ترس وحشناک خیانت

باسلام مهدی هستم 31ساله وچند روزی هست بااین سایت واین گروه مشاوران اشنا شدم,,,وتمام مشکل من وهمسرم بعد از هشت سال زندگی فروکش کردن عشق واحساس عاطفی وجنسی بین من وهمسرم هست که توبخشهای مختلف از مشاور ین کمک خواستم,,,,,ولی وقتی موضوع خیانت رو خوندم خداشاهده دهان روزه تمام سی وسبند بدنم ت************ خورد مخصوصا حرف تاثیر گذار جناب فرخ بعد از د استان عفت وحسن چرا خیانت میکنن,,اشک توچشمامه که,چرا ادم وقتی یکی رو دوست د اره وازش محبت میبینه دیگه چی میخواد ,,به قران قسم ترسیدم نکنه همسرم منم ای خدا من هیچ وقت خونه نیستم یعنی ۷صبح تا۵تا ۶عصر هزار اتفاق ممکنه بیفته ومن بیخبر باشم کم توجهی خانومم بی حسی رابطه جنسیمون نه زنگی نه پیامی درحین اینکه سرکارم ,,,,خانوما هم تو پنهان کاری و برسی جزیاتت خیلی دقیقا بخدا دیگه موندم چه تصمیمی بگیر م از طرفی خانومم خوش اندام خوشکل ومنم خوش اندام و
خوشهیکل وقوی وخدا قیافه ای هم بهم داده که تو نظر سنجی میگن ما اندازه همیم وکسی از کسی سر نیست یکی هستیم فقط از لحاظ سر وزبون من بیشترم,,,ولی بخدا فکر واسترس خیانت همسر م داره منو میکشه ایا رفتاهاش دلیلل خیانت میشه,,,,,,کمک کنید

خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می شود؟

- خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از:

1- خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط های جنسی تشکیل می دهد و در جامعه ما نیز رایج است.

2- خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می آفریند چرا که آن شخص دایما شریک زندگی اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می شود.

3- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می آید.

چه دلایلی منجر می شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟

- دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.

1- سردی روابط: وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.

2- سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.

3- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود: افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشندت از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.

4- داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.

5- ازدواج های اجباری: زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

6-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائما زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.

7- برآورده نشدن نیازهای جنسی: افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند.

8- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کندن و این احساس را به دست می آورندت که افرادی زرنگ اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود.

9- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود می شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد.

10- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است.

ممنون ولی چیزی عاید من نشد,,,,کل موضوع اینه که ,,رابطه منو همسرم توهیچ زمینه ای عاطفی نیست واصلا احساسی رد وبدل نمیشه,,فقط تمام حسها وعلاقه ها یک طرفست ونه مشاور نه دکتر نه طلاق به هیچی راضی نیست,,هیچ تلاشی برای پیشرفت وایجاد عشق در زندگی نمیکنه,,,,,,من چیکار کنم,,,,,,,

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mahdi.01@gmail.com

ممنون ولی چیزی عاید من نشد,,,,کل موضوع اینه که ,,رابطه منو همسرم توهیچ زمینه ای عاطفی نیست واصلا احساسی رد وبدل نمیشه,,فقط تمام حسها وعلاقه ها یک طرفست ونه مشاور نه دکتر نه طلاق به هیچی راضی نیست,,هیچ تلاشی برای پیشرفت وایجاد عشق در زندگی نمیکنه,,,,,,من چیکار کنم,,,,,,,

---

سلام

همسرتون افسرده است با همدیگه به مشاور مراجعه کنید.

ویرایش شد

هیچوقت هیچوقت هیچوقت وقت ارزشمندت رو برای یه زن تلف نکن لازم هم نیست دهنت رو باز کنی و چیزی بگی هیچی. فقط سکوت کن و با سکوت رد شو فقط سکوت.
اگه شرایط یه چیز دیگه ای بود میگفتم برو زنی دیدی بغل کن و از پیشونیش رو ببوس ولی الان اینطور نیست.
فقط سکوت کن و ارام از کنارشون بگذر مثل اینکه هیچ زنی تو خیابون نیست از ذهنت پاک کن.

سکوت سکوت و سکوت اگه قرار بر جنگ بود میشد ترجیح داد که حریف قوی تری وجود داشته باشه فقط سکوت کن و رد شو به جای اینکه ذهنت و وقتت رو با اینکه چیکار کنم هدر بدی سکوت کن و از ذهنت خط بزن برای همیشه اگه بهشون احتیاجی نداری.

همین
اگه شرایط چیز دیگه ای بود اره بوسیدنشون بهتر بود.

فایل پیوست 3037

فقط سکوت

هی فکر میکردم شاید زیادی سخت میگیرم
یک من ذهنی که ساخته بودم مقذبل زن ها
یک ادم که دوست داشتنی باشه و با شخصیت
وقتی با نفر اولی بودم و در ازای دوست داشتنش تنفر گرفتم
بخشی از این من ذهنی که بود شکست

بد جور شکست

این من ذهنی شکسته و ناقص به درد نمیخورد
با ادم های مختلف ادامه دادم و هر بار با بدنشون دادن های خودم یه بخشیش رو شکستم یعنی کمک کردن که کامل بکشنه
الان این من ذهنی شکست و دیگه وجود نداره.
این من ذهنی با تمام خوب خواستن هاش شکست
ولی خودم هستم این شکستن من ذهنی هیچی ازم کم نمیکنه چون تاثیری روم نداره اون یه ادم بعد مربوط به زن ها که خودشون شکستنش.

باید تکلیف این موضوع رو مشخص میکردم.
اون ادم شکست و دیگه وجود نداره.
ازدواج بچه دختر زن دختر بچه زیبایی بدی همسر فکرای مشترک نظر مشترک مشترک مشترک مشترک
دیگه هیچ مشترکی نیست هیچ زن یا دختر غریبه ای نباید تو زندگیم باشه همه رو باید از دمشون گرفت و پرت کرد توی سینک دستشویی.
خوبیش این بود که توی سن نسبتا کم تجربه ای رو که باید میداشتم الان دارم و دونستم هیچ وقت نباید وقت رو برای یه زن تلف کرد.
اشکال این بود که خوبیشون رو بخوای و چه با لحن ارام چه با لحن خیلی تند راه رو بهشون نشون بدی.
ولی میدونی سکوت.
سکوت بهترین انتقامه.
بهترین انتقام اینه که انتقاد نکنی و سکوت کنی و فقط بذاری با سر بخورن به زمین.

وضعیت الان زن هارو رو میدونم که طوری شده که یه جهنم شده.
ولی اگه میخواین اینده بهتری وجود داشته باشه روی بچه هاتون سرمایه گذاری کنین نسلی که الان هست به هیچ جا نمیرسه.
اگه وضعیت بخواد درست بشه باید اول وضعیت زن ها درست بشه وضعیت ازادیشون .
یاد اون فردی افتادم که به عنوان اولین دختر باهاش برخورد داشتم و واقعا حالش بد بود و حرص این رو میخوردم که چرا باید کسی
که دوسش دارم وضعیتش اینطوری باشه و نفرت داشته باشه چیزی که اصلا به وجودش نمیخوره.
ولی هنوز که هنوزه هر جا میرم میبینم هر دختر بچه ای پسر بچه ای که بزرگ میشه با افسردگی و بی توجهی و درد بزرگ میشه و این ادم ها همین پدر مادر های فردا هستن کسایی که بهشون بی توجهی شده و هیچ سرمایه گذاری نشده و این دایم داره تکرار میشه.
روی بچه هاتون روی سوادشون روی روحیه شون رو همه چی شون کار کنین حوصله به خرج بدین
تک تک حرفایی که میزنین تک تک بی حوصلگی هاتون رو میفهمه و تو یادش میمونه.
نذارین دختر هاتون کمبودی رو حس کنن همه جوره حواسشون رو داشته باشین.
هر جا دختر بچه پسر بچه ای دیدین اگه کمکی هر چند کوچیک تو هر زمینه ای از دستتون برمیاد کمک کنین.
مهم نیست من کی هستم فقط خوشحالم این سایت رو پیدا کردم تا چیزی که میخوام رو بگم.

برای ساختن اینده باید دست تک تک دختر هارو گرفت. ازتون میخوام اگه دختری پیشتون هست بچه همسر مادر خواهر هر کی پیشونیش روی ببوسینش و دستش رو برای همیشه بگیرین هیچوقت ناامیدتون نمیکنن.

به یاد دختری که خیلی دوستش داشتم و توی ذهنم به همه چیم با دوست داشتن هاش معنا داد و رنج های زیادی کشیده بود رنج کشیدن هاش تبر هایی بودن که به من ذهنیم زده میشد و کاری از دستم برنمیومد و من ذهنی شکست. شکست به خاطر اینکه کاری از دستم برنیومد.

سلام ممنونم بابت این مطالب مفید