نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

1162
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4248
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    2
    تشکر شده 14 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    سلام. این ماه هجدهمی هست که عقدیم اما خمچنان شوهرم از من انتظارهایی داره که دارم سعی در برآورده شدنشون می کنم اما میگه تو هیچ کاری نکردی. میگه باید وقتی میای خونه ی ما همه ی کارامونو بکنی، بخدا من خیلی همکاری میکنم اما اصلن کارام بچشمش نمیاد، خانواده اش خیلی اهل کنایه زدن و مسخره کردن هستن اما هیچوقت جوابشونو ندادم و خندیدم و بهشون توهین نکردم اگر هم خیلی بهم فشار اومده سکوت کردم ، اما شوهرم انتظار داره که توهینها رو محبت حساب کنم و راضی باشم حتی به خودش هم نگم که مثلا در این مورد به شخصیت خانواده ام یا خودم توهین شد. هرچی میگن برای صافکاریش میگه نه بابا اینا که منظوری ندارن یا میگه تو همش بهت بر میخوره. آخه چرا باید بهم بربخوره وقتی حرف درست و سنجیده ای بزنن. میگه تا اینا رو اصلاح نکنی ازدواج نمیکنیم. آخه چه ربطی داره شرط زندگی با منو گذاشته انجام دادن کارای مادرش. مادرش که تنها و ناتوان نیست،دختر و پسر دیگه ای هم داره .منم همیشه در حد توانم کمک کردم . اما میگه منکه ندیدم. بهش میگم چرا از اول نگفتی میگه گفتم ، اما بخدا نگفته منکه مرض نداشتم عمرم رو هدر بدم. شوهرم هنوز از در نیومده تو خواهرش با یه لیوان چایی میره جلوش اصلن نمیذارن ببینمش، بعد بلند بلند میگن زن باید برای شوهرش چای بریزه وقتی از سر کار میاد، بعد شوهرم شاکی میشه که تو به من توجه نداری،دیدی خواهرم یا مادرم چیکار کردن، تو فقط خودتو میبینی و ... بهش که میگم خوب بذارن تو بیای داخل لباساتو عوض کن تا من چایی میارم اما باز همون عادت و حرفای خودشو تکرار میکنه. خسته شدم از بس که منو بازی دادن. یعنی خدا راضیه که انقد این خانواده به من ظلم کنن. واقعا خسته شدم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط یکتا نمایش پست ها
    سلام. این ماه هجدهمی هست که عقدیم اما خمچنان شوهرم از من انتظارهایی داره که دارم سعی در برآورده شدنشون می کنم اما میگه تو هیچ کاری نکردی. میگه باید وقتی میای خونه ی ما همه ی کارامونو بکنی، بخدا من خیلی همکاری میکنم اما اصلن کارام بچشمش نمیاد، خانواده اش خیلی اهل کنایه زدن و مسخره کردن هستن اما هیچوقت جوابشونو ندادم و خندیدم و بهشون توهین نکردم اگر هم خیلی بهم فشار اومده سکوت کردم ، اما شوهرم انتظار داره که توهینها رو محبت حساب کنم و راضی باشم حتی به خودش هم نگم که مثلا در این مورد به شخصیت خانواده ام یا خودم توهین شد. هرچی میگن برای صافکاریش میگه نه بابا اینا که منظوری ندارن یا میگه تو همش بهت بر میخوره. آخه چرا باید بهم بربخوره وقتی حرف درست و سنجیده ای بزنن. میگه تا اینا رو اصلاح نکنی ازدواج نمیکنیم. آخه چه ربطی داره شرط زندگی با منو گذاشته انجام دادن کارای مادرش. مادرش که تنها و ناتوان نیست،دختر و پسر دیگه ای هم داره .منم همیشه در حد توانم کمک کردم . اما میگه منکه ندیدم. بهش میگم چرا از اول نگفتی میگه گفتم ، اما بخدا نگفته منکه مرض نداشتم عمرم رو هدر بدم. شوهرم هنوز از در نیومده تو خواهرش با یه لیوان چایی میره جلوش اصلن نمیذارن ببینمش، بعد بلند بلند میگن زن باید برای شوهرش چای بریزه وقتی از سر کار میاد، بعد شوهرم شاکی میشه که تو به من توجه نداری،دیدی خواهرم یا مادرم چیکار کردن، تو فقط خودتو میبینی و ... بهش که میگم خوب بذارن تو بیای داخل لباساتو عوض کن تا من چایی میارم اما باز همون عادت و حرفای خودشو تکرار میکنه. خسته شدم از بس که منو بازی دادن. یعنی خدا راضیه که انقد این خانواده به من ظلم کنن. واقعا خسته شدم.
    در جواب اینکه میگه وقتی میاد خونه باید بهش توجه کنید از قاعده خودش وارد بشید

    بگید که تا وقتی عروسی نکردید و وارد خانه خودتون نشدید وظیفه ای ندارید و ماله خانواده خودتون هستید... پس انتظاری نباید داشته باشه

    اگر دقت کنید میتونید از راهی که با شما وارد شده شما هم وارد بشید ... البته قصد کشیدن زندگی به لجبازی نیست

    پس قبل از هر چیزی حساسیتتون رو کاهش بدید و مثل خودشون بذله گو و شوخ بشید ...

    چون در همین کلام شوخ میتونید فشارهای کلامی و رفتاری رو کاهش بدید و بعد خیلی راحت به حساب شوخ طبعی بذارید

    و بگید که همونطور که خودش گفته رابطه راحت تری با خانواده اش شروع کردید ... پس باید چنین هنری رو یاد بگیرید

    از دایره احترام خارج نشید و تا میتونید به مادرش محبت کنید تا خیالش از اینکه پسرش همسری مناسب پیدا کرده راحت بشه

    بعد خواهید دید که مادرشوهرتون تمام قد از شما در برابر رفتار دیگران حمایت خواهد کرد
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14237
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    5
    تشکر شده 42 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    سلام
    به نظر من همون طور که خودش و خانوادش رفتار میکنن شما هم رفتار کنید

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4248
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    2
    تشکر شده 14 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    شوهرم تا الان هیچگونه مسئولیتی رو در مورد من قبول نکرده، میگه خونه پدرت هستی،حتی برای من لباس نمیخره، اما انتظار داره که تمام مسئولیتهای خانه پدرش رو من قبول کنم.
    چطور میتونم از راهی که اون وارد شده وارد بشم،اگر امکان داره یک مثال بزنید.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4248
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    2
    تشکر شده 14 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    درضمن این خانواده با دامادشون هم رابطه ای ندارند، از آغاز سعی در تغییر رفتار اطرافیانشون دارند. با ایشون هم مثل من رفتار میکردند تا اینکه اون آقا قطع رابطه کرد.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    اقا فرخ که دقیقا بهت گفتن باید چیکار کنی
    مثلا این که میگی به کنایه هاشون جواب نمیدی اشتباه خودته فکر میکنی اونا اینو میذارن به حساب شخصیت و ادبت؟؟؟نه کسایی که خودشون کنایه زدن براشون تفریحه مطمئن باش کنایه رو بی ادبی نمیدونن پس توروهم مودب فرض نمیکنن فکر میکنن مثلا نمیتونی از خودت دفاع کنی بعدشم تا بشه اذیتت میکنن
    ازین به بعد حتما جواب کنایه هاو شوخیای بدشونو بده
    باهاشون دقیقا مثل خودشون رفتار کن تو کاراشون دقیق شو ببین رو چیا حساسن وقتی اذیتت میکنن توام از نقطه ضعفاشون استفاده کن البته حواست باشه زیاده روی نکنی
    همیشه شوخیای تو مخیشونو تلافی کن مثلا وقتی خواهرش چایی میبره و اینا توام با خنده بگو اگه خواهرای عزیز کرده فرصت بدن چاییم میبرم واسه شوهر جونم
    باید تا میتونی از سیاستای زنونه ی خودت استفاده کنی اینم فراموش نکن که زبون مادر شوهرو خواهر شوهرتو خوب میفهمی چون اونام مثل تو زنن پس از حسای زنونت کمک بگیر
    درمورد کارای مادرشم کوتاه نیا یه مدت به کل کاراشو نکن بگو وظیفه ی من نیست اگه ببینم لازمه خودم انجام میدم از تهدیداشم نترس همونطوری که تو دوس داری این زندگیو حفظ کنی اونم میخاد مطمئن باش بعدشم بهت لطف نمیکنه که میخاد شوهرت شه ها باید خیلیم ناز بکشه اگه تهدید کرد توام تهدیدش کن کاری نداره که...
    فکر کنم این خونواده هم از ادمای ضعیف بدشون میاد هم اینکه ازشون سواستفاده میکنن به خاطر همین تو که جلوشون ضعف نشون دادیو داره اینطوری اذیت میکنن
    اگه میخای با این خونواده زندگی کنی به کل باید این خوب بودناتو کنار بذاری بشی یکی مثل خودشون الیته فقط تو برخورد باخودشون
    اگه نمیتونی بدون زندگی با اون مرد تا اخرش برات سخته بهتره زودتر یه فکری به حالش بکنی

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4248
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    2
    تشکر شده 14 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کسی راهی به ذهنش میرسه؟؟؟

    از راهنمایی های خوبتون ممنونم.

  9. کاربران زیر از یکتا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چیکار کنیم که بهمون خیانت نشه؟؟؟
    توسط sarinaR در انجمن خیانت
    پاسخ: 56
    آخرين نوشته: 07-19-2023, 08:35 PM
  2. سردرگمی در امیال مختلف
    توسط BITASALEHI در انجمن بلوغ
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 03-19-2016, 11:27 PM
  3. تاریخچه شهرها و فرهنگ ؟؟؟ 22
    توسط احمد یوسفی در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 47
    آخرين نوشته: 03-06-2015, 11:02 AM
  4. بلاتکلیفی رابطه با دوست پسر
    توسط aydan7 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 06-07-2014, 05:00 PM
  5. پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-08-2014, 09:08 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد