نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: شک به شوهر

19487
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    40
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 11 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    شک به شوهر

    این متن در رابطه با شک به شوهر و درمان این شک می باشد

    سلام.حدودا 2سالی میشه که شوهرم توی محل کارش 1 منشی جدید آوردند که 1 دختر مجرد هست.البته قبلا هم 1 منشی خانم مجرد داشتن که خیلی خانم خوبیه و این دختر تو این دوسال شده کمک کار منشی قبلی.
    اوایل اصلا وجودش برام مهم نبود اما 1سری اتفاقات رخ داد و حالا به همسرم شک دارم.الان 8ماهه باردارم و این شک داره منو به مرز جنون میرسونه از طرفی هم کسی نیست که ازش راهنمایی و مشورت بخوام و دلم نمیخواد خانواده ام از این موضوع مطلع بشن.
    شوهرم روزهای تعطیل تا ظهر بیشتر مغازه نمیمونه و بعدش میاد خونه یکی از همین روزای تعطیل بود که اومده بود خونه و پای کامپیوتر نشسته بود منم داشتم نهار آماده میکردم که متوجه شدم داره با گوشیش صحبت میکنه رفتم تو اتاق کنارش و متوجه شدم که همون منشی هست و چون با شریک شوهرم و منشی قدیمی که حالا با هم همکارن مشکل پیدا کرده بود زنگ زده بود به شوهر من.این اصلا برام مهم نبود اما لحن صحبت کردنش منو خیلی ناراحت کرد طوری با شوهرم حرف میزد که انگار با هم دوستن مثلا از واژه میبینمت استفاده کرد و وقتی من رفتم تو اتاق شوهرم سریع خداحافظی و قطع کرد من از شدت ناراحتی رفتم تو اتاق و درو بستم و شروع کردم به گریه اومدو کلی حرف زد که این کلا طرز صحبتش با همه همینه منم قبول کردم.
    1بار دیگه تو راه شمال بودیم که این خانم زنگ زد و من گوشی شوهرمو جواب دادم اما صدا قطع و وصل میشد مجددا که تماس گرفت نمیدونم به شوهرم چی گفت که اونم هی میگفت مسئله ای نیست وقتی ازش پرسیدم گفت که اون خانم میگه خانمت ناراحت نشن من به شما زنگ زدم.خوب اونکه میدونست من پیش شوهرمم دیگه این چه حرفیه و چرا شوهرم هی تکرار میکرد مسئله ای نیست؟
    من بازم خیلی ناراحت شدم و بقیه راهو ساکت بودم شوهرم گفت تو بهم شک داری و منم گفتم اگه تو باشی شک نمیکنی؟دیگه چیزی نگفت منم ادامه ندادم و اصلا به روی خودم نیاوردم.
    چندباری هم با محل کار شوهرم تماس گرفتم و این خانم جواب میداد و بازم میگفت فلانی بیا خانمته.به شوهرم میگفتم وقتی من از لفظ هستند استفاده میکنم چرا این میگه بیا.ادبیات خوبی نداره برعکس منشی قدیمی و بهتره بهش گوشزد کنی.
    1بار هم رفتم مغازه شوهرم بی خبر و چون عمده فروشی هست خیلی بزرگه تا یکی از کارگرها منو دید که ماشینمو پارک کردم دوید داخل مغازه و شوهرمو صدا کرد اونم نیشاش تا بنا گوش باز دوید بیرون بهش میگم چیه؟میگه هیچی با خانم ...داشتم فاکتور چک میکردم گفتم ناراحت میشی.بازم من چیزی نگفتم اما همه اینها رو دلم سنگینی میکرد واسه همین به اون خانم اصلا محل نمیذاشتم.اونم رفته بود و به شوهرم گفته بود چرا خانمت با من سروسنگینه و شوهرمم گفته بود نباید اونرزو که من خونه بودم به من زنگ میزدی.
    خدای من دارم دیوونه میشم همه این اتفاقات دست به دست هم دادن که منو روانی کنن.خیلی شوهرمو دوست دارم اما نمیتونم این وقایعو از یاد ببرم.
    بار آخر هم جمعه گذشته بود که نوبت شریک بود که بره و این خانم هم بودن ما از کنار مغازه رد شدیم و این خانم جلوی در مغازه ایستاده بود شوهرم هم سرشو بلند کرد و از توی ماشین واسه این خانم چنان لبخندی زد که عصبی شدم و دیگه هیچی نفهمیدم و باهاش بحثم شد.آخه تو که میگی از این بدت میاد دیگه این کارت چه معنی داره؟
    خواهش میکنم کمکم کنید.اول چطوری این شکو تو خودم بکشم و دوم چطوری بفهمم چیزی بینشون هست یا نیست.
    من شوهروزندگیمو خیلی دوست دارم اما این خانمو دشمن زندگیم میدونم.وقتی منو میبینه روشو اونطرف میکنه پیش خودم میگم اگه به شوهرم نظر نداره این کارش چه معنی میده یا وقت یمن تماس میگیرم گوشیو میده به شوهرم و میگه نمیدونم کیه در صورتیکه منو کاملا میشناسه.
    شوهرم خیلی بهم ابراز محبت میکنه اما این شک داره زندگیمو خراب میکنه اصلأ نمیدونم چرا به شوهرم شک دارم؟.

    توضیحات: مطالب زیر می توانند در این فروم مورد بحث و تبادل نظر قرار بگیرند.
    برای رفع شک به شوهر از چه روش و یا روشهایی استفاده کنیم؟
    آیا مراجعه به مشاوره در درمان شک به همسر تأثیر دارد؟
    آیا شک داشتن به شوهر یک نوع بیماری است؟

  2. 2 کاربران زیر از negar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شک به شوهرم داره دیوونه ام میکنه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط negar نمایش پست ها
    سلام.حدودا 2سالی میشه که شوهرم توی محل کارش 1 منشی جدید آوردند که 1 دختر مجرد هست.البته قبلا هم 1 منشی خانم مجرد داشتن که خیلی خانم خوبیه و این دختر تو این دوسال شده کمک کار منشی قبلی.
    اوایل اصلا وجودش برام مهم نبود اما 1سری اتفاقات رخ داد که منو به شک انداخت.الان 8ماهه باردارم و این شک داره منو به مرز جنون میرسونه از طرفی هم کسی نیست که ازش راهنمایی و مشورت بخوام و دلم نمیخواد خانواده ام از این موضوع مطلع بشن.
    شوهرم روزهای تعطیل تا ظهر بیشتر مغازه نمیمونه و بعدش میاد خونه یکی از همین روزای تعطیل بود که اومده بود خونه و پای کامپیوتر نشسته بود منم داشتم نهار آماده میکردم که متوجه شدم داره با گوشیش صحبت میکنه رفتم تو اتاق کنارش و متوجه شدم که همون منشی هست و چون با شریک شوهرم و منشی قدیمی که حالا با هم همکارن مشکل پیدا کرده بود زنگ زده بود به شوهر من.این اصلا برام مهم نبود اما لحن صحبت کردنش منو خیلی ناراحت کرد طوری با شوهرم حرف میزد که انگار با هم دوستن مثلا از واژه میبینمت استفاده کرد و وقتی من رفتم تو اتاق شوهرم سریع خداحافظی و قطع کرد من از شدت ناراحتی رفتم تو اتاق و درو بستم و شروع کردم به گریه اومدو کلی حرف زد که این کلا طرز صحبتش با همه همینه منم قبول کردم.
    1بار دیگه تو راه شمال بودیم که این خانم زنگ زد و من گوشی شوهرمو جواب دادم اما صدا قطع و وصل میشد مجددا که تماس گرفت نمیدونم به شوهرم چی گفت که اونم هی میگفت مسئله ای نیست وقتی ازش پرسیدم گفت که اون خانم میگه خانمت ناراحت نشن من به شما زنگ زدم.خوب اونکه میدونست من پیش شوهرمم دیگه این چه حرفیه و چرا شوهرم هی تکرار میکرد مسئله ای نیست؟
    من بازم خیلی ناراحت شدم و بقیه راهو ساکت بودم شوهرم گفت تو بهم شک داری و منم گفتم اگه تو باشی شک نمیکنی؟دیگه چیزی نگفت منم ادامه ندادم و اصلا به روی خودم نیاوردم.
    چندباری هم با محل کار شوهرم تماس گرفتم و این خانم جواب میداد و بازم میگفت فلانی بیا خانمته.به شوهرم میگفتم وقتی من از لفظ هستند استفاده میکنم چرا این میگه بیا.ادبیات خوبی نداره برعکس منشی قدیمی و بهتره بهش گوشزد کنی.
    1بار هم رفتم مغازه شوهرم بی خبر و چون عمده فروشی هست خیلی بزرگه تا یکی از کارگرها منو دید که ماشینمو پارک کردم دوید داخل مغازه و شوهرمو صدا کرد اونم نیشاش تا بنا گوش باز دوید بیرون بهش میگم چیه؟میگه هیچی با خانم ...داشتم فاکتور چک میکردم گفتم ناراحت میشی.بازم من چیزی نگفتم اما همه اینها رو دلم سنگینی میکرد واسه همین به اون خانم اصلا محل نمیذاشتم.اونم رفته بود و به شوهرم گفته بود چرا خانمت با من سروسنگینه و شوهرمم گفته بود نباید اونرزو که من خونه بودم به من زنگ میزدی.
    خدای من دارم دیوونه میشم همه این اتفاقات دست به دست هم دادن که منو روانی کنن.خیلی شوهرمو دوست دارم اما نمیتونم این وقایعو از یاد ببرم.
    بار آخر هم جمعه گذشته بود که نوبت شریک بود که بره و این خانم هم بودن ما از کنار مغازه رد شدیم و این خانم جلوی در مغازه ایستاده بود شوهرم هم سرشو بلند کرد و از توی ماشین واسه این خانم چنان لبخندی زد که عصبی شدم و دیگه هیچی نفهمیدم و باهاش بحثم شد.آخه تو که میگی از این بدت میاد دیگه این کارت چه معنی داره؟
    خواهش میکنم کمکم کنید.اول چطوری این شکو تو خودم بکشم و دوم چطوری بفهمم چیزی بینشون هست یا نیست.
    من شوهروزندگیمو خیلی دوست دارم اما این خانمو دشمن زندگیم میدونم.وقتی منو میبینه روشو اونطرف میکنه پیش خودم میگم اگه به شوهرم نظر نداره این کارش چه معنی میده یا وقت یمن تماس میگیرم گوشیو میده به شوهرم و میگه نمیدونم کیه در صورتیکه منو کاملا میشناسه.
    شوهرم خیلی بهم ابراز محبت میکنه اما این شک داره زندگیمو خراب میکنه.
    ممنونم
    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    مطلبتونو خوندم. در ابتدا براى اطلاع بيشتر از شرايطتون لازم ميبينم سؤالاتى رو از شما بپرسم:
    سن شما و همسرتون؟
    نحوه آشنايى و ازدواجتون؟
    چند ساله ازدواج كردين؟
    شغل شما؟
    كيفيت رابطه زناشوييتون چطوره؟
    از نظر عاطفى تا چه حد با هم صميمى هستيد؟
    و اما در رابطه با موضوعى كه مطرح كردين چندتا مسئله هست كه بايد بهش توجه كنيد
    مسئله اى كه اولويت داره و بايد بيشتر از همه بهش توجه كنيد باردارى شماست و در اين رابطه لازمه بدونيد كه استرس مادر احتمال ابتلا به یک سری مشکلات را افزایش ميده، مثلا احتمال ابتلای کودک به بیش فعالی و نقص توجه را دو برابر می‌کنه(چون بقول معروف ميگن مادر و كودكش انگار مثل سيم برق بهم وصلن و يعنى همه احساسات و هيجانات مادر سريعا به فرزندش منتقل ميشه و روى اون تأثير منفى ميزاره)
    بنابراین لازمه در اين دوران بارداری استرس سنجیده بشه و درصورت نیاز مداخله برای کاهش اون انجام بشه. در واقع با کاهش استرس مادر در بارداری ميتوان غیر مستقیم بر پیامد حاملگی و بهبود تکامل نوزادان تاثیر گذاشت. البته همین حرف‌ها و نتایج تحقیقات هم نباید نگرانی شما رو فراهم كنه
    موضوع بعدى اينه كه به هرحال توى باردارى آدم نسبت به مسائل حساستر ميشه و همين باعث ميشه حتى مسائلى كه شايد چندان مهم نباشه باعث آزار شما بشه
    علاوه بر اينها بايد نسبت به روابط موجود در جامعه واقع بين بود و از خطراتى كه زندگيها رو تهديد ميكنه آگاهى داشت
    درضمن بايد يادآورى كنم كه شک گرچه منزلگاه خوب و توقفگاه مناسبی نیست ولی گذرگاه خوب و لازميه... درست مثل آب کاملا صافی که آن را در حوض قرار می دهیم و اگر مدتی بماند می گندد.
    پس تكليف خودتونو با شكتون روشن كنيد، چرا كه در غير اينصورت اين شك كردنها ميتونه آسيبهاى جدى به رابطه شما و همسرتون و زندگيتون وارد كنه

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    40
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 11 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شک به شوهرم داره دیوونه ام میکنه...

    ممنون از توجهتون
    سن من 25 و شوهرم30
    ازدواجمون کاملا سنتی بود شوهرم پسر یکی از همکارای مامانم هستن که از این طریق آشنا شدیم و ازدواح کردیم.یعنی روز خواستگاری بار اولی بود که همو میدیدیم البته حدود 2ماه طول کشید که من جواب مثبت بدم و تو اینمدت با هم در رابطه بودیم البته زیر نظر خانواده ها

    5سال از ازدواجمون میگذره
    رابطه زناشوییمون هم کیفیت خوبی داشته تا حالا حتی تو این دوران بارداری البته با اجازه پزشکم
    من خانه دار هستم.
    از نظر عاطفی هم خیلی به هم وابسته ایم و صمیمی یعنی همیشه به هم ابراز احساسات میکنیم و خداروشکر از این بابت هیچ مشکلی نیست.
    اما الان سوال اصلی من اینه که از کجا بفهمم چیزی بینشون هست یا نه.اصلا نمیدونم باید چیکار کنم.بیخیال بشم یا پیگیر این موضوع؟
    ویرایش توسط negar : 09-23-2013 در ساعت 02:46 PM

  5. کاربران زیر از negar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    40
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 11 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شک به شوهرم داره دیوونه ام میکنه...

    میشه لطفا منو راهنمایی کنید؟
    اطلاعاتی که خواسته بودید گذاشتم.ممنون میشم که بگید چیکار کنم.
    اینم باید اضافه کنم که شوهرم خیلی مرد خوبیه و فقط همین مسئله تو زندگیمونه که داره منو آزار میده
    امضای ایشان
    ﺩﻟﻢ ﮐُﻤﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ...
    ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
    ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ!
    ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩُﻋﺎ ﮐﻨﯿﺪ!!

  7. کاربران زیر از negar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شک به شوهرم داره دیوونه ام میکنه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط negar نمایش پست ها
    میشه لطفا منو راهنمایی کنید؟
    اطلاعاتی که خواسته بودید گذاشتم.ممنون میشم که بگید چیکار کنم.
    اینم باید اضافه کنم که شوهرم خیلی مرد خوبیه و فقط همین مسئله تو زندگیمونه که داره منو آزار میده
    باتوجه به پاسخهايى كه دادين بايد بگم كه خوشبختانه اينطور كه مشخصه همه چيز در حالت طبيعى و نرمال قرار داره و مسئله حادى در اين ميان وجود نداره
    تنها مشكل همين مسئله شك شماست كه اونهم باتوجه به اينكه گفتين باهم بسيار صميمى هستيد و خيلى به هم وابسته ايد و اينكه روابط خوبى داريد، جايگاهى نداره. پس تمام تلاشتون رو بر عبور از اين شك بزارين چرا كه ماندن در اون باعث ايجاد صدمات روحى و جسمى جبران ناپذيرى بر شما و فرزندتون ميشه
    بنابراين پيشنهاد ما در حال حاضر اينه كه به هر نحو ممكن و با هركارى كه فكر ميكنيد جواب ميده فكر خودتون رو مشغول كنيد تا توجهش از اين مسئله برداشته شده و اينگونه توجهتونو به همسرتون و صميميت بيشتر روابط بينتون جلب كنيد و انشاا... با بدنيا اومدن فرزندتون باز هم اميد روزافزونى در زندگيتان پديد خواهد آمد و سعى كنيد قدرش رو بدونيد و از اين موقعيت درجهت خوشبختى نهايت استفاده رو بكنيد

  9. کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوست لجباز
    توسط SHILA در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-11-2013, 06:18 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد