شوهر ورشکسته و بی مسئولیت

۵ سال ازدواج کردیم .ی پسر دو نیم ساله داریم..شوهرم ب خاطر ولخرجیا یی ک داشت...تقریبا همه چیزمون رو فروختیم...تو این سالها هم بگی نگی تمام وکمال با وام زندگیمو نو گذروندیم...الان هم حدود ۳۵۰ میلیون وام داریم ...ک با بی فکری بیشتر او داریم روز ب روز با دیرکرد وام تو ی باطلاق فرو میریم.....
تقریبا دو ساله ک خودم رو از هرچیزی محروم کردم....و فوق العاده آدم صرفه جویی شدم ...ولی همسرم هنوزم لباسای مارک دار میپوشه..و...ولخرجی میکنه....
وقتی هم بهش میگم میگه ی وام دیگه میگیریم وامای قبلی رو هم تمدید میکنیم...شغلش هم ازاده ...ولی پول خوبی در نمیاره اینم در زمینه کاری هم ب دیگران پول قرض میده و حقش ر و هم از مردم نمیگیره
نمی دونم چ کار کنم همش فکر میکنم با صرفه جویی من ی جایی درست میشه ....ولی دیگه این اواخر فقط فکر خودم و پسرمم
دوست دارم طلاق بگیرم از طرفی هیچ کسی رو ندارم ن پدر و ن مادر ی.....فک میکنم اگه کنارش باشم ب نفعمه ....اول زندگی مون خیلی عالی بود ولی الان
به خاطر ولخرجیاش ...مرتب بهش میگم این کارو نکن ..و اون هم بهم بد دهنی میکنه....میگه اینقد یاداوری نکن ک وام دارم...تو ز
ندگیم ب ی بن بست بزرگ خوردم کمکم کنید

سلام

به نظرم مشکل شما قبل از اینکه ولخرجی باشه، گرفتن این همه وام هست.

اگه میخواین زندگیتون بهتر بشه دیگه وام نگیرید.

نگید این همه آدم دارن وام میگیرن خوب کار اونا هم درست نیست.

سلام
میدونم..خودم هم مرتب بهش میگم ...اما اصلا به حرف من گوش نمیده...بهش گفتم اگه ی وام دیگه بگیری دیگه ازت جدا میشم...اونم میگه تو زندگیتو کن...کاری ب من و چجوری پول دراوردن من نداشته باش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تجربه

سلام

به نظرم مشکل شما قبل از اینکه ولخرجی باشه، گرفتن این همه وام هست.

اگه میخواین زندگیتون بهتر بشه دیگه وام نگیرید.

نگید این همه آدم دارن وام میگیرن خوب کار اونا هم درست نیست.

---

من دارم تو این زندگی هم از نظر روحی ضربه میخورم هم از نظر جسمی....ولی اون برای رفعش هیچ تلاشی نمیکنه...حتی حاضر نیست ماشینشو بفروشه..ی ذره سختی هم ب خودش نمیده ...اصلا واسش مهمنیست...حتی بهش فکر همنمیکنه....
میگه فوقش آخرش از کشور خارج میشم...شما هم اینجا زندگیتونو بکنید
پدرشوهرم پولداره ....حاضر نیست از اونا کمک بخاد ....میگه غرور دارم ...کسی از این قضیه وامای مننباید مطلع شه.....
واقعا ی بنبست واسم درستکرده

معمولا ادمهای خسیس یا ولخرج عوض نمیشن
بنظر من جلوگیری کنین از وام گرفتنش..یا حتی اگه واسه وام اشنا یا فامیل ضمانتشو میکنن نزارید دیگه ضمانش بشن باید
تحت فشار قرار بگیره و کسی بهش وام نده که دست برداره از ولخرجی

سلام دوست عزیز

من مطالب شما رو خوندم و ناراحت وضعیتتون شدم

اینکه چجوری شوهرتون بخوان وام بگیرن یا نگیرن رو من نمیدونم و هیچ راه حلی جدیدی ندارم ک پیش رووتون بذارم

تنها کاره ممکنه اینه ک خودتون رو مستقل کنین

و تواناییی کاری خودتون رو بالا ببرین

اگه زبونم لال که کارتون یه روزی به طلاق کشیده شد حداقل بتونین از پس زندگیتون بربیاین

در حال حاضر دارم فقط صرفه جویی میکنم...تدریس خصوصی میکنم...ترجمه هم انجام میدم...ولی هر چی در بیارم جوابگو نیست چون اون مخالف من ولخرجی میکنه...و فوق العاده خودخاهانه...به خودش فکر میکنه..و حاضر نیست یکی از واماشو فک کنه...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نادیا۳

در حال حاضر دارم فقط صرفه جویی میکنم...تدریس خصوصی میکنم...ترجمه هم انجام میدم...ولی هر چی در بیارم جوابگو نیست چون اون مخالف من ولخرجی میکنه...و فوق العاده خودخاهانه...به خودش فکر میکنه..و حاضر نیست یکی از واماشو فک کنه...

---

شما تدریس میکنی تمام پولشو میدی به همسرت ؟

اگه آره اینکارو نکن ، یه مقدارشو پس انداز کن طوری که همسرت نفهمه .

اصلا تو فکر قسط و اینچیزا نباش ، بزار شوهرت تو فکر صفر کردن واما باشه .

اون بیخیاله چون حرص خوردن شمارو میبینه . و میدونه که هرطور شده تلاش میکنی تا پول قسطو جور کنی .

پس شما هم حرص نخور ، بزار تا خودش سختی بکشه بعد متوجه میشه و تلاش میکنه تا وامارو صفر کنه .

آره تقریبا...در حقیقت میخام ی خوردشو کم کنم...تا زندگیمو نجات بدم...همه این کارارو بخاطر پسرم میکنم...راستش نمیخام طلاق بگیرم بخاطر پسرم ...میخام بخاطر پسرم زندگیم درست شه...
اگه ب اون باشه ک فقط بدهیاشو زیاد میکنه...اصلا هم ب فکر آینده خودمون و پسرمون نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط love

شما تدریس میکنی تمام پولشو میدی به همسرت ؟

اگه آره اینکارو نکن ، یه مقدارشو پس انداز کن طوری که همسرت نفهمه .

اصلا تو فکر قسط و اینچیزا نباش ، بزار شوهرت تو فکر صفر کردن واما باشه .

اون بیخیاله چون حرص خوردن شمارو میبینه . و میدونه که هرطور شده تلاش میکنی تا پول قسطو جور کنی .

پس شما هم حرص نخور ، بزار تا خودش سختی بکشه بعد متوجه میشه و تلاش میکنه تا وامارو صفر کنه .

---

من با صحبت لاو عزیز موافقم یه چیزی هم اضافه کنم

پسر دایی من بشدن ریسک میکرد وامهای انچنانی میگرفت

دو نوبت وام سنگین گرفت و پدرش نزاشت بره زندان هرچی زمین و خانه داشت فروخت تا پسرش

زندان نره ، پسرش نابودی زندگی پدرش رو دید اما باز درس نگرفت

بار سوم که ضرر کرد پدرش نه براش وصیغه گذاشت ن سعی کرد برای پرداخت بدهیش

رفت زندان و بعد از اون دیگه بی گدار به اب نزد

درسته سابقه دار شد اما بعد ازون دیگه بی گدار به اب نزد

من فکر میکنم اگه پدرش همچنان جور ندانم کاری هاش رو میکشید اون همینطور ادامه میداد کارهاشو

اما الان خداروشکر ازدواج کرده و حواسش به دخل و خرجش هست چون میدونه خودش مسئول کارهاشه نه پدرش

پس اینکارو که لاو عزیز گفتن انجام بده.

بزار خودش سختی بکشه همه چیز رو بسپار به خودش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نادیا۳

۵ سال ازدواج کردیم .ی پسر دو نیم ساله داریم..شوهرم ب خاطر ولخرجیا یی ک داشت...تقریبا همه چیزمون رو فروختیم...تو این سالها هم بگی نگی تمام وکمال با وام زندگیمو نو گذروندیم...الان هم حدود ۳۵۰ میلیون وام داریم ...ک با بی فکری بیشتر او داریم روز ب روز با دیرکرد وام تو ی باطلاق فرو میریم.....
تقریبا دو ساله ک خودم رو از هرچیزی محروم کردم....و فوق العاده آدم صرفه جویی شدم ...ولی همسرم هنوزم لباسای مارک دار میپوشه..و...ولخرجی میکنه....
وقتی هم بهش میگم میگه ی وام دیگه میگیریم وامای قبلی رو هم تمدید میکنیم...شغلش هم ازاده ...ولی پول خوبی در نمیاره اینم در زمینه کاری هم ب دیگران پول قرض میده و حقش ر و هم از مردم نمیگیره
نمی دونم چ کار کنم همش فکر میکنم با صرفه جویی من ی جایی درست میشه ....ولی دیگه این اواخر فقط فکر خودم و پسرمم
دوست دارم طلاق بگیرم از طرفی هیچ کسی رو ندارم ن پدر و ن مادر ی.....فک میکنم اگه کنارش باشم ب نفعمه ....اول زندگی مون خیلی عالی بود ولی الان
به خاطر ولخرجیاش ...مرتب بهش میگم این کارو نکن ..و اون هم بهم بد دهنی میکنه....میگه اینقد یاداوری نکن ک وام دارم...تو ز
ندگیم ب ی بن بست بزرگ خوردم کمکم کنید

---

سلام
خانم شما نباید در شیوه مالی که همسرتان برای زندگی پیاده میکنه تا این اندازه دخالت کنید میتونید راهنمایی کنید پیشنهاد بدید ولی دخالت کردن شما باعث میشه شوهر شما قادر نباشه مسیر درست رو پیدا کنه و دقیقا به یک آدم بی مسئولیت یا ترسو تبدیل میشه.
شما میخواهی جای مرد و زن رو در زندگی جابجا کنید و این شدنی نیست.
به جای این مقدار ناراحتی و سختی روحی که به خودتان میدی شوهرتان رو به حال خودش بگذارید.اجازه بدید زمین بخوره و بلند شه در کنارش برای خودتان پس انداز داشته باشید. به این شکل ادامه بدی رابطه شما شکرآب میشه و کار از اینی که هست بدترمیشه.