نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: همسر خسته ی من

971
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15846
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy همسر خسته ی من

    سلام.

    امیدوارم روزگار بر وفق مرادتون باشه.من یه دختر 22 ساله هستم که یه ساله ازدواج کردم.مشکلات کوچکی دارم که هر از گاهی بزرگ و بزرگتر میشن.همسرم مرد خوب و احساسی هستش.اما ازادی بیش از حدی که خونوادش براش داده بودن منظورم ارتباط های راحت با دختر های فامیل و حتی اینکه خود پدرشوهر بنده با اینکه حاجی هستن به راحتی با نامحرم دست میدن و این مسایل براشون اهمیتی نداره.کمی من رو به گذشته همسرم نگران کرده.برای همین اغلب شب ها به فکر گذشته همسرم میفتم که چیزهایی بوده.مثلا حلقه ی نامزدی که تو عکس های قبلیش دستش بوده و هرچی سوال میپرسم مبهم جوتب میده و رد میشه و جوری بحث میکنه که کم کم من بدهکار میشم.این یکی از مشکلاته
    ما تو خونم حتی پدرم اجازه نمیداد از کلمه دروغگو استفاده کنیم مثلا برای شوخی های بچه گانه اما تو خونواده همسرم ..همگی برای دروغ هاشون دلیل میارن و خیلی خیلی راحت خر فرض میکنن بلا نسبت و دروغ میگن.پشت سر من و خونوادم خیلی دروغ گفتن.مادرم هم گوش زذ کرده اما انگار از پی خرابن.
    مشکل ذیگه ی من فرق گذاشتن بین تنها پسرش با دختراشه.همسر من خونواده داره و اگه بزنن از سرش و نون شبش رو بگیرن ینی خونوادش این کار رو کنه هیچی نمیگه.مثلا تو ایام مختلف کادوهای مختلف برا دوتا دخترا.اما مثلا منکه طبقه پایینشم تو مراسم به بهانه های مختلف برا خونواده همسرم کیک و شیرینی و شیرموز و اینا درست میکنم هیچی شاید یه زور یه ممنون بگن.اونروز یا ذوق براشون کیک اولین سالگردمو بردم 5_6 روز بعدش تشکر الکی و دریغ از یه کادوی ناقابل.ظرف کیک و خالی انداخت جلوم گفت ظرفت یادت نره.....
    یا ایینکه پدر همسرم راحت به خاطر بهانه اینکه قلبش مشکل داره با من هرطور که دوست داره حرف میزنه...برج زهرمار و بی فرهنگ....و همسرم لال هیچی نمیگه............
    من برا این چیزا خیلی دلم میگیره.اینم بگم مادرشوهرم کادوی عروسی خواهرشهرامو گرفت و نداد.....کادوها پاتختیم هم روش

    سرتونو درد اوردم ولی خداشاهده دلم از این همه حرف و یه عالمه حرف های دیگه که اینجا به درازا میکشه به درد اومده....لطفا کمک کنین...ارامش رو از دست دادم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسر خسته ی من

    درود به مشاور خوش اومدی دخترم -همیشه مقصر خیلی از موراد خود ما هستیم - مثال شما قبل از ازدواج برای تحقق اهداف آینده توجهی نداشتید- احتمالا و فرهنگ و آداب خانواده همسرتون رو بررسی نکردید راحتی و فرهنگ آزادی شون رو واخلاق ... خیلی ازخانواده ها این فرهنگ رودارند ولی خیانت عملی ندارندند حد وحدودی هست بیشتر کلامی وبرخوردیه ویا مراسم ولی عملا خیانت فزیکی وجنسی ندارند شک شما ممکنه یک استرس وترس وسردی ایجاد وبه زندگیتون ضربه بزنه عاقل باشید دخترم . شما پس ب نوعی چشم بسته ازدواج کردید دختر گلم .

    خب مهمترین دلیل این مشکل شما دراستقلال زندگیتونه چون احتمالا با هم زندگی میکنید نه؟
    بهترین گزینه مشاور حضوری شما و همسرتون هست و زنده کردن حس مسئولیت پذیری و استقلال و حمایت از زندگی وبرطرف کردن وابستگی از خانواده اشون هست - وابستگی تا دوست داشتن واحترا خیلی متفاوته توجه داشته باشید .
    ازاونجایی هم فرهنگ وعقاید شما متفاوته نمیتونید هم رنگ جماعت بشید پس باهمسرتون مشاوره برید وسعی کنید مستقل باشید .
    وهم گفتید که همسرتون خوب و احساسی و رمانتیکه تنها مشکل اخلاق خانواده اشون هست و باخودشون خوبید شما باید باهم توافق وتفاهم فکری داشته باشید واستقلال ومنش زندگیتون رو تغییر بدید بستگی به همسرتون رداره ولی زمان مهمه چون دریک فرهنگ وخانواده متفاوتی بزرگ شده انتظار معجزه نیاید ب خودتون فرصت و زمانی برا یقبول یک زندگی متفاوت روبدید با هدف وبرنامه ایی که مشاور بهتون میده وهمراهی همسرتون.
    عدم تحقق این امر رو که الان مشکل زا شده برای شما روهم عرض کردم دربالا بازم موردی هست قابل ذکر باشه درخدمتتونم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : همسر خسته ی من

    نقل قول نوشته اصلی توسط rainy.shiny نمایش پست ها
    سلام.
    امیدوارم روزگار بر وفق مرادتون باشه.من یه دختر 22 ساله هستم که یه ساله ازدواج کردم.مشکلات کوچکی دارم که هر از گاهی بزرگ و بزرگتر میشن.همسرم مرد خوب و احساسی هستش.اما ازادی بیش از حدی که خونوادش براش داده بودن منظورم ارتباط های راحت با دختر های فامیل و حتی اینکه خود پدرشوهر بنده با اینکه حاجی هستن به راحتی با نامحرم دست میدن و این مسایل براشون اهمیتی نداره.کمی من رو به گذشته همسرم نگران کرده.برای همین اغلب شب ها به فکر گذشته همسرم میفتم که چیزهایی بوده.مثلا حلقه ی نامزدی که تو عکس های قبلیش دستش بوده و هرچی سوال میپرسم مبهم جوتب میده و رد میشه و جوری بحث میکنه که کم کم من بدهکار میشم.این یکی از مشکلاتهما تو خونم حتی پدرم اجازه نمیداد از کلمه دروغگو استفاده کنیم مثلا برای شوخی های بچه گانه اما تو خونواده همسرم ..همگی برای دروغ هاشون دلیل میارن و خیلی خیلی راحت خر فرض میکنن بلا نسبت و دروغ میگن.پشت سر من و خونوادم خیلی دروغ گفتن.مادرم هم گوش زذ کرده اما انگار از پی خرابن.مشکل ذیگه ی من فرق گذاشتن بین تنها پسرش با دختراشه.همسر من خونواده داره و اگه بزنن از سرش و نون شبش رو بگیرن ینی خونوادش این کار رو کنه هیچی نمیگه.مثلا تو ایام مختلف کادوهای مختلف برا دوتا دخترا.اما مثلا منکه طبقه پایینشم تو مراسم به بهانه های مختلف برا خونواده همسرم کیک و شیرینی و شیرموز و اینا درست میکنم هیچی شاید یه زور یه ممنون بگن.اونروز یا ذوق براشون کیک اولین سالگردمو بردم 5_6 روز بعدش تشکر الکی و دریغ از یه کادوی ناقابل.ظرف کیک و خالی انداخت جلوم گفت ظرفت یادت نره.....یا ایینکه پدر همسرم راحت به خاطر بهانه اینکه قلبش مشکل داره با من هرطور که دوست داره حرف میزنه...برج زهرمار و بی فرهنگ....و همسرم لال هیچی نمیگه............من برا این چیزا خیلی دلم میگیره.اینم بگم مادرشوهرم کادوی عروسی خواهرشهرامو گرفت و نداد.....کادوها پاتختیم هم روش
    سرتونو درد اوردم ولی خداشاهده دلم از این همه حرف و یه عالمه حرف های دیگه که اینجا به درازا میکشه به درد اومده....لطفا کمک کنین...ارامش رو از دست دادم
    عزیزم عبارتی هست که میگه باید یاد گرفت از کسی ناراحت نشد فقط باید نگرشت رو عوض کنید

    شما در خانواده ای رشد کردید که براساس احترام بوده پس باید اول از همه یادبگیرید با خانواده شوهرتون چطور رفتار کنید

    چون نزدیک خانواده ایشون هستید و باید یاد بگیرید چطور رفتار کرد

    بهتره کمی دقیق بشید و حساسیتهارو ببینید ... به قول معروف نیاز به سیاست های زنانه دارید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد