نمایش نتایج: از 1 به 25 از 25

موضوع: همسر ایرادگیر

1923
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    همسر ایرادگیر

    با سلام خدمت تمامی دوستان روزتان مبارک همینطور که میدونید من عاشق همسرم هستم الان دیگه خسته شدم از زندگی از رفتارش دیگه از زندگی نا امید شدم چطوری بگم داره طوری پیش میره که از زندگی دازم سرد میشم همش مثل مردا همسرم رفتار میکنه تو مهمانیا بهم گیر میده اینطوزی باش اون طوری یاش تا چند روز پیش دعوامون شد هرچی از دهنش در اومد گفت گفت تو مثل معلولای جسمی میرقصی تو اینطوری تو اونطوری بد رفتیم مساوره از مشاوره خواستم 1 ماه باهاش جایی نرم و کادو روز مرد نخره اونجا قبول کرد و روز بد زد زیرش که باید بریم مهمونی فعلا و دیروز که روز مرد شد باهاش 2بار شوخی کردم کادوم کو بهشم گفتم شوخی دارم میکنم که ناگهان اومد 50 تومن مثل حیونا پرت کرد جلوم تروقران کمکم کنید دارم دیوانه میشم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    همسرتون از شما بزرگتره؟
    چند ساله ازدواج کردید؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    ببخشید نظر من کارشناسی نیست ولی بهت میگم
    به نظر من یه مدت ازش فاصله بگیر و سنگین و سرد باهاش رفتار کن یه مدت دوری و سردی تکلیف عشق و عاشقی ها را معلوم میکنه
    اونی که خواستنیه براش دلتنگی بوجود میاد و عشقش بیشتر میشه و اونیکه هم خواستنی نیست تکلیفش معلوم میشه
    سر سنگین بودن کم حرفی و کم محلی بهترین گزینه ست فعلا
    البته جسارت به دوستان مشاور نباشه منم فقط نظر شخصیمو گفتم و عرض کردم که نظرم کارشناسی نیست
    امضای ایشان
    بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى ، محبت اوست
    پس ؛محبت کنید چه به دوست ، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.
     (کوروش کبیر)

  4. 3 کاربران زیر از Ariyaei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط misseli vrn نمایش پست ها
    همسرتون از شما بزرگتره؟
    چند ساله ازدواج کردید؟
    نه من 25 سالمه همسرم 19

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    نه من 25 سالمه همسرم 19
    همین طور که شما عاشق همسرتونید اونم عاشق شماست؟
    معمولا آدما وقتی همو دوست داشته باشند و از هم رضایت داشته باشند نقص های همو نمیبیند و بهونه نمیگیرند

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط misseli vrn نمایش پست ها
    همین طور که شما عاشق همسرتونید اونم عاشق شماست؟
    معمولا آدما وقتی همو دوست داشته باشند و از هم رضایت داشته باشند نقص های همو نمیبیند و بهونه نمیگیرند
    من عاشقشم ولی اون قبلا حرفایی زده که من نمیتونم عسقش قبول کنم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    واقعا ناراحت شدم آقا بهزاد ، نمیدونم بگم انتظار همچین تاپیکی رو داشتم یا نداشتم !!

    من تو تاپیک فبلیتون هم گفتم همسرتون سنش کمه ، پخته نیست ، هنوز تو حال و هوای بچگیه ، نمیدونه چجوری با سیاست و رفتار خوش ، خودشو تو دل همسرش جا کنه ، بدتر داره با این رفتارا و ناز کردنای الکی عشق و محبت بینتونو سردتر میکنه .

    خب خوبه که مشاوره رفتید ولی کاشکی نتیجه ای داشت ، کاشکی به حرفاش عمل میکردید .

    البته به نظر من اوایل زندگی ازین قهرو آشتیا و بحثا و نا پخته عمل کردن ها هست ولی اگه دونفر عاقل و بالغ باشن میتونن کم کم مشکلاتشونو حل کنن .

    اگه بشینن فکر کنن راجب عملکردشون متوجه میشن که گاهی نباید حرفی رو میزدن یا کاری رو میکردن ... پس نهایت تلاششونو میکنن که ازین به بعد اینکارا یا حرفارو نزنن و عاقلانه تر رفتار کنن .

    متاسفانه خانمت با حرفایی که قبلا زده و اشتباهاتی که کرده شمارو ناامید کرده ، درصورتیکه شما واقعا عاشقش بودی .

    نمیدونه که باید تلاش کنه برای ساختن و بهبود روابط ، فکر میکنه هرچی دلش خواست همون باید بشه ، هرچی که به زبونش اومد همونو باید بگه !!

    به نظر من بهتره یه مدت شما هم سرد برخورد کنی ، باهاش خیلی جدی صحبت کن ، بهش بگو بهتره که تجدید نظری کنیم تو رفتارامون ، بهش بگو باید تلاش کنیم که مثل روز اول کنیم محبته بینمونو ، بهش بگو من تا الان اشتباهاتی داشتمو تلاشمو میکنم که درست رفتار کنم ، درمقابل تو هم یه اشتباهاتی داشتی که باید بخاطر زندگیمون تغییر رفتار بدی . بهش بگو نمیخوام زندگیمون رو به سردی بره و روزو شبای سردی داشته باشیم .

    آقا بهزاد شما بزرگتری و عاقلتر از خانمت ، متاسفانه بعضی دخترا به اون درجه ی درکو غهم نمیرسنو ازدواج میکنن که نتیجش میشه این ، باید زندگی کردن یادش بدی ، باید اونو متوجه رفتارای اشتباهش بکنی ( باروی خوش و محبت )

    یکم ازش فاصله بگیر تا ببینه با رفتاراش باعث دوریه شما شده شاید به خودش اومد .

  9. 3 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    واقعا ناراحت شدم آقا بهزاد ، نمیدونم بگم انتظار همچین تاپیکی رو داشتم یا نداشتم !!

    من تو تاپیک فبلیتون هم گفتم همسرتون سنش کمه ، پخته نیست ، هنوز تو حال و هوای بچگیه ، نمیدونه چجوری با سیاست و رفتار خوش ، خودشو تو دل همسرش جا کنه ، بدتر داره با این رفتارا و ناز کردنای الکی عشق و محبت بینتونو سردتر میکنه .

    خب خوبه که مشاوره رفتید ولی کاشکی نتیجه ای داشت ، کاشکی به حرفاش عمل میکردید .

    البته به نظر من اوایل زندگی ازین قهرو آشتیا و بحثا و نا پخته عمل کردن ها هست ولی اگه دونفر عاقل و بالغ باشن میتونن کم کم مشکلاتشونو حل کنن .

    اگه بشینن فکر کنن راجب عملکردشون متوجه میشن که گاهی نباید حرفی رو میزدن یا کاری رو میکردن ... پس نهایت تلاششونو میکنن که ازین به بعد اینکارا یا حرفارو نزنن و عاقلانه تر رفتار کنن .

    متاسفانه خانمت با حرفایی که قبلا زده و اشتباهاتی که کرده شمارو ناامید کرده ، درصورتیکه شما واقعا عاشقش بودی .

    نمیدونه که باید تلاش کنه برای ساختن و بهبود روابط ، فکر میکنه هرچی دلش خواست همون باید بشه ، هرچی که به زبونش اومد همونو باید بگه !!

    به نظر من بهتره یه مدت شما هم سرد برخورد کنی ، باهاش خیلی جدی صحبت کن ، بهش بگو بهتره که تجدید نظری کنیم تو رفتارامون ، بهش بگو باید تلاش کنیم که مثل روز اول کنیم محبته بینمونو ، بهش بگو من تا الان اشتباهاتی داشتمو تلاشمو میکنم که درست رفتار کنم ، درمقابل تو هم یه اشتباهاتی داشتی که باید بخاطر زندگیمون تغییر رفتار بدی . بهش بگو نمیخوام زندگیمون رو به سردی بره و روزو شبای سردی داشته باشیم .

    آقا بهزاد شما بزرگتری و عاقلتر از خانمت ، متاسفانه بعضی دخترا به اون درجه ی درکو غهم نمیرسنو ازدواج میکنن که نتیجش میشه این ، باید زندگی کردن یادش بدی ، باید اونو متوجه رفتارای اشتباهش بکنی ( باروی خوش و محبت )

    یکم ازش فاصله بگیر تا ببینه با رفتاراش باعث دوریه شما شده شاید به خودش اومد .
    خیلی ممنونم از لطفتون ولی اون انقدر غد مغرور که فکر نکنم پا پیش بزاره بدم من نمیتونم لطفا راهنمایی بسشتر بکنید چند جلسه هم مشاوره رفتیم ولی به حرفاش عمل نمیکنه

  11. کاربران زیر از behzad211 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    خیلی ممنونم از لطفتون ولی اون انقدر غد مغرور که فکر نکنم پا پیش بزاره بدم من نمیتونم لطفا راهنمایی بسشتر بکنید چند جلسه هم مشاوره رفتیم ولی به حرفاش عمل نمیکنه
    فعلا همینطور که Ariyaei گفتن ازش فاصله بگیر.

    اصلا سمتش نرو ، بزار ببین اصلا دلش واست تنگ میشه .

    بزار یکم فکرتون آزاد بشه از اینهمه دغدغه و ناراحتی تا با فکر بازتر بتونید راجبش تصمیم بگیرید .

    اگه پیام داد یا زنگ زد باهاش حرف بزن ولی گرم نگیر ، قربون صدقه نرو .

    تاحالا خیلی بهش محبت کردی و فکر کرده همیشه همینطور هستی و حتی با بدی کردن و نسنجیده رفتار کردنش ، رفتار شما همچنان خوبه ولی بزار بدونه و ببینه که داره خودش خراب میکنه .

    بعد یه مدت که خوب دلش تنگ شد ، بشینید دوباره با هم صحبت کنید

    والا اگه بگم باز برید مشاوره که مشاوره هم فایده نداشت . ولی میتونی دوباره بهش بگی که باید با جدیت مراحل رو دنبال کنید .

    پس فعلا سرد رفتار کن و فاصله بگیر . تا اون هم فرصت داشته باشه به رفتاراش فکر کنه .

  13. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    اکی ولی من که مهمونی نمیتونم برم انقدر بهم توهین شده و گفتم 1 ماه وقت میخام چی میگه نه میگه نیایی من تو خونه میشینم و اینطوری همه با خبر میشن و 2 اینکه روز مرد باهام مثل حیون برخورد کرد چی نمیتونم فراموش کنم دارم عزاب میکشم

  15. کاربران زیر از behzad211 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    اکی ولی من که مهمونی نمیتونم برم انقدر بهم توهین شده و گفتم 1 ماه وقت میخام چی میگه نه میگه نیایی من تو خونه میشینم و اینطوری همه با خبر میشن و 2 اینکه روز مرد باهام مثل حیون برخورد کرد چی نمیتونم فراموش کنم دارم عزاب میکشم
    حق دارید ناراحت باشی از رفتارایی که باهات شده و توهینایی که شده .

    درمورد مهمونی هم میتونی نری که به قول خودت همه شاید متوجه اوضاع بینتون بشن . هم میتونی بری ولی فقط برای اینکه کسی متوجه نشه که چه اتفاقی بینتون افتاده .

    اگه براتون مهمه کسی نفهمه فقط مهمونی باهاش برید ولی محتاطانه رفتار کن یعنی خیلی دوروورش نباش و ابهت مردونتو حفظ کن . البته خیلی تابلو هم نباشی که باز همه شک کنن .

    درمورد این رفتاری هم که باهات کرده ، گاهی آدم تو زندگی باید بعضی رفتارارو ببینه و سکوت کنه چون کاری از دستش بر نمیاد .

    ازین به بعد اجازه نده این رفتارو باهات بکنه و الان هم برای اینکه انقدر عذاب نکشی بهش فکر نکن و فراموشش کن و بزار به حساب بچگیش .

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    سلام

    این که به فکر بهبود روابطتون هستید و تقریبا تنها کسی بودید که قبل از مطرح کردن مشکلتون به مشاور مراجعه کردید جای تشکر داره .

    مشکل شما فقط به خاطر ایراد های ایشونه یا مشکلاتی دیگه هم داره .

    نمیدونم چرا مشاور توصیه کرده که براتون هدیه نگیره .

    در صورتی که خریدن و رد وبدل کردن هدیه یه حس خوب ایجاد می کنه .

    شاید مشاورتون تخصص لازم رو نداشته ؟ تحصیل کرده بوده .

    حتی مهمونی نرفتن هم مشکل شما رو حل نمی کنه .

    به نظر من خودتون تنها به مشاور مراجعه کنید .

    یه مشاور خوب راه کار های خوب در مورد رفتار با همسرتون به شما میده .

    شما امشب که بیرون رفتی برای خودت یه شاخه گل بگیر .

    اگر همسرت خوشش اومد که بهش بگو قابل شما رو نداره ولی گل رو واسه خودم گرفتم چون همسرم یادش رفته بود که برام گل بخره .

    بگو بحث هدیه وارزشش مهم نبوده ولی اگر یه جفت جوراب رو با احترام برام میخریدی بهتر از اون پول بود وارزش داشت .

    اگر شما هم کینه ای باشید ومثل همسرتون برخورد کنید پس فرقی با ایشون ندارید .

    رفتار های خوب رو شما بهش آموزش بده .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام

    این که به فکر بهبود روابطتون هستید و تقریبا تنها کسی بودید که قبل از مطرح کردن مشکلتون به مشاور مراجعه کردید جای تشکر داره .

    مشکل شما فقط به خاطر ایراد های ایشونه یا مشکلاتی دیگه هم داره .

    نمیدونم چرا مشاور توصیه کرده که براتون هدیه نگیره .

    در صورتی که خریدن و رد وبدل کردن هدیه یه حس خوب ایجاد می کنه .

    شاید مشاورتون تخصص لازم رو نداشته ؟ تحصیل کرده بوده .

    حتی مهمونی نرفتن هم مشکل شما رو حل نمی کنه .

    به نظر من خودتون تنها به مشاور مراجعه کنید .

    یه مشاور خوب راه کار های خوب در مورد رفتار با همسرتون به شما میده .

    شما امشب که بیرون رفتی برای خودت یه شاخه گل بگیر .

    اگر همسرت خوشش اومد که بهش بگو قابل شما رو نداره ولی گل رو واسه خودم گرفتم چون همسرم یادش رفته بود که برام گل بخره .

    بگو بحث هدیه وارزشش مهم نبوده ولی اگر یه جفت جوراب رو با احترام برام میخریدی بهتر از اون پول بود وارزش داشت .

    اگر شما هم کینه ای باشید ومثل همسرتون برخورد کنید پس فرقی با ایشون ندارید .

    رفتار های خوب رو شما بهش آموزش بده .

    هدیه خودم گفتم نگیره چون اعصابم بهم رسخته بود و بد بهش گفتم میخام شوخی کنم و بگم کادو کو من خودم تو زندگی اصلا محبت اینا ندیدم اصلا مهمونی دور جمعی نداشتیم نمیدونم چیکا کنم دیگه ادم خیلی مغروری هست هرچی بهش خوبی میکنم ازم سوار میشه

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام

    این که به فکر بهبود روابطتون هستید و تقریبا تنها کسی بودید که قبل از مطرح کردن مشکلتون به مشاور مراجعه کردید جای تشکر داره .

    مشکل شما فقط به خاطر ایراد های ایشونه یا مشکلاتی دیگه هم داره .

    نمیدونم چرا مشاور توصیه کرده که براتون هدیه نگیره .

    در صورتی که خریدن و رد وبدل کردن هدیه یه حس خوب ایجاد می کنه .

    شاید مشاورتون تخصص لازم رو نداشته ؟ تحصیل کرده بوده .

    حتی مهمونی نرفتن هم مشکل شما رو حل نمی کنه .

    به نظر من خودتون تنها به مشاور مراجعه کنید .

    یه مشاور خوب راه کار های خوب در مورد رفتار با همسرتون به شما میده .

    شما امشب که بیرون رفتی برای خودت یه شاخه گل بگیر .

    اگر همسرت خوشش اومد که بهش بگو قابل شما رو نداره ولی گل رو واسه خودم گرفتم چون همسرم یادش رفته بود که برام گل بخره .

    بگو بحث هدیه وارزشش مهم نبوده ولی اگر یه جفت جوراب رو با احترام برام میخریدی بهتر از اون پول بود وارزش داشت .

    اگر شما هم کینه ای باشید ومثل همسرتون برخورد کنید پس فرقی با ایشون ندارید .

    رفتار های خوب رو شما بهش آموزش بده .
    خیلی ممنون از راهنماییت حرفاتون دوستان ارومم کرد

  20. کاربران زیر از behzad211 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    هیچ وقت اجازه ندید کدورت ها بینتون طولانی بشه .

    هیچ وقت در بدترین شرایط با همسرتون قهر نکنید .

    بدون هم مهمونی نرید .

    هیچ وقت جای خوابتون رو از هم جدا نکنید .

    قبل از این که دلخوری هاتون رو به بیرون از چهار دیواری خونه ببرید در فرصت مناسب به گوش یکدیگر برسونید .

    عذر خواهی یادتون نره حتی اگر یک درصد مقصر باشید .

    اقا بهزاد در دعواها هیچ وقت یک طرف مقصر نیست .همیشه دو طرف به نسبت مقصرند حالا کم تر یا بیشتر فرقی نداره .

    پس اونی خوش حالتره که زودتر عذر خواهی می کنه .

    ما بنده های خوبی برای خدا نیستیم ولی خدای مهربون از خطاهای ریز ودرشت ما چشم پوشی می کنه ومنتظره که ما عذرخواهی ما میمونه .

    شما هم همسرت رو دوست داری البته نه به اندازه ای که خدا شما دو تا رو دوست داره پس چشمت رو به خطاهای همسرت ببند حتی اگر معذرت نخواد .

    این معجزه دوست داشتنه .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  22. 2 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    هیچ وقت اجازه ندید کدورت ها بینتون طولانی بشه .

    هیچ وقت در بدترین شرایط با همسرتون قهر نکنید .

    بدون هم مهمونی نرید .

    هیچ وقت جای خوابتون رو از هم جدا نکنید .

    قبل از این که دلخوری هاتون رو به بیرون از چهار دیواری خونه ببرید در فرصت مناسب به گوش یکدیگر برسونید .

    عذر خواهی یادتون نره حتی اگر یک درصد مقصر باشید .

    اقا بهزاد در دعواها هیچ وقت یک طرف مقصر نیست .همیشه دو طرف به نسبت مقصرند حالا کم تر یا بیشتر فرقی نداره .

    پس اونی خوش حالتره که زودتر عذر خواهی می کنه .

    ما بنده های خوبی برای خدا نیستیم ولی خدای مهربون از خطاهای ریز ودرشت ما چشم پوشی می کنه ومنتظره که ما عذرخواهی ما میمونه .

    شما هم همسرت رو دوست داری البته نه به اندازه ای که خدا شما دو تا رو دوست داره پس چشمت رو به خطاهای همسرت ببند حتی اگر معذرت نخواد .

    این معجزه دوست داشتنه .
    ستیلا جان با حرفاتون موافقم درمورد زندگی زناشویی .

    موافقم که دربدترین شرایط نباید جای خوابو جدا کرد.

    نباید تنهایی مهمانی رفت ، اصلا زن و شوهر کنار هم معنی دارن .

    معذرت میخوام رو نباید ازش غافل بود و ...

    ولی آقا بهزاد اگه تاپیکهای قبلیشونم خونده باشید میبینید که از نوشته هاشم مشخصه که عاشق خانمش بوده ، فوق العاده دوسش داشته ، نهایت عشقو به پاش ریخته ، از محبت کرد دریغ نکرده ، با اینکه خانمش خیلی راغب به دیدنو پیش هم بودن نبوده ولی آقا بهزاد اگه نمیدیدش دلش واسه خانمش تنگ میشده . همیشه گذشت کرده ، همیشه عذرخواهی کرده .

    من فکر میکنم حالا که حس نمیشه این خوبیا ، خوب نباشیم ( نه اینکه بد باشیم ) تا خوبیایی که کردیم به چشم بیاد ، گاهی لازمه نباشیم تا بودنمون حس بشه .

    حالا که آقا بهزاد اینهمه علاقه و محبتشو به خانمش نشون داده ( منکر این نیستم که قطعا آقا بهزاد هم نواقصی دارن ) ولی خانمش قدردان نبوده ، قدر گذشتایی که شوهرش کرده رو ندونسته ، قدر محبتایی که بی چشمداشت بهش کرده رو ندونسته ، قدر معذرت خواهیاشو ندونسته ، فکر کرده آره انگار همیشه حق با من بوده ، قدر صب تا شب زحمت کشیدناشو ندونسته ...

    فکر میکنم نیاز باشه یه تلنگر بهش زد تا به خودش بیاد .

    فکر میکنم اگه آقا بهزاد محتاطانه رفتار کنه یه مدت اونوقت خانمش متوجه تغییر رفتارش میشه و متوجه میشه یه زمانی چقدر خوب بوده و من نمیدیدم خوبیاشو ، شاید به خودش اومد .

    آقا بهزاد تا الان خوب بودنو خوبی کردن ولی خانمش وقت نکرده نگاهی به رفتاراش بکنه و متوجه اشتباهاتش بشه و روز به روز پرتوقع تر شده ، پس فکر میکنم یه فرصت نیاز داره برای فکر کردن .

    وگرنه قطعا با لج و لجبازی یک ثانیه از زندگی جلو نمیره و محبت محبت میاره .
    ویرایش توسط love : 04-22-2016 در ساعت 06:10 PM

  24. 3 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    اکی ولی من که مهمونی نمیتونم برم انقدر بهم توهین شده و گفتم 1 ماه وقت میخام چی میگه نه میگه نیایی من تو خونه میشینم و اینطوری همه با خبر میشن و 2 اینکه روز مرد باهام مثل حیون برخورد کرد چی نمیتونم فراموش کنم دارم عزاب میکشم
    همسر شما هنوز به اون درجه از پختگی نرسیده و بنظرم تفاوت زندگی تو خونه پدرش با زندگی زناشویی را درست درک نکرده بقول دوستان یکم سرد رفتار کن تا خودشو پیدا کنه ولی دو نکته را رعایت کن یکی اینکه نگذار این سرد برخورد کردن تو وجودت ریشه کنه و بدون که این یه تاکتیک موقته دوم اینکه حتی اگه بی احترامی کرد تو بهش بی احترامی نکن چون تو بزرگتر و پخته تری. برخورد سرد ولی بدون بی احترامی بعد یه مدت باعث میشه از رفتار خودش شرمنده بشه.

  26. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    ستیلا جان با حرفاتون موافقم درمورد زندگی زناشویی .

    موافقم که دربدترین شرایط نباید جای خوابو جدا کرد.

    نباید تنهایی مهمانی رفت ، اصلا زن و شوهر کنار هم معنی دارن .

    معذرت میخوام رو نباید ازش غافل بود و ...

    ولی آقا بهزاد اگه تاپیکهای قبلیشونم خونده باشید میبینید که از نوشته هاشم مشخصه که عاشق خانمش بوده ، فوق العاده دوسش داشته ، نهایت عشقو به پاش ریخته ، از محبت کرد دریغ نکرده ، با اینکه خانمش خیلی راغب به دیدنو پیش هم بودن نبوده ولی آقا بهزاد اگه نمیدیدش دلش واسه خانمش تنگ میشده . همیشه گذشت کرده ، همیشه عذرخواهی کرده .

    من فکر میکنم حالا که حس نمیشه این خوبیا ، خوب نباشیم ( نه اینکه بد باشیم ) تا خوبیایی که کردیم به چشم بیاد ، گاهی لازمه نباشیم تا بودنمون حس بشه .

    حالا که آقا بهزاد اینهمه علاقه و محبتشو به خانمش نشون داده ( منکر این نیستم که قطعا آقا بهزاد هم نواقصی دارن ) ولی خانمش قدردان نبوده ، قدر گذشتایی که شوهرش کرده رو ندونسته ، قدر محبتایی که بی چشمداشت بهش کرده رو ندونسته ، قدر معذرت خواهیاشو ندونسته ، فکر کرده آره انگار همیشه حق با من بوده ، قدر صب تا شب زحمت کشیدناشو ندونسته ...

    فکر میکنم نیاز باشه یه تلنگر بهش زد تا به خودش بیاد .

    فکر میکنم اگه آقا بهزاد محتاطانه رفتار کنه یه مدت اونوقت خانمش متوجه تغییر رفتارش میشه و متوجه میشه یه زمانی چقدر خوب بوده و من نمیدیدم خوبیاشو ، شاید به خودش اومد .

    آقا بهزاد تا الان خوب بودنو خوبی کردن ولی خانمش وقت نکرده نگاهی به رفتاراش بکنه و متوجه اشتباهاتش بشه و روز به روز پرتوقع تر شده ، پس فکر میکنم یه فرصت نیاز داره برای فکر کردن .

    وگرنه قطعا با لج و لجبازی یک ثانیه از زندگی جلو نمیره و محبت محبت میاره .
    خیلی ممنونم از لطفتون واقا امشب ارومم کردید با حرفاتون اخه همش نمیشه من عزر خواهی کنم غرورم چی باور کنید من از اون مردا نیستم اگر خانومم یک بگه عزیزم من 100 تا عزیزم میگم مردم فکر میکنه هرچی به حرف خانومشون کنن و عسق بورزن میشن زن ذلیل ولی من برام مهم نیست چون عاشق همسرمم و فکر میکنم همسرم از عشق من داره سواستفاده میکنه و من نمیتونم یک شب نبینمش ولی خوب خودش زندگیش سخت میکنه لطفا کمکم کنید بتونم خودم اروم و کنترل کنم موقعیت ماهم خیلی سخته چون تو عقدیم

  28. 2 کاربران زیر از behzad211 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل فوری لطفا کمکم کنید خسته شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    خیلی ممنونم از لطفتون واقا امشب ارومم کردید با حرفاتون اخه همش نمیشه من عزر خواهی کنم غرورم چی باور کنید من از اون مردا نیستم اگر خانومم یک بگه عزیزم من 100 تا عزیزم میگم مردم فکر میکنه هرچی به حرف خانومشون کنن و عسق بورزن میشن زن ذلیل ولی من برام مهم نیست چون عاشق همسرمم و فکر میکنم همسرم از عشق من داره سواستفاده میکنه و من نمیتونم یک شب نبینمش ولی خوب خودش زندگیش سخت میکنه لطفا کمکم کنید بتونم خودم اروم و کنترل کنم موقعیت ماهم خیلی سخته چون تو عقدیم

    میدونم آقا بهزاد . تمام حرفاتونو راجب خصوصیات اخلاقیتونو از تاپیکایی که زدین متوجه شدم و میدونم .

    ولی اینو بدونید برای درست شدنه یه رابطه تلاش یکطرفه کافی نیست .

    نمیشه که هی شما انرژی بزارید روی درست کردنه رابطه ، خانمت بی تفاوت باشه ، اینجوری شماهم وقتی نتیجه ای نمیبینی خسته میشی و کم میاری .

    این رابطه درست میشه به مرور زمان به شرط تلاش دوطرفه .

    به نظر من الان کارایی که گفتیم رو انجام بده و یکم فاصله بگیر ازش

    بعد یه مدت که اوضاع رو مساعد دیدی بشین باهاش صحبت کن

    صحبت کردن هیچ ضرری نداره ، حرفاتونو به هم میزنیدو آروم میشید دوتایی تصمیم میگیرید واسه مشکلی که پیش اومده .

    درسته اینکه تو عقد هم هستید یکم مشکله ولی از الان درستش کنید رابطه رو که ان شالله سر زندگی رفتید مشکلات کمتر باشه .

  30. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    با سلام خدمت تمامی دوستان روزتان مبارک همینطور که میدونید من عاشق همسرم هستم الان دیگه خسته شدم از زندگی از رفتارش دیگه از زندگی نا امید شدم چطوری بگم داره طوری پیش میره که از زندگی دازم سرد میشم همش مثل مردا همسرم رفتار میکنه تو مهمانیا بهم گیر میده اینطوزی باش اون طوری یاش تا چند روز پیش دعوامون شد هرچی از دهنش در اومد گفت گفت تو مثل معلولای جسمی میرقصی تو اینطوری تو اونطوری بد رفتیم مساوره از مشاوره خواستم 1 ماه باهاش جایی نرم و کادو روز مرد نخره اونجا قبول کرد و روز بد زد زیرش که باید بریم مهمونی فعلا و دیروز که روز مرد شد باهاش 2بار شوخی کردم کادوم کو بهشم گفتم شوخی دارم میکنم که ناگهان اومد 50 تومن مثل حیونا پرت کرد جلوم تروقران کمکم کنید دارم دیوانه میشم


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه


    بهتر است که آدم در یک بیابان بی آب و علف زندگی کند تا با همسر ایرادگیر و همیشه شاکی. من با بسیاری از مردان مشاوره کرده‌ام که از دست همسر خود که دست از انتقاد جویی و شکایت از آن‌ها برنمی‌داشت به بیرون از خانه کشیده شده بودند. چیزی که این مردان می‌خواهند آرامش است، اما چیزی که عملاٌ به دست می‌آورند یک همسر ایرادگیر و جنگ‌ودعوا است. چه‌کار می‌توانند انجام دهند که از طلاقی که آینده‌ فرار آن‌ها از خانواده است اجتناب کنند؟ به عبارت دقیق‌تر برای راضی کردن همسر ایرادگیرشان چه‌کار می‌توانند بکنند تا همسرشان دیگر انتقاد جو نباشد؟
    داستان همه افرادی که همسر ایرادگیر دارند به یک شکل شروع می‌شود. در طول آشنایی قبل از ازدواج و همچنین بیشتر دوره ازدواجشان همسرشان بسیار خوشحال و حمایت‌کننده است. آن‌ها تصور می‌کنند که ازدواجشان بی‌نقص است؛ اما همیشه به آرامی همسرشان خلق و خویی دعوایی می‌گیرد. آن‌ها شروع به بحث بر سر هر چیز کوچکی می‌کنند و سپس برای معذرت‌خواهی، آن را گردن روز بدی که داشتند می‌اندازند. همین‌طور که این مشکل ادامه پیدا می‌کند و حادتر می‌شود، شدت انتقاد و شکایت نیز بیشتر می‌شود. این مردان کم‌کم بیشتر وقت خود را سر کار می‌گذرانند را در حال بازی بدون همسرشان. فقط برای اینکه به اندکی آرامش دست یابند؛ و این کار بیشتر باعث خشمگین شدن همسر ایرادگیرشان می‌شود. باوجوداینکه این مردان اغلب سعی می‌کنند که صبور باشند ولی بااین‌حال این روند شکایت و دعوا به مرور غیرقابل‌تحمل می‌شود. در نهایت، جدا زندگی کرده و به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توانند ازدواجشان را نجات دهند.
    داستان خانم‌ها (همسر ایرادگیر) معمولا با تلاش در نقششان در کنار آمدن با بی‌ملاحظگی همسرشان شروع می‌شود. این خانم‌ها مشکلاتی را ذکر می‌کنند که براثر تصمیم‌های همسرشان برایشان به وجود آمده است. دردسرهایی که مرد درست می‌کند زیاد شده و رنجش ناشی از آن از قدرت تحملشان فراتر می‌رود. مرد از زن می‌خواهد او را ببخشد و فراموش کند ولی زن هیچ‌کدام از این کارها را نمی‌تواند انجام دهد. هرچه بیشتر زن به شرایطی که در آن قرار دارد فکر می‌کند عصبانی‌تر می‌شود و وقتی با همسرش تنها می‌شود او را در جریان عصبانیتش می‌گذارد.
    دلیل این مشکلات زیاد شونده برای اکثر خانم‌هایی که همسرشان شکایاتشان را در نظر نمی‌گیرند قابل‌درک است. با بروز شدید نارضایتی حداقل خود را خالی می‌کنند و هرچند وقت یک‌بار توجه همسرشان را به خودشان جلب می‌کنند. بیشتر این خانم‌هایی که من مورد مشاوره قرار دادم به من گفتند می‌دانند که رو کردن گذشته هیچ خاصیتی ندارد ولی وقتی این کار را می‌کنند حس بهتری دارند. روزی مردی به من گفت که گاهی می‌گذارد زنش با این سخنان او را تازیانه بزند زیرا می‌داند که بعد از این زمان همسرش حال بهتری خواهد داشت؛ و او هیچ‌کدام از مشکلاتی را که زنش به وجود آورده یادآوری نمی‌کند.



    مراحل شکایت کردن
    همان‌طور که در بالا ذکر کردم، شکایت کردن دارای سلسله مراتبی است. معمول ابتدا شکایت‌های زن با احترام شروع می‌شوند. زن به همسرش می‌گوید که ممنون می‌شود اگر شوهرش قبل از اینکه تصمیمی را عملی کند او را در جریان بگذارد؛ اما مرد به او پاسخ می‌دهد که مسائلی در زندگی هست که او خودش به تنهایی باید درباره آن‌ها تصمیم بگیرد. یا می‌گوید که در آینده درباره این مسائل با او مشورت خواهد کرد اما پس‌ازآن در عمل به ندرت این کار را انجام می‌دهد. مرد شکایت‌های همسرش را آزاردهنده می‌داند اما این‌ شکایت‌ها اصلاٌ قابل مقایسه با چیزهایی که در آینده خواهد شنید نیستند.


    پس از مدتی وقتی زن متوجه می‌شود که همسرش هیچ قصد حل مشکلات را با او ندارد، صدایش را بلندتر می‌کند. این دومین مرحله شکایتکردن است. به شوهرش می‌گوید که دیگر نمی‌تواند این بی‌ملاحظگی‌های او را تحمل می‌کند و هر بار که همسرش سرخود تصمیمی می‌گیرد دعوا راه می‌اندازد. این همان مرحله‌ای است که خواسته‌ها و بی‌احترامی سبقت می‌گیرد. به شوهرش می‌فهماند که نمی‌تواند با این بی‌فکری‌ها بدون جبران کردن در برود.


    اما این دعواها مشکلات را حل نمی‌کنند. تنها همه چیز را بدتر می‌کنند؛ و رنجش زن ناشی از تمامی تصمیمات بی‌ملاحظه‌ای که همسرش گرفته روی هم جمع می‌شود به‌طوری‌که به مرور تنها چیزی می‌شود که می‌تواند به آن فکر کند. سومین مرحله شکایت کردن وقتی است که این خانم دفعات بی‌شماری را که همسرش با او بدرفتاری کرده به یاد می‌آورد و حافظه‌اش هرگاه چیزی پیش بیاید تحریک می‌شود. به خاطر ناراحتی‌هایی که شوهرش برایش به وجود آورده او را نخواهد بخشید و مخصوصا نمی‌تواند آن‌ها را فراموش کند. اخیرا خانمی به من گفت که حس می‌کرد بارها توسط همسرش خنجر خورده و درحالی‌که همراه با خونریزی بر زمین دراز کشیده، شوهرش از او می‌خواهد که گذشته را فراموش کند و برای آینده‌ای بهتر امیدوار باشد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  32. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    باسلام لطفا کمکم کنید الان چند روزی از این قضیه که گزشته ولی من دارم باز بخاطر روز مرد هرس میخورم باید به همه الکی بگم زنم چی خریده کمکم کنید فراموش کنم دوستان

  33. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    باسلام لطفا کمکم کنید الان چند روزی از این قضیه که گزشته ولی من دارم باز بخاطر روز مرد هرس میخورم باید به همه الکی بگم زنم چی خریده کمکم کنید فراموش کنم دوستان
    سلام

    آقا بهزاد اگه اعصابتون بخاطر اون رفتاری که همسرتون انجام داده خورده ، من قبلا هم گفتم تو زندگی گاهی بعضی رفتارا میشه یا بعضی حرفا بهت زده میشه که باید سکوت کنی و به فراموشی بسپاری .

    این حرکتی که خانمت هم انجام داده درست نبوده ولی برای اینکه بیشتر از این فکرتونو نخوره فراموشش کنید ، بزارید رو حساب بچگیش .

    درمورد اینکه اگه کسی بهتون گفت که خانمت روز مرد چی بهت داده و ازین حرفا بهشون بگو بوس مخصوص داده . اینجوری با شوخی و خنده ردش میکنی .

    جدی میگمااا

    خیلی خودتونو بخاطر یه رفتار نسنجیده عذاب ندید .
    ویرایش توسط love : 04-25-2016 در ساعت 10:06 PM

  34. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    باسلام لطفا کمکم کنید الان چند روزی از این قضیه که گزشته ولی من دارم باز بخاطر روز مرد هرس میخورم باید به همه الکی بگم زنم چی خریده کمکم کنید فراموش کنم دوستان

    آقا بهزاد چقدر به حرف بقیه اهمیت میدید ؟

    شما یه مردید نباید یه هدیه اینقدر براتون اهمیت داشته .

    خانم ها معمولا حساس ترن .

    منم برای سالگرد ازدواج و عید روز پدر برای همسرم هدیه گرفتم .

    ولی ایشون اصلا یادش نبود کی سالگرد ازدواجمونه .

    یعنی منم انتظار نداشتم .اون هم نداره ولی من خودم براش به مناسبت های مختلف هدیه میگیرم .

    اینجوری به بچه هام یاد میدم که در مناسبت های مختلف مهر ومحبتشون رو به همسراشون نشون بدن .

    یعنی نه این که بگم کسی که هدیه نمیده مهر ومحبت نداره ولی این روزها ومناسبت ها بهترین موقعیه که میتونیم با یه هدیه یا حتی یه

    شاخه گل از همسرمون تشکر کنیم .

    اصلا براتون اهمیت نداشته باشه به بقیه هم لازم نیست بگین چی خریده بگین پول بهترین هدیه است اینجوری خودم با سلیقه خودم هر چی خواستم میخرم .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2513
    نوشته ها
    169
    تشکـر
    50
    تشکر شده 53 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    ممنون از لطفتون خیلی ارومم کردید خیلی اروم شدم من برام اصلا پول و هدیه مهم نیست اخلاق همسرم مهمه که همینطور گفتید خودش بهم میچسبونه یکم سردی کردم حرفایی عاشقونه که ازش انتظار نداشتم زده این خوشحالم میکنه ممنونم ازتون که همیشه کمکم میکنید خیلی ممنونم

  37. 2 کاربران زیر از behzad211 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همسر ایرادگیر

    نقل قول نوشته اصلی توسط behzad211 نمایش پست ها
    ممنون از لطفتون خیلی ارومم کردید خیلی اروم شدم من برام اصلا پول و هدیه مهم نیست اخلاق همسرم مهمه که همینطور گفتید خودش بهم میچسبونه یکم سردی کردم حرفایی عاشقونه که ازش انتظار نداشتم زده این خوشحالم میکنه ممنونم ازتون که همیشه کمکم میکنید خیلی ممنونم
    خوش حالم که به آرامش رسیدید .

    اصلا بنا بر ایات قران یکی از ا هداف ازدواج همین آرامشه .

    هیچ چیز بی اهمیتی نباید این آرامش شما رو به هم بریزه .

    خوش بختی گوشه ای از نگاه خداست من شما را به تمام نگاهش میسپارم .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  2. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد