نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: پشیمانی از ازداج

755
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26534
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پشیمانی از ازداج

    با عرض سلام
    من مدت سه سال است ازدواج کردم همسرم خیلی مغرور است مشکلات زیادی با هم داریم او با خانواده من مشکل دارد با خواهرم , مادرم و برادرم هر وقت که خواسیتم با هم صبحت کنیم صدایمان بالا گرفت و دعوا کردیم به کوچکترین اشتباه من گیر میدهد میگود تو برای من و حرفهایم ارزشی قایل نیستی در مورد خانواده ام بد صبحت میکند خیلی وقتها به جدایی فکر کردم که هم خودم رو راحت کنم هم اون رو من کارم خیلی زیاد هست روزی حداقل 12 ساعت کار میکنم وقتی میام خونه خیلی ازم استقبال نمیکنه در حالی که برادراش انواع اقسام مشکلات رو دارن یکشون بیکاره یکشیون غرق در وام و بدهکاری هست خواهرش هنوز خونه ندارن من بهش میگم یه نگا به زنگی اونا بکن ما تو زندگی چی کم داریم من چی برات کم گذاشتم خونه ماشین کار خوب همچی داریم نمیدونم چه کنم مرسی سرتون رو درد اوردم ببخشید من هیچ کسی رو ندارم باهاش درد دل کنم حتی با مادرم میدوننین خواهرم چند ماه بعد از ازدواج ما با داداشش ازدواج کرد مشکلات چند برابر شد همیشه خواهرت رو ببین ..... حرفهای زنونه مرسی سرتون رو درد اوردم ببخشید لطفا منو راهنمایی کنیین

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : پشیمانی از ازداج

    اگر خانمتون هم این وضع براش غیر قابل تحمله بهتره که هر دونفرتون به یک مشاور خوب وحاذق مراجعه کنید .
    فکر میکنم مشکل شما از زمانی که ازدواج دوم بین دو خانواده ها صورت گرفته بیشتر شده .معمولا در این موارد زوجین اشتباهات واحیانا پیشرفت هایی که زوج مقابل داشتن رو تو سر هم میزنن .
    توصیه میکنم هم شما و هم خانم زیاد از خواهر وبرادرتون جانبداری نکنید .
    برادر من شما تحت هیچ شرایطی از خانواده ایشون انتقاد نکنید .
    در حالی که برادراش انواع اقسام مشکلات رو دارن یکشون بیکاره یکشیون غرق در وام و بدهکاری هست خواهرش هنوز خونه ندارن من بهش میگم یه نگا به زنگی اونا بکن ما تو زندگی چی کم داریم من چی برات کم گذاشتم
    میتونید بگین یه نگاه به کسانی که زندگیشون رو با ما شروع کردن بنداز وببین ما تو زندگی چی کم داریم .
    این که میگین خواهر وبرادر شما اینجورن خب ایشون هم سریع در مقابل شما واکنش نشون میده
    وخواهر وخانواده شما رو به باد انتقاد میگیره حتی اگر ایرادی به اون ها وارد نباشه .
    حتما راضیش کنید با هم مشاوره حضوری داشته باشید .
    بگین برای بهبود وضعیت زندگیتون این کار رو انجام میدین .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  3. 3 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26468
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    12
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پشیمانی از ازداج

    با سلام خدمت شما من کوچک تر از اونی هستم حرفی بزنم ولی این تجربه خودم امکان داره زندگیتون بهبود ببخشه.سعی کنید در مقابل ایشون از خانواده اتون طرف داری و بحث نکنید سعی کنید بهش بیشتر توجه کنید الخصوص در جمع خانواده اتون از این نظر میگم چون به خانواده اتون حساس شد .البته همانطور که گفتن رفتن به پیش مشاور بهتر میتونه کمکتون کنه از همسرتوم بخواهید دلیل این رفتارهاش بهتون بگه اگه میبینید با صحبت کارتون به دعوا میکشه در نامه حرفاتون بهشون بزنید .در نامه هم سعی کنید اول ازش تعریف کنید و رفتارهای که شما دوست دارید ازش بنویسید و بعد به سراغ مشکلتون برید.ان شالله روز به روز زندگیتون بهتر بشه.

  5. 2 کاربران زیر از ژرمیناسه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : پشیمانی از ازداج

    نقل قول نوشته اصلی توسط pazirk نمایش پست ها
    با عرض سلام
    من مدت سه سال است ازدواج کردم همسرم خیلی مغرور است مشکلات زیادی با هم داریم او با خانواده من مشکل دارد با خواهرم , مادرم و برادرم هر وقت که خواسیتم با هم صبحت کنیم صدایمان بالا گرفت و دعوا کردیم به کوچکترین اشتباه من گیر میدهد میگود تو برای من و حرفهایم ارزشی قایل نیستی در مورد خانواده ام بد صبحت میکند خیلی وقتها به جدایی فکر کردم که هم خودم رو راحت کنم هم اون رو من کارم خیلی زیاد هست روزی حداقل 12 ساعت کار میکنم وقتی میام خونه خیلی ازم استقبال نمیکنه در حالی که برادراش انواع اقسام مشکلات رو دارن یکشون بیکاره یکشیون غرق در وام و بدهکاری هست خواهرش هنوز خونه ندارن من بهش میگم یه نگا به زنگی اونا بکن ما تو زندگی چی کم داریم من چی برات کم گذاشتم خونه ماشین کار خوب همچی داریم نمیدونم چه کنم مرسی سرتون رو درد اوردم ببخشید من هیچ کسی رو ندارم باهاش درد دل کنم حتی با مادرم میدوننین خواهرم چند ماه بعد از ازدواج ما با داداشش ازدواج کرد مشکلات چند برابر شد همیشه خواهرت رو ببین ..... حرفهای زنونه مرسی سرتون رو درد اوردم ببخشید لطفا منو راهنمایی کنیین
    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم ولی خوب چند نکته که باید خدمتتون عرض کنم در جواب و لطفا شخصیش نکنید بلکه تلنگریست خدمت شما دوست عزیز و بسیاری از هموطنان و چون پرسیدید میگم:

    شما توی زندگی رشد و بلوغ عقلی و عشق واقعی رو که زائیده اوست هر دو کم دارید!

    درد دل هیچ مشکلی رو در این گونه مواقع حل نمیکنه نیاز به راهنمایی و درمان هست!

    جدایی اشتباه و غلط از ازدواج غلط صدها برابر بدتره!!

    پس حتما راه اینه که هر دو با هم به یکی از همکاران حاذق ما در شهر خود جهت گرفتن راهنمایی و مشاوره رجوع کنید(باید برای درست کردن زندگی وقت گذاشت).


    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد