نوشته اصلی توسط
مهراد۶۲۶
سلام من ۴۲سالمه وتقریبا ۱۶،۱۷ساله که با خانمم زندگی میکنیم تا بحال مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشتیم که البته تقریبا درمورد ایرادهایی که هرکدوممون داشتیم با گذشتها وکنار اومدنامون ۵۰ ؛۵۰میشیم یعنی بصورت مساوی درموردهم گذشت داشتیم یاحداقل من اینطورفکرمیکنم اینوبرا این گفتم چون یهو چنتا مشکل قدیمی خانمم برام پررنگ شد ,بگذریم .تا همین چند ماه پیش مشکل حادی در زندگیمون نبود ولی سه ماه قبل مادرم به رحمت خدارفت ومن که تابحال اصلا تجربه درگذشت نزدیکانمو نداشتم شدیدا دچارمشکل روحی شدم اما همسرم بجای درک حالات من وبجای سعی برای پرکردن خلاء بوجود امده برای من سر مسایل واقعا بی اهمیت با من قهر کرد ومن که دراون حالت انتظار درک بیشتروحتی دراین مواقع معمولا اگر کسی مثل من که عزادارم ندانسته یاحتی دانسته خطایی بکند طرف مقابل بخاطر رعایت حال او گذشت وصبر بیشتری میکند اما همسرمن برای مسایل بسیار کوچک وحتی بیمعنی ومضحک بامن قهرکرد ومن که بعداز درگذشت مادرم احتیاج به یک مونس وهمدل داشتم رابحال خودم رهاکرد .مشکل زمانی بزرگتر شد که درست روز قبل از چهلم مادرم پدرم دچار سانحه ای شد وبعداز ۱۰روز درحالت کما بودن درگذشت بایاداوری این موضوع که مادرم هم یک ماه ونیم قبل از درگذشت دوبار سکته ی مغزی کرد وعذاب ودردسری وضمنا مخارجی که متحمل شدم بادرنظرگرفتن کارگر تقریبا فصلی بودن خودم ,حالا شما خودتان را بجای من بگذارید که درچنین شرایطی انتظار بیجاازهمسرم داشتم یانه جزییات بحث هایمان حوصله زیادی میخواهد فقط کوتاه بگویم که تابحال من ایراداتی که در اخلاق وشخصیت همسرم میدیدم فقط مختص به خودش میدانستم وبرای همین سعی در گذشت وکنار امدن بااورا داشتم اماحالا بعد از صحبتهایی که بابرادرش داشتم متوجه شدم که این اشکالات شخصیتی ) (البته به گمان من)فقط مختص همسرمن نیست واین در کل خانواده انهاست مثلا یکبار درهمین روزهای عزاداری مان یک شیی گم شد وزمانی که خواهرم درجمع زنانه خودشان بمیان اورده بود همسرم این رابه این معنی برداشت کرده که منظورخواهرم با شخص اوبوده واورامتهم میکرده درحالی که همان زمان ومکان دوتا از زن برادرام بودن با همسرمن میشن سه نفر وباخواهرانم ۵نفر اما فقط خانم من بهش برخورده چون بنظر او وحالا برادراش هم انها وی رامتهم میدانند حالا مشکل ما جدی ترشده چون میبینم تابحال اشتباه فکرمیکردم این همسرمن است که افکاراینچنینی دارد ومن میتوانم باکمک خواس تن از برادرش مسیله راحل کنم ولی دراشتباه بزرگی بودم الان دچاربلاتکلیفی شده ام لطفا راهنماییم کنید