نوشته اصلی توسط
zari77
سلام
چند وقت پیش همسرم که راننده تاکسیه بهم گف یه مسافر گیرم اومده قراره هرروز دربست یه مسیری ببرمش،چون یه خانوم جوونه گفتم بهت بگم که یه موقع کسی چیزی بهت گف شک نکنی!
چند روز بعد گف این خانوم مانتو فروشی داره یه سربزنیم یه چیزی ازش بخریم من رفتم و چیزی نخریدیمچند روز بعد همسرم گف این خانوم شمارتو خواسته باهات آشنا شه!گفته دیدتت خیلی ازت خوشش اومده!یه خرده اسمس دادیم و خانومه اصرار داشت قرار بذاریم باهم باخانومه که صحبت کردم فهمیدم شوهرش یک سالیه فوت کرده!یه بارم برام غذا درست کرده بود فرستاده بود!!!!!!!!!تااینکه یه روز من یه اسمس از اون خانوم دیدم تو گوشی شوهرم که گفته بود شب بخیر عزیزم خوب بخوابی!!!!هرچی به شوهرم گفتم انکار کرد!گف اصن خیلی قته ندیدتش و من شک بیخود بهش دارم چندوقت پیش شوهرم گف دوربین و بده دوستم علی میخواد بره سفر دوربین خواسته،دوربین رفت و برگشت من تو رم دوربین عکسای اون خانوم و دیدم! دارم دیوونه میشم!الان باید چکار کنم؟شوهرم داره خیانت میکنه؟به روش بیارم؟صددرصد مطمئن نیستم! چه رفتاری باید نشون بدمدرضمن باردارم و از اول بارداریم دائم استرس و غصه دارم توروخدا راهنماییم کنیدمنتظرمدرضمن شوهرم خیلی راحت باخانوم ها ارتباط برقرار میکنه،یه طوری که برامنم عادی شده!ولی این یکی رابطه خیلی صمیمانه و عجیبه!