2سال است که ازدواج کردیم و خیلی یکدیگر را دوست داریم اما شوهرم شدیدا عقل گراست و من بی نهایت عاطفی.انقدر او را دوست دارم که گاهی حرفهایی به او میزنم که فکر میکند از سر خودخواهی یا لجبازی ام است و هربار که دلیل رفتارم را برایش توضیح میدهم فقط برای چند روز قبول میکند و باز همه چیز از اول شروع میشود.شوهرم تشنه پول و قدرت است و من فقط خواستار یک زندگی ساده و با ارامش هستم.دیگر خسته شده ام و دیگر با او کاری ندارم.لطفا مرا راهنمایی کنید