نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

1397
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26427
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

    سلام
    من هشت ماهه عقد کردم و چهار ماهه بعد از یه دعوای مفصل با همسرم رفتیم زیر یه سقف
    من 26 ساله و کارمند و فوق لیسانسم و اونم 28 سالشه و فوق لیسانش و کارمنده
    همسر من تا حدود شش ماه قبل از آشنایی و عقدمون روابط زیادی با دخترها داشته و تو همه ی رابطه هاش رابطه ی جنسی داشته .سه موردشون رابطه ی جنسی کامل داشته
    مدت دو سال با یه خانم مطلقه دوست بوده و خودش میگه دوست عادی بودیم و بعد ایشون هر وقت نیاز جنسی داشتن اون خانم رفع میکردن و خودشون هم هر وقت اون خانم نیاز داشتن رفع میکردن تا زمانی که همسرم با یه دختری دوست میشه و اون خانم باهاشون قطع رابطه میکنه و به گفته ی همسرم بعد از شروع دوستیش با دوست دختر جدیدش دیگه وقتی ب اون خانم مطلقه زنگ میزده فحشش میداده و خلاصه رابطه شون تموم میشه و فقط هرازچندگاهی اون خانم زنگ میزده به همسرم یا همسرم بهش زنگ میزده که با فحش میگذشته و تموم
    تا زمانی که با دوست دخترش به هم میزنه و مجددا اون خانم مطلقه بهش زنگ میزنه و داشته فحش میداده که همسرم باهاش مهربون برخورد میکنه و میگه به هم زدم و دوباره میره با اون خانم .میشن دوست دختر دوست پسر مدت سه ماهم با هم زندگی میکنن
    تا یه شب همسرم میفهمه اون خانم بهش خیانت کرده و به هم میزنن
    اون خانم میره شهرشون بعد دو ماه زنگ میزنه به همسرم ک تنهام و شب بیا پیشم و همسر منم میره و تا صبح ************ و... بعدشم اون خانم تو گوشی همسرم پی ام هاش با بقیه رو میخونه و صبح ک همسرم برمیگرده سرکارش باز ب خانمه زنگ میزنه تا خانمه فشش میده و میگه گمشو و رابطه شون تموم میشه
    به من گفته ازون رابطه حدود یک سال میگذره
    طی مدت نامزدیمون هم دوسه بار اون خانم و دوست پسر اون خانم به همسرم زنگ میزدن و پی ام میدادن که هر بار همسرم بی جواب میذاشت یا میگفت دست از سرم بردارین
    به بارم اون خانم به همسرم اس داد که ازدواج کردی؟ و کلی منو نفرین کرد l
    خدا میدونه اینا رو مینویسم دارم اشک میریزم به قدری که خط به خطش برام آزار دهنده اس
    به جز این خانم پنج تا دوست دختر جدی دیگه هم داشته که با همه هم ************ داشته .سه مورد ************ کامل(البته هر سه مورد خانم بودن از قبل و دختر نبودن) و ما بقی رابطه ی مقعدی
    همه ی دوست دخترهاش هم بعد از دوستی و تموم شدن رابطه اگر نیاز جنسی داشتن زنگ میزدن بهش و ایشون هم پا میداده
    یکیشون حدود دو سال بعد از تموم شدن دوستیش از آمریکا برگشته بوده ایران و شب آخر به همسرم زنگ میزنه که ببرتش فرودگاه ,میرن فرودگاه از پرواز جا میمونه و میره خونه ی همسرم و تا صبح ************ l(( بعد صبح میره دنبال بلیط و شب بعدش برمیگرده آمریکا
    ببخشید نوشته هام خیلی درهمه .به شدت تحت فشارم وقتی در این مورد مینویسم و حرف میزنم و تمام مدت اشک میریزم
    همه ی این ها در شرایطیه که من قبل از همسرم هیچ رابطه ای نداشتم.هیچی!
    این جزییاتم قبل از نامزدی ب من نگفت –بعد عقد ک کنکاش کردم تو وسیله هاش مجبور شد بهم بگه
    وقتی اومد خواستگاریم گفت بابت گذشته اش پشیمونه .توبه کرده و میخواد زندگی درست حسابی داشته باشه .گفت الان فهمیده که یه خونه ی گرم و آروم و یه دختر که عاشقشه می ارزه به هزار تا تو آغوش هرزه ها ارضا شدن و.....
    من هم قبول کردم فکر نمیکردم با مرور زمان بیشتر شدن وابستگی و علاقه ام انقد گشدته برام آزار دهنده بشه
    الان هر چند وقت یه بار سر اون مسائل دعوا راه میندازم
    یک ثانیه فکر و خیالم آروم نیست
    تا چند ساعت غیبش میزنه و میره دنبال کاراش یاد روابطش و... میفتم یاد اینکه با دخترای دیگه.....و گریه میکنم
    آدم مخفی کاری هم هست-دروغ نمیگه ولی بعد از گفتن گذشته اش و دعواهای من الان دو بار پیش اومده که به من موضوعات مختلفیو نگفته و خودم فهمیدم
    بعدش میگه میترسیدم بگم دعوا راه بندازی
    البته فقط دوبارشو فهمیدم و مطمعنم موضوعات بیشتری هم بوده
    مثلا همون دوران عقد یه بار زنگ زد گفت خواهرم گفته فلان دخترها از همسر فعلیت خیلی بهترن کاش اونارو میگرفتی و منم بهش گفتم خب دیر نشده برو بگیر و گفت برو بابا و خندید
    بعد شبش بهش گفتم اگر من برات بهترینم چرا وقتی خواهرت گفته فلان دخترها نگفتی نه و گفتی عه مگه چ جورین؟؟؟ گفت همین جوری از رو کنجکاوی و بعدم کلی دعوام کرد که تو منظورت اینه که من هرزه ام و دارم بازیت میدم و....
    این ماجرا گشذت تا سه روز بعدش بیرون قرار داشتیم.تو کافی شاپ رفت بیرون با تلفن حرف بزنه من اون یکی گوشیش که تلگرام روشه رو برداشتم چک کردم و رفتم تو چتش با خواهرش و دیدم بله چه خبره!!!!! خواهره براش عکس کلی دختر فرستاده بود ک اینا از خداشونه باتو ازدواج کنن و باهات باشن و اینم در مورد دونه دونه شون نظر داده بود بعد عکس خودشم داده بود به خواهرش بده به دخترای دوستش و.. ک نظرشونو بگن
    اصلا دنیا رو سرم خراب شد
    همون شب نامزدیمو به هم زدم و فرداش دادخواست دادم .سه روز بعد هم برای پیگیری طلاق اومدن با خانوادش ک تا دیدمش و دو کلمه حرف زدیم باز دلم نرم شد و گفت فقط از رو کنجکاوی بوده که نظر بقیه رو در مورد خودم بدونم و منم با اینکه میدونستم دروغ محضه الکی باور کردم l
    بعد ازون کاری نکرد تا همین هفته گذشته یه دختری تو ادلیستش بود گفتم آنفرندش کن گفت نمیکنم گفتم چرا؟گفت طرفدار آهنگای مورد علاقه ی منه و پیجش جالبه
    چند روز پیش یهو دیدم دختره یه آهنگیو شیر کرده و رو پیج همسرمم گذاشه و از همسرم تشکر کرده ک این آهنگو بهش پیشنهاد داده
    بعد دعوامون شد گفتم باهاش چت کردی؟؟ گفت آره فقط دو تا لینک فرستادم .بعد چتو باز کردم دیدم دوتا لینک و چار پنج تا پی ام بوده در همون مورد .دختره قلب اینا هم برا همسرم گذاشته بود ک همسرم جواب نداده بود
    بهش گفتم چرا بهم نگفتی ؟؟؟؟ تو ک گفتی همه چتا و همه چیو بهت میگم گفت میگفتم شر را مینداختی و خبری نبوده ک بگم و....
    یه بار هم تو داشت سرم غر میزد که تو رابطه ی جنسی چرا کارهایی ک اون میخواد رو انجام نمیدم (من چون تجربه ی اولمه اصلا به اندازه ی همسرم مهارت ندارم و واقعا نمیتونم ) بعد من گفتم خب دارم سعی میکنم یاد بگیرم دیگه
    گفت تو عاشفم نیستی دخترا وقتی عاشق میشن همه کاری برای عشقشون میکنن .من گفتم اونا ک میگی هرزه بودن ک ماهر بودن من اولین تجربه مه و نمیتونم مثله یه هرزه باشم
    گفت ای حرفا همش مزخرفه مثلا فلان دوست دخترم به خاطر عشق ب من فلان کارو کرد یا فلان دوست دخترم فلان کارو کرد و..
    ک وقتی گفت دنیا رو سرم خراب شد
    بهش گفتم لیاقتت همون آشغالان ک همزمان و قبل تو با صد نفرن .داشتم میرفتم خونه بابام ک اومد التماس کرد گفت بمون و غلط کردم و شوخی بود حرفام و.....
    خیلی زندگی سخت شده برام .همش استرس.همش ذهن خوانی ک الان تو فکرش ب چی فکر میکنه و.....
    در ضمن همسرم با یه خانم متاهل که ساکن خارج از ایرانن هم قبلا دوست بوده و روزی چار پنج ساعت تلفنی حرف میزدن ک از همون شروع آشنایی مون رابطه شونو قطع کردن ولی اون خانم ول نمیکنه .گه گاهی یه کارای میکنه که زندگیمو به هم بریزه و شک بندازه تو دلم والانم یه هفتس هی میناله از دلتنگی و پیغام پسغام میفرسته و همسرمم به من میگه خیالت راحت محلش نمیذارم ولی دلم آَشوبه
    چه خاکی تو سرم بریزمl((

    ایشون وقتی اومدن خواستگاری فقط از این گفتند که دخترایی زیادی تو زندگیشون بوده و دیگه نمیخواد مثه سابق باشه و میخواد زندگی آرومی داشته باشه و....منم قبول کردم
    یه مدت بعد نامزدیمون حدود دو هفته بعدش اون خانم متاهل ک خارج از ایرانن و دوست همسرم بودن (حدود چهار سال با همسرم دوست بودن ) از طریق یکی از دوستام کلی حرف در مورد گذشته ی همسرم به گوش من رسوندن که من به شدت به هم ریختم تا مرز تموم کردن نامزدی پیش رفتم که همسرم ناچار شد همه چی رو با جزییات بگه و توضیح بده که من آروم شم و گفت اصلا مایل نبودم در این مورد حرف بزنم ولی چاره ای برام نذاشتی
    بعد یه مدت هم خیلی حساس شده بودم هی میرفتم تو شبکه های اجتماعی دنبال اسم و پروفایل دوست دخترای سابقش .تو صفحه فیس بوکش هی کامنت بازی های قدیمیش با دوست دخترای سابقشو میخوندم و هر دفعه دعوا را میفتاد و مجبور میشد توضیح بده البته دروغ خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ لی زیاد گفته در مورد گذشتش و جزییات روابطشو تقریبا همه رو دروغ گفته .اینکه در چه حد بوده و عاشقشون بوده و چند بار خیانت دیده بخشیده و همه چی
    در مورد اون خانم مطلقهه به من گفت فقط یه پارتنر بوده ک تو پستاش تو فیس بوک دیدم هم خونه بودن و حتی ی بار علنا خیانتشو دیده ولی خانمه گریه کرده گفته تو نبودی و نیاز داشتم و اینم بهش حق داده و مونده و این خیانت چند بار دیگه تکرار شده تا جدا شدن در صورتی که همسرم ب من گفت ی بار متوجه خیانتش شدم تموم کردیم تا زمانی ک بهم زنگ زد و برای ************ رفتم پیشش
    اونم قبلا به من گفت ساعت یازده شب بهم زنگ زده گفته تنهام بیام منم رفتم و ************ کردیم و من خوابیدم و اون تا صبح بوسیدتم بعد من صبح بیدار شدم بوسیدمش و رفتم !ولی این بار که داشت میگفت میگفت نمیخواستم برم دوستم گیر داد که برو حیفه و رفتم و دعوا کردیم و اومدم !
    حالم داره از زندگیم به هم میخوره
    تروخدا یکی به دادم برسه
    چند وقت پیش بهش گفتم تو انقد رذل و پستی که من حتی میترسم باردار شم و ب خاطر شرایط حاملگیم یهو یکی از قبلیا زنگ بزنن بگن بیا و بری برای ************! سرم کلی داد زد گفت اون موقع من تعهد نداشتم و تنها بودم و بس کن و.......
    تروخدا یکی کمکم کنه زندگی برام جهنم شده
    راستی عکس و فیلم دخترای قبلی رو هنوز داره .به من نمیگه فقط ولی مطمعنم داره .دو تاشون موقع ************ از ************شون فیلم هم گرفتن که همونام هنور داره .عکسای سکشون و... رو داره و وقتی میگم پاک کن میگه نمیکنم بحث نکن خودتو خسته نکن
    کاش بمیرم .آخه این چه خریتی بود کردم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : گذشته ی همسرم و ارتباطش با دختراو خانم های مختلف در گذشته و پنهان کاری های الانش آرام

    میشه بپرسم شما چطوری با ایشون اشنا شدین؟
    تحقیقات نکردین قبل از ازدواج؟
    با دیدن اینهمه خیانت چطور راضی شدین باهاشون ازدواج کنین؟
    همسر شما شرکای جنسی زیادی داشته و این میتونه مشکل ساز باشه. حتی ممکنه ناقل بیماری های خطرناکی باشه. قبل از ازدواج ازمایش ایدز و هپاتیت دادین؟

    با کارهایی که همسرتون انجام میدن، مشخصه هنوز کاملا از زندگی مجردی جدا نشدن.
    اگه این رفتارهاشون همچنان ادامه داره، در قدم اول باید علتشو بفهمین. البته ظاهرا رفتارهاشون حالت بیمارگونه پیدا کرده جوری که اگه خودش هم بخواد نمیتونه جلوی خودشو بگیره.
    بهتره حتما به یه روانشناس مراجعه کنن تا علت رفتارهاشون مشخص بشه.
    اگه قابل درمان باشه، میتونین امیدوار باشین با بهبود حالش، زندگی تون بهتر بشه ولی این رو باید روانشناس تعیین کنه.

    زندگی در چنین شرایطی واقعا سخته و سرانجام تحمل تون تموم میشه. پس بهتره زودتر همسرتونو راضی کنین با پزشک صحبت کنه و رفتارهای بیمارگونه شو کنار بذاره.

  3. 2 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : گذشته ی همسرم و ارتباطش با دختراو خانم های مختلف در گذشته و پنهان کاری های الانش آرام

    عزيزم دلتو به چيه ايشون خوش كردي ؟ميخاي تا اخر عمر عذاب بكشي
    كاش همون اول راه كه تصميم به جدايي گرفته بودي جدا ميشدي
    انگار اين آقا تمايلي به اصلاح شدن نداره

  5. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گذشته ی همسرم و ارتباطش با دختراو خانم های مختلف در گذشته و پنهان کاری های الانش آرام

    خانوم ،خودت به اتیش ننداز،کسی که هرزه و زناکار بوده به درد زندگی نمی خوره،توبه اشم معلومه .

    فقط این می تونم بگم دخترای که میگن گذشته مهم نیست یکم بیشتر فکر کنند،شما از ظاهر معلومه که روابط نامشروع نداشتی ولی اشتباه کردی که حاظر شدی زن همچنین کسی بشی.....

  7. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25019
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    190
    تشکر شده 199 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : گذشته ی همسرم و ارتباطش با دختراو خانم های مختلف در گذشته و پنهان کاری های الانش آرام

    به به ... این آقا مگه چه قدر نیاز جنسی داشته که با هزار نفر بوده؟؟؟؟
    با هزار نفر بوده شما اصلا نباید حاظر به ازدواج با چنین فردی می شدید . درسته همه می گن گذشته رو باید نادیده گرفت ولی نه دیگه در این حد اینو اصلا نادیده نمیشه گرفت . ولی شما هم نمی تونی همش تو فکرو شک به شوهرت باشی (هر چند دیگه شک نیست و یقین که الانم با هزار نفر در ارتباطه) . به نظر بنده یه لحظه هم مکس نکن و سریع درخواست طلاق بده چون این توصیف هایی که شما کردی از شوهرتون احتمال اینکه به راه راست برگرده تقریبا صفره ...

    حالا بازم دوستان بیان و بگن که گذشته رو باید نادیده گرفت [replacer_img][replacer_img][replacer_img]
    امضای ایشان
    ... من از اینکه تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم ...

    ... یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه میمیرم ..

    ... تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم ...

    ... یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم ...

    ... یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته ...

    ... خدارو شکر خوشبختی چقد این گفتنش سخته ...

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : گذشته ی همسرم و ارتباطش با دختراو خانم های مختلف در گذشته و پنهان کاری های الانش آرام

    نقل قول نوشته اصلی توسط haaasaaa نمایش پست ها
    به به ... این آقا مگه چه قدر نیاز جنسی داشته که با هزار نفر بوده؟؟؟؟
    با هزار نفر بوده شما اصلا نباید حاظر به ازدواج با چنین فردی می شدید . درسته همه می گن گذشته رو باید نادیده گرفت ولی نه دیگه در این حد اینو اصلا نادیده نمیشه گرفت . ولی شما هم نمی تونی همش تو فکرو شک به شوهرت باشی (هر چند دیگه شک نیست و یقین که الانم با هزار نفر در ارتباطه) . به نظر بنده یه لحظه هم مکس نکن و سریع درخواست طلاق بده چون این توصیف هایی که شما کردی از شوهرتون احتمال اینکه به راه راست برگرده تقریبا صفره ...

    حالا بازم دوستان بیان و بگن که گذشته رو باید نادیده گرفت [replacer_img][replacer_img][replacer_img]



    این مسیله ؛مسیله گزشته و مهم بودن و یا عدم اهمیت اون در دیدگاه افراد نیست !

    این مسیله یک مسیله شخصیتی هست که با وجود چنین شخصیتی ؛در گزشته تن به هر رابطه ای دادند .
    اینجا "شخصیت" غیر قابل تغییری مطرحه که دارای اختلالات فراوانه و هیچ امیدی به اصلاحش ؛خصوصا از طرف و کمک همسرش نیست.
    چنین شخصیت های مسمومی باعث مسموم شدن شریک زندگیشون هم خواهند شد ..با مکانیزم دفاعی "جبران"

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

    نقل قول نوشته اصلی توسط sa ma نمایش پست ها
    چند وقت پیش بهش گفتم تو انقد رذل و پستی که من حتی میترسم باردار شم و ب خاطر شرایط حاملگیم یهو یکی از قبلیا زنگ بزنن بگن بیا و بری برای ************! سرم کلی داد زد گفت اون موقع من تعهد نداشتم و تنها بودم و بس کن و.......
    تروخدا یکی کمکم کنه زندگی برام جهنم شده
    راستی عکس و فیلم دخترای قبلی رو هنوز داره .به من نمیگه فقط ولی مطمعنم داره .دو تاشون موقع ************ از ************شون فیلم هم گرفتن که همونام هنور داره .عکسای سکشون و... رو داره و وقتی میگم پاک کن میگه نمیکنم بحث نکن خودتو خسته نکن
    کاش بمیرم .آخه این چه خریتی بود کردم

    دوست عزیز در کنار این همه توضیح شما چه انتظاری از این زندگی دارید ؟

    شما میخوایت چیکار کنید ؟ شما یا با این رفتار همسرتون میتونید کنار بیایت و یا براتون غیرقابل تحمله ؟

    هیچ کسی جز شما نمیدونه آیا امیدی به آرامش در این زندگی هست یا خیر؟
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

    سلام

    چرا گذاشتی همسرت همه این حرفها و جزییات را بهت بگه؟

    هم خودت عذاب بکشی و هم اون روش اینقدر به شما باز بشه که راحت رفتارها و کارهات را با اونها مقایسه کنه؟

    باید برید م
    شاوره
    باید ذره ذره این همه خرابی را درست کنی
    همسرت باید یاد بگیره که شما دوست دخترش و خانم ... نیستی که راحت از قبلیها و ... با شما حرف بزنه
    یه سری حرمتها و ملاحظات را باید یاد بگیره

    ازش سوال نکن
    نذار بیشتر روش باز بشه
    بگو فقط مشاوره......
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  12. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

    پورن استار نیست همسرتون ؟

    دوست عزیز همین که موقع خواستگاری گفته قبل ازدواج با دخترای زیادی بوده منظورشو رسونده دیگه ، شما واسه چی قبول کردی ؟ شما استقلال مالی دارید ، اگه بتونید جدا بشید مشکل زیادی براتون پیش نمیاد ، چه بسا ممکنه بسیار هم آروم بشید از لحاظ روانی .

    خوشبین ترین مشاور ها هم فکر نکنم نظر مثبتی راجع به این رابطه داشته باشن . زندگی خودتونه ، الکی هدرش ندید .
    ویرایش توسط ehsan1966 : 02-07-2016 در ساعت 11:47 PM

  14. 2 کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

    متاسفانه جدایی و طلاق رو برای همچین افرادی گذاشتن کسانی که تو این راهها می افتن امیدی به بازگشتشون نیست دست خودشون نیست زیاده طلب هستند حالا چه زن چه مرد فرقی نمی کنه از هر دو مورد فراوان تو جامعه دیدیم.
    اینجوری فقط خودت رو عذاب می دی . با شک و تردید نمی شه زندگی کرد عوض اینکه الان که جوونی لذت دنیا رو ببری و کلی خوش بگذرونی داری هر روز به خودت عذاب می دی برای یه عشق واهی که خودتم می دونی سرانجامی نداره چون این آدم بیمار جنسیه.

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : گذشته همسرم و ارتباطش با دخترا

    نقل قول نوشته اصلی توسط sa ma نمایش پست ها
    سلام
    من هشت ماهه عقد کردم و چهار ماهه بعد از یه دعوای مفصل با همسرم رفتیم زیر یه سقف
    من 26 ساله و کارمند و فوق لیسانسم و اونم 28 سالشه و فوق لیسانش و کارمنده
    همسر من تا حدود شش ماه قبل از آشنایی و عقدمون روابط زیادی با دخترها داشته و تو همه ی رابطه هاش رابطه ی جنسی داشته .سه موردشون رابطه ی جنسی کامل داشته
    مدت دو سال با یه خانم مطلقه دوست بوده و خودش میگه دوست عادی بودیم و بعد ایشون هر وقت نیاز جنسی داشتن اون خانم رفع میکردن و خودشون هم هر وقت اون خانم نیاز داشتن رفع میکردن تا زمانی که همسرم با یه دختری دوست میشه و اون خانم باهاشون قطع رابطه میکنه و به گفته ی همسرم بعد از شروع دوستیش با دوست دختر جدیدش دیگه وقتی ب اون خانم مطلقه زنگ میزده فحشش میداده و خلاصه رابطه شون تموم میشه و فقط هرازچندگاهی اون خانم زنگ میزده به همسرم یا همسرم بهش زنگ میزده که با فحش میگذشته و تموم
    تا زمانی که با دوست دخترش به هم میزنه و مجددا اون خانم مطلقه بهش زنگ میزنه و داشته فحش میداده که همسرم باهاش مهربون برخورد میکنه و میگه به هم زدم و دوباره میره با اون خانم .میشن دوست دختر دوست پسر مدت سه ماهم با هم زندگی میکنن
    تا یه شب همسرم میفهمه اون خانم بهش خیانت کرده و به هم میزنن
    اون خانم میره شهرشون بعد دو ماه زنگ میزنه به همسرم ک تنهام و شب بیا پیشم و همسر منم میره و تا صبح ************ و... بعدشم اون خانم تو گوشی همسرم پی ام هاش با بقیه رو میخونه و صبح ک همسرم برمیگرده سرکارش باز ب خانمه زنگ میزنه تا خانمه فشش میده و میگه گمشو و رابطه شون تموم میشه
    به من گفته ازون رابطه حدود یک سال میگذره
    طی مدت نامزدیمون هم دوسه بار اون خانم و دوست پسر اون خانم به همسرم زنگ میزدن و پی ام میدادن که هر بار همسرم بی جواب میذاشت یا میگفت دست از سرم بردارین
    به بارم اون خانم به همسرم اس داد که ازدواج کردی؟ و کلی منو نفرین کرد l
    خدا میدونه اینا رو مینویسم دارم اشک میریزم به قدری که خط به خطش برام آزار دهنده اس
    به جز این خانم پنج تا دوست دختر جدی دیگه هم داشته که با همه هم ************ داشته .سه مورد ************ کامل(البته هر سه مورد خانم بودن از قبل و دختر نبودن) و ما بقی رابطه ی مقعدی
    همه ی دوست دخترهاش هم بعد از دوستی و تموم شدن رابطه اگر نیاز جنسی داشتن زنگ میزدن بهش و ایشون هم پا میداده
    یکیشون حدود دو سال بعد از تموم شدن دوستیش از آمریکا برگشته بوده ایران و شب آخر به همسرم زنگ میزنه که ببرتش فرودگاه ,میرن فرودگاه از پرواز جا میمونه و میره خونه ی همسرم و تا صبح ************ l(( بعد صبح میره دنبال بلیط و شب بعدش برمیگرده آمریکا
    ببخشید نوشته هام خیلی درهمه .به شدت تحت فشارم وقتی در این مورد مینویسم و حرف میزنم و تمام مدت اشک میریزم
    همه ی این ها در شرایطیه که من قبل از همسرم هیچ رابطه ای نداشتم.هیچی!
    این جزییاتم قبل از نامزدی ب من نگفت –بعد عقد ک کنکاش کردم تو وسیله هاش مجبور شد بهم بگه
    وقتی اومد خواستگاریم گفت بابت گذشته اش پشیمونه .توبه کرده و میخواد زندگی درست حسابی داشته باشه .گفت الان فهمیده که یه خونه ی گرم و آروم و یه دختر که عاشقشه می ارزه به هزار تا تو آغوش هرزه ها ارضا شدن و.....
    من هم قبول کردم فکر نمیکردم با مرور زمان بیشتر شدن وابستگی و علاقه ام انقد گشدته برام آزار دهنده بشه
    الان هر چند وقت یه بار سر اون مسائل دعوا راه میندازم
    یک ثانیه فکر و خیالم آروم نیست
    تا چند ساعت غیبش میزنه و میره دنبال کاراش یاد روابطش و... میفتم یاد اینکه با دخترای دیگه.....و گریه میکنم
    آدم مخفی کاری هم هست-دروغ نمیگه ولی بعد از گفتن گذشته اش و دعواهای من الان دو بار پیش اومده که به من موضوعات مختلفیو نگفته و خودم فهمیدم
    بعدش میگه میترسیدم بگم دعوا راه بندازی
    البته فقط دوبارشو فهمیدم و مطمعنم موضوعات بیشتری هم بوده
    مثلا همون دوران عقد یه بار زنگ زد گفت خواهرم گفته فلان دخترها از همسر فعلیت خیلی بهترن کاش اونارو میگرفتی و منم بهش گفتم خب دیر نشده برو بگیر و گفت برو بابا و خندید
    بعد شبش بهش گفتم اگر من برات بهترینم چرا وقتی خواهرت گفته فلان دخترها نگفتی نه و گفتی عه مگه چ جورین؟؟؟ گفت همین جوری از رو کنجکاوی و بعدم کلی دعوام کرد که تو منظورت اینه که من هرزه ام و دارم بازیت میدم و....
    این ماجرا گشذت تا سه روز بعدش بیرون قرار داشتیم.تو کافی شاپ رفت بیرون با تلفن حرف بزنه من اون یکی گوشیش که تلگرام روشه رو برداشتم چک کردم و رفتم تو چتش با خواهرش و دیدم بله چه خبره!!!!! خواهره براش عکس کلی دختر فرستاده بود ک اینا از خداشونه باتو ازدواج کنن و باهات باشن و اینم در مورد دونه دونه شون نظر داده بود بعد عکس خودشم داده بود به خواهرش بده به دخترای دوستش و.. ک نظرشونو بگن
    اصلا دنیا رو سرم خراب شد
    همون شب نامزدیمو به هم زدم و فرداش دادخواست دادم .سه روز بعد هم برای پیگیری طلاق اومدن با خانوادش ک تا دیدمش و دو کلمه حرف زدیم باز دلم نرم شد و گفت فقط از رو کنجکاوی بوده که نظر بقیه رو در مورد خودم بدونم و منم با اینکه میدونستم دروغ محضه الکی باور کردم l
    بعد ازون کاری نکرد تا همین هفته گذشته یه دختری تو ادلیستش بود گفتم آنفرندش کن گفت نمیکنم گفتم چرا؟گفت طرفدار آهنگای مورد علاقه ی منه و پیجش جالبه
    چند روز پیش یهو دیدم دختره یه آهنگیو شیر کرده و رو پیج همسرمم گذاشه و از همسرم تشکر کرده ک این آهنگو بهش پیشنهاد داده
    بعد دعوامون شد گفتم باهاش چت کردی؟؟ گفت آره فقط دو تا لینک فرستادم .بعد چتو باز کردم دیدم دوتا لینک و چار پنج تا پی ام بوده در همون مورد .دختره قلب اینا هم برا همسرم گذاشته بود ک همسرم جواب نداده بود
    بهش گفتم چرا بهم نگفتی ؟؟؟؟ تو ک گفتی همه چتا و همه چیو بهت میگم گفت میگفتم شر را مینداختی و خبری نبوده ک بگم و....
    یه بار هم تو داشت سرم غر میزد که تو رابطه ی جنسی چرا کارهایی ک اون میخواد رو انجام نمیدم (من چون تجربه ی اولمه اصلا به اندازه ی همسرم مهارت ندارم و واقعا نمیتونم ) بعد من گفتم خب دارم سعی میکنم یاد بگیرم دیگه
    گفت تو عاشفم نیستی دخترا وقتی عاشق میشن همه کاری برای عشقشون میکنن .من گفتم اونا ک میگی هرزه بودن ک ماهر بودن من اولین تجربه مه و نمیتونم مثله یه هرزه باشم
    گفت ای حرفا همش مزخرفه مثلا فلان دوست دخترم به خاطر عشق ب من فلان کارو کرد یا فلان دوست دخترم فلان کارو کرد و..
    ک وقتی گفت دنیا رو سرم خراب شد
    بهش گفتم لیاقتت همون آشغالان ک همزمان و قبل تو با صد نفرن .داشتم میرفتم خونه بابام ک اومد التماس کرد گفت بمون و غلط کردم و شوخی بود حرفام و.....
    خیلی زندگی سخت شده برام .همش استرس.همش ذهن خوانی ک الان تو فکرش ب چی فکر میکنه و.....
    در ضمن همسرم با یه خانم متاهل که ساکن خارج از ایرانن هم قبلا دوست بوده و روزی چار پنج ساعت تلفنی حرف میزدن ک از همون شروع آشنایی مون رابطه شونو قطع کردن ولی اون خانم ول نمیکنه .گه گاهی یه کارای میکنه که زندگیمو به هم بریزه و شک بندازه تو دلم والانم یه هفتس هی میناله از دلتنگی و پیغام پسغام میفرسته و همسرمم به من میگه خیالت راحت محلش نمیذارم ولی دلم آَشوبه
    چه خاکی تو سرم بریزمl((

    ایشون وقتی اومدن خواستگاری فقط از این گفتند که دخترایی زیادی تو زندگیشون بوده و دیگه نمیخواد مثه سابق باشه و میخواد زندگی آرومی داشته باشه و....منم قبول کردم
    یه مدت بعد نامزدیمون حدود دو هفته بعدش اون خانم متاهل ک خارج از ایرانن و دوست همسرم بودن (حدود چهار سال با همسرم دوست بودن ) از طریق یکی از دوستام کلی حرف در مورد گذشته ی همسرم به گوش من رسوندن که من به شدت به هم ریختم تا مرز تموم کردن نامزدی پیش رفتم که همسرم ناچار شد همه چی رو با جزییات بگه و توضیح بده که من آروم شم و گفت اصلا مایل نبودم در این مورد حرف بزنم ولی چاره ای برام نذاشتی
    بعد یه مدت هم خیلی حساس شده بودم هی میرفتم تو شبکه های اجتماعی دنبال اسم و پروفایل دوست دخترای سابقش .تو صفحه فیس بوکش هی کامنت بازی های قدیمیش با دوست دخترای سابقشو میخوندم و هر دفعه دعوا را میفتاد و مجبور میشد توضیح بده البته دروغ خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ لی زیاد گفته در مورد گذشتش و جزییات روابطشو تقریبا همه رو دروغ گفته .اینکه در چه حد بوده و عاشقشون بوده و چند بار خیانت دیده بخشیده و همه چی
    در مورد اون خانم مطلقهه به من گفت فقط یه پارتنر بوده ک تو پستاش تو فیس بوک دیدم هم خونه بودن و حتی ی بار علنا خیانتشو دیده ولی خانمه گریه کرده گفته تو نبودی و نیاز داشتم و اینم بهش حق داده و مونده و این خیانت چند بار دیگه تکرار شده تا جدا شدن در صورتی که همسرم ب من گفت ی بار متوجه خیانتش شدم تموم کردیم تا زمانی ک بهم زنگ زد و برای ************ رفتم پیشش
    اونم قبلا به من گفت ساعت یازده شب بهم زنگ زده گفته تنهام بیام منم رفتم و ************ کردیم و من خوابیدم و اون تا صبح بوسیدتم بعد من صبح بیدار شدم بوسیدمش و رفتم !ولی این بار که داشت میگفت میگفت نمیخواستم برم دوستم گیر داد که برو حیفه و رفتم و دعوا کردیم و اومدم !
    حالم داره از زندگیم به هم میخوره
    تروخدا یکی به دادم برسه
    چند وقت پیش بهش گفتم تو انقد رذل و پستی که من حتی میترسم باردار شم و ب خاطر شرایط حاملگیم یهو یکی از قبلیا زنگ بزنن بگن بیا و بری برای ************! سرم کلی داد زد گفت اون موقع من تعهد نداشتم و تنها بودم و بس کن و.......
    تروخدا یکی کمکم کنه زندگی برام جهنم شده
    راستی عکس و فیلم دخترای قبلی رو هنوز داره .به من نمیگه فقط ولی مطمعنم داره .دو تاشون موقع ************ از ************شون فیلم هم گرفتن که همونام هنور داره .عکسای سکشون و... رو داره و وقتی میگم پاک کن میگه نمیکنم بحث نکن خودتو خسته نکن
    کاش بمیرم .آخه این چه خریتی بود کردم

    سلام

    متاسفم از آنچه که خواندم عزیز اگر گزارش شما درست باشه مقصر خود شمائید میدانید چرا:

    نادانی-کم دانی- بی عقلی!!!! بدتون نیاد ولی حقیقته یک خانم 26 ساله دارای مدرک فوق لیسانس و کارمند و یک همچین ازدواجی!!!!!!؟؟؟

    ببینید گلم من همیشه گفتم یک اطلاعات کلی راجب گذشته(رایطه با جنس مخالف) طرف مقابل در قبل از ازدواج باید گرفت ولی حتما نباید وارد جزئیات شد(که شما شدید)!!!؟؟

    حالا همانها داره از شما یک شخصت (پارانوئید) شکاک میسازه که با این سرعتی که دارید پیش میرید چیزی غیر از یک خل و چل از شما باقی نخواهد ماند!!!؟؟؟!!!؟؟

    همسر شما هم یک بیمارند و احتمالا به مقدار زیاد تخیلی!!!!

    کوتاه سخن:

    به هیچ وجه فعلا حداقل تا 5-6 سال بچه دار نشید(بچه حلال هیچ مشکلی نیست).

    استقلال مالیتون رو داشته باشید بخصوص شغل و کارتون رو.

    هر دو با هم بهتره ولی اگر تنها هم شد به یکی از همکاران مشاور(خانم) رجوع کنید جهت مشاوره


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد