شوهر تنبل و بی عرضه

حدود 8 سال پیش با شوهرم که حدود 20 سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم فکر می کردم با یه مرد چا افتاده ازدواج کردم و مشکلی ندارم ولی به محض اینکه رفتیم زیر یک سقف متوجه شدم که ایشون نه تنها به سن خودشون رفتار نمی کنند بلکه از انجام دادن ساده ترین کارهایی که هر مرد عادی و معمولی برای زندگی خودش انجام می ده عاجز است به این ترتیب همه چیز افتاد به عهده خودم مشکلی نبود انجام می دادم ولی کم حرفی ها و بی توجهی هاش به خودم را نمی تونستم تحمل کنم واقعا برام عجبب بود که یک آدم به این بی عرضگی و بی مسئولیتی چراباید با دختری هم سن من ازدواج کنه حالا اینهایی که گفتم مشکل هست ولی مشگل اصلی من اینها نیست . ایشون یک برادری دارند که حدود 5 سال ازش کوچکتر است و پدرشون هم فوت کرده و مجدد به دلیل بی مسئولیتی ایشون بیعنی شوهر من به عنوان برادر بزرگتر همه چیز در مورد خانواده و بقیه خواهر ها و برادر به عهده اوست یعنی اصلا اونها روی شوهر من نمی تونند حسابی کنند در واقع یه جورهایی شوهر من رو طرد کردن یا به عبارتی از سر خودشون بازش کردن ولی مشگل من این هست که من به شدت عاشق برادر همسرم شدم (حدود 5 سال از این 8 سال رو ) متاسفانه تمام خواسته ای که من از همسرم داشتم تو وجود ایشون (برادر همسرم) یافتم و گذشته از اون اگر من جای دیگه ای با برادر همسرم آشنا می شدم یهترین همسر برای من بود تمام خواسته هایی که از یک شوهر از بچگی تو ذهن من بود در وچود ایشون هست بهونه های مختلفی می یارم برای نرفتن به اونجا و ندیدن ایشون ولی فایده نداره البته احساس می کنم علاقه یکطرفه و فقط از سمت من نیست متاسفانه احساس می کنم هر دو به هم علاقه داریم و هر دو از همدیگه فرار می کنیم واقعا برای من عذاب آوره خسته شدم احساس می کنم تمام قدرتم گرفته شده مقصر رو شوهرم و رفتارهاش می دونم که باعث شد توحه من به سمت کس دیگری بره در ضمن شوهرم و برادرش اصلا رابطه خوبی با هم ندارن اونها هم به خاطر بی مسئولیتیهاش به عنوان بچه بزرگ ازش ناراحتند در ضمن به خاطر این مشکل اصلا روم نمی شه که حضوری پیش مشاور برم.

سلام اميدوارم امروز كه اين صحبت هاي شما رو خوندم حال دلتون خيلي خيلي خوب باشه من مجردم و شايد اونطور كه بايد نتونم شما رو درك كنم اما به عنوان يك خواهر مي خوام بگم شما وقتي با كسي ازدواج مي كنيد يعني اون شخص رو با تمام خصوصياتش مي پزيريد و خودتون رو حاظر مي كنيد كه با همه شرايط كنار بيايد ديگه چه برسه به اينكه بيست سال از خودتون بزرگتر هم باشه .نباد اين توقع رو دشته باشيد كه ما انسانها رشد عقليمون با رشد تقويميمون پيش ميره ممكنه يك پسره18 ساله خيلي بيشتر از يك مرد 40 ساله مسايل رو درك كنه. شايد شوهر شما انقدر مشكلات روحي داره و انقدر در خودش شكسته كه جز يك وجو فيزيكي چيز ديگه اي نمي تونه باشه اما در هر صورت بهتون پيشنهاد ميدم به مشاوره مراجه كنيد در مورد برادر شوهرتون متاسفانه خيلي خوشبين نيستم حتي اگر عاشقتون هم باشه آيا حاضره با شما كه زن داداشش هستيد روزي زندگي جديد رو شروع كنه . اميدوارم صحبتهام تونسته باشه زره اي كمكتون كرده باشه براتون آرزوي خوشبختي و موفقيت دارم

سلام دوست عزیز حرفاتو خوندم اما واقعا فکر نمیکنی بیرحمی باشه؟این درسته که شما از اخلاقای شوهرت خوشت نمیاد و اونی نیست که میخواستی..اما مگه همون اول نمیتونستی با کش دادن مراسم و طولانی شدن رابطه این ها رو بفهمی؟
حالا که گذشته و ایشون شوهرشما هستن...بهتره با سیاست های زنونه اون رو ب طرف خودتون بکشین و رامش کنین...با محبت زیاد و حوصله زیاد...سعی کن کم کم کارهایی رو که انجام نمیده رو انجام بده...مثلا یک مسئولیت رو به عهدش بذار کم کم یکی دیگه...تو قادری هر جور که میخوای زندگی و شوهرتو بسازی...روحیت رو نباز....اما این که ب برادر شوهرت علاقه مند شی خیانت محضه...شاید شما هم اونی نباشی که شوهرت میخواد اما دوس داری شوهرت به کس دیگه ای دل ببنده؟از کجا معلوم برادر شوهرت برای هوس نمیخواد تو جذب خودش کنه؟زیادی به مردا خوشبین نباش...تو دیگه شوهر داری و باید بهش متعهد باشی....برو خدارو شکر کن که شوهرت سالمه و هزار تا چیز دیگه...زندگی اون آرمان هایی که ما میخوایم نمیشه همیشه...تازه شما که با اون زیر یک سقف نرفتی که بدونی چه جوریه...رابطت رو با خدا زیاد کن بخدا پناه ببر از این خیانتی که داری میکنی...برات ارزوی موفقیت و خوشبختی میکنمو....فقط خیانت نکن

اولین و به نظر من مهم‌ترین نکته این است که تفاوت میان یک انسان فقیر و یک انسان بی‌عرضه را بدانید! ببینید، بسیاری از انسان‌های موفق و ثروتمند امروزی هم گاها در زندگی‌شان دچار شکست‌های بزرگ شده‌اند که عملا آن‌ها را به انسان‌های فقیر تبدیل کرده. اما تفاوت این افراد با بسیاری از از دیگر انسان‌ها در این بوده که آن‌ها همت و تلاش کافی برای دوباره موفق شدن را داشته‌اند.

این یعنی ممکن است فردی که امروز قصد ازدواج با شما را دارد فقیر باشد اما در عین حال تلاش زیادی برای موفق شدن می‌کند و حداقل می‌توانیم بگوییم که انسان بی‌عرضه‌ای نیست. اما در عین حال ممکن است دلیل فقر و تنگدستی‌اش، نداشتن همت کافی برای رسیدن به موفقیت باشد. خب ازدواج با چنین آدمی واقعاً تصمیم پرریسک و خطرناکی است.

حتما پیش یه مشاور برو