييد.

    7- سعي نماييد بيشتر با افراد خوش خلق و غير عصبى و كسانيكه آنها را دوست داريد معاشرت كنيد.

    8- در مواردى كه ناراحتى عصبى بر شما فشار وارد مى‏كند در فضاى آزاد و يا دربسته فرياد بكشيد و با مشت زدن به بالشت و يا اشياء ديگر فشار عصبى را تخليه نماييد.

    9- به تلاوت قرآن و خواندن نماز بيشتر بپردازيد كه به فرموده قرآن:
    نماز را در طرف روز بپا داريد و در ساعات تاريكى شب كه البته خوبى و نيكى‏هاى شما زشتى‏ها و بدكاريها را از ميدان بيرون مى‏برد،(هود،114)

    10- شرح موارد فوق را در جدولى بنويسيد و موارد انجام يا تخلف در هر روز را يادداشت نموده و همواره سعى بر تقليل موارد تخلف نماييد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  12. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    سلام عزیزان ممنون از راهنماییتان سالی یکی دو بار نیست تقریبا هر پنج شنبه جمعه اونجاییم.اون کارا رو هم میکنم ولی به خانواده من توجهی نداره.ما با هم فامیلیم مادرو خواهرش اونقد از ما بهش بد گفتن که تعریفای من اثری نداره.خانواده اش حتیموقع بدنیا اومدن پسرمونم نیومدن چون با مامان من مشکل داشتن ومنن خونه مامانم بودم.شوهرم رو هم پر میکردن و میفرستادن پیش من .تو روزای اول زایمانم اونقد عذابم داد که شیرم خشک شد.همیشه هم حق به جانبه هر چی بگی بالاخره به جوابی داره که آدمو بدهکار کنه.میگ بر تموم زنان لعنت.تموم زنا عامل بر هم ریختن اوضاع فامیله بخدا من تو خانواده شون تنها خانم بی حاشیه هستم ولی انگار نمیبینه.انگار با من ازدواج کرده که انتقام اونا رو از من بگیره.تو حالت عادی مثل عاشق ومعشوقیم ولی خدا نکنه من یه چیزی بگم یا انتظاری ازش داشته باشم.فقط در مورد رفتار نیست حتی اگه ازش چیزی بخوام برام بخره هم همینطوره.میگه زنا فقط خرجای الکی میکنن.خودش هم سالی یه بارم وسه خودش لباس نمیخره مثل پیرمردا لباس میپوشه.همیشه کهنه.ببخشید سرتونو درد آوردم

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    من قبلا پسر خالمو دوست داشتم ولی بنا به دلایلی نشد باهاشون ازدواج کنم اون کاملا برعکس ایشونه.دست و دلبازو خوش تیپ و خوش اخلاق و تحصیلکرده البته ایشونم لیسانس هستن و پسر عمه ام هستن حالا این رفتارا باعث میشه که نتونم از فکر پسر خالم در بیام همش تو ذهنمه

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رویایی نمایش پست ها
    من قبلا پسر خالمو دوست داشتم ولی بنا به دلایلی نشد باهاشون ازدواج کنم اون کاملا برعکس ایشونه.دست و دلبازو خوش تیپ و خوش اخلاق و تحصیلکرده البته ایشونم لیسانس هستن و پسر عمه ام هستن حالا این رفتارا باعث میشه که نتونم از فکر پسر خالم در بیام همش تو ذهنمه
    عزيزم الان فايده اي نداره كه منم مثل تو عاشق پسرخالم بودم ميخاستم باهاش ازدواج كنم كه نشد اون ادم مذهبي و با خدايي بود بيشتر به اين خاطر كه ارزش زن رو ميفهميد و ميخاستم با اون به خدا بيشتر نزديك بشم اما همه ميگفتن تو نمي توني تو و اون متعلق به دنياي ديگه اي هستيد الان كه با شوهرم به اختلاف مي خوريم همش به اون فكر ميكنم و لعنتش ميكنم چرا نيومد جلو البته فقط خواستكاري كرد و براي گرفتن جواب ديگه نيومد بعد دوسال منم ازدواج كردم گاهي وقتها ميگم انتخابم اشتباه بوده اما فايده اي نداره چيكار مي شه كرد جز اينكه بشيني غصه بخوري و خودت رو پير كني من بيست و شش سالمه الان به موهام نگاه ميكنم ميبينم كم كم كل موهام داره سفيد ميشه چون ميريزم تو خودم
    من خودم سعي مي كنم نكات مثبتش رو پيدا كنم و دلم رو به اون نكات خوش كنم
    اين كه ميگي اونجا ميري اخلاقش عوض ميشه يه روزي همه اين بدي هايي كه بهت كرده رو متوجه ميشه و خيلي پشيمون ميشه اون موقع ديگه فايده اي نداره چون ديگه كار از كار گذشته و عمرمون تلف ميشه كاش زن و شوهرا قدر هم رو بيشتر بدونن هر چيزي اعتدال داشته باشه اگر كسي چيزي ميگه باور نكنن كاش همسرشون رو باور داشته باشند كاش بدونن تنها كسي كه هميشه كنارشونه و باهاشون تا اخر عمر مي مونه همسرشونه نه كس ديگه كاش انتظار بيجا نداشته باشن
    خيلي كاش ديگه
    ببخشيد دلم گرفته بود انقدر طولاني نوشتم

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رویایی نمایش پست ها
    من قبلا پسر خالمو دوست داشتم ولی بنا به دلایلی نشد باهاشون ازدواج کنم اون کاملا برعکس ایشونه.دست و دلبازو خوش تیپ و خوش اخلاق و تحصیلکرده البته ایشونم لیسانس هستن و پسر عمه ام هستن حالا این رفتارا باعث میشه که نتونم از فکر پسر خالم در بیام همش تو ذهنمه
    پس اینو بگو عزیز جان ..بگدو اونو داری با پسر خالت مقایسه میکنی و مدام بهش گیر میدی ..بگو که با وجود تاهل خیالپردازی ازدواج با پسر خالت رو داری.
    همسرتون کار خوبط میکنه که اخر هفته ها میره و بتری از روی دوش خانوادش برمیداره ..اگر تو هم برادر داشتب انتطار داشتبن که اونم برای پدر مادرت اینکار ها رو بکنه ...احساس مسیولیت نسبت به والدین یک ویژگی ستودنی در یک مرده ...خوش بحال زن هایی که همسرشون همیچین ویژگی داره چون فردا خودشون بچه دار خواهند شدو ثمرش رو خواهند دید و بدا به حال زنهایی که اون رو عیب میدونن و زیر سوال میبرن..
    عزیزم منو ببخش رک باهات حرف میزنم ...ولی دست از گیر دادن ومققایسه کردن بردار و نگو چرا برا خاتوادت کردی برا من نکردز برا بابات کردی برا بابای من نکردی ...بزار کار خودش رو بکنه بالاخره یک روز وقتی ببینه که تو چقدر مهربون و با گذشت و بی توقعی اونقدر به خودت و خانوادت علاقمند میشه که هر کاری حاضره براشون بکنه ..ولی فعلا یه مدتی ..مدت طولانی ...صبر کن ..انتظاری هم ازش نداشته باس در مورد خانوادت ..مطمینا اونقدر کار خانواده خودش زیاده که ترجیح میده بیشتر به اونها برسه ..باور کن پسری که به فکر شاد کردن دل پدر مادرش هست و این شاد کردنه به شما ضربه و صدمه نمیزنه قابل ستایشه نه انتقادو عیب جویی ...شما که میگی تو خونه خودتون عاشق و معشوقبین ..خب چی از این بهتر ..به همون قانع باش فعلا .

    من خودم به عنوان یک زن متاهل هر گز از هسرم نخواستم که این کارو برا بابام بکن یا فلان موقع حاصر باش که کمک کنی و ... بلکه خودش با تمایل خودش همیشه احترام داشته و هر کاری بتونه انجام میده ..بمطمینم اگر خودم به زبون بیارم مطمینا نتیجه عکس میده ..مردها غروردارن و دلشون نمیخواد خانمشون بهشون بگه تو فلان وظیفه رو داری و ..
    حتی اگر گاهی خانوادم گله کنن که چرا همسرت فلان روز نبود یا فلان کارو نکرد من خیلی جدی میگم ا اینکه وظیفش نبود ولی بخاطر مشغله نتونست بیاد با اینکه دلش میخواست و ...ینی سعی کنی هر دو طرف رو راصی نگه داری و به همسرت برای هر چیزی رو نزنی ..خانوادت هر جوری باشی و هر چی بگی دلخور نمیشن مهم همسر و زندگیته که با سیاست در ارامش نگه داری ..
    موفق باشی عزیزم.

  17. 2 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    پس اینو بگو عزیز جان ..بگدو اونو داری با پسر خالت مقایسه میکنی و مدام بهش گیر میدی ..بگو که با وجود تاهل خیالپردازی ازدواج با پسر خالت رو داری.
    همسرتون کار خوبط میکنه که اخر هفته ها میره و بتری از روی دوش خانوادش برمیداره ..اگر تو هم برادر داشتب انتطار داشتبن که اونم برای پدر مادرت اینکار ها رو بکنه ...احساس مسیولیت نسبت به والدین یک ویژگی ستودنی در یک مرده ...خوش بحال زن هایی که همسرشون همیچین ویژگی داره چون فردا خودشون بچه دار خواهند شدو ثمرش رو خواهند دید و بدا به حال زنهایی که اون رو عیب میدونن و زیر سوال میبرن..
    عزیزم منو ببخش رک باهات حرف میزنم ...ولی دست از گیر دادن ومققایسه کردن بردار و نگو چرا برا خاتوادت کردی برا من نکردز برا بابات کردی برا بابای من نکردی ...بزار کار خودش رو بکنه بالاخره یک روز وقتی ببینه که تو چقدر مهربون و با گذشت و بی توقعی اونقدر به خودت و خانوادت علاقمند میشه که هر کاری حاضره براشون بکنه ..ولی فعلا یه مدتی ..مدت طولانی ...صبر کن ..انتظاری هم ازش نداشته باس در مورد خانوادت ..مطمینا اونقدر کار خانواده خودش زیاده که ترجیح میده بیشتر به اونها برسه ..باور کن پسری که به فکر شاد کردن دل پدر مادرش هست و این شاد کردنه به شما ضربه و صدمه نمیزنه قابل ستایشه نه انتقادو عیب جویی ...شما که میگی تو خونه خودتون عاشق و معشوقبین ..خب چی از این بهتر ..به همون قانع باش فعلا .

    من خودم به عنوان یک زن متاهل هر گز از هسرم نخواستم که این کارو برا بابام بکن یا فلان موقع حاصر باش که کمک کنی و ... بلکه خودش با تمایل خودش همیشه احترام داشته و هر کاری بتونه انجام میده ..بمطمینم اگر خودم به زبون بیارم مطمینا نتیجه عکس میده ..مردها غروردارن و دلشون نمیخواد خانمشون بهشون بگه تو فلان وظیفه رو داری و ..
    حتی اگر گاهی خانوادم گله کنن که چرا همسرت فلان روز نبود یا فلان کارو نکرد من خیلی جدی میگم ا اینکه وظیفش نبود ولی بخاطر مشغله نتونست بیاد با اینکه دلش میخواست و ...ینی سعی کنی هر دو طرف رو راصی نگه داری و به همسرت برای هر چیزی رو نزنی ..خانوادت هر جوری باشی و هر چی بگی دلخور نمیشن مهم همسر و زندگیته که با سیاست در ارامش نگه داری ..
    موفق باشی عزیزم.
    عزيزم گاهي وقتها ادم حرصش ميگيره خوووو
    اونروز شوهر من حياط مامانشينا رو ميشست؟ خب اين حرص نداره مامانش يه دو وجب حياط رو نمي تونه بشوره يا خواهرش نميتونن بشورن
    شماميگي واسه پدرو مادرش بكنه واسه زنوبچه هاشم ميكنه اما بعضي ها مثل شوهرمن فقط مادرش و خانواده خودش براش اهميت دارن شوهرمن بي منت واسه مامانش كار ميكنه اما يه طي يا جارو برقي خونه خودش ميكشه منتش سرمنه
    هميشه كه همه مثل هم نيستن درسته حرفتون حرف منم همينه خوبه كه به فكر پدر و مادرش باشه اما در صورتيكه پدر و مادر اين همه خوبي رو بفهمن و درك كنن نمي دونم شايد چون مادرشوهر من بين بچه هاش فرق مي ذاره اين حرف رو ميگم البته بگم شوهر من هر روزش در اختيار خانوادشه و من براش درجه آخر هستم

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    عزيزم گاهي وقتها ادم حرصش ميگيره خوووو
    اونروز شوهر من حياط مامانشينا رو ميشست؟ خب اين حرص نداره مامانش يه دو وجب حياط رو نمي تونه بشوره يا خواهرش نميتونن بشورن
    شماميگي واسه پدرو مادرش بكنه واسه زنوبچه هاشم ميكنه اما بعضي ها مثل شوهرمن فقط مادرش و خانواده خودش براش اهميت دارن شوهرمن بي منت واسه مامانش كار ميكنه اما يه طي يا جارو برقي خونه خودش ميكشه منتش سرمنه
    هميشه كه همه مثل هم نيستن درسته حرفتون حرف منم همينه خوبه كه به فكر پدر و مادرش باشه اما در صورتيكه پدر و مادر اين همه خوبي رو بفهمن و درك كنن نمي دونم شايد چون مادرشوهر من بين بچه هاش فرق مي ذاره اين حرف رو ميگم البته بگم شوهر من هر روزش در اختيار خانوادشه و من براش درجه آخر هستم
    دوست عزیزم شما هر چقدر هم از همسراتون گله اینچنینی کنید من میگم که خودتون مقصرید ..چون حساسشون کردید ..مدام سر کارهایی که برا خانوادش میکنن گیر دادین که چطور فلان کارو میکنی برا خانوادت ولیبرا من نمیکنی یا برا خانواده من نمیکنی ..و اونهارو سر لج انداختین .
    تجربه کمتر از علم نیست ..پس بهتره یه تجربه دیگه از خودم برات بگم ..من وقتی نامزد بودم همسرمو میدیدم که بلافاصله بعد غذا پامیشد همه ظرفها رو میشست و برادراش میخوردن و میرفتن تو پذیرایی ..ولی اون همه رو میشست و زیر میزم جارو میزدو ...البته به نوبت بود کارهاشون ولی همسر من کاری تر بود ..خدا شاهده که من از این کاراش قند تو دلم اب میشدو بیشتر عاشقش میشدم ..مامانش خیلی بیکار بود ولی وقتی میخواست حیاطو جارو کنه میرفت جارو رو از دستش میگرفتو میگفت بده من تو کمرت درد میگیره یا سرده یا حیاط دید داره ...بعد من مامانشو بعل میکردم میگفتم مرسی از بچه تربیت کردنت ..مامانش شاید یک تشکر خالی هم ازش نمیکرد ولی با مهم جلوه دادن کارهاش تازه به اون فهموندم که چه پسر خوبی تربیت کرده ...ببین عزیزم من نمیرفتم از همسرم تشکر کنم یا خسته نباشید بگم بهش بلکه به مامانش میگفتم مرسی که اینجوری بار اوردیش داداشای من که دست به سیاه و سفیدم نمیزنن ..
    خدا خودش میدونه که حتی اگر برا من هم کار نمیکرد باز من گله ای نداشتم .من کلا میگم مردی که به پدرو مادرش احترام بزاره و براشون زحپت بکشه ستودنیه ..همسرای شمام همینطورن ولی شما با رفتاراتون کارو خراب کردین ..به توصیه ای که به استارتر کردم عمل کن اگر نتیجه ندیدی بیا و به من بگو که مزخرف گفتم .
    موفق باشی دوست عزیزم.ب

  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    دوست عزیزم شما هر چقدر هم از همسراتون گله اینچنینی کنید من میگم که خودتون مقصرید ..چون حساسشون کردید ..مدام سر کارهایی که برا خانوادش میکنن گیر دادین که چطور فلان کارو میکنی برا خانوادت ولیبرا من نمیکنی یا برا خانواده من نمیکنی ..و اونهارو سر لج انداختین .
    تجربه کمتر از علم نیست ..پس بهتره یه تجربه دیگه از خودم برات بگم ..من وقتی نامزد بودم همسرمو میدیدم که بلافاصله بعد غذا پامیشد همه ظرفها رو میشست و برادراش میخوردن و میرفتن تو پذیرایی ..ولی اون همه رو میشست و زیر میزم جارو میزدو ...البته به نوبت بود کارهاشون ولی همسر من کاری تر بود ..خدا شاهده که من از این کاراش قند تو دلم اب میشدو بیشتر عاشقش میشدم ..مامانش خیلی بیکار بود ولی وقتی میخواست حیاطو جارو کنه میرفت جارو رو از دستش میگرفتو میگفت بده من تو کمرت درد میگیره یا سرده یا حیاط دید داره ...بعد من مامانشو بعل میکردم میگفتم مرسی از بچه تربیت کردنت ..مامانش شاید یک تشکر خالی هم ازش نمیکرد ولی با مهم جلوه دادن کارهاش تازه به اون فهموندم که چه پسر خوبی تربیت کرده ...ببین عزیزم من نمیرفتم از همسرم تشکر کنم یا خسته نباشید بگم بهش بلکه به مامانش میگفتم مرسی که اینجوری بار اوردیش داداشای من که دست به سیاه و سفیدم نمیزنن ..
    خدا خودش میدونه که حتی اگر برا من هم کار نمیکرد باز من گله ای نداشتم .من کلا میگم مردی که به پدرو مادرش احترام بزاره و براشون زحپت بکشه ستودنیه ..همسرای شمام همینطورن ولی شما با رفتاراتون کارو خراب کردین ..به توصیه ای که به استارتر کردم عمل کن اگر نتیجه ندیدی بیا و به من بگو که مزخرف گفتم .
    موفق باشی دوست عزیزم.ب

    اخه شوهر من فرق ميكنه خودمم باور نميشه و پيش خودم ميگم مگه ميشه
    ميدوني من اصلا گله نميكنم اصلا بهش تازه بهش ميگم بهش افتخار ميكنم كه همسر من كارايي ميكنه كه برادراش نميتونن انجام بدن شوهرمن اچارفرانسه است هر كاري انجام ميده ولي ميخام چيكار اگر قراره فقط براي خانوادش انجام بشه فايده نداره البته شايد بعدا نتايج خودش رو نشون بده ولي الان منم حرص اينو ميخورم شوهر شما حتما با شما هم تو خونه همونطوره اما شوهر من كاملا متفاوته اصلا يه ادم خاصيه هيچيش قابل پيش بيني نيست

  21. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    اخه شوهر من فرق ميكنه خودمم باور نميشه و پيش خودم ميگم مگه ميشه
    ميدوني من اصلا گله نميكنم اصلا بهش تازه بهش ميگم بهش افتخار ميكنم كه همسر من كارايي ميكنه كه برادراش نميتونن انجام بدن شوهرمن اچارفرانسه است هر كاري انجام ميده ولي ميخام چيكار اگر قراره فقط براي خانوادش انجام بشه فايده نداره البته شايد بعدا نتايج خودش رو نشون بده ولي الان منم حرص اينو ميخورم شوهر شما حتما با شما هم تو خونه همونطوره اما شوهر من كاملا متفاوته اصلا يه ادم خاصيه هيچيش قابل پيش بيني نيست


    حالا شما مدتی نسبتا طولانی اصلا یک سال دندون رو جیگرودل بزارو به قول خودت نگو :میخوام چکار یا چه فایده داره ..کاری به کارش نداشته باش نه با حرف و نه با نگاه و برخورد ..گاهی زبون یچیز میگه ولی نگاه چیز دیگه ..
    همسر من زمانی برای من هم زحمت کشیدکه من اون کارها رو انجام دادم تو دوران نامزدی ..با اینکه اصلا قصدم این نبود که برا منم کار کنه و ... کلا با برادرام که مقایسه میکردم میدیدم مرد کاری خیلی بهتر از کسیه که دست به سیا سفید نمیزنه .
    الانم مشعله کاری و درسی و خستگی بهش احازه نمیده که لیوانی که چایی خورده رو از زیر پاش برداره ... حالا من بیام گله کنم ..اون کار برا من فایده نداره ... مهم ذاتشه که چجوره ..پس اگر برا من مثبت نباشه ااون بستگی به برخورد و رفتارو برداشت من داره و بس ...ک
    توقعتون رو بیارید پایین زندگی خیلی سخته خیلی ...باری رو دوششون نباشبم ..

    من خودم شاعلم ..تو کارمم قابل ستایش شدم و اسم و رسمی در کردم ولی چن روزه همسرم میگن که نرو سر کار ..هوا سرده و دردسر دهره رفت و امدو بشین عوصش درستو بخون ..با این که عاشق کارمم و تازه جاافتادم توش ولی دارم به پیشنهادش فکر میکنم ...چون ارامش در کنار هم معنی پیدا میگنه ..
    همهزندگی ها شبیه هم نیست ..هر کس باید قلق زندگی و همسر خودش رو دستش بگیره ..
    هیچ زندگی ای هم بی مشکل نیست مهم طرز نگاه و تفکر ما نسبت به اون مشکله .ر

  22. 3 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    به نظر من بزرگترا برکت زندگین و هر چی بهشون خدمت کنیم بازم کمه من خودم اگه ببینم پدر همسرم داره یه کاری رو انجام میده که از عهده همسرم بر میاد قطعا" از همسرم می خوام که اون کارو انجام بده یا اگه خودم برم خونه شون سعی می کنم یه کم تو کارا بهشون کمک کنم با اینکه سنشون زیاد نیست البته همسر من تو خونه خودمون اصلا" کار نمی کنه ؛ در مورد خانواده ام فرق می کنه از روز اول بهش گفتم همون طور که من به خانواده تو احترام میزارم و تا جایی که از دستم بربیاد کمکشون می کنم از تو هم انتظار دارم که واسه خانواده ام مثل پسرشون باشی و بهشون احترام بزاری اوایل از رفتارای برادرم شاکی می شد و وقتی از خونه مادرم برمی گشتیم شروع به گلایه کردن می کرد منم به جای اینکه باهاش بحث کنم سعی می کردم تو اون لحظه هیچی نگم تا حرصش خالی بشه بعد تو یه موقعیت بهتر می گفتم که مثلا" برداشتت اشتباه بوده الان دیگه خودش هیچی نمی گه و گلایه نمی کنه وقتی می بینه رفتار من با خانواده اش خوبه متقابلا" اونم رفتارش نسبت به خانواده ام درست می شه
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  24. 2 کاربران زیر از سایه هستی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    سلا عزیزان غزل خانم من که با کمک کردن ایشون به خونواده اش که مشکلی ندارم خوشحال هم میشم برا همین وقتی میرم شهر خودمون سعی میکنم کمترین مزاحمتو ایجاد کنم که ایشون راحتتر به خونواده اشون برسن.من میگم تو مراسمای اینچنینی که دوسال یه بار پیش میاد یا شایدم دیگه پیش نیاد ایشون به عنوان تنهاترین دامادمون حضور داشته باشن حداقل تا زمانی که خواهرام ازدواج کنن.ولی ایشون تلاش دارن طفره برن.حداقل اگه پدرو مادرشون یکم قدر دان بودنو مادرشون با خواهرشون دق دلیای دیگرانو سر من خالی نمیکردن خوب بود ومن حرفی نداشتم که الانم ندارم ولی انتظار دارم یکمم هم به خونواده من اهمیت بدن.ما کلا تو در تو فامیلیم واونا تو عروسی و موقع زایمانم نذاشتن آب خوش از گلوم بره پایین بخاطر اینکه مادربزرگم با مادر ایشون در قدیم یه اختلافاتی داشتن انگارمنو فقط بخاطر انتقام گرفته بودن.شوهرم هم کلا به خانوما بد بینه وانتقام خانومای دیگه رو از من میگیره لباسم پاره میشه میرم یه لباس دیگه میخرم میگه مگه لباست چش بود پارگیشو میدوختیو میپوشیدی خانوما فقط بلدن پول خرج کننو از این حرفا دیگه.غزل خانم شاید شما خانم خوبی باشیو همه چیو تحمل کنی ولی هر کسی یه ظرفیتی داره در مورد پسر خالمم هم اون قضیه برا من تموم شده است ولی چکار کنم نمیتونم که کلا حافظه امو پاک کنم بالاخره آدمیزادم نا خود اگاه پبش میاد ولی شاید تقصیر از من باشه ممنون

  26. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20733
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    8
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار مناسب با شوهر

    کسی دیگه نیست؟یه چیزی بگه من جواب میخواستم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد