نوشته اصلی توسط
نوا
من با همسرم 4 سال است که ازدواج کردم و همسرم 3 سال از من کوچکتر است . اون کار آزاد داره و اکثراً شبها 11 و 12 شب یا حتی دیرتر میرسه و من کارمند بانک هستم . من 2 سال پیش با وام بانکی خانه خریدم ولی بدون مشورت با همسرم، چون ترسیدم که مانع خرید خانه بشه ولی بعد از خریدن خونه بهش گفتم که باعث دعوای مکرر با هر موضوعی که بالاخره به این موضوع برمی گرده. از سوی دیگه هر وقت مشکل مالی برای اون پیش می آید به من فشار میاره که پول جور کنم و من هم از پس اندازم به اون می دم ولی میگم که از پدر یا خواهر یا همکارم میگیرم و از اون چک میگیرم . که الان حدود 20 میلیون پول بهش دادم که هنوز پولش را نداده چون نداره . ولی یه مشکل دیگه هم دارم و اون اینه که من الان 32 سالم است و میخوام بچه دار بشم ولی اون قبلا قول داده بود که امسال اقدام میکنیم ولی امسال میگه که چون بدهی و قرض دارم فعلا نمیخوام، ولی من میترسم که کلا تمایل به داشتن بچه نداشته باشه چون برادرش که حدود 8 سال که ازدواج کرده و مشکل مالی آنچنانی نداره ولی هنوز نمیخواد بچه دار بشه ولی من دلیل واقعی آنها را نمیدونم . به هر حال با توجه با این مسائل خیلی وقتها با هم مشاجره میکنیم که به کتک کاری و فحش دادن ختم میشه . بعضی وقتها واقعا خسته میشم از زندگیم ولی چون خانواده سنتی هستم و پدر و مادر پیر و مریضی دارم و میترسم که طلاق ما باعث متلاشی شدن زندگی خواهرها و برادرم و مریضی بیشتر مادرم بشه . لطفا مرا راهنمایی کنید .