نوشته اصلی توسط
عالم
سلام من 7 سال در حال زندگی با همسرم هستم امسال برای تولدش با وجود یک فرزند نوپا برایش مهمانی گرفتم و کلی دوندگی کردم ولی همسرم برای تولد من که چند روز پیش بود ساعت 8 شب اونم خواهرم بهم دوباره تبریک گفت تبریک گفت و خیلی ناراحت شدم که یادش نبود و اینک حتی فردای اون روز یا همون شب به فکر این نیفتاد که حتی با یه شاخ گل از دل من دربیاره اینقدر ناراحتم چون روز تولدم برایم خیلی مهمه و اینکه اصلاا نمی توانم زیاد باهاش حرف بزم نمی انم چه کار کنم تو این چند روزی هم ک گذشته اصلاا جبران نکرد