نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: وابستگی شدید شوهر

701
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18959
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    وابستگی شدید شوهر

    سلام دوستان عزیز. من عضو جدید هستم. خوشحال میشم اگه کسی بتونه راهنمایی م کنه
    من 27 سالمه و شوهرم 35 سالش هست. حدودا شش سال هست که ازدواج کردیم و تو این سالها پیش مادرشوهر زندگی کردیم
    البته تقریبا دو واحد مجزا هستش ولی خب باز پیشش هستیم.همسر بنده وابستگی شدیدی به مادرش داره... یعنی اصلا احساس نمیکنه که دیگه متاهل شده ، و همچنان رفتارهای دوران مجردیش رو پیاده میکنه . یعنی همه کارهای مادرش رو باید انجام بده ، از قبیل خرید خونه ، خونه ت************ی، رفت و روب ، بردن به دکتر و ....
    نمیگم این کارها بد هستش و نباید انجام بده .. نه
    ولی باید عدالت رو رعایت کنه و بتونه بین من و مادرش یه تفاوتهایی قائل بشه .
    یه مشکل دیگه هم که دارم اینه که مادرشوهر بنده دخالت میکنه تو زندگی مون . سر هر مسئله ای باید یه ایده ای صادر کنن و جالب اینه که شوهرم بی برو برگرد به حرفش گوش میده . . . حتی اگه درست هم نباشه
    مادرشوهرم یه اخلاق خیلی بد دیگه ای که داره اینه که همیشه ما هر جا بخوایم بریم با ما میاد. یعنی یه بار نشده که ما پامون رو از خونه بذاریم بیرون و ایشون تشریف نیارن.این که میگم همه جا یعنی واقعا همه جاااااااااااااا
    شب ها که حق نداریم بریم بیرون چون میترسه . روزها که سرکاریم خودمون وقت نداریم . حالا اگه وقت هم داشته باشیم قبل من برا همسرم برنامه ریزی کرده و باید کارهای ایشون انجام بشه . اگه هم کارش راه نیافته دعوا راه میندازه و یا خودش رو به مریضی میزنه که شوهر من تحت تاثیر قرار بگیره و دیگه جرات نکنه کار مادرش رو عقب بندازه
    حالا شما بگید من تو این اوضاع چکار کنم ؟؟؟؟ هر سوالی هم داشته باشید با کمال میل جواب میدم
    راستی اینم بگم که تو این شش سال جرات نکردم که بچه هم بیارم . چون از این اخلاق و رفتارهای همسرم و مادرش میترسم و مطمئن نیستم

  2. کاربران زیر از شمع بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : وابستگی شدید شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط شمع نمایش پست ها
    سلام دوستان عزیز. من عضو جدید هستم. خوشحال میشم اگه کسی بتونه راهنمایی م کنه
    من 27 سالمه و شوهرم 35 سالش هست. حدودا شش سال هست که ازدواج کردیم و تو این سالها پیش مادرشوهر زندگی کردیم
    البته تقریبا دو واحد مجزا هستش ولی خب باز پیشش هستیم.همسر بنده وابستگی شدیدی به مادرش داره... یعنی اصلا احساس نمیکنه که دیگه متاهل شده ، و همچنان رفتارهای دوران مجردیش رو پیاده میکنه . یعنی همه کارهای مادرش رو باید انجام بده ، از قبیل خرید خونه ، خونه ت************ی، رفت و روب ، بردن به دکتر و ....
    نمیگم این کارها بد هستش و نباید انجام بده .. نه
    ولی باید عدالت رو رعایت کنه و بتونه بین من و مادرش یه تفاوتهایی قائل بشه .
    یه مشکل دیگه هم که دارم اینه که مادرشوهر بنده دخالت میکنه تو زندگی مون . سر هر مسئله ای باید یه ایده ای صادر کنن و جالب اینه که شوهرم بی برو برگرد به حرفش گوش میده . . . حتی اگه درست هم نباشه
    مادرشوهرم یه اخلاق خیلی بد دیگه ای که داره اینه که همیشه ما هر جا بخوایم بریم با ما میاد. یعنی یه بار نشده که ما پامون رو از خونه بذاریم بیرون و ایشون تشریف نیارن.این که میگم همه جا یعنی واقعا همه جاااااااااااااا
    شب ها که حق نداریم بریم بیرون چون میترسه . روزها که سرکاریم خودمون وقت نداریم . حالا اگه وقت هم داشته باشیم قبل من برا همسرم برنامه ریزی کرده و باید کارهای ایشون انجام بشه . اگه هم کارش راه نیافته دعوا راه میندازه و یا خودش رو به مریضی میزنه که شوهر من تحت تاثیر قرار بگیره و دیگه جرات نکنه کار مادرش رو عقب بندازه
    حالا شما بگید من تو این اوضاع چکار کنم ؟؟؟؟ هر سوالی هم داشته باشید با کمال میل جواب میدم
    راستی اینم بگم که تو این شش سال جرات نکردم که بچه هم بیارم . چون از این اخلاق و رفتارهای همسرم و مادرش میترسم و مطمئن نیستم
    شاید همون دستور قدیمی به درد شما بخوره

    اول از اینکه تا وقتی که در نزدیکی ایشون هستید چنین وابستگی وجود داره

    ولی خانم محترم از هر لحاظ هم که فکر کنید شوهر شما نمیتونه در مقابل درخواست های همسرش کوتاهی کنه

    این شما هستید که باید با محبت کردن زیاد به مادرشوهر اعتمادش رو جلب کنید ...

    وقتی بتونید بهش نزدیک بشید اون موقع میتونید روی رفتارش هم تاثیر داشته باشید و از این طریق هم روی شوهرتون

    گلایه کردن شما به شوهر هیچ تاثیری جز ایجاد تنش و ناراحتی نداره



    1- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالت‌های خانواده‌اش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است.
    به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما می‌توانید از آنها راهنمایی بگیرید
    اما در نهایت باید با هم‌فکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.

    2- در زمان گفت‌وگو با همسرتان پیش‌داوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید.
    برای او مثال بزنید که با توصیه‌های خانواده‌اش چه نتایج تلخ و غم‌انگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمی‌آمد.

    3- او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
    4- با همسرتان ارتباط صمیمی‌تری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرف‌هایش را به شما بزند.


    دل کندن از خانه پدری


    در صورتی که همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکل‌ساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید.
    تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید.
    با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکم‌تر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرف‌هایی را که با هم زده‌اید در عمل پیاده کنید.
    با هوشیاری برنامه‌ریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.»
    به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانواده‌ها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت.
    در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت می‌شود.


  4. کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18959
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی شدید شوهر

    سلام . خیلی لطف کردید که جواب دادید
    باور کنید من اوایل سعی کردم که به مادرشوهرم خوبی کنم. چون مسن بودند ایشون رو عین مادربزرگ خودم میدونستم. .. ولی همه چی برعکس شد، تا من یه کار اشتباهی می کردم (از روی بچگی ) مادرشوهرم سریع به شوهرم خبر میداد و خونه مون دعوا راه می افتاد. .. خدا شاهده هر قدر خوبی می کردم یه کلمه هم به شوهرم نمیگفت
    خدارو شکر همسرم به فکر مستقل شدن هست و اگه خدا کمک کنه داریم یه خونه میخریم که از اونجا بریم . ولی هر قدر که به تحویل خونه نزدیک تر میشیم ...اذیت ها و مریضی های مصلحتی مادر شوهرم داره زیاد میشه
    واقعا کلافه میشم. سعی میکنم زیاد نبینمش تا اروم باشم. اما ایشون دست بردار نیستن و همه جا با ما هستن. هر وقت هم بخوام خونه بمونم و باهاشون بیرون نرم ، نمیشه . همسرم به اصرارا یا دعوا منو هم باید ببره و این بیشتر اذیتم میکنه
    باور کنید ما حتی حق نداریم برای یه خرید ساده هم تنها بریم. تا همسرم بهش میگه زودتر از من نشسته تو ماشین .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد