نوشته اصلی توسط
pazirk
با عرض سلام
من مدت سه سال است ازدواج کردم همسرم خیلی مغرور است مشکلات زیادی با هم داریم او با خانواده من مشکل دارد با خواهرم , مادرم و برادرم هر وقت که خواسیتم با هم صبحت کنیم صدایمان بالا گرفت و دعوا کردیم به کوچکترین اشتباه من گیر میدهد میگود تو برای من و حرفهایم ارزشی قایل نیستی در مورد خانواده ام بد صبحت میکند خیلی وقتها به جدایی فکر کردم که هم خودم رو راحت کنم هم اون رو من کارم خیلی زیاد هست روزی حداقل 12 ساعت کار میکنم وقتی میام خونه خیلی ازم استقبال نمیکنه در حالی که برادراش انواع اقسام مشکلات رو دارن یکشون بیکاره یکشیون غرق در وام و بدهکاری هست خواهرش هنوز خونه ندارن من بهش میگم یه نگا به زنگی اونا بکن ما تو زندگی چی کم داریم من چی برات کم گذاشتم خونه ماشین کار خوب همچی داریم نمیدونم چه کنم مرسی سرتون رو درد اوردم ببخشید من هیچ کسی رو ندارم باهاش درد دل کنم حتی با مادرم میدوننین خواهرم چند ماه بعد از ازدواج ما با داداشش ازدواج کرد مشکلات چند برابر شد همیشه خواهرت رو ببین ..... حرفهای زنونه مرسی سرتون رو درد اوردم ببخشید لطفا منو راهنمایی کنیین