سلام دوستان نزدیک عروسیمه کلی استرس دارم اما یه مشکل هست که باعث شده استرسم بیشتر بشه موضوع اینه که پدرشوهرم یه شهر نزدیک شهرمون کار میکنه شبا خونه نیست هر یه هفته درمیون شبا با شوهرم باید بریم اونجا خیلی سختمه شوهرم میگه بعد عروسی هم باید همینطوری پیش بره دوتا خواهرشوهر دارم ازدواج کردن اما انگار یه وظیفه برای ما شده ک بریم اونجا بخوابیم دوست ندارم اما نمیدونم چطور با شوهرم صحبت کنم که قانع بشه این موضوع خیلی ذهنمو مشغول کرده لطفا راهنماییم کنید.ممنون
هر یه هفته درمیون مسیله ای نیست که دختر خوب
از الان بخوای به همه قصایا اینجور سخت نگاه کنی همونجور سخت برات پیش میاد اینو از من یادت باشه !!
هیچ چیزی برا یه هفته در میون خونه پدرشوهر خوابیدن ازت کم نمیشهمکه هیچ بلکه میتونی از این طریق روابط صمیمی تری (در عین حفظ حدو حدود مطمینه)باهاشون داشته باشی و از زندگیت لذت ببری ..
مگر اینکه خودت بخوای از الان با این طرز فکر ها پایه اختلاف رو تو زندگیت بوجود بیاری و پایشو کج بچینی ...
شاید اگر به همسرت بگی قبول کنه و راضی بشه ولی هیچوقت یادش نمیره این کارت و همینطور شما اولین جرقه ناسازگاری رو بوجود اوردین ...بهر حال یه روزم شما ازش چیزی میخوای و اون از جونش برات مایه میزاره ...
به زندگی زیباتر از این نگاه کن و سخت نگیر ..یادت باشه یه هفته در میون چیزی رو ازت کم نمیکنه مگر تو بخوای بخاطرش بار اختلاف و منفی نگری رو تو دید شوهرت هم بوجود بیاری .
ممنون از نظرتون
میخواستم بگم منظورم از یک هفته در میون یک روز نبود یعنی من باید یک هفته خونه خودم و یک هفته خونه مادرشوهرم بخوابم و اینکه فکر میکنم تا حالا ک نامزد بودیم دوسال و نیم ما همین برنامه رو اجرا کردیم و رفتیم پیشش اما اگر بعد عروسی هم بخوام همینطوری پیش برم میشه یه وظیفه ک اگه چندشب مشکلی پیش بیاد و نخوام برم همه یجور دیگه فکر میکنن یا میگن دختره رفتارش عوض شده
درکل همه انتظار دارن فقط من و شوهرم باید اینکارو انجام بدیم
مشکلم اینه ک دختراش اصلا خودشونو مسیول نمیدونن و حتی یک شبم به خودشون زحمت ندادن بیان اونجا بمونن و ما ک همه وقت میریم و باید بریم هیچ فرقی بین ما نیست
یک هفته موندن یخورده کارو مشکل میکنه ..نه بخاطر سختی اونجا بودن بلکه بخاطر اون شوق و احساساتی که اویل ازدواج به صورت هر لحظه و هر دقیقه ای وجود داره و ممکنه شما معذب بشید .نوشته اصلی توسط مهراسا جان
اول اینکه شما مگه قداده یک هفته اونجا بمونید یا فقط شب ها برید بخوابید ؟
اگر شب هاس سعی کنید دیرتر برید و موقع خواب اونجا باشید .
بعدشم چیزی که تو زندگیتون و همراه همسرتون وجود داره و اگر ب7واین ناسازگاری کنید خمونطور که گفتم بنای اختلاف و دل چرکین شدن بوجود میاد ..پس به خودت بگو این قضیه فعلا جزعی از زندگیمه پس باید خودم رو باهاش وقف بدم و دوسش داشته باشم ..دوست عزیر هر چیزی که تغییرش سخت باشه و یا به عواقب خوبی نداشته باشه رو سعی کن دوست داشته باشی ..اینجوری کمتر اذیت میشی ..به بقیه هم فکر نکن که چرا اونا نمیان و فلان ..هر کس مشکلات زندگز خودشو داره هیچ کس بی دردسر نییت ..بزار ثواب این کار مال تو باشه ..مال خود خودت ..تو با عشق و علاقه اینکارو انجتم بده در عوض از خدا بخواه یه چاره ای غیر شما برا این قضیه پیدا بشه .باشه؟
خیلی خیلی مفید بود مرسی از راهنماییتون باشه روی نظرتون فکر میکنم
خواهش میکنم عزیزم .شادو پیروز باشید.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟