دو سال میشه که ازدواج کردیم و همسرم همچنان به من شکاکه. انقدر شک داره که ترجیح میدم اصلا باهاش حرف نزنم چون دائما میپرسه: دختره یا پسر؟ دختر هم آنجا بود؟ و دعوا میشه.
تقریبا تمام حرمت ها شکسته شده. وقتی من با خانمی حرف میزنم به من میگه دارم ل*****ا*****س میزنم. هیچ عزت نفسی هم قایل نمیشه. اعتماد به نفسش هم در حدی پایین که به همه حسادت میکنه.
آیا این رابطه درست میشه؟ ارزش درست شدن داره؟
طلاق گرفتن راحته
حل کردن مشکل سخته،
ایشون از اول همینطور بودن ؟ یا شما کاری انجام دادید که اینطوری شدن ؟
اگر از اول همینطور بودن یکم فکر کنید ببینید از کجا نشئات گرفته این خصوصیتش آیا پدر
یا مادر شکاکی داشته ؟
آیا دوستانش یا شخصی در اینده باعث این رفتار شده ؟
سعی کنید بفهمید منشئا این حس ناامنی و شکاکی کجاست
اگر این رو بفهمید راحتر میتونید حلش کنید
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
من تمام سعیم رو کردم که کاری نکنم که حساس بشن و همه چیز رو واضح توضیح دادم که پنهان نداشتن باشم. از تمام روز خبر داره، گوشی و شبکه هایاجتماعی و... رو چک میکنه.نوشته اصلی توسط سعید62
سعی کردم با تعریف بهش اعتماد به نفس بدم. برای کارها جایزه دادم. کلاس آموزشی فرستادم و تشویقش کردم.
اما یک چیز هست که تحملش برای من غیرممکنه: حرمت شکنی.
من کم کم احساس میکنم ارزش نداره دیگه براش تلاشی بکنم. مشاوره هم نماد میگه پول زوره. حقوق من 6 برابر مشاوره اما حاضر نیست برای حل زندگی خرج کنیم.
ویرایش توسط manhasan48 : 03-16-2017 در ساعت 03:38 PM
سلام
از زیبایی یا محسنات زن های دیگر تعریف میکنید؟
مثلا" حتی نحوه دستپخت یا رانندگی یا نوع برخورد یک زن دیگر اگر به چشم شما بیاید و تحسین کنید همسر شما ناراحت میشن.حتی اگر منظوری نداشته باشید
و ممکن هست به شکل کنترل شما از سوی خانم نمود پیدا کنه
پدر فوق العادل و غیرطبیعی شکاکه و همیشه ترس داره. خودشو هم تایید میکنن.
من رفتار بد و محرک نداشتم.
منظورتون چیه از پدرش؟؟؟؟؟
شما رفتاری نداشتین که از دید خانمتون خیانت محسوب بشه؟ مثلا شوهر من قبل و بعد از ازدواج ما خیانت کرده و من بهش مشکوک شدم
در اصل نمیشه از کسی خاست به خاطر عشقی که داره اعتماد هم داشته باشه
به کسانی که اعتماد میدن میشه اعتماد کرد در غیر این صورت ......
اگه شما رفتاری داری ک ازارش میده بهتره ازش جدابشی !
شوهر من هم! میگه بریم مشاور منم هزینه رو بهانه میکنم چون دوس ندارم واقعیت رو باهاش بحث کنیم
خودش باعث رفتارمه اون روزایی که من شکایت میکردم چرا با فلانی اینقدر اینطوری هستی و اونطوری بعد منو دعوا میکرد که من متوهمم و مشکل از منه و یا مشکل از دخترای دیگس ولی نمیگفت قبلا خودش یکی از اونا بوده
اعتماد وقتی رفت که دیدم از دوست خودم عکس بی حجاب خاسته و وقتی گفتم دعوام کرد و منو ب غلط کردن انداخت
اعتماد وقتی رفت وقتی میدونست چی ازارم میده ولی برای اولین بار رفتم خونشون انجام داد
با هزار تا دیگه
من دوست ندارم بشینم ب اینا فکر کنم و به مشاور بگم شوهرم، عشقم، بیشتر از همه توی دنیا ازارم داده و صدها بار گفتم ای کاش ازدواج نکرده بودم
شوهر من الان میگه عوض شده من گذشته رو تا حدی بایگانی کردم اما پاک نکردم چون پاک نمیشه هر کاری میکنم دارم سعی میکنم خوشبخت باشم نمیخوام با کسی دیگه بگم چقدر دردم داده کسی ک دوس دارم
نمیتونم چون اگه بگم بعدش میگم اگه من حقی دارم ازش نمیگذرم چون دوس داشتنم نباید در ازاش اینقدر درد میکشیدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه مثلا من میش مشاور نمیرم چون عقلم میگه نبخشش و الان ب دلم اعتماد کردم. وقتی هم میگه افسرده ای توی ذهنم میاد تو کردی از وقتی باهام اشنا شدی
بهتره ظاهر رفتاری زنت رو نبینی و بیای یکم بیشتر توی احساساتش شریک بشی
الان گفتین سعی میکنین کاری نکنین که حساس بشه
آیا قبلا هم کاری نکردین؟
چه کلاس آموزشی ای فرستادین؟
جایزه و کلاس و .. کافی نیست - شما هم درکش کردین؟ ازش اگه بپرسین درکش میکنین میگه بله؟ ته دلش میگه بله؟
بهش با حرف نه - با عمل این حس رو بهش دادین که تنهاش نمیزارین؟ بعضی مردها با زنشون مثل یه کالا رفتار میکنن هر وقت دلشون بخواد میگن باش هر وقت نه میگن برو -
اگه دوستش دارین اول کامل ببینین خودتون کاری نکردین؟
چون کسی که اشتباهی میکنه راحت خودشو میبخشه و توقع داره دیگران هم راحت ببخشن
ویرایش توسط yekdokhtar : 03-17-2017 در ساعت 04:39 AM
شما به جای جواب دادن به سوال من، مشکل خودتون رو مطرح کردید. این هم در نوع خودش چالبه.
ببینید پدر همسر من هم شدیدا شکاکه. با وجود اینکه مدت زیادی نیست که توی این خانواده بودم، اما فهمیدم که پدر ایشون فرد شکاکی هست. از نظر شما عجیب نیست؟ چرا راجع به افراد دیگه همچین برداشتی نداشتم؟؟
بحثی که شما مطرح میکنید دقیقا عاملش کمبود اعتماد به نفس هست. وگرنه حتی اگر بهش خیانت کرده بودم هم اینطور رفتار نمیکرد. تا حالا شده از همسرتون بپرسید که اگر بهش خیانت کنید چکار میکنه؟ اگر اعتماد به نفس بالایی داشته باشه یا شما رو میبخشه و باهاتون زندگی میکنه، یا ازتون جدا میشه و زندگی جدید تشکیل میده. اما اگر اعتماد به نفس کمی داشته باشه با شما زندگی میکنه و دایما با رفتارش شما رو آزار میده.
سلام
این شکاکی از دوست داشتنه زیادیه و اینکه میترسه شمارو از دست بده
و کاملا قابله حله
از ارتباط هاتون بیشتر مراقبت کنید و مواظب برخوردتون با خانم ها باشید.
به همسرتون عشق بورزید و عشق و علاقه اتون رو نشون بدید.
زنان بنده محبت اند.
مسلما رفتار شما در این شک و تردید بی تاثیر نبوده و.نباید حق به جانب باشیم و به خودمون حق بدیم فقط و.تمام مشکلات رو تو طرف مقابل ببینیم.
در پناه یکی که همیشه حواسش بهمون هست...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟