نوشته اصلی توسط
mahnaz123
با سلام
من خانمي هستم كه حدود يك سال قبل نامزد شدم و ماه پيش مراسم عروسي برگزار شد و سر خونه و زندگي خود رفتم از لحاظ كار هم هر دو كارمند هستيم ولي مشكل من با همسرم اينه كه احساس مي كنم اون رابطه و علاقه اي كه بايد اول زندگي باشه را نداريم با اينكه شاغلم از همون روزهاي اول سعي كردم به محض اينكه از سركار رسيدم خونه غذا درست كنم و خونه رو مرتب مي كنم ولي هيچ ابراز احساسا تي از طرف همسرم دريافت نمي كنم.وقتي هم خونه هست همش جلوي تلويزيون در حال تماشاي فيلمه يا در حال كار با كامپيوتره اصلا به من توجه نميكنه. چون شاغلم و توقع مالي ازش ندارم ولي در مسائل مالي خونه و مسائل داخلي مثل هم اتاقي هاي خوابگاهي توقع داره تو همه هزينه ها شريكي حساب كنيم اولش فكر مي كردم شايد چون بعد عروسي هزينه ها بهش فشار اورده اين رفتار طبيعيه ولي مي بينم كه براي خواهراش و بچه هاي اونا چندين برابر قبل داره عيدي ميده ولي وقتي ميگم بريم براي من لباس بخريم آنچنان با اخم و ناراحتي مياد بازار و هر چي پسند مي كنم ميزنه تو ذوقم كه پشيمون ميشم كه چرا اومدم بيرون . در حالي كه براي خانواده خودش با كله هزينه مي كنه.يا تو بعضي تصيميم گيريها براي بيرون و تفريح رفتن اصلا از من سوالي نميپرسه و خودش با خانواده اش تصميم ميگيره فقط به من اعلام مي كنه. ديگه از اين وضعيت خسته شدم با اينكه مدت زيادي نيس كه با هميم ولي واقعا خسته شدم. احساس ميكنم هر حرفي كه قبلا در مورد تفاهم و همكاري و عشق و دوستي ميگفت دروغ بود..با اينكه خانواده من از لحاظ مالي خيلي بالاتر از خانواده اينها هست پدر و مادرم اصلا توقع نداشت كه ايشون خيلي تو دوران نامزدي براي من هزينه كنه و هميشه به من مي گفتند دركش كنم و هزينه اضافي نكنم به طوري كه در دروان نامزدي فقط يك بار براي من اون هم براي عيد لباس خريد اون هم چند تيكه جزيي.... واقعا ناراحتم و از ازدواجم پشيمون ..لطفا كمكم كنيد