سلام خدمت دوستان
لطفا جوابمو زود بدید خیلی داغونم(از اینکه صحبتم طولانیه معذرت میخام)
سلام خدمت دوستان
لطفا جوابمو زود بدید خیلی داغونم(از اینکه صحبتم طولانیه معذرت میخام)
ویرایش توسط ارکیده : 12-01-2015 در ساعت 10:31 PM
درود خیلی خوش اومدین به مشاور خواهر گرامی موارد مشابه زیادی درهمین پیرامون سوال شما دراین ماه اخیر روداشتیم و راهکارها و مطالب مفیدی هست سرچ کنید خیانت - خیانت همسر ووو
بله بهتون حق میدم ولی ازاونجایی زندگی عاشقانه ایی کیگید دارید ودوستشون دارید دارید -پس برای بقای زندگیتون تلاش کنید .
ولی حساسیت زیاد شما داره نتیجه عکس میده الان دنبال مقصر نباشید وراهی برای برون رفت ازاین بحران و وضع وچاره ایی برای عدم لغزش دراینده باشید
حساسیت بی مورد وشک که خوره روح وروان وزندگیست بدتر شما رودچار تنقض فکر میکنه وهمیشه عذاب میکشید و افکار منفی درشما تداعی میشه.
اگر همسرتون رودوست دارید یکبار دیگر بازنگری کنید زندگیتون کجاش مشکلی بوده که همسرتون خلا دیده و رفتند این کمبود رو جایی دیگر جبران کردند
درسته مرد تنوع طلبیه وکنجکاو ولی زنان مدبر همیشه طوری درزندگی عمل میکنند که اینجور مسائل پیش نیاد پس میطلبه دررفتار و افکارتون تجدید نظر کنید
واعتماد بنفس وانگیزه وخودباوری رو درهمسرتون تقویت وباش دوست بشید وجذبش کنید .
تا بار دگر خطایی رخ نده توصیه دارم بایک مشاور حضوری هم وقتی داشته باشید تابهتر بتونید این مورد رو مدیریت کنید
سوال وابهامی بود درخدمتیم
هر باغچه زیبا و با صفایی رو هم شخم بزنید بلاخره یه دونه کرم توش پیدا میشه
به همین خاطر دستور داده شده در کار هم تجسس نکنیم چون چنین مشکلاتی به وجود میاد
شما تمام تلاشتون رو کردید تا به این راز پی ببرید پس باید ظرفیت خودتون رو بالا ببرید تا بتونید درک و هضمش کنید
در این مواقع باید بطور غیرمستقیم برخورد میکردید تا حریم و حرمت ها شکسته نشه
بازم میتونید مثل روز اول عاشقانه رفتار کنید فقط کافیه با هم صحبت کنید و ذهنتون رو از این افکار رهایی ببخشید
به هر حال شوهر شما در مقابل چنین رفتاری خصلت های خوب هم داره پس این اخلاق خوب رو در این مواقع در ذهنتون تداعی کنید
تا بتونید از این بندهایی که با افکار پوچ دور خودتون پیچیدید رهایی پیدا کنید
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
021-22354282
021-88422495
021-88472864
خـــــدانـگهــــــدار
عزیزم واقعا ناراحت شدم ;(
ولی خب بهت حق میدم مشکوک شده باشی
ولی میدونستی اگه تو تخیلاتت رابطشون تصور کنی. کم کم به مرور زمان فک میکنی که این ها واقعیت؟؟
اینکار فقط خودتو داغون تر میکنی. تو الان دوتا شانس بزرگ داری یکی اینکه شوهرت و دوست داری یکی اینکه حق طلاق داری
پس اول از همه باید سعی کنید که شوهرت دوستت داره و همهههه تو زندگیشون اشتباه میکنن و باید بهشون فرصت دوباره داد
باید اول از همه درک کنی که شوهرت دوستت داره
باهاش یه روز بشین درستی صحبت کن
بگو. نتونستی گذشته رو فراموش کنی و قبلت شکسته ازش بخواه که کمکت کنه فراموش کنی مطنعن باش کمکت میکنه زن تشنه محبت وقتی همه محبتی بهت کنه کم کم کمرنگ تر میشه تازه 6ماه گذشته تونستی با همسرت گکنار بیایی پس بدون بازم میتونی کنار همسرت باشی و کم کم گذشته کمرنگ تر بشه
گذشته رو برا خودت انقددد بزرگ نکن که تو ایندت تاثیر بذاره
فرصت دوباره به شوهرت بده و تا میتونید به هم دیگه عشق و علاقه نشون بدید سعی کنسد زیاد باهم دیگه تنها باشی.
اگه دیدی باز اشتباهشو تکرار کرد میتونی طلاقت و بگیری
ولی به طلاق الان فک نکن فکر این باش زندگیتو از اول بسازی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
پست حذف شده
ویرایش توسط ارکیده : 12-01-2015 در ساعت 10:32 PM
راستی تازگیا میگه بیا بذاریم بچه دار شیم تا خیال تو بابت زندگیمون راحت شه من بچه خیلی دوست دارم خیلی قبل این ماجرا هم تصمیم داشتیم زود بچه دار شیم ولی میترسم
نه نذار بچه گیرت بیاد چون همین فکرا و استرس خیلی تاثیر بدی رو بچت میذاره
بذار اول از همه به شوهرت اعتماد کنی
بعدش ارامش روحی بدست اوردی میتونی بذاری بچه دارشید
این حرف و به شوهرت بگو. اگه بچه میخوای کمکت کنه از تظر روحی سلامتیت و به دست بیاری
ببین بیچاره از کارش پشیمون میدونه اشتباه کرده
دیگه بهش نگو شوهرته غرورش جلو تو هرسری که توبیان میکنی میشکنه
بذار اون هم بهت ثابت کنه یه اشتباه بوده و الان فقط عشق و علاقش توییی
و حتماااا مشاور حضوری خودت تنها برو اگه بعدا لازم باشه شوهرت هم میتونی ببری
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دلم گرفته نمیدونم چندماه از ایجاد این تاپیک میگذره ولی من باز فراموش نکردم
ویرایش توسط ارکیده : 12-01-2015 در ساعت 10:33 PM
من یه دختر پر انرژی و اکتیو بودم الان درسم نصفه مونده , کارمو ول کردم , با خدام رابطه ام خوب نیست دیگه
بریدم نمیدونم از خودم میترسم از تصمیم هایی که میگیرم میترسم از کارام
میدونید وقتی آدم به یکی اعتماد کامل داره , وقتی آدم میگه همه به کنار ولی دیگه این یه چیز دیگه اس یه همراه یه محرم که فقط جسمش از من جداست
بعد همون آدم باهات چنین رفتاری میکنه ذیگه هیچ چیزو هیچکس برات مهم نیستن به چی دل ببندم
همش فکرم شده اگه من پیر بشم زشت بشم چی
انقدم خسته شدم که دیگه توان جنگیدن ندارم نمیدونم زندگیم چقد دووم داره
قبلنا فک میکردم خیلیییییی قوی ام اما الان میبینم نه بابا چقد وابسته اش بودم
اصلا دوسم نداشته باشه من باید زندگی کنم مگه نه؟ ولی............
ویرایش توسط ارکیده : 07-14-2015 در ساعت 03:39 AM
درک میکنم حستو عزیزم
اگه همسرت پشیمونه ببخشش
دل خودت آروم میشه تو مرحله اول دوم هم اینکه زندگیت بهتر میشه.
همه ی م اشتباهات بزرگ و کوچیک داریم تو زندکی.نمیگم خیانت اشتباه کوچیکیه.ولی قابل جبرانه.میشه جبران کرد چهخوب که همسرت هم داره سعی اشو میکنه
ارکیده این و یادت نره همه اشتباه میکنن.. ..خدارشکررررر کن که شوهرت دوستت داره مثل شوهرهای کسایی دیگه نیستن از رفتارشون کاراشون پشیمون نیستن
این بیچاره که خیلی هم پشیمون ....تو اول باید درون خودت تغیبر به وجود بیاری خودت باید سر گرم کارای دیگه کنی بخاطر خودت پاشو برو باشگاه با دوستات تفریح کن خرید کن خود به خود تو روحیات تاثیر های مثبت میذاره هرروز اهنگ شاد گوش بده لباس های قشنگ و شاد بپوش وقتی خودت تغییر دادی میتونی به همسرت برسی و عشقشو درک کنی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
از اعتماد دوباره میترسم , از اینکه تکرار بشه و بدجور بشکنم
سلام دوست عزیز
من خیلی پستهای زناشویی رو جواب نمیدم
چون هیچ تجربه ای تو این زمینه ندارم و اگه حرفی بزنم بیشتر مطالبی هس که خوندم که ممکنه خودشما هم خونده باشی
اما در مورد پست شما وقتی خوندم فقط یک چیز به ذهنم رسید که بگم
زندگیتو خراب نکن..
حالا که همسرت پشیمون و برگشته خودت داری دستی دستی کاری میکنی که ازت زده بشه
خودتم که گفتی پیش اون خانم از خوبیهای شما گفته بود
پس چرا حالا میخوای بهش بدی کنی که ازت دور بشه؟؟؟
شش ماه بحث کردی کافیه دیگه
اگه میخواست خیانت کنه بازم که حق طلاق بهت نمیداد
قدر زندگیتو بدون ، بیخودی تیشه به ریشه ی خودت نزن
دوباره با همون خوبیهات شوهرت رو شاد کن که بازم جلو همه بهت افتخار کنه
اینجوری زود شکسته و پیر میشی اونوقت شوهرت جوون میمونه هااااااااااا
آبجی گلم دیگه تمومش کن، هرچی بوده متعلق به گذشتس
نبش قبر هیچوقت خوب نبوده..
به خدا اینجوری شوهرت هم خسته میکنی ، خودت هم خسته میشی بعد همه چی واقعا خراب میشه
انقد افکار شیطانی رو بهشون توجه نکن
همین الان دو رکعت نماز بخون از خدا بخواه کمکت کنه
یه شام خوشمزه هم آماده کن و حسابی هم به خودت برس
شادی رو به زندگیت برگردون...همه چی دست خودته عزیزدلم
میخوای خراب کنی یا آباد؟؟؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)