سلام
دختری 24 ساله ام که 6 ماهه نامزد کردم
یه سری رفتارای همسرم و خانوادش هس که خیلی ازارم میده. اگه کاری داشته باشن بجز همسر من هیچ کسو نمیبینن انگار نه انگار که بچه های دیگه ای هم دارن
خودشم بدش نمیاد و خیلی هم استقبال میکنه از این رفتار با این که احترامی به شخصیتش نمیذارن
من مخالف نیستم با این که بهشون کمک کنه اما دیگه از حد گذشته انقد اسمشو صدا میکنن اسمش جلبک بسته
خواهرش میاد میشینه خودشو لوس میکنه اهو ناله میکنه میگه یکی به من قرص بده همسر من پامیشه
میره حموم لیف میخواد مامانش میاد براش ببره میگه تو چرا پامیشی علی هس دیگه!!!
خونه رو بخوان جارو کنن- خرید کنن- چیزی رو نصب کنن- چیزی رو جابجا کنن- چیزی رو عوض کنن
سفره رو میندازه همه میان میخورن میکشن کنار باز خودش پامیشه سفره رو جمع میکنه
تازه دیروز خواهرش بهش میگفت بیا راننده من باش فلان روزا که میخوام برم فلان جا تو منو ببر پولتو بدم
داشت کمدو جابجا میکرد داداشش راحت دراز کشیده بود عین خیالشم نبود که پاشه بهش کمک کنه
فک کنم یه ذره بگذره غذاشونم بدن بگن درس کن
وقتی میرم خونشون انقد ازین حرفا میشنوم و ازین رفتارا میبینم که تحمل اونجا موندنو ندارم
دوس دارم باهاش حرف بزنم حداقل بفهمه من ناراحتم ازین کارا ولی نمیدونم چی بهش بگم