نوشته اصلی توسط
sev DA
سلام من 21 سالمه 4ساله ازدواج کردم.شوهرم 27 سالشه.اون دو ماه پیش تو یه کار شراکتی شکست خورد وبدهکار شدیم کلی بازهم امیدمونو از دست ندادیم وامیدوار شدیم ما تو خونه ی کرایه ای زندگی میکنیم مغازه شوهرمم کرایه ایه هرکدومشون یکی از یکی گرونترن . یه ماهی بود کلن بازار نبود وبیکاری تا اینکه کرایه ی سه ماه خونه ومغازه هم مونده دستمون کلی پوله اونم بدهکاریم به یکی دوجا صاحب خونمون میخواد مارو بندازه بیرون کسی نیست که کمکمون کنه حدود یه هفتست که تو خونه خودمونو حبس کردیم اما چه جور حبسی مث اینکه تو زندون تک سلولی باشیم هردوتامون شوهرم برنامه های دنیای مجازی رو داشته باشه بسشه یه هفتست نه باهام حرف زده نه نزدیکم شده سرش فقط تو گوشیشه دیروز همسایمون صداش کرد منم دزدکی رفتم روگوشیش ونگا کردم دیدم داره با یه دختر چت میکنه تو تلگرام فک کنم جروبحثشون شده بود اون خیلی بیخیاله اصلا به زندگی فک نمیکنه تازه رمز گوشیشم نمیدونم اخه چرا به نظرتون چرا باید شریک زندگیش ندونه ماخیلی همدیگرودوست داشتیم حتی بدون اینکه خانوادم بخوان باهاش ازدواج کردم بخدا الانم دوستش دارم اما ای کاش بودید و حال الانمو میدیدی اون یه گوشه داره حال میبره منم دارم گریه میکنم نمیگه اخه زن من تو چته چرا گریه میکنی بخدا بریدم کمکم کنید توروخدا اخا بیخیالی هم تا این حد.....