سلام
( من قبلا" یه پست گذاشته بودم ولی فکر کردم اون دیگه خاتمه پیدا کرده و جوابمو گرفتم حالا این پست جدید رو میذارم )
لازمه بگم که من و همسرم با هم مشکل زیاد داریم البته نمی شه گفت مشکل شاید بهتره بگم اختلاف نظر یا سوء تفاهم ...
همسرم قبل از آشنایی با من چهار سال با دختر خانمی دوست بودن و به گفته خودش رابطه شون مثل زن و شوهر بوده از همه نظر حتی خواستگاری هم رفتن ولی مادر همسرم به شدت مخالفت کردن ولی به دلیل خیانتی که اون خانم بهش کرده همه چی بینشون تموم شده و الان اون خانم ازدواج کرده ! این مقدمه ای بود که لازم می دونستم بگم
من و همسرم یکسال و پنج ماه با هم دوست بودیم اواخر دوستیمون که با هم حرفامونو زده بودیم و قول و قرار ازدواج گذاشته بودیم متوجه شدم که با یه دختر خانمی دوست شده رفتارش با من عوض شده بود و من این رو خیلی خوب حس می کردم جواب تلفنامو یکی در میون میداد کمتر میومد پیشم وقتی که بهش گفتم که می دونم با کس دیگه ای آشنا شدی خیلی راحت گفت آره ،بهش گفتم که ما با هم عهد بستیم هرچند که هیچ جا ثبت نشده ولی حرفامونو زده بودیم بهم گفت که من دارم شرایط رو سبک و سنگین می کنم تا برای ازدواج یکی از شمارو انتخاب کنم !!!!
من دیگه کاری باهاش نداشتم بماند که خودم داغون شده بودم و همش کارم شده بود گریه و زاری ولی منم تماسهامو باهاش کم کرده بودم نمی رفتم ببینمش و ... تا اینکه یه روز گفت بیا می خوام ببینمت منم رفتم گفت که رابطه اش با اون دختر قطع شده و می خواد که با من باشه اولش شک داشتم ولی خواستم بهش یه فرصت دیگه بدم تا خودشو بهم ثابت کنه ( من خیلی زود خر می شم ) تا اینکه بالاخره با هم عقد کردیم ولی همیشه یه نگرانی و دلواپسی داشتم ، بعد از دوسال ازدواج کردیم فردای عروسیمون یکی بهش زنگ زد دیدم جلوی من خیلی موذب داره صحبت می کنه بعدشم خیلی کوتاه ازش پرسید کی به تو خبر داده ؟! فلانی ( اسم دوستش رو گفت ) خوب خیلی تابلو بود که داره با یه خانم حرف میزنه ،من هیچی ازش نپرسیدم همش منتظر بودم خودش بهم بگه ولی اصلا" به روی خودش نیاورد پنج دقیقه بعدش هم به یه بهونه ای رفت بیرون و زود برگشت خیلی کلافه بودم همش دوست داشتم در مورد ین قضیه باهاش صحبت کنم ولی ترجیح دادم سکوت کنم ، تا اینکه بعد از چند روز طاقت نیاوردم و خیلی دوستانه ازش پرسیدم ولی جوابمو نداد گفت چیز مهمی نبوده
الان که داره دو ماه می شه از عروسیمون می گذره هنوز فراموش نکردم و خیالم راحت نشده ، شک داره اذیتم می کنه همش با خمودم می گم نکنه اون خانمی که قبلا" چهارسال باهاش دوست بوده برگشته ؟
به نظرتون چیکار کنم ؟! از همون دوستش بپرسم؟!