سلام.....خیلی خیلی ممنونم از هردو عزیز و خصوصا دکتر که متوجه شدند من اول راه آسیب شناسی و مداوا نیستم و دو جلسه ی یک ساعته پیش دکتر عفت مرقاتی خویی در بیمارستان امام خمینی رفتم. فقط ضمن تأیید حرفاتون جناب دکتر، باید بگم من به جهت خود درمانی و به جهت انگیزه ی صد درصد داشتن برای بهبود، هنگام رابطه می روم درون حبابی خالی از گذشته و متمرکز روی جنبه های جسمی و جنسی این ارتباط و خاطرات خوب....ضمن اینکه باید اذعان کنم ما ازون زوجها نیستیم که قهرها را با این رابطه به هم می دوزند، ما باید از نظر عاطفی فول باشیم تا رابطه بگیریم....حالا بد یا خوب این جوری هستیم، پس نتیجه می گیریم؛ وقتی رابطه داریم، خوبیم باهم و هیچ کدوم مشکلی نداریم.
ضمن اینکه همسرم راضی به مشاوره اومدن نیستند....حتی مشاور گفته بود باهم بخوابید هم قبول نکردند و این 5سال که دخترمون به دنیا اومده، یا جدا از من و دخترم می خوابند یا سه تایی بچه وسطمونه و می خوابیم....و حتی موفق نشدم با هر ترفندی بلد بودم...که برای یک زن مدرن سخت نیست، موفق به حتی هم بالینی و باهم خوابیدن نشدم.....تازه خروپف شدید می کنند....بواسطه ی سیگار دهان
خوشبویی هم ندارند، البته به خودشون تا به حال اینارو نگفتم، ولی به شما خواستم بگم که یعنی.... ببینید تو چه شرایطی هستم.
توجیه شونم از عدم باهم خوابیدن ینه که بچه گناه داره و می ترسه و گفتم حتی آغوششم بگیرم چیکار می کنه....
من مترجمم و تو خونه کار می کنم و هوای مرد دیگری هم تو سرم نیست.
ایشونم از نظر اخلاقی بسیار پایبند و وفاداره....حتی بیشتر از من به دخترمون و به علت اینکه پدرشون سر مادرشون هوو آوردند، ایشون از روابط بعد از ازدواج و فضاهای این چنینی شدیدا متنفرند و اصلا چنین چیزی در میان نیست.
برای اثبات انگیزه هام باز باید بگم که با توجه به هر سختی و مشکلاتی که داریم، فهمیدم که اگر روابطمون خوب باشه و از این سردی بیاد بیرون، همه چی قابل تحمل تر میشه، پس به خاطر خودمم که شده، به خاطر زندگیم، به خاطر کاهش دردهای دیگم....می خوام و سعی می کنم اصلاح کنم رابطه رو.
بازم ممنونم