نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: رفیق بازی شوهر

1810
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27918
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    رفیق بازی شوهر

    با سلام همسر من 32 ساله است و من 25 ساله و9 ماهه که عقد کردیم، قبل از ازدواج اشاره ای کوتاه به تفریحاتش که در جمع دوستانش هست کرد و من گفتن که دوست ندارم این تفریحات از ساعت 9 و 10 شب به بعد باشه و ایشون پذیرفت و هیچ توضیح دیگه ای نداد... تا یکماه بعد از عقدمون من خبر نداشتم که کیفیت این تفریحات شبانه چیست و اصلا نمیدونستم هفته ای چند شبه و ... تا اینکه فهمیدم پاسور بازیه و تقریبا هفته ای 4 شب! ابتدا سعی کردم با بیان آسیبهای این جمع ها و ضرراتش او را متقاعد کنم که با اختیار خودش نرود ولی افاقه نکرد. بعدتر سعی کردم با ابراز ناراحتی خودم و بعدتر با روشهایی که او را در خانه نگه دارم و جذب کنم ولی هیچکدام جواب نداد و معتقد است که نرفتنش یعنی پذیرفتن محدودیت و خجالت در برابر دوستانش! خودش هم معترف است که آن جمع هیچ چیز برای او ندارد ولی در عمل معتاد این بازی شده است. از سوی دیگر چون شخصیتی خاله زنکی دارد در این جمع اطلاعات ردو بدل میشود و میفهمم که او دوست دارد و حتی برای من هم تعریف می کند... بعد 5 ماه که من اثر دوستانش را در کلام ورفتارش به وضوح دیدم و عادتهای غلطش را نتوانستم تحمل کنم در یک شبی که مرا در خانه خودشان به قول معروف کاشت و دنبال بازی بود و 2 ساعت بعد آمد اعتراضم شدید شد و گفتم یا من یا بازی و شب بیرون رفتن! جوری شد که سردیهایش را دیگر نتوانستم تحمل کنم، نه با هم حرف می زدیم و نه تفریحی و گردشی و نه کادو و هدیه ای... در طول 5 ماه ما فقط 4 بار بیرون رفتیم!! چون دوست نداشت و میگفت من خجالت میکشم با تو بیرون بیام! اگه دوستام ببینن... اهل محبت بیانی و یا خوشحال کردن من هم نبود، سرما که خوردم گفت نمیام دیدنت که منم مریض نشم!! دیدارهای ما فقط در جمع خانواده بود و یا در خلوت به وقت رفع نیاز او... در آخر او که نپذیرفت رفتارش را اصلاح کند و فقط می آمد خانه ما خوش و بش میکرد با بقیه و میرفت برایش مهم نبود که من ناراحتم و به هم ریخته ام! میگفت همین که میام بدون با محبتم و دوست دارم... ولی وقتی از ناراحتیام حرف میزدم میگفت خودت مشکلتو رفع کن، با من بساز... حالا من وقتی میبینم اینقدر غرور داره که نه مشکلاتو میبینه و نه برای حل آنها قدمی برمیداره و از سوی دیگه رفیق بازی اش هم اصلا برای من اعتمادی باقی نذاشته تصمیم به جدایی گرفتم... چند بار رفتیم مشاوره ولی اهل یادگرفتن نیست! حرف بزرگترها را هم گوش نمیده چون معتقده من 8 تا خوبی دارم دوتا بدی من را هم بپذیرید و بسازید!! از اینکه پاسخ میدید ممنون.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفیق بازی شوهر

    ظاهرا همسر شما به بلوغ فکری لازم برای اداره یک خانواده نرسیده.
    اگر واقعا 8 تا خوبی داره و دوتا بدی، و اون بدی هاشون هم در الویتهای شما برای انتخاب همسر نیست، بمونید و به زندگی تون ادامه بدین. بالاخره هیچکس کامل نیست. شمام حتما ایراداتی دارین که همسرتون ممکنه چشم پوشی کرده باشه.

    ولی اگر واقعا ادامه زندگی براتون غیر ممکنه و امیدی هم به اصلاح روابط بین تون ندارین، بهتره تا دیر نشده جدا بشین. درسته که در اینده برای ازدواج کمی محدود میشین ولی بهتر از یه عمر زندگی سخت و طاقت فرساست.

  3. 2 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفیق بازی شوهر

    اولا شما هنوز هقد هستید و مسیولیت اصلی شما بر عهده پدرتون است ...ینی جایی که در حال حاضر زندگی میکنید
    پس خرده از لحاظ مسیولیت پذیری نگیرید چون هنوز در شرایطش قرار نگرفتن .

    دوما ایشون پسر بچه خام نیستن ..32 سالشونه ...و 32 سال رفیق باز بودن ...رفیق بازی مردها با زن ها قابل مقایسه نیست ..زن ها با کوچکترین بهانه میتونن قید رفیق های چندین و چند سالشون رو با تنفر تمام بزنن ...ولی مردها نه ....به رفقتشون وفادارترن و به راحتی دست نمیکشن ..


    حالا شما چه انتظاری دارین ؟؟؟انتظار دارین یک مرد 32 ساله اهل جمع های دوستانه هر شبی ؛بعد از عقدتون بخاطر یک جمله شما که این حدو حدود روابطت باشه ...یهو تغییر کنه و قید همه چی و همه کس رو بزنه ؟؟؟؟


    من کارشون رو تایید نمیکنم ...ولی شما قبلش در جریان بودید ..پس اگر براتون سخت بود نباید باهاش ازدواج میکردید حالا کردید پس به اندازه کافی بهش فرصت بدید تا به تدریج بتونه بدون دغدغه و با ارامش این عادت چندین ستله رو کنار بزاره یا کم کنه ....


    اینکه شما هر روز به رفتارش توجه کنید که امروز رفت با دوستاش ..نرفت ..کی رفت ..کی اومد ...چرا من براش مهم نیستم ..چرا بدقولی کرد ...فقط خودتون رو داغون میکنین ...



    اگر خصوصیات اخلاقی بد دیگه ای ندارن ...در این مورد بهشون فرصت بدین و سر ابن مساله زیاد باهاش نجنگید ..
    حرف خودتون رو در کمال ارامش بهش بزنید و بدون خط و نشون کردن راه روبهسش نشون بدبد ..

    ازش تعریف و تمجید کنین ... بهش با تعاریفتون قدرت بدین ...احساس مسیولیت و تکیه گاه بودن رو شما در اون بوجود بیاربید .


    همسرتون وقتی از دوستاش دست میکشن که ببیننن موجود عزیز تر و مهربانتر و دوست داشتنی تری بهشون نیاز داره و بهشون لذت و ارامش و خوشبختی میده که قابل مقایسه با لذتی که در کنار دوستاشون میبرن نیست !!!!


    نه با همسری که با اومدن به زندگیش ممیخوادکل رویه شخصیتی و اخلاقیش رو عوض کنه ..



    امیدوارم به حرفام خوب فکر کنی و بهترین کار رو انجام بدین .موفق باسید

  5. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : رفیق بازی شوهر

    سلام
    دوست من متاسفم که این حرف و میزنم اما مسیر زندگی شما خورده به بن بست

    به قول دوستمون که حرف شو بنده تایید نمیکنم اون 8 تا خوبی و 2 تا بدی دارم اصلا حرف منطقی نیست
    چون نیاز به توجه و حمایت عاطفی و تامین نیاز های شما جز اصولی ترین قوانین ازدواج شرعی و قانونیه که همسر شما متعهد میشن تا آخر عمر تامین کنن

    شما بهشون بگید
    اگر به هر دلیلی نمیتونن نیاز های شما رو برآورده کنن راهی غیر از طلاق نمیمونه

    دیر یا زود به این نتیجه میرسید اگر اوضاع بهخ این طریق جلو بره .....

    (البته فرق زیادی داره که توی سن 40 سالگی با 2 تا بچه به این نتیجه برسید یا توی اول جووونی )


    نیازی به مشاجره نیست منطقی صحبت کنید و سعی کنید با روشی که خودش صحبت میکنه باهاشون ارتیاط برقرار کنید
    مثلا بگید این 2 تا بدی تو جز مهمترین وظایف تو که اگر نتونی درستشون کنی مندن ما پیش هم غیرممکنه

    اگر زندگی رو یک طناب بدونیم هر شاخه این طناب وقتی که قطع بشه فشار روی شاخه هاو رشته های دیگش زیادتر میشه تا اینکه تمام رشته ها پاره پاره بشن
    امروز 8 به 2 هست
    اما این گردونه بی شک روزی برعکس خواهد شد ....و حتی بدتر ....
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27117
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفیق بازی شوهر

    سلام شوهر منم دقیقا مثل شوهر شماست منم عقدمو برام خیلی سخته تحمل این رفتار و واقعا نمیدونم چیکار کنم کاش یکی بود که یک راه درست جلو پامون میذاشت مردی که ازدواج کرده و رفیق بازه که منظق نمیشناسه که با منطق باهاش حرف بزنیم جدایی هم که یعنی قبول شکست یعنی هیچ راه یا روشی وجود نداره برای برخورد با این مردا؟

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27657
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    8
    تشکر شده 32 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفیق بازی شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط fd1433 نمایش پست ها
    با سلام همسر من 32 ساله است و من 25 ساله و9 ماهه که عقد کردیم، قبل از ازدواج اشاره ای کوتاه به تفریحاتش که در جمع دوستانش هست کرد و من گفتن که دوست ندارم این تفریحات از ساعت 9 و 10 شب به بعد باشه و ایشون پذیرفت و هیچ توضیح دیگه ای نداد... تا یکماه بعد از عقدمون من خبر نداشتم که کیفیت این تفریحات شبانه چیست و اصلا نمیدونستم هفته ای چند شبه و ... تا اینکه فهمیدم پاسور بازیه و تقریبا هفته ای 4 شب! ابتدا سعی کردم با بیان آسیبهای این جمع ها و ضرراتش او را متقاعد کنم که با اختیار خودش نرود ولی افاقه نکرد. بعدتر سعی کردم با ابراز ناراحتی خودم و بعدتر با روشهایی که او را در خانه نگه دارم و جذب کنم ولی هیچکدام جواب نداد و معتقد است که نرفتنش یعنی پذیرفتن محدودیت و خجالت در برابر دوستانش! خودش هم معترف است که آن جمع هیچ چیز برای او ندارد ولی در عمل معتاد این بازی شده است. از سوی دیگر چون شخصیتی خاله زنکی دارد در این جمع اطلاعات ردو بدل میشود و میفهمم که او دوست دارد و حتی برای من هم تعریف می کند... بعد 5 ماه که من اثر دوستانش را در کلام ورفتارش به وضوح دیدم و عادتهای غلطش را نتوانستم تحمل کنم در یک شبی که مرا در خانه خودشان به قول معروف کاشت و دنبال بازی بود و 2 ساعت بعد آمد اعتراضم شدید شد و گفتم یا من یا بازی و شب بیرون رفتن! جوری شد که سردیهایش را دیگر نتوانستم تحمل کنم، نه با هم حرف می زدیم و نه تفریحی و گردشی و نه کادو و هدیه ای... در طول 5 ماه ما فقط 4 بار بیرون رفتیم!! چون دوست نداشت و میگفت من خجالت میکشم با تو بیرون بیام! اگه دوستام ببینن... اهل محبت بیانی و یا خوشحال کردن من هم نبود، سرما که خوردم گفت نمیام دیدنت که منم مریض نشم!! دیدارهای ما فقط در جمع خانواده بود و یا در خلوت به وقت رفع نیاز او... در آخر او که نپذیرفت رفتارش را اصلاح کند و فقط می آمد خانه ما خوش و بش میکرد با بقیه و میرفت برایش مهم نبود که من ناراحتم و به هم ریخته ام! میگفت همین که میام بدون با محبتم و دوست دارم... ولی وقتی از ناراحتیام حرف میزدم میگفت خودت مشکلتو رفع کن، با من بساز... حالا من وقتی میبینم اینقدر غرور داره که نه مشکلاتو میبینه و نه برای حل آنها قدمی برمیداره و از سوی دیگه رفیق بازی اش هم اصلا برای من اعتمادی باقی نذاشته تصمیم به جدایی گرفتم... چند بار رفتیم مشاوره ولی اهل یادگرفتن نیست! حرف بزرگترها را هم گوش نمیده چون معتقده من 8 تا خوبی دارم دوتا بدی من را هم بپذیرید و بسازید!! از اینکه پاسخ میدید ممنون.
    سلام،من یه سوالی دارم ،اینکه باهاتون سرده ،آیا بعد اعتراضات شدیدتون به رفیق بازی ایشون سرد شدند یا ربطی نداشته و مدلشون اصلا همینه ،ببینید اگر باهاتون حرف نمیزنه ،به فکراحساستون نیست ،یعنی براش مهم نیست کلا،وهمین چیزایی که گفتین که البته من خوب درک میکنم حرفاتونو ،اینا خیلی نکته های مهمی هستن ،و اصلا چیز کم و پیش پا افتاده ای نیستن حالا شما بگین جوابو تا منم بتونم چیزی بگم

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : رفیق بازی شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhrzaei نمایش پست ها
    سلام شوهر منم دقیقا مثل شوهر شماست منم عقدمو برام خیلی سخته تحمل این رفتار و واقعا نمیدونم چیکار کنم کاش یکی بود که یک راه درست جلو پامون میذاشت مردی که ازدواج کرده و رفیق بازه که منظق نمیشناسه که با منطق باهاش حرف بزنیم جدایی هم که یعنی قبول شکست یعنی هیچ راه یا روشی وجود نداره برای برخورد با این مردا؟

    سلام
    اگر اهل مطالعه باشید بخصوص کتب روانشناسی به راحتی میشه نسبت به الگوی رفتاری شخص مقابل تغییراتی رو هرچند جزئی در رفتارش ایجاد کنید
    و از اون جایی که تو ایران ما روانشناسی اهمیتی بین مردم نداره درنتیجه باید حتما پیش روشناس ببریدشون (که اونم با وجود عقاید عجیب سنتی به همین راحتی ها نیست )

    وگرنه اگر توی ی کشور مطالعه (اللخوصوص کتب روانشناسی ) زیاد باشه هیچ نیاز به مشاور نیست و مردم همدیگرو عوض میکنن و اشتباهات همدیگه رو جبران میکنن و پشت همدذیگه وایمیستن ...


    پس بهتره توی ازدواج و حتی دوستی دختر و پسر به اخلاقیات خوب و مفید (مطالعه و خوش اخلاقی و محبت و...) بیشتر اهمیت بدن دخترا و تقریبا افراد بد اخلاق رو ول کنن و مد نظر قرار ندن اینجوری توی جامعه به طور ناخئدآگاه اشخاص برای ترد نشدن در پی اصلاح خودشون قدم برمیدارن و افراد خوض اخلاق الگوی سایر افراد قرار میگیرن و زودتر از دیگران پیشرفت میکنن (درزمینه ازدواج و شغل و...)


    دزضمن مردی که منطقی نیست نباید از اولش ازدواج میکردید( این یعنی شکست رو قبول کردید)
    وگرنه طلاق به معنی شکست نیست (بلکه ی پیشگیری از مصیبت ها و مشکلات بزرگتره و صدالبته یه شروع دوباره )
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ارجحیت عروسک بازی نسبت به ماشین بازی برای پسرها!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 04-29-2022, 02:21 PM
  2. لجبازی های شوهر
    توسط tanha7 در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-25-2015, 11:11 AM
  3. سخنان ماندگار فامیل دور در کلاه قرمزی
    توسط رهگذر زندگی در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-03-2015, 12:03 PM
  4. بازی ایرانی «عملیات روباه»
    توسط Dr . Security در انجمن موبایل
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-13-2015, 12:44 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد