نمایش نتایج: از 1 به 20 از 20

موضوع: شوهر و عدم درک مشکلات

2380
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    شوهر و عدم درک مشکلات

    با سلام،الان دو ماهه از خونه شوهرم قهر كردم و خونه پدرم هستم با يه دختر دو ساله،توي اين مدت نخانواده همسرن نه خودم همسرم براي
    شنيدن حرفاي من اينجا نيوندن پيشقدم هم نشدن...رو يسري لج و لجبازيا زندگيم داره از هم ميپاشه،همسرم ميگه خودت رفتي،خودتم برگرد،به خاطر بچم حتااينو پذيرفتم ك خودم برم،اما از طرفي چون شوهرم بيكار بود و تازه يك ماهه سر كار رفته امكان زندگي با يه بچه كوچيك تو خونه خودم نيس،از طرفي تو پيامايي ك ميده نسبت ب زماني ك از خونه زدم بيرون
    هيچ تغييري نكرده فقط منو مقصر همه چيز ميدونه و لحنش خيلي طلبكارانه. وبده و به من
    ميگه اشتباه خودت رو بپذير برگرد سر زندگيت،كوچكترين قدمي هم خودش نميخاد برداره.ايرادش به من
    بد اخلاق بودن منه و اينكه تو زندگي ايجلد تنش ميكنم،بش پيشنهاد دادم با مم مشاوره بريم منم
    برميگردم سر زندگيم قبول نكرد.نميدونم بايد چكار كنم با وجود يه دختر دو ساله راضي ب طلاقم نيستم
    ولي با اين وضعيت از ادامه اين زندگي هم ميترسم كه هيچ حقي براي من قاعل نيس.لازم ب ذكر ك بگم
    ما الان حدود 8 ساله ك ازدواج كرديم ،شوهرم ابتدا دانشجو بود بغد سرباز و تا يك ماه پيش بيكار،،وسطاي زندگي حدود10 يازده
    ماههي كار كرد بقيش جور زندگي همش رو دوش من بود و خودم كار كردم و كم و زياد گذران امورات كرديم
    و اينموضوع ك خودم تنهايي بايد از عهده همه چي برميومدم از لحاظ روحي منو خسته كرد،تنش آخرمون هم تقريبا سر خانولدش بود
    ك بيش از اينكه مسوليت منو بچش رو داشته باش به فكر رفع مشكلات اوناس و اصلا توجهي ب من روحيات من و امورات زندگي مون نداشت

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    سلام عزیزم

    به نظر میرسه مشکلاتی که قبلا داشتید فشار زیادی روی شما اورده

    واقعا بار زیادی رو دوشتون بوده و احتمالا دلیل بداخلاقیاتون همینه

    ولی الان که خداروشکر همسرتون کار پیدا کردن پس بار زیادی از دوشتون برداشته میشه

    شما به هیچ عنوان نباید خونتون رو ترک میکردید به هیچ عنوان حتی در بدترین لحظه ها هم نباید منزلتون رو ترک کنید

    نظر من اینه که برگردید منزلتون و تنهایی به مشاوره مراجعه کنید تا اول ارامشتون رو بدست بیارید و

    بعد یاد بگیرید چطور با همسرتون رفتار کنید

    اینکارو بخاطر هر سه نفرتون انجام بدید

    خواهش میکنم زودتر برگردید منزلتون با قهر کردن چیزی درست نمیشه
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  3. 3 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    من از برگشتن واقعا ميترسم،از اينكه دباره درك نشم،مساعل بينمون حل نشده باقي بمونه و دباره
    تنش ايجاد،چطور ميتونم كاري كنم ك همسرم بفهمه به قول شما دليل بد اخلاقياي من فشارايي بوده
    كه تحمل ميكردم ن جز ذاتم....واينكه مني كه اينقد براي زندگيم فداكاري كردم حقم اين نيست....

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    من از برگشتن واقعا ميترسم،از اينكه دباره درك نشم،مساعل بينمون حل نشده باقي بمونه و دباره
    تنش ايجاد،چطور ميتونم كاري كنم ك همسرم بفهمه به قول شما دليل بد اخلاقياي من فشارايي بوده
    كه تحمل ميكردم ن جز ذاتم....واينكه مني كه اينقد براي زندگيم فداكاري كردم حقم اين نيست....
    من با سمیرا موافقم
    خانوم از دید یه اقا میگم
    ازینکه همسرتون رو رها کردین باید بترسید و اینکه مردی که بیکاره عصبی میشه شما خانوم خوبی هستید که اینهمه بار به دوش کشیدید
    الان که تو دعوا هستید هرچقدر بهش بگید مطمن باشید نمیفهمه چون الان شما زنی هستید که زندگیتون رو رها کردید
    رها کردید که خوبیتونو یادشون بیاد اما اشتباه کردید ما مردا وقتی ازمون قهر میکنن میشکنیم فکر میکنیم زنمون بهمون نیاز نداره فکر میکنیم بی خاصیتیم
    نترسین عزمتون جزم کنیدو برگردید همونطور که سمیرا گفت عمل کنین

  6. 4 کاربران زیر از صابیر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    من از برگشتن واقعا ميترسم،از اينكه دباره درك نشم،مساعل بينمون حل نشده باقي بمونه و دباره
    تنش ايجاد،چطور ميتونم كاري كنم ك همسرم بفهمه به قول شما دليل بد اخلاقياي من فشارايي بوده
    كه تحمل ميكردم ن جز ذاتم....واينكه مني كه اينقد براي زندگيم فداكاري كردم حقم اين نيست....
    یلدا جان نترس

    مشخصه که شوهرتون دوستتون داره اگر نداشت بعد از دوماه ترک خونه از طرف شما حتما ازتون شکایت میکرد

    یا اینکه تقاضای طلاق میداد

    چون هیچ زنی حق ترک منزلشو نداره مگر اینکه اونجا امنیت جانی نداشته باشه

    چرا اینمه برای زندگیت زحمت کشیدی و حالا که شوهرت شاغل شده رفتی تا همچی خراب بشه؟

    هیچ میدونی که مردی که شبها میاد خونه همسرش کنارش نباشه همدمش کنارش نباشه ممکنه روی بیاره به رن دیگه ای؟؟!

    نمی خوام ته دلت رو خالی کنم اما اگر برای همسرت زن نباشی ممکنه شوهرت روی بیاره به زن دیگه ای

    حق تو اینه ؟ بعد اینهمه تلاش کردن یه گوشه نظاره گر باشی شوهرت بیاد دنبالت ؟بلدشو برو سر زندگیت

    آرامشتو بدست بیار تمرکزت رو فقط و فقط بزار روی خودت روی رفتارت مطمن باش همسرت میدونه چه از خودگذشتگی هایی براش کردی

    حالا به زبون نمیاره دلیل نمیشه ندونه

    عزمتو جزم کن دست بچت رو بگیر بلند شو برو خونت زندگیت رو از نو بساز

    کارهایی که بهت ارامش میده رو انجام بده

    اگر تو ارتباط برقرار کردن با همسرت مشکلی داری و اون مراجعه نمیکنه مشاوره خودت مراجعه کن مطمن باش کارساز خواهد بود

    تلاش کن قوی باش

    مادرا یه نیروی فوق العاده ای دارن که از بچه هاشون میگیرنشون اونم عشق پس پاشو
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  8. 4 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    ممنون،صايبر از اينكه وقت گذاشتيد و پاسخ داديد،،از اين نظر كه گفتي اگه رها بشن احساس ميكنم
    زنشون بشون نياز نداره،عالي بود،به اين بعدش فكر نكرده بودم...

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    من با مشاوره اي كه از دوستان گرفتم تصميم گرفتم برگردم خونه،،،،،ولي چطور ميتونم بدي هايي ك خودش و خونوادش
    در حقم كردن رو فراموش كنم و با ي دل صاف ي شروع تازه داشتم باشم،وقعا راهكار مناسب براي اينكه بتونم با اين
    احساسات منفي كنار بيام چي

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    من با مشاوره اي كه از دوستان گرفتم تصميم گرفتم برگردم خونه،،،،،ولي چطور ميتونم بدي هايي ك خودش و خونوادش
    در حقم كردن رو فراموش كنم و با ي دل صاف ي شروع تازه داشتم باشم،وقعا راهكار مناسب براي اينكه بتونم با اين
    احساسات منفي كنار بيام چي
    عزیزم تلاشتو کن حداقل برای اینکه خودت عذاب نکشی و تو زندگیت آرامش داشته باشی فراموش کنی رفتار اطرافیان رو .

    هرکسی تو زندگیش شاید از یه سری رفتارای اطرافیانش یا خانواده ی همسرش زجر بکشه و اذیت بشه ولی نباید توجهی به رفتارهاشون داشته باشید فقط و فقط بخاطر خودتون و زندگیتون .

    پس تلاشتونو بکنید که با انرژی وارد زندگیتون بشید و یه گوشتون در باشه یه گوشتون دروازه و کاملا بی توجه و بی تفاوت باشید نسبت به حرف اطرافیان .

    از این به بعد هم خیلی مسائل گذشته رو بازگو نکنید با همسرتون مگر برای حل کردنش نه هم زدنش .

    محبت کردن و مهربونی رو تو خونه فراموش نکنید که این رمز موفقیت هر زنی تو خونست و همسرتون رو ازین رو به اون رو میکنه و گرمی رو به خونتون میاره .

    همسرتون رفته سرکار ازش حمایت کنید و تشویق و تحسینش کنید .

    روی خوش و زبون خوش فراموش نشه تو خونه
    ویرایش توسط love : 08-08-2016 در ساعت 10:31 PM

  12. 4 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چطور منو درك كنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    من با مشاوره اي كه از دوستان گرفتم تصميم گرفتم برگردم خونه،،،،،ولي چطور ميتونم بدي هايي ك خودش و خونوادش
    در حقم كردن رو فراموش كنم و با ي دل صاف ي شروع تازه داشتم باشم،وقعا راهكار مناسب براي اينكه بتونم با اين
    احساسات منفي كنار بيام چي
    خیلی خوشحال شدم که بهترین تصمیمو گرفتی

    عزیزم متاسفانه نمیتونی فراموش کنی

    باید ببخشی بخشش یعنی روح تو انقدر بزرگه که میتونی بدی هارو ببخشی و زندگیتو ادامه بدی

    چکاری از همه بیشتر بهت ارامش میده ؟

    سعی کن تو طول روز انجامش بدی

    ورزش؟شنا؟رقص؟ دیدن دوستات ؟

    هرچیزی هرکاری که بهت ارامش میده رو انجام بده

    فقط یادت باشه گله یا دردل داشتی به شوهرت نگی و کارهایی که گفتم و انجام بدی بجاش

    دردلهاتو یا بیار اینجا یا به دوستات بگو

    منتظر خبرهای خوب هستیم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  14. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    با سلام،الان دو ماهه از خونه شوهرم قهر كردم و خونه پدرم هستم با يه دختر دو ساله،توي اين مدت نخانواده همسرن نه خودم همسرم براي
    شنيدن حرفاي من اينجا نيوندن پيشقدم هم نشدن...رو يسري لج و لجبازيا زندگيم داره از هم ميپاشه،همسرم ميگه خودت رفتي،خودتم برگرد،به خاطر بچم حتااينو پذيرفتم ك خودم برم،اما از طرفي چون شوهرم بيكار بود و تازه يك ماهه سر كار رفته امكان زندگي با يه بچه كوچيك تو خونه خودم نيس،از طرفي تو پيامايي ك ميده نسبت ب زماني ك از خونه زدم بيرون
    هيچ تغييري نكرده فقط منو مقصر همه چيز ميدونه و لحنش خيلي طلبكارانه. وبده و به من
    ميگه اشتباه خودت رو بپذير برگرد سر زندگيت،كوچكترين قدمي هم خودش نميخاد برداره.ايرادش به من
    بد اخلاق بودن منه و اينكه تو زندگي ايجلد تنش ميكنم،بش پيشنهاد دادم با مم مشاوره بريم منم
    برميگردم سر زندگيم قبول نكرد.نميدونم بايد چكار كنم با وجود يه دختر دو ساله راضي ب طلاقم نيستم
    ولي با اين وضعيت از ادامه اين زندگي هم ميترسم كه هيچ حقي براي من قاعل نيس.لازم ب ذكر ك بگم
    ما الان حدود 8 ساله ك ازدواج كرديم ،شوهرم ابتدا دانشجو بود بغد سرباز و تا يك ماه پيش بيكار،،وسطاي زندگي حدود10 يازده
    ماههي كار كرد بقيش جور زندگي همش رو دوش من بود و خودم كار كردم و كم و زياد گذران امورات كرديم
    و اينموضوع ك خودم تنهايي بايد از عهده همه چي برميومدم از لحاظ روحي منو خسته كرد،تنش آخرمون هم تقريبا سر خانولدش بود
    ك بيش از اينكه مسوليت منو بچش رو داشته باش به فكر رفع مشكلات اوناس و اصلا توجهي ب من روحيات من و امورات زندگي مون نداشت



    در این مورد باید از وساطت بزرگان فامیل استفاده کنید تا متوجه بشید قراره چه اتفاقی بیفته و ایشون چه تصمیمی داره

    شوهر شما شرایط سختی رو گذرونده و مسلم بدونید در حال حاضر بسیار خسته و عصبانی هم هست

    چون کسی که چنین شرایطی داره و بیکاری رو گذرونده رو نمیتونید به ارامش دعوت کرد

    به همین خاطر مسیج دادن رو ملاک عمل خودتون قرار ندید و از طریقی که گفته شد وارد مذاکره بشید تا لااقل بدونید در چه مسیری قرار دارید




    اگر یک زن می خواهد که مورد توجه مرد خود باشد باید به صورت صد در صد به همسر خود اعتماد کند .
    باید مرد را با کفایت جلوه دهید.
    باید به او بفهمانید که بدون او نمی توانید زندگی کنید .
    باید به او بگویید من به تو نیاز دارم.
    باید بخاطر حل کردن مسائل دشوار زندگی از او تشکر کنید و به او یادآور شوید که تنها تو می تواتنستی این مشکل را حل کنی.
    دست مرد را در حل کردن مسائل باز بگذارید و به راه حل های او احترام گذارید.
    مرد زمانی که با این همه اعتماد و شایستگی و تایید از جانب زن خود مواجه شود بدون شک کوه ها را از جای خود جا به جا می کند.
    نقطه ضعف مرد در این است که به او بگوئید تو بهترین مرد روی کره زمین هستی.

    برای جلب نظر مرد کافیست که از او تعریف کنید و کارهایش را تایید کنید و خود را کاملا نیازمند بهاو نشان دهید .


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  16. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2717
    نوشته ها
    118
    تشکـر
    37
    تشکر شده 44 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    دوست عزیز منم چندبار با همسرم به مشکل خوردم و خودش منو از خونه انداخته بیرون ولی میدونی چیکار کردم فرداش با یه حالت طلبکارانه برگشتم خونه و بهش گفتم اینجا خونه و زندگی منه منم عقد توام میخوای بخواه نمیخوای تو برو از خونه من بیرون نه اینکه خونه مال من باشه ها فقط از این شیوه استفاده کردم تا دست پیش بگیرم و غرورم نشکنه که چرا منو انداخته بیرون شاید موقع عصبانیت اونکارو با من بکنه و من اون روز سکوت کنم تا خشمش بیاد پایین ولی فرداش دیگه عصبانی نیست و میدونی نتیجه چی میشد به یک ساعت نرسیده خودش اونقدر منتمو میکشید و از دلم درمیاورد که همشو فراموش میکردم مردا وقتی ببینن زنشون با وجود بی محلی و تندی و مشکلات زندگی بازم به اونا پایبندن خودشون میفهمن دوسشون داریم و کارشونو جبران میکنن درسته الان چن ماهه قهر کردی رفتی ولی از این شیوه استفاده کن و با قاطعیت برو خونه بگو من زنتم اینجا خونه و زندگی منه ازت بچه دارم باید منو قبول کنی و وظیفته منو تامین کنی مطمئن باش خودش پشیمون میشه چرا تا حالا نیومده دنبالت و منتتو میکشه فقط محکم برو از حقت و زندگیت دفاع کن تا پشیمون نشی

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    سلام خواهش ميكنم كمكم كنيد،،،
    من امروز صب همسرم استراحت بود باهاش هماهنگ كردم و برگشتم خونم،،،وسايلم رو نبرده بودم
    يكي دوساعتي با دخارم اونجا بوديم،،بعذ قرار شد برگردم وسيله بردارم اونم بره خونه پدرش،دخترم 2 سالشه بهونه
    گرفت ك ميخام با بابام برم،همشرمم گقت ببرم تا عصر با من باشه،،منم جواب منفي داد.ناراحت شد ك چرا نميزاري ببرمش خونه پدرم
    منم حرفم اين بود ك اونا چد ماهه از اين بچ خبر ندارن يكي زنگ نزده حالش رو بپرسه،يكي ب خاطر اين بچه
    وساطتت نكرده پاد ميوني نكرده ك زودتر برگرديم سر زندگيمون،،منم نميخاستم بزارم تنها بره اونجا.باز پيشنعاد دادم
    بتش پس همينجا خونه خودمون بمونيم و نهار درس كنيم تا پيش هم باشيم،،ولي ناراحت شدو باز باب ي مشكل جديد باز شد..چكار كنم...

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    سلام خواهش ميكنم كمكم كنيد،،،
    من امروز صب همسرم استراحت بود باهاش هماهنگ كردم و برگشتم خونم،،،وسايلم رو نبرده بودم
    يكي دوساعتي با دخارم اونجا بوديم،،بعذ قرار شد برگردم وسيله بردارم اونم بره خونه پدرش،دخترم 2 سالشه بهونه
    گرفت ك ميخام با بابام برم،همشرمم گقت ببرم تا عصر با من باشه،،منم جواب منفي داد.ناراحت شد ك چرا نميزاري ببرمش خونه پدرم
    منم حرفم اين بود ك اونا چد ماهه از اين بچ خبر ندارن يكي زنگ نزده حالش رو بپرسه،يكي ب خاطر اين بچه
    وساطتت نكرده پاد ميوني نكرده ك زودتر برگرديم سر زندگيمون،،منم نميخاستم بزارم تنها بره اونجا.باز پيشنعاد دادم
    بتش پس همينجا خونه خودمون بمونيم و نهار درس كنيم تا پيش هم باشيم،،ولي ناراحت شدو باز باب ي مشكل جديد باز شد..چكار كنم...

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    سلام خواهش ميكنم كمكم كنيد،،،
    من امروز صب همسرم استراحت بود باهاش هماهنگ كردم و برگشتم خونم،،،وسايلم رو نبرده بودم
    يكي دوساعتي با دخارم اونجا بوديم،،بعذ قرار شد برگردم وسيله بردارم اونم بره خونه پدرش،دخترم 2 سالشه بهونه
    گرفت ك ميخام با بابام برم،همشرمم گقت ببرم تا عصر با من باشه،،منم جواب منفي داد.ناراحت شد ك چرا نميزاري ببرمش خونه پدرم
    منم حرفم اين بود ك اونا چد ماهه از اين بچ خبر ندارن يكي زنگ نزده حالش رو بپرسه،يكي ب خاطر اين بچه
    وساطتت نكرده پاد ميوني نكرده ك زودتر برگرديم سر زندگيمون،،منم نميخاستم بزارم تنها بره اونجا.باز پيشنعاد دادم
    بتش پس همينجا خونه خودمون بمونيم و نهار درس كنيم تا پيش هم باشيم،،ولي ناراحت شدو باز باب ي مشكل جديد باز شد..چكار كنم...
    سلام یلدا جان

    کلی خوشحالم که این قدم بزرگ رو برداشتی

    تو زن قوی هستی

    عزیزم همین اول راه ناراحتی نکن

    توقع نداشته باش وقتی خونه رو ترک کردی خانواده شوهرت تماس بگیرن احوال نوشون رو بگیرن

    قرار شد با روی باز بری جلو اینطوری بخوای ادامه بدی دعواتون بزرگتر ازین میشه

    اگر همسرتون خواسته بچه رو ببره پیششون مطمن اونها دلتنگش بودن که خواسته اینکارو بکنه

    اما یه سوال شما چرا باهاشون نرفتید ؟

    اگر بخاطر اختلافها سختتونه با ایشون برید منزل پدر شوهرتون و هنوز کنار نیومدی با خودت که باهاشون روبرو بشی

    بزار بچه رو ببرن هیچ اشکالی نداره شما قرار شد شادی ببری به خونه نه ناراحتی

    برو پیش شوهرت و بهش بگو بچه رو ببره بگو حتما خانوادت دلتنگن که خواستی ببری عذرخواهی کن ازش که ناراحتی کردی

    بعدشم بگو فقط زودتر برگردید چون دلتنگتون میشمو قراره برات یه شام خوشمزه بپزم

    سیاست داشته باش دیگه

    یه دوستی داشتم شوهرش دوست داشت تنها بره خونه مادرو پدرش و کلی دوست منو تنها میزاشت تو خونه
    انقدر باهاش دعوا میکرد تجزیه تحلیل میکرد که من تنهام چرا میری منو ببر
    جواب نمیداد هیچ هروز دعوا بود خونشون
    بهش گفتم انقدر برای مردا تحلیل و تجزیه نکن فقط بهش بگو دلم برات تنگ میشه زود برگرد
    یا یه امیدی از خونه بهش بده
    بگو شام مورد علاقتو میپزم منتظرتم یا می خوام واست یه لباس جدید بپوشم منتظرتم...

    الان میگه خیلی کمتر تنهاش میزاره شوهرشو گاهی همسرشم میبره

    با سیاست صحبت کن با زبون مرد سخترین مردهام اروم میشن

    یه مورد مهم :

    امشب وقتی شب ارومی رو گذروندی با همسرت تو یه موقعیت عالی وقتی که تنها بودید
    بهش بگو : عزیزم پناه من تویی هرکس و هرچیزی من رو ناراحت کنه من پناه میارم به تو و الان فهمیدم نباید میرفتم خونه پدرم بلکه ارامش من اینجاست تویه دستهای توعه الان که پیش توام خیلی ارومم بهش بگو تصمیم گرفتی زندگی تازه ای بسازی بگو تو شوهر منی تکیه گاهمی توام کمک کن دلخوری هارو فراموش کنیم و زندگیمونو بسازیم.
    با همه ی وجودت بگو
    مردا اقتدارشون زنده میشه وقتی بفهمن پناه و ت
    کیه گاه همسرشونن
    ویرایش توسط سمیراه : 08-10-2016 در ساعت 04:42 PM
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  21. 2 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    سلام خواهش ميكنم كمكم كنيد،،،
    من امروز صب همسرم استراحت بود باهاش هماهنگ كردم و برگشتم خونم،،،وسايلم رو نبرده بودم
    يكي دوساعتي با دخارم اونجا بوديم،،بعذ قرار شد برگردم وسيله بردارم اونم بره خونه پدرش،دخترم 2 سالشه بهونه
    گرفت ك ميخام با بابام برم،همشرمم گقت ببرم تا عصر با من باشه،،منم جواب منفي داد.ناراحت شد ك چرا نميزاري ببرمش خونه پدرم
    منم حرفم اين بود ك اونا چد ماهه از اين بچ خبر ندارن يكي زنگ نزده حالش رو بپرسه،يكي ب خاطر اين بچه
    وساطتت نكرده پاد ميوني نكرده ك زودتر برگرديم سر زندگيمون،،منم نميخاستم بزارم تنها بره اونجا.باز پيشنعاد دادم
    بتش پس همينجا خونه خودمون بمونيم و نهار درس كنيم تا پيش هم باشيم،،ولي ناراحت شدو باز باب ي مشكل جديد باز شد..چكار كنم...

  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19270
    نوشته ها
    802
    تشکـر
    817
    تشکر شده 1,156 بار در 552 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    سلام خواهش ميكنم كمكم كنيد،،،
    من امروز صب همسرم استراحت بود باهاش هماهنگ كردم و برگشتم خونم،،،وسايلم رو نبرده بودم
    يكي دوساعتي با دخارم اونجا بوديم،،بعذ قرار شد برگردم وسيله بردارم اونم بره خونه پدرش،دخترم 2 سالشه بهونه
    گرفت ك ميخام با بابام برم،همشرمم گقت ببرم تا عصر با من باشه،،منم جواب منفي داد.ناراحت شد ك چرا نميزاري ببرمش خونه پدرم
    منم حرفم اين بود ك اونا چد ماهه از اين بچ خبر ندارن يكي زنگ نزده حالش رو بپرسه،يكي ب خاطر اين بچه
    وساطتت نكرده پاد ميوني نكرده ك زودتر برگرديم سر زندگيمون،،منم نميخاستم بزارم تنها بره اونجا.باز پيشنعاد دادم
    بتش پس همينجا خونه خودمون بمونيم و نهار درس كنيم تا پيش هم باشيم،،ولي ناراحت شدو باز باب ي مشكل جديد باز شد..چكار كنم...
    سلام خواهرم به توصیه های سمیرا گوش بده عالی گفتن باید بچه رو میدادید بنظرم همسرتون خیلی خوشحاله که می خواید برگردید و می خوان خوشحالیشو خانوادشم ببینن تماس بگیرید بهشون اون حرفایی که سمیرا گفت و بگیدو بزارید بچه رو ببره
    شما خیلی اقتداره همسرتون رو شکستید
    ما مردا اقتدارمون بشکنه محبتمون از بین میره
    غرورشو با رفتنشون شکستید
    غرورشو با اینکه نزاشتید بچشو ببره شکستید
    امضای ایشان
    دل بردی
    از
    من
    به یغما
    ای ترک غارتگره من

  24. کاربران زیر از آراد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    سميراي عزيز،،،پس من مشكلم خيلي زياده چون از دست خانواده همسرم خيلي ناراحتم،،عامل اصلي دعواي اخيرمم اونا بودن،اوناطوري با همسرم حرف ميزنن ك بدتر بينمونفاصله بيفته تو تمام اين سالها نيش و كنايع ازشون خيلي شنيدم و دلم پره ،،،دليل اينكه گفتيد چرا نرفتمخونه پدر شرهرم هم ايت مساعله ك تو اين سالها سياستشون رو براي تحريك پسرشون ديدم،،منمزياد اهل سياست و زبون بازي نيستمو در مقابلشون كم ميارم،ب خاطر همين اين سري تصميم گرفته بودم تو زندگيم كن رنگشون كنم ولي از اينم ميترسم ك اين يه معضل جديد شه،آخه اونام يك ماهه ب كوچه مااساس كشي كردن قبلا از هم خيلي دور بوديم.

  26. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    سميراي عزيز،،،پس من مشكلم خيلي زياده چون از دست خانواده همسرم خيلي ناراحتم،،عامل اصلي دعواي اخيرمم اونا بودن،اوناطوري با همسرم حرف ميزنن ك بدتر بينمونفاصله بيفته تو تمام اين سالها نيش و كنايع ازشون خيلي شنيدم و دلم پره ،،،دليل اينكه گفتيد چرا نرفتمخونه پدر شرهرم هم ايت مساعله ك تو اين سالها سياستشون رو براي تحريك پسرشون ديدم،،منمزياد اهل سياست و زبون بازي نيستمو در مقابلشون كم ميارم،ب خاطر همين اين سري تصميم گرفته بودم تو زندگيم كن رنگشون كنم ولي از اينم ميترسم ك اين يه معضل جديد شه،آخه اونام يك ماهه ب كوچه مااساس كشي كردن قبلا از هم خيلي دور بوديم.

    خیلی ها هستن مشکل دارن با خانواده همسرشون

    میدونی از حرفهات معلومه زن خوبی هستی شوهر خوبی داری

    اما سیاست نداری

    عزیزم عذر می خوام اینو میگم اما اگر با هرمرد دیگری ازدواج کرده بودی بازهم زبان سیاست و نرم و بلدنبودی به مشکل برمی خوردی

    اگر افت میندازن توی زندگیتون ارتباطتون رو کم کن اما قطع نکن

    نزار همسرت تنها بره خودت هم همراهیش کن اینجوری بیشتر تحریک میشن برای اذیت نزار فکر کنن همسرت تنهاست و میتونن

    از حرفهای نابجا پرش کنن جلوی اونها به همسرت چند برابر احترام بزار و خوشحال باش بزار بدونن روابطتتون باهم خوب شده

    حرف نابجایی هم شنیدی مثل مجسمه باش فکر کن ادم بیماره

    بعدم شما تمرکزت رو بزار روی خودت اونقدر خوب و پرانرژی باش برای همسرت که حرفهای الکی نتونه سردش کنه

    به خدا اینا که میگم شعار نیست خودمم تو زندگی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردم

    یه تایپیک خیلی اموزنده هست که ازت میخام از اول با حوصله بخونی

    و قدم به قدمش رو اجرا کنی


    http://forum.moshaver.co/f124/%D9%84...C%D8%AF-30478/
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  27. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30113
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    8
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    مرسي از معرفي تاپيك عاليتون،،،،
    واقعا من يك آمازون هستم و بارها هم اين جمله رو از همسرم
    شنيدم ك خيلي مردانه هستي،و هميشه خودم مشكلاتم رو حل كردم حتي
    مشكلات همسرم رو...

  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : شوهر و عدم درک مشکلات

    نقل قول نوشته اصلی توسط يلدا.طاهري نمایش پست ها
    مرسي از معرفي تاپيك عاليتون،،،،
    واقعا من يك آمازون هستم و بارها هم اين جمله رو از همسرم
    شنيدم ك خيلي مردانه هستي،و هميشه خودم مشكلاتم رو حل كردم حتي
    مشكلات همسرم رو...
    خب بهترین زن زنیه که از انتقادهای شوهرش به نفع خودش استفاده کنه

    تو میدونی درد همسرت چیه

    میدنی وقتی اقتداره مردو میشکنی چی میشه ؟ تبدیل میشن به یه تیکه یخ

    مردا دوست داره تامین گر باشن دوست دارن خانومشون یه کارهایی رو نتونه انجام بده تا خودشون انجام بدن اینجوری احساس تامین گری میکنن

    حتی اگر اونکار باز کردن یه شیشه مربا باشه

    بزار همسرت بدونه بهش نیازمندی بدونه بدون سایه اون قادر به انجام همه ی کارات نیستی

    وقتی مریض میشی یاز به دکتر داری خودت تنها نرو بهش بگو اگر میشه شما منو ببر چون حالم نیست با شما برم امنیت بیشتری دارم

    خریدهای سنگینتو خودت انجام نده بگو هرموقع وقتی داشتی بریم خرید کنیم چون من مثل شما زورم زیاد نیست بدنم ضریفه کمردرد میگیرم

    وقتی منزل کسی میری و مثلا شب شده تماس بگیر که هوا تاریکه میرتسم خودم برگردم اگه میشه بیا دنبالم

    وقتی دخترت کلافت میکنه برو به اغش همسرت بگو هیچی مثل اغوش تو منو اروم نمیکنه...

    وقتی لباس نیاز داری بهش بگو بزار نیازهاتو برارده کنه

    وقتی به وسیله ای احتیاج پیدا میکنی از شوهرت بخواه برات تقیق کنه کدم جنس بهتره وقتی بهت مشورت داد تشکر کن که انقدر باهوشه و همیشه بگو چقدر بهش احتیاج داری

    همیشه بهش بگو چقدر بهش افتخار میکنی

    بهترین مرد روی زمین باشه وقتی ببینه نیازی بهش نداری سرد میشه

    وقتی بحثتون میشه لازم نیست تجزیه تحلیل کنی بحث کنی اینکار زنها نیست زنها نیروی بیشتری دارن اونم قدرت زنونگیشونه

    مثلا وقتی شوهرت گفت دخترمو ببرم پیش خانوادم باید میگفتی برو ولی زودتر برگرد چون دلم زود واسه جفتتون تنگ میشه

    مثلا شوهر من اصلا از خالم خوشش نمیاد

    ولی من خالمو خیلی دوست دارم هیچوقت بهش نمیگم چرا منو نمیبری اوننجا من خونه فامیلای تو میرم تو نمیای...

    اینا حرفای یه زن نیست اینا حرفهای مردونست همیشه میگم دلم برای خالم تنگ شده اگه خیلی رو مود باشه منو یبره رو مود نباشه بگه نه میگم باشه هرچی عشقم بگه

    این جملم خیلی روش تاثیر داره میگه من چقدر رو زنم قدرت داااارم و دفعه بعد حتما منو میبره

    ببین
    وقتی اختلاف نظر پیش میاد برات فقط بو چشم هرچی شوهر مهربونم بگه

    ببین شوهرت بال درمیاره یا نه

    خیلی باید روی خودت کار کنی بقول شوهرم مردها موجودات تک سلولی هستن

    فقط کافیه بهشون غر نزنی گیر ندی هرچی میگن گریه نکنی و بحث نکنی

    رو اینا کار کن

    انقدر حرف نزن و دلیل و مدرک نیار فقط نرمش نشون بده
    تاپیک زن بودن و مطالعه کن چندین بار مطالعه کن بزودی کاملش میکنم
    ویرایش توسط سمیراه : 08-10-2016 در ساعت 07:25 PM
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  30. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد