صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 61 از 61

موضوع: شوهر شکاک

5810
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31362
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    17
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    به نظرم خودتون فردا یه مشاوره خانواده برید کمک زیادی میکنه بهتون

    اخه هنوز مطمعن نیستم این زندگی ارزش جنگیدن داره یا نه
    اگه اون میگه 3 سال انتظار کشیده تا به من برسه پس این رفتاراش چیه
    واقعا نمیدونم دوستم داره یا نه
    خییییییییلی لجبازه همیشه من نازشو خریدم ولی اون حاضر نیست یکم بخاطر من غرورشو بذاره کنار
    خیلی هم کینه ای این کینه اش رو نسبت به اطرافیانش دیدم
    خیلی دلشوره دارم
    میترسم تاوان بدی در انتظارم باشه

  2. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان72 نمایش پست ها
    اخه هنوز مطمعن نیستم این زندگی ارزش جنگیدن داره یا نه
    اگه اون میگه 3 سال انتظار کشیده تا به من برسه پس این رفتاراش چیه
    واقعا نمیدونم دوستم داره یا نه
    خییییییییلی لجبازه همیشه من نازشو خریدم ولی اون حاضر نیست یکم بخاطر من غرورشو بذاره کنار
    خیلی هم کینه ای این کینه اش رو نسبت به اطرافیانش دیدم
    خیلی دلشوره دارم
    میترسم تاوان بدی در انتظارم باشه

    چون مطمئن نیستید میگم خوبه اگه برید

    مشاور خبره رفتارای اشتباه آدمو بهش نشون میده و این خیلی کمکتون میکنه چه تو این زندگی و چه جاهای دیگه

    همسر شما احتمال داره بیماری پارانویئد داشته باشه که باید دارو مصرف کنه و برخورد با ایشون با افراد عادی فرق میکنه (مشاور تشخیص میده)

    و مسائل دیگه ای هم هست که در حین گفت و گو متوجه میشید
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  3. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31362
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    17
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    چون مطمئن نیستید میگم خوبه اگه برید

    مشاور خبره رفتارای اشتباه آدمو بهش نشون میده و این خیلی کمکتون میکنه چه تو این زندگی و چه جاهای دیگه

    همسر شما احتمال داره بیماری پارانویئد داشته باشه که باید دارو مصرف کنه و برخورد با ایشون با افراد عادی فرق میکنه (مشاور تشخیص میده)

    و مسائل دیگه ای هم هست که در حین گفت و گو متوجه میشید

    اخه اونکه نمیاد پیش مشاور
    ولی چشم سعی میکنم خودم حتما اولین فرصت برم
    ازبس این مدت همیشه باهام بوده الان دیگه هم تنهایی میترسم برم هم عرضه ندارم
    خیلی وابسته بهش شدم تو همه چیز

  4. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان72 نمایش پست ها
    اخه اونکه نمیاد پیش مشاور
    ولی چشم سعی میکنم خودم حتما اولین فرصت برم
    ازبس این مدت همیشه باهام بوده الان دیگه هم تنهایی میترسم برم هم عرضه ندارم
    خیلی وابسته بهش شدم تو همه چیز
    1- حتما قبل از جلسه تون با همسرتون برید

    2- بهترره با پدر یا مادر و یا کس دیگری برید
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  5. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31362
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    17
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    1- حتما قبل از جلسه تون با همسرتون برید

    2- بهترره با پدر یا مادر و یا کس دیگری برید
    بنظرتون قبل اینکه برم پیش مشاور باهاش تماس بگیرم ببینم تصمیمش واسه آینده چیه ؟؟
    یا فعلا دوباره صبر کنم ببینم خودش کی میاد سمتم

  6. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان72 نمایش پست ها
    بنظرتون قبل اینکه برم پیش مشاور باهاش تماس بگیرم ببینم تصمیمش واسه آینده چیه ؟؟
    یا فعلا دوباره صبر کنم ببینم خودش کی میاد سمتم
    هر دو حالت می تونه خوب باشه

    مشاوره طلاق که قرار نیست برید
    به نظرم با توجه به شرحی که گفتید شما هم رفتارهای اشتباه زیادی انجام دادید ( کوتاه آمدن های بی مورد یا وابستگی های بی جهت و شاید تندیهایی هم کردید که از زبان همسرتان باید شنید)
    همین طور اینکه در آینده چه طور رفتار کنید یا در جلسه گفت و گو چه موضعی بگیرید اینها رو یک آدم با تجربه می تونه تشخیص میده

    مشاوران مواردی مثل شما رو زیاد تجربه کردند و در نتیجه می تونند تا حدودی پیش بینی کنند و تصمیمگیری برایتون راحتتر خواهد بود
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  7. 2 کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان72 نمایش پست ها
    سلام
    نه چیزی از من ندیده چون کسی شماره من رو نداشت جز خانواده هامون حتی خواهرشوهم
    خودمم نمیدونم چرا بدبین من چیزی از ش پنهون نکردم حتی رمز گوشیمم داشت و هروقت دلش میخواست چک میکرد
    من وقتی باهاش جراتمندانه صحبت کنم نتیجه اش فقط ی چیزه اونم کتک واسه همین مجبورم سکوت کنم
    چندبارم ازش خواستم بریم پش مشاور ولی قبول نمیکنه میگه مشاور نمیدونه من چجور زندگی رو دوست دارم
    وقتی هم که ارومه و باهاش صحبت میکنم بعد از یکی دو روز انگار با دیوار صحبت کردم واز حرفام بداشت بدی رو داره
    حرف هیچکسم قبول نداره جلو بقیه چنان مظلوم نمایی میکنه و قسم میخوره که من دارم دروغ میگم و اگه شما ببینیدش فکر میکنید که فرشته است
    تو روی مردم خیلی باهام خوبه بطوریکه همه دارن حسرت زندگی منو میخورن که من چقدر خوشبختم ولی داخل خونه نه
    من الان خونه بابامم که تونستم مشکلمو اینجا بازگو کنم وگرنه خونه خودم هیچ دسترسی به نت ندارم
    عزیزم پس این سوظنش ریشه تو گذشتش داره

    سکوت کردن چیزیرو درست نمیکنه فقط باعث میشه ذره ذره آب بشی

    دست بزن!شک!تهمت ! و فیلم بازی کردن جلو بقیه!!!اینا کم نیستنها

    مشاوره نمیاد،جلو خانواده هم که فیلم بازی میکنه

    نمی خوام بهت بگم جدا شو ولی باید محکم جلوش بایستی اگه می خوای زندگیت

    رو درست کنیدر واقع دو تا راه داری

    یک همینطور به سکوت ادامه بدی و تا اخر عمر عذاب بکشی ، و هیچ شخصیتی برات نمونه

    دو محکم جلوش بایستی و بهش مهلت بدی رفتارش رو درست کنه و اگر درست نکنه حاضر نیستی سکوت کنی...

    راه دوم راه سختیه

    یا درست میشه (البته نه صدرصد )

    یا نمیشه و باید رو حرفت بایستی و تا اخرش بری...

    گلم گاهی پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه خودت رو درگیر یه تلخی بی پایان نکن

    تمام عزمت رو جزم کن از خانوادت بخواه پشتت بایستن و بهش مهلت بدن رفتارش رو عوض کنه
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  9. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31362
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    17
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    عزیزم پس این سوظنش ریشه تو گذشتش داره

    سکوت کردن چیزیرو درست نمیکنه فقط باعث میشه ذره ذره آب بشی

    دست بزن!شک!تهمت ! و فیلم بازی کردن جلو بقیه!!!اینا کم نیستنها

    مشاوره نمیاد،جلو خانواده هم که فیلم بازی میکنه

    نمی خوام بهت بگم جدا شو ولی باید محکم جلوش بایستی اگه می خوای زندگیت

    رو درست کنیدر واقع دو تا راه داری

    یک همینطور به سکوت ادامه بدی و تا اخر عمر عذاب بکشی ، و هیچ شخصیتی برات نمونه

    دو محکم جلوش بایستی و بهش مهلت بدی رفتارش رو درست کنه و اگر درست نکنه حاضر نیستی سکوت کنی...

    راه دوم راه سختیه

    یا درست میشه (البته نه صدرصد )

    یا نمیشه و باید رو حرفت بایستی و تا اخرش بری...

    گلم گاهی پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه خودت رو درگیر یه تلخی بی پایان نکن

    تمام عزمت رو جزم کن از خانوادت بخواه پشتت بایستن و بهش مهلت بدن رفتارش رو عوض کنه
    مامانش صبحی تماس گرفت، دامادشون هم چند ساعت پیش تماس گرفت گفت ساعت 4 قراره بیان
    میدونید چیه من یک خواهر بزرگتر از خودم دارم که مجرده همش زخم زبون میزنه
    وقتی که مجرد بودم بخاطر زخم زبونای اون تن به این ازدواج دادم
    دیگه از دستش خسته شدم
    برگردم همون خونه همسرم بهتره
    تا جایی که توان داشته باشم باهاش زندگی میکنم اگه یک روز هم کم آوردم خودمو میکشم راحت میشم
    من چه خونه اون باشم داخل جهنم هستم چه اینجا با این زخم زبونا
    پس همون بهتر که بمیرم برم داخل جهنم خدا
    از همه ی دوستایی هم که کمکم کردن ممنونم
    هرکسی یک سرنوشتی داره و قسمت من انگار خوشبختی نیست
    دیگه شاید نتونم بیام اینجا
    امیدوارم مشکلات همه حل شه و خوشبخت شن

  10. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان72 نمایش پست ها
    مامانش صبحی تماس گرفت، دامادشون هم چند ساعت پیش تماس گرفت گفت ساعت 4 قراره بیان
    میدونید چیه من یک خواهر بزرگتر از خودم دارم که مجرده همش زخم زبون میزنه
    وقتی که مجرد بودم بخاطر زخم زبونای اون تن به این ازدواج دادم
    دیگه از دستش خسته شدم
    برگردم همون خونه همسرم بهتره
    تا جایی که توان داشته باشم باهاش زندگی میکنم اگه یک روز هم کم آوردم خودمو میکشم راحت میشم
    من چه خونه اون باشم داخل جهنم هستم چه اینجا با این زخم زبونا
    پس همون بهتر که بمیرم برم داخل جهنم خدا
    از همه ی دوستایی هم که کمکم کردن ممنونم
    هرکسی یک سرنوشتی داره و قسمت من انگار خوشبختی نیست
    دیگه شاید نتونم بیام اینجا
    امیدوارم مشکلات همه حل شه و خوشبخت شن

    برای تحمل زخم زبون خواهرت (و بی تفاوتی) راه های مشخصی هست و در آینده می تونی یاد بگیری و نگران اون نباش ولی در صورت ادامه دادن با زندگی با همسرت با حفظ وضع موجود عاقبت خوبی نداره و دچار فرسایش بیشتر میشی
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  11. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : کمک فوری

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان72 نمایش پست ها
    مامانش صبحی تماس گرفت، دامادشون هم چند ساعت پیش تماس گرفت گفت ساعت 4 قراره بیان
    میدونید چیه من یک خواهر بزرگتر از خودم دارم که مجرده همش زخم زبون میزنه
    وقتی که مجرد بودم بخاطر زخم زبونای اون تن به این ازدواج دادم
    دیگه از دستش خسته شدم
    برگردم همون خونه همسرم بهتره
    تا جایی که توان داشته باشم باهاش زندگی میکنم اگه یک روز هم کم آوردم خودمو میکشم راحت میشم
    من چه خونه اون باشم داخل جهنم هستم چه اینجا با این زخم زبونا
    پس همون بهتر که بمیرم برم داخل جهنم خدا
    از همه ی دوستایی هم که کمکم کردن ممنونم
    هرکسی یک سرنوشتی داره و قسمت من انگار خوشبختی نیست
    دیگه شاید نتونم بیام اینجا
    امیدوارم مشکلات همه حل شه و خوشبخت شن
    دختر خوب بی گدار به اب نزن
    این همه سختی را تحمل کردی ک اخرش اون دنیا هم تو عذاب باشی
    خواهرت اگه حرفی زد بگو از حسادت داری حرف میزنی تو خواهر بزرگترم هسی و باید الان پشتم باشی و بهم دلگرمی بدی
    اگه ی دوست نیسی لااقل دشمن نباش.

    دیگه جرات نمیکنه چیزی بگه.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  12. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شوهر شکاک

    هر شوهری، هرقدر هم كه قدرتمند و توانا باشد، باز هم در مقابل زنی كه دوستش دارد، خود را پر از عیب و ناتوان می‌بیند. همسر شما هم از این قاعده مستثنا نیست. وقتی شما از مردی دیگر در مقابل او تعریف می‌كنید، او حسن‌های آن مرد را نمی‌شنود بلكه می‌شنود «تو به اندازه او خوب نیستی»، «تو به اندازه او توانمند نیستی» و...

    بی‌گدار به آب نزنید! كنار آمدن با یك همسر شكاك، ظرافت‌های خاص خودش را نیاز دارد
    اتاق را كه ترك می‌كنید سراغ تلفن همراه‌تان می‌رود و وقتی نیستید، دور از چشمتان حساب‌های كاربری‌تان را چك می‌كند. وقتی برای یك قرار دوستانه بیرون می‌روید، بارها و بارها با شما تماس می‌گیرد و اگر كمی بیش از انتظارش بیرون بمانید، پرس‌وجو‌هایش را شروع می‌كند. گاهی فكر می‌كنید، همه این كارآگاه‌بازی‌ها از عشق است و به او فرصت می‌دهید كه همه چیز را بداند و گاهی احساس می‌كنید، حریم خصوصی‌تان از دست رفته و مقاومت می‌كنید؛ مقاومت‌هایی كه نتیجه‌شان یا دعواست یا حساسیت‌های بیشتر. اگر شما با چنین فردی زندگی می‌كنید، باید بیشتر از این واكنش‌های ساده، مراقب ارتباط‌تان باشید. شمایی كه با یك همسر همیشه شكاك زیر یك سقف زندگی می‌كنید، باید آداب زندگی با این آدم‌ها را بدانید و با كمی ظرافت اوضاع را برای خودتان و او راحت‌تر كنید.

    چه همسرتان شكاك باشد و چه نه، نخستین قدمی كه برای زندگی مشترك‌تان باید بردارید، صادق بودن است. پای دروغ كه به میان بیاید، همه چیز به هم می‌ریزد اما منظورمان از دروغ، تنها پنهان كردن موضوعات حیاتی نیست. دروغ‌های كوچك در مورد موضوعات به‌ظاهر بی‌اهمیت، بیشتر از آنچه فكر می‌كنید روی رابطه شما و قضاوتی كه همسرتان در مورد شما دارد، تاثیر می‌گذارند. پنهان‌كاری‌های كوچك، می‌تواند آرام​آرام همسرتان را نسبت به شما بی‌اعتماد كند. او حق دارد با دیدن این دروغ‌های نسبتا بی‌اهمیت نسبت به اصلی‌ترین موضوعات زندگی مشترك‌تان هم شك كند. شاید همسرتان به‌جای لجبازی و بی‌توجهی شما، برای بیرون آمدن از این وضعیت نیاز به كمك داشته باشد.

    باور كنید كه سكوت موفق‌ترین ازدواج‌ها را هم ویران می‌كند. اگر می‌خواهید زندگی مشترك شما عاقبت خوبی داشته باشد، نگذارید سكوت جایش را در خانه شما باز كند. برای اینكه هر روز حرفی برای گفتن داشته باشید، نیاز به اتفاق خاصی ندارید. حرف زدن در مورد موضوعات روزمره، عقاید و برنامه‌ها می‌تواند گفت‌وگوی دونفره‌تان را گرم كند. بهترین راه برای اینكه همیشه حرف تازه‌ای داشته باشید، انجام كارهای مشترك و داشتن علایق مشترك است. با هم تلویزیون ببینید، با هم پیاده‌روی كنید و با هم غذا بخورید تا همیشه حرفی برای گفتن میان‌تان باقی بماند. وقتی همسرتان ببیند بدون نیاز به كنجكاوی از همه روز شما خبر دارد، دیگر نیازی نمی‌بیند كه مخفیانه سر از همه كارهای شما در بیاورد.

    اوضاع شما با دیگران فرق می‌كند. همسر شما یك انبار باروت است و برای منفجر شدن تنها به یك جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نكنید. یادتان نرود كه هر اشتباه كوچكی می‌تواند یك ناامنی بزرگ را برای او ایجاد كند و همسرتان را به این فكر بیندازد كه اگر بیشتر می‌گشتم و اگر بیشتر مراقبش ‌بودم، اینطور نمی‌شد. شاید شما فكر كنید، كاری نكرده‌اید اما قبل از آنكه در مورد كارهایتان قضاوت كنید، باید موضوع را از دریچه نگاه او ببینید. باید بدانید چه موضوعاتی حساسیت او را تشدید می‌كند و از آنها بپرهیزید و اگر فكر می‌كنید حساسیت او بی‌مورد است، باید قبل از آنكه كاری بكنید، یك قدم به عقب بازگردید و به او كمك كنید تا حساسیت‌های بی‌موردش را كنار بگذارد.

    شما نمی‌توانید به دلیل حساسیت‌های او از همه زندگی‌تان بگذرید. برای حفظ زندگی مشترك‌تان، بیش از آنكه به سوختن و ساختن احتیاج داشته باشید، نیازمند اصول هستید؛ اصولی كه مثل یك خط قرمز در زندگی‌تان پررنگ هستند و هر دوی شما باید از آنها پیروی كنید. همسرتان چه بخواهد و چه نخواهد، باید بداند چه محدوده‌هایی جای او نیست و در چه مواردی نباید دخالت كند یا حساسیت به‌خرج دهد. او حق ندارد مدام سر‌زده به محل كارتان بیاید و به دلیل حساسیت‌های بی‌موردش، زندگی اجتماعی شما را فلج كند. پس در قدم اول به زبان بی‌زبانی این موضوعات را به او بفهمانید و اگر متوجه نشد، با هم در موردشان صحبت كنید. اگر باز هم موفق نشدید، وقت آن است كه جدی‌تر فكری به‌حال مشكلتان كنید.

    داشتن یك نامزدی شكست خورده یا یك ازدواج ناموفق در كارنامه، ممكن است حسادت همسرتان را آرام‌آرام تشدید كند. شاید او در آغاز ازدواج‌تان هم این موضوعات را می‌دانسته و به‌ظاهر آنها را پذیرفته بوده اما با بیشتر شدن عشقش و بیشتر شدن ترسش برای از دست دادن شما، ممكن است این موضوع به شكلی آزار‌دهنده ذهنش را مشغول كند و روی ارتباط شما تاثیر بگذارد. شما نمی‌توانید گذشته‌تان را تغییر دهید بلكه تنها كاری كه می‌توانید انجام دهید، پرهیز كردن از گفتن خاطراتی است كه می‌تواند حسادت همسرتان را تشدید كند. در مورد همسر سابق یا نامزد قبلی‌تان صحبت نكنید و به هیچ بهانه‌ای خاطره‌ای كه مربوط به آن روزهاست را برایش تعریف نكنید. بگذارید فكر كند كه شما همه آن روزها را فراموش كرده‌اید تا او هم این موضوع را فراموش كند.

    شاید فكر كنید اگر او تمام زیر و بم زندگی‌تان را بداند دیگر دلیلی برای شك كردن باقی نمی‌ماند اما اشتباه می‌كنید. از همان روز اول زندگی مشترك‌تان یك موضوع را روشن كنید. نگذارید به عرصه خصوصی‌تان وارد شود و محیط‌هایی كه مخصوص شماست را زیر و رو كند. هرگز رمز عبور ای‌میل و دیگر حساب‌های كاربری‌تان را به او ندهید و هرگز نگذارید در مورد موضوعاتی كه مربوط به گذشته شماست بیش از حد سؤال كند. حق شماست كه رازهای خودتان را داشته باشید و در مكان‌های خصوصی‌تان احساس امنیت كنید؛ پس او را به حوزه‌هایی كه فقط و فقط متعلق به‌خودتان است، وارد نكنید.

    هر شوهری، هرقدر هم كه قدرتمند و توانا باشد، باز هم در مقابل زنی كه دوستش دارد، خود را پر از عیب و ناتوان می‌بیند. همسر شما هم از این قاعده مستثنا نیست. وقتی شما از مردی دیگر در مقابل او تعریف می‌كنید، او حسن‌های آن مرد را نمی‌شنود بلكه می‌شنود «تو به اندازه او خوب نیستی»، «تو به اندازه او توانمند نیستی» و...

    همسر شما به دیدن احساس‌تان احتیاج دارد. او باید بداند كه برای شما با همه فرق می‌كند و حسی كه به او دارید از جنس دیگری است. او باید مطمئن شود كه تمام قلبتان را از آن خود كرده و اینكه شما تنها متعلق به او هستید. پس از ابراز احساسات و گفتن عشق‌تان نترسید؛ فكر نكنید بعد از گذشت چند سال، چنین ابراز احساساتی ممكن نیست. حتی اگر 30 سال هم از ازدواج‌تان گذشته، نباید بگذارید كه شرم یا ترس از بیان احساسات بین شما فاصله بیندازد.

    حسادت‌های كوچك ممكن است به دلیل اشتباهات شما ایجاد شده باشد؛ اما شك‌كردن‌های مداوم و بدون دلیل هرگز با خوب رفتار كردن شما برطرف نمی‌شود. اگر احساس می‌كنید توضیح دادن‌ها و دلیل آوردن‌هایتان همسرتان را شكاك‌تر از قبل می‌كند، به جای ادامه این روند، از یك روانشناس كمك بگیرید.

    مشاوره‌های انفرادی و زوج درمانی تنها راهی است كه می‌تواند مشكلات شما را حل كند. شاید مشاوره هم كاركرد نداشته باشد و همسرتان برای برطرف كردن شكش، نیاز به دارو درمانی داشته باشد. شاید مغز او، بدون آنكه خودش بخواهد چنین فرمان‌هایی را صادر می‌كند؛ پس قبل از آنكه از زندگی مشترك‌تان ناامید شوید، چنین درمان‌هایی را امتحان كنید.

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد