شکاک و خشکه مقدس بودن همسرم
سلام خدا قوت
بنده زنی هستم 30 ساله فرهنگی هستم ودر محل کارم هم با افراد زیادی از هر قشر در ارتباطم وهمسرم میدونست که من کارم اینجور هست اما یه اخلاق به خصوصی داره همیشه فکر میکنه عین دستورات اسلام عمل میکنه وهر چی میگم با حدیث وزمان پیامبر مقایسه میکنه از همون اول خانوادش در دوران نامزدی بهم گفتن که این خصلتو داره ونباید بهش بها بدم اما من متوجه نشدم ازدواجم هم به اجبار پدرم بود واصلا راضی به ازدواج نبودم بعد از یک مدت که از نامزدیمون گذشت شروع کرد به گیرهای مختلف اول مجبرم کرد چادری شم بعد به کرم ضد آفتاب وعطر زدنم ونوع راه رفتنم ونوع خندیدنم ونوع سلام دادنم ونگاه کردنم شدیدا گیر میده بارها با خانوادهام سر این موضوع بحثش شده اما من همیشه جانب همسرمو گرفتم بارها با خودم بحث کردیم اما تو این چهر سالی که ازدواج کردم کسی متوجه اختلافمون نشده البته ناگفته نمونه کنار این اخلاق بدش اخلاقای خوب خییییلی داره مرد خانوادس مهربونه توکارا کمکم میکنه سعیش همیشه زندگی شاد داشتنه مسافرتهای زیاد و.... اما این تو دست داشتن من حتی موقع خواب برام آزار دهندس باید حتما بغلش بخوابم تا صبح که خیلی اذیت میشم راه رفتنی تو خیابون باید حتما کنار دیوار باشم کسی از کنارم رد نشه نسبت به خواستگارای قبلیم شدیدا حساسیت داره حتی با خواهر زادم که بچس نمیزاره تنها باشم در کل حتی خونه پدر مادر خودشم منو تنها نمیزاره برم توی جمع و خیابون نگاه منو دنبال میکنه اصلا دیگه خسته شدم منم ادم زود جوشی هستم در مقابل این کارا شدیدا پرخاش میکنم تا جایی که دیشب بعد از کلی توهین بهش گفتم طلاق میخوام نمیتونم تحمل کنم انگار دیونه شده باشه موبایلمو که خودش کادو خرید شکست میخواست همه چیو آتیش بزنه واقعا با این مرد من چکار کنم وبجز این اخلاق بقیه اخلاقاش فوق العادس تا جایی که همه حسادت شدید میکنن اینم بگم یه مورد خیانت هم قبلا تو خانوادشون از طرف زن داداشش اتفاق افتاد
پاسخ : شکاک و خشکه مقدس بودن همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
مینا2
سلام خدا قوت
بنده زنی هستم 30 ساله فرهنگی هستم ودر محل کارم هم با افراد زیادی از هر قشر در ارتباطم وهمسرم میدونست که من کارم اینجور هست اما یه اخلاق به خصوصی داره همیشه فکر میکنه عین دستورات اسلام عمل میکنه وهر چی میگم با حدیث وزمان پیامبر مقایسه میکنه از همون اول خانوادش در دوران نامزدی بهم گفتن که این خصلتو داره ونباید بهش بها بدم اما من متوجه نشدم ازدواجم هم به اجبار پدرم بود واصلا راضی به ازدواج نبودم بعد از یک مدت که از نامزدیمون گذشت شروع کرد به گیرهای مختلف اول مجبرم کرد چادری شم بعد به کرم ضد آفتاب وعطر زدنم ونوع راه رفتنم ونوع خندیدنم ونوع سلام دادنم ونگاه کردنم شدیدا گیر میده بارها با خانوادهام سر این موضوع بحثش شده اما من همیشه جانب همسرمو گرفتم بارها با خودم بحث کردیم اما تو این چهر سالی که ازدواج کردم کسی متوجه اختلافمون نشده البته ناگفته نمونه کنار این اخلاق بدش اخلاقای خوب خییییلی داره مرد خانوادس مهربونه توکارا کمکم میکنه سعیش همیشه زندگی شاد داشتنه مسافرتهای زیاد و.... اما این تو دست داشتن من حتی موقع خواب برام آزار دهندس باید حتما بغلش بخوابم تا صبح که خیلی اذیت میشم راه رفتنی تو خیابون باید حتما کنار دیوار باشم کسی از کنارم رد نشه نسبت به خواستگارای قبلیم شدیدا حساسیت داره حتی با خواهر زادم که بچس نمیزاره تنها باشم در کل حتی خونه پدر مادر خودشم منو تنها نمیزاره برم توی جمع و خیابون نگاه منو دنبال میکنه اصلا دیگه خسته شدم منم ادم زود جوشی هستم در مقابل این کارا شدیدا پرخاش میکنم تا جایی که دیشب بعد از کلی توهین بهش گفتم طلاق میخوام نمیتونم تحمل کنم انگار دیونه شده باشه موبایلمو که خودش کادو خرید شکست میخواست همه چیو آتیش بزنه واقعا با این مرد من چکار کنم وبجز این اخلاق بقیه اخلاقاش فوق العادس تا جایی که همه حسادت شدید میکنن اینم بگم یه مورد خیانت هم قبلا تو خانوادشون از طرف زن داداشش اتفاق افتاد
گاهي صداي رسيدن پيامك، اضطرابآورترين صدايي است كه در خانه شما به گوش ميرسد. براي آنهايي كه با همسري شكاك زندگي ميكنند، تحمل نگاههاي سنگين بعد از به صدا درآمدن زنگ تلفن آسان نيست. در خانه آنها به زبان آمدن نام هر همكار تازهای ميتواند بحران تازهاي ايجاد كند و هر دقيقه تاخير در بازگشتن به خانه، زمينه جنگي بزرگ و چند روزه را فراهم كند.
براي بسياري از زنها، چنين مشكلي با دو راهحل ميشود؛ راه اول پاك كردن صورت مسئله و بيرون آمدن از چنين جهنمي است و راه دوم سكوت و تلاش براي حفظ آرامش همسر شكاك با باج دادن به او. اگر در خانه شما هم رد پايي از شك پيدا ميشود، پيشنهاد ميكنيم به جاي رفتن از اين دو راه، مطلب ما را بخوانيد. ما راهحلهاي موثرتري را براي كنار آمدن با همسر شكاك به شما پيشنهاد ميكنيم.
شيطنت كردهايد؟
پيش از آنكه مهر بيمار بودن را روي همسرتان بچسبانيد و از اينكه با شك كردنهاي بيجا زندگيتان را سياه كرده شكايت كنيد، نگاهي به پشت سرتان بيندازيد. شما در گذشته، منظورمان همان گذشتهاي است كه به رابطه دو نفرهتان مربوط ميشود، كه بودهايد و چه كردهايد؟ آيا يكي از دخترهاي پرناز و ادايي بودهايد كه براي امتحان كردن احساسات مرد زندگيشان مدام او را تا لب چشمه ميبردند و تشنه برميگرداندند؟ آيا تا همين چند وقت پيش، احساس ميكرديد بايد او را از رفتنتان بترسانيد تا بيشتر قدر بودنتان را بداند؟ آيا تجربه شيطنتي كه ميتوانست جز او حسادت هر مرد ديگري را هم تحريك كند داشتهايد؟
خيلي وقتها اين خود ما هستيم كه از همسر آرام و سالممان، مردي شكاك و بيمار ميسازيم. رفتارهاي اشتباهي كه نمونهشان را در بالا گفتيم، ميتوانند ريشههاي اعتماد را در زندگي مشترك بخشكانند و شك كردن و ترسيدن را به عادتي هميشگي براي يك مرد تبديل كنند عادتي كه حتي در روزهاي سر به راه بودن شما هم از سر او بيرون نميرود.
كمي كنار بياييد
اگر جوابتان به سوالهاي گفته شده منفي است و شما هميشه با همسرتان صادق بودهايد و حواستان بوده كه مردانگياش را زير سوال نبريد، احتمالا گرفتار مردي شدهايد كه به معناي واقعي حسود يا شكاك است. شوهر شما ميتواند با هر جرقهاي شعلهور شود، به همين دليل توصيه ميكنيم كمي به ريزهكاريهاي رفتاريتان فكر كنيد. بهترين كار اين است كه نقطه حساسيت او را بشناسيد.
احتمالا شريك زندگي شما در همه موارد حساسيت به خرج نميدهد (اگر ميدهد نياز به درمان جدي روانپزشكي دارد). پس سعي كنيد در يكي، دو موردي كه او را آشفته ميكنند، بدون مختل كردن زندگيتان كمي مراعات حالش را كنيد؛ نه خودتان را در خانه حبس كنيد و نه تارك دنيا شويد بلكه با هم در اين مورد صحبت كرده و سعي كنيد به توافق نسبي در مورد رفتار درست برسيد. احتمالا همسرتان بعد از رسيدن به اين توافق هم حساسيتهايي نشان خواهد داد اما شما ميتوانيد با آرامش و كمكم براي تغيير ذهنيت او تلاش كنيد.
هيچوقت تلاش نكنيد با لجبازي و زور حرف خودتان را به كرسي بنشانيد. مردهاي شكاك وقتي ناديده گرفته ميشوند، خطرناكتر هم ميشوند پس اگر اوضاع رابطهتان زياد خراب نيست، فعلا براي گاف ندادن و پيروي از قانونهايي كه با هم تعريف كردهايد تلاش كنيد.
در خانه حبس نشويد
فكر ميكنيد مشكل اصلي همسرتان كار شماست؟ اگر محل كارتان يا واحدي كه در آن كار ميكنيد تغيير كند، اين مشكل حل ميشود؟ شايد حق با او باشد و مشكلي جدي در اين مورد وجود داشته باشد اما اگر با تغيير كارتان چيزي تغيير نكرد، ميتوانيد با اطمينان بگوييد همسري شكاك داريد. حالا براي رها شدن از حساسيتهايش بايد چه كنيد؟ در خانه بنشينيد و كارتان را رها كنيد؟ فيلم قرمز را يادتان هست؟ «هستي مشرقي» براي پايان دادن به حساسيتهاي همسرش حاضر شد كارش را هم رها كند اما حتي بعد از چنين تصميمي، شك كردنهاي مرد هر روز بيشتر و علائم جنونش آشكارتر شد.
پس اگر براي رفع مشكلي كه در محيط كارتان وجود داشته تلاش كردهايد اما بحرانهاي زندگيتان آرام نشدهاند، باج ندهيد و با پذيرفتن مقصر بودنتان در خانه ننشينيد. همسرتان بايد بداند در برخي از محدودههاي زندگي شما نبايد وارد شود و به زور نبايد شما را به گرفتن تصميمهايي وادار كند. اين حق شماست كه زندگيتان را همانطور كه پيش از بودن او پيش ميبرديد پيش ببريد، پس بهخاطر حساسيتهاي بيموردش از اجتماع فاصله نگيريد.
دزد و پليس بازي نكنيد
پنهان كردن يك موضوع ساده و بياهميت ميتواند حال يك مرد شكاك را از قبل هم بدتر كند. براي اينكه او توانايي اعتماد كردن را به دست بياورد، در قدم اول بايد صداقت را از سوي شما ببيند. نميدانيم همسرتان چه گذشتهاي داشته و از كودكي تا امروز چه اتفاقهايي برايش افتاده كه از او مردي شكاك ساخته اما ميدانيم كه پنهانكاري و آشكار شدن دروغها ميتواند هر مرد سالمي را برافروخته كند و به ترديد بيندازد. پس با دست خودتان زمينه ويران شدن زندگي مشتركتان را فراهم نكنيد. تصور نكنيد تنها در مورد موضوعات مهم كه تاثيري بزرگ در زندگي شما ميگذارند بايد صادق باشيد.
روي صندلي داغ بنشينيد
اگر همسرتان تا امروز به صداقت شما شك نكرده، معنايش اين است كه هرگز به شما شك نخواهد كرد؟ شايد بتوانيم بگوييم برخي مردها در شخصيتشان حسادت منفي و بيمارگونه را ندارند اما اين موضوع به معناي آن نيست كه هرگز به همسرشان شك نميكنند. هر جا رشته كار از دست شما دربرود و قانونهايي كه گفتيم ناديده گرفته شود، ممكن است پاي شك هم به زندگيتان باز شود. اگر رابطهاي آرام و سالم داريد و ميخواهيد اين آرامش را براي هميشه حفظ كنيد، بهتر است هر هفته با همسرتان در مورد زندگيتان صحبت كنيد و به نقد بيغرض و بدون تنش همديگر بپردازيد.
نميدانيد چطور؟ ما به شما توصيه ميكنيم هر هفته در ساعتي مشخص به يك كافيشاپ، پارك يا محلي معين برويد و در مورد اتفاقهايي كه در هفته گذشته افتاده با هم صحبت كنيد. در ابتداي صحبتتان از نكات مثبت شروع كنيد و رفتارهايي كه به شما آرامش داده و برايتان لذتبخش بوده را به زبان بياوريد بعد از آن سراغ موضوعاتي برويد كه شما را آزار داده يا نگران كرده است. اگر راه و رسم انتقاد كردن را نميدانيد به مطلبي كه در شماره 123 سيب سبز آورديم مراجعه كنيد. با اين روش شما و همسرتان ياد ميگيريد دلخوريها را روي هم انباشته نكنيد و البته واقعيت آنچه شما يا او را به شك انداخته را هم آشكار كنيد.
مرزها را پررنگ كنيد
فكر ميكنيد صداقت و يكرنگي يعني برداشتن همه مرزها؟ همين اشتباه ممكن است زندگي آرام شما را خيلي زود به باد دهد. اگر همكار شما بياطلاع از اينكه متاهل هستيد از شما خواستگاري ميكند، هرگز حتي براي خنديدن اين موضوع را با شوهرتان در ميان نگذاريد. اگر حتي تصور ميكنيد در ايميل يا شبكههاي اجتماعيتان موضوع حساسيتبرانگيزي رد و بدل نميشود، هرگز رمز آنها را در اختيار همسرتان نگذاريد و البته خودتان هم حتي در صورت موافقت همسرتان هيچوقت چنين راههايي را امتحان نكنيد.
گذشته را شخم نزنيد
نه به گذشته همسرتان سرك بكشيد و نه اجازه دهيد او به گذشته شما وارد شود. زندگي مشترك شما درست از همان لحظهاي كه قبول كرديد در كنار هم باشيد شروع شده و نگذاريد ورق زدن برگهاي قبلي زندگيتان كه هيچ ارتباطي به زمان حال شما ندارد، بين شما فاصله انداخته يا همسرتان را در مورد شما به شك بيندازد. اگر قبلا سابقه نامزدي شكست خوردهاي را داشتهايد، كافي است آن را از همسرتان پنهان نكنيد و تيتروار چنين واقعيتي را به اطلاع شريك زندگيتان برسانيد اما دليلي براي ورود به جزئيات وجود ندارد.
رازهاي رابطه تمام شده، دليل ريز و درشت جدا شدنتان از هم و مسائلي از اين دست را با همسرتان در ميان نگذاريد. شنيدن اين موضوعات دردي از رابطه شما دوا نميكند و بايد به خاطر داشته باشيد گرچه همسرتان يكي از نزديكترين دوستان شماست اما در هر رابطه دوستي رازهايي هم بايد وجود داشته باشد. هرگز نگذاريد در مورد موضوعاتي كه مربوط به گذشته شماست بيش از حد سوال بپرسد. حق شماست كه رازهاي خودتان را داشته باشيد و در مكانهاي خصوصيتان احساس امنيت كنيد؛ پس او را به حوزههايي كه فقط و فقط متعلق به خودتان است وارد نكنيد و خودتان هم به چنين محدودههايي از زندگي او وارد نشويد.
روي نقطه حساس دست نگذاريد
همه مردها چه حسود باشند و چه نه، چه شكاك باشند و چه نه در مورد يك موضوع واحد حساسيت دارند: «مردهاي ديگر!». همه مردها دوست دارند يكهتاز زندگيشان باشند و ورود هر مرد ديگري كه به اين يكهتازي خدشه وارد كند ميتواند از آنها فردي غيرقابل تحمل بسازد. اشتباه نكنيد، منظورمان ايجاد مثلث عشقي و رابطههاي خارج از چارچوب ازدواج نيست. آنها گاهي حتي تحمل شنيدن حرفهايي در مورد برادر و پدر شما را هم ندارند. اگر فكر ميكنيد او از كارهاي فني سر درنميآورد و به اندازه «پدر»تان حرفهاي نيست، اگر فكر ميكنيد مثل «برادر»تان در خانه به همسرش كمك نميكند يا اينكه اگر تصور ميكنيد به اندازه «شوهر همكار»تان منظم و قانونمند نيست و اين فكرها را در مقابل او به زبان ميآوريد، با دست خودتان طناب دار زندگي مشتركتان را ميسازيد.
مردها از مقايسه شدن بيزارند و از اينكه حتي در حد همين جملات پاي مرد ديگري به زندگيشان باز شود، كلافه ميشوند. پس هرگز بساط مقايسه را مهیا نکرده و تصور نكنيد شنيدن اين جملات يا تعريف كردن از مردهاي ديگر در مهمانيها ميتواند همسرتان را در موردي خاص فعالتر و باانگيزهتر كند.
تا آخر خط برويد
اگر با وجود همه اين تلاشها، چيزي از ترديدهاي همسرتان كم نشده، به او صادقانه و شفاف بگوييد حسادتش آزارتان ميدهد. شايد او بهخاطر تربيت نادرست تصور ميكند اين رفتارها به معناي ابراز علاقه و مراقبت از شماست اما اگر متوجه شود كه معنايي كه در ذهن اوست 180 درجه با آنچه در ذهن شماست متفاوت است، ممكن است در رفتارش تغييري ايجاد كند.
اما اثرات كودكي دشوار و تربيت نادرست به همين جا محدود نميشود. ممكن است همسرتان واقعا گرفتار بحرانهاي رواني باشد كه بر همه ابعاد زندگياش تاثير ميگذارند و بيشتر از همه زندگي مشترك و عشقش را تهديد ميكنند.
اگر هيچ تلاشي براي كم كردن شك او فايده نكرد، با يك مشاور خانواده صحبت كنيد و در جلسات زوجدرماني شركت كنيد. نگذاريد خيلي دير شود. گاهي تاخير براي درمانهاي روانشناختي، مشكلات را مقاوم و حتي غيرقابل حل ميكند.
ممكن است مشاور با آموزش رفتار متقابل صحيح به حل شدن مشكلتان كمك كند يا اينكه تشخيص دهد همسرتان دچار مشكلات ريشهايتري است و به دارودرماني نياز دارد. در هر صورت تنها اعتماد به توصيههاي يك مشاور خبره است كه ميتواند بحرانهايي كه شك در رابطه شما ايجاد كرده را كمتر كند.
تكراري نشويد
خيلي وقتها مردها از تصور اينكه براي همسرشان تكراري شدهاند و نميتوانند اشتياق شريك زندگيشان را از اين رابطه ببينند كلافه ميشوند. اگر همسرتان احساس كند فراموش شده، ناديده گرفته ميشود يا به اندازه ديگران در شاد كردن شما توانمند نيست، ممكن است آسيب زيادي ببيند و حتي به مردي شكاك تبديل شود.
او بايد در همه لحظات زندگي مشتركتان بداند قلب شما را در اختيار دارد و جز او به كس ديگري فكر نميكنيد. براي رسيدن به اين هدف، كافي است از ابزار عشق به شريك زندگيتان نترسيد و مثل روزهاي اول محبت كلامي و رفتاريتان را به نمايش بگذاريد.
تصور نكنيد از شما گذشته يا اينكه بعد از اين همه سال حتما همسرتان ميداند چقدر دوستش داريد! باور كنيد همه زندگيها به تزريق هر روزه عشق نياز دارند و حتي اگر 30 سال هم از ازدواجتان گذشته، نبايد بگذاريد شرم يا ترس از بيان احساسات ميان شما فاصله بيندازد.
پاسخ : شکاک و خشکه مقدس بودن همسرم
سلام دوست عزیز
واقعا تعجب اور رفتارای همسر شما ایشون باید وقتی میخواست ازدواج کنه کیسی که مد نظرش هست و میگرفت نه اینکه شمارو بگیره تغیبر بده باید همونطور که هستید شما روبخواد اگر بخواد به این رفتاراش ادامه بده خود به خود کارای خوبش هم درپوش میذاره
اول باهاش صحبت کنید و سعی کنید بهش بفهمونید حق تغییر دادن شمارو نداره و همونطور که هست انتخاب کرده
دوم اینکه درحد متوسط هرچیزی رعایت میکنید احتیاجی نیست انقد سخت گیر باشه خیلی ها میذارن پای دوست داشتن که اینطور نیست ایشون بدبین هستند شدید
اول باید با حرف زدن پیش برید اگر قبول نکرد اصرار براین کنید که برید مشاوره
شما همه راه هارو امتحان کنید اگر دیدین به بمبست رسیدید اون موقع فکر طلاق باشید نمیشه که بدون اینکه هیچ راهی برید بگید طلاق ... طلاق اخرین راه حل ممکن :) اون موقع هم اگر طلاق گرفتید خیالتون تخت و دلتون نمیسوزه و مطمعن هستید همه راه هارو امتحان کردید برای ساخت زنذگیتون
پاسخ : شکاک و خشکه مقدس بودن همسرم
ممنونم از پاسخ کاملتون از مواردی که گفتین چند مورد را دارم 1-نامزدی قبل از ایشون 2-خواستگار از اقوام نزدیکم 3-خواستگار بعد از ازدواجم حتی از خود ایشون چون فکر میکردند برادرم هست -ولی محیط کارم کاملا رسمی واداریه وهمکارام یا زن هستن یا آقای سن بالا اما مسئله مقایسه هم از طرف خانوده واقوام من پیش امده از طرف خودم تقریبا نه -البته اینو هم اضافه کنم پرخاش گری همیشه از طرف خودم شروع میشه فقط مکرر با روشها وشیوهای مختلف بیان میکنن که موجب نارحتی من میشه فکر میکنم یک عنوان باید با این موضوع هم بنویسم که چطور عصبانیتم رو کنترل کنم وچطور دخالتهای بسیار زیاد مادرم رو از زندگیم بدون بی احترامی کم کنم ایا ممکن هست این دو عنوان هم جداگانه بنویسم؟
پاسخ : شکاک و خشکه مقدس بودن همسرم
سلام
شما میگید تمام اخلاقش فوق العاده اس فقط این یه مورد اشکال داره . یک سوال از شما دارم ایا شما خودتون کامل هستید و هیچ خصیصه بدی ندارید. نکته بعدی در صورتی که طلاق بگیرید ایا میتونید با کسی ازدواج کنید که این همه خصوصیت مثبت داره یا نه ؟ هیچ ادمی کامل نیست . در مورد مشکلتون دقیقا ریشه در گدشته ایشون دارن که به افراد بی اعتماد شدن مخخوصا که زن داداششون همپین مشکلی داشتن . بهتره به مشاوره مراجعه کنید و گذشت زمان میتونه اون اعتماد از دست رفته رو بهشون برگردونه . نکته اخر اینکه هیچ وقت اسم طلاق رو تو زندگی نیارید مگر اینکه واقعا قصد جدی داشته باشید . ولی مشکل شما چندان حاد نیست
پ.ن: متاسفانه باید واقعیتی هم گفته شده که خودمم به کرات در اطراف خانم های متاهل دیدم که به راحتی با دوست پسراشون میگردن و اکثرا هم شاغل البته خیانت ربطی به شاغل بودن و نبودن نداره . ولی این گسترده شدن خیانت در بین افراد متاهل (هر ذو طرف ) باع نگرانی زیادیه . این نکته رو گفتم برای اینکه بگم متاسفانه اوضاع جامعه خودش باعث تشدید این بی اعتمادی ها شده .
پاسخ : شکاک و خشکه مقدس بودن همسرم
سلام ممنون بله درسته نباید از طلاق در مقابل مردی که انقد حساسه صحبت میکردم - کتاب بهشت خانواده که کتاب خوبیه رو براشون هدیه گرفتم که بخونند متاسفانه اعتقاد همسرم اینه که مشاورها یک مشت انسانهای فمنیسم لائیک هستند که تمام مشکلات وخیانت ها از نظریه های خامشون بوجود امده پس حرف مشاور فقط به من کمک خواهد کرد بدنبال یک مشاور مذهبی خانواده هستم مطمئنم این بیشتر جواب میده البته خودشونم از رفتارشونم واقعا از اون روز دارن برای بهبود شرایطمون شدیدا همکاری میکنند چون هیچوقت تو این 4 سال زندگیمون این اتفاق نیفتاده بود برام دعا کنید دوستان که بتونیم شرایطو بهتر کنیم