خیانت نامزد قبل از ازدواج

6ساله کمابیش با پسر عمم رابطه ی دوستی دارم ایشون 1بار خواستگاریم اومدن اما خونوادم بخاطر کم سن و سال بودن ما2تا مخالفت کردن اما بعدش دوباره به رابطه مون ادامه دادیم پسرعمم بعد از اینکه جواب رد شنیدکلا عوض شد و راحت به رابطه با کسای دیگه تن داد کلا برای چندسالی منو بیخیال شد هربار که با دخترای دیگه بهم میزد برمیگشت با من اینقد به این کارا ادامه داد که دیگه برام عادی شده بود خونواده هامون خبردار شدن که باهمیم رابطمون قطع شد تا یکسال بعدش دوباره باهم شروع کردیم از اول من تو این رابطه صاف و یکرنگ بودم باهاش اما بعد ی مدت فهمیدم ایشون شدیدا عاشق دخترعموم شده فک کردم اینم مثه بقیست از کلش میپره ولی نشد من همه چیمو تو این رابطه باختم چون منم میتونستم خیلی راحت خیانت کنم ولی بخاطر وجدانم انسانیتم دلم راضی نمیشد اما ایشون از پاکی و اعتماد من سو استفاده میکرد به جایی رسید که علنا بهم گفت نمیخوامت خودتو بهم ننداز من دختر عموتو میخوام که دختر دایی خودشون میشد منم گذاشتم رفتم واقعا ازش دل کندم با توکل بخدا اما اون دست بردار نبود از فردای همون روز ک گفت ولم کن شروع کرد پیام دادن تا3ماهه تموم زنگ و پیام میداد ولی من دیگه جوابشو ندادم تا اینکه نمیدونم باز چی شد که برگشتم باهاش دیدم خیلی فرق کرده دوست داشتنش 1000برابر شده از اولشم گفت که میخوام زنم شی من خواهرمو بابت این رابطه در جریان گذاشتم خواهرمم بهش زنگ زد گفت اگه میخوای دوماد این خونواده شی تا1سال بهت وقت میدیم خودتو ثابت کنی بابت کارو زندگی و رفتارو همه چی منظورش بود قرارم شد دیگه باهم رابطه نداشته باشیم تا1سال بعد حالا من ازش بیخبرم از اطرافیان شنیدم که داره کارو بارشو جور میکنه اما حالا مشکل از منه هرروز یاد خیانتاش میفتم مخصوصا دخترعموم ک اونو بمن ترجیح داد درسته که عوض شده اما هربار که دخترعمومو میبینم داغ دلم تازه میشه یک ثانیم نمیتونم خیانتشو که فهمیدم فراموش کنم ازین بابت خیلی عذاب میکشم همش تو فکرمه که نکنه هنوزم دوسش داره بنظرتون ازدواج با همچین ادمی درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟

سلام باران جان به نظر من که درست نیست اینجور افرادو من زیاد دیدم تو دوست و آشنا یه جور بیماری دارن که هرکیو میبینن عاشقش میشن به عبارتی اصلا به هیچ جنس مخالفی نمیتونن دست رد بزنن شاید تو واسش جایگاه ویژه ای داشته باشی (شاید) اما مطمئن باش این اخلاقی که گفتم توی ذاتشه و ممکنه بازم اتفاق بیفته و موجب آزارت بشه.حالا خود دانی

سلام باران

مرد ذاتا تنوع طلبه
حالا تو هر سنی و شرایطی که باشه

به نظر من شما واقعا دختر با معرفتی هستی (البته با توصیفاتی که گفتید)
ولی حتما و حتما حدود 2 ماه با هم برین بیرون و صحبت کنید(کنترل شده)تا بفهمی اخلاقش چطوریه
هیچ وقت و هیچ وقت یه مرد رو نمیتونی با 4 تا اس ام اس و یا صحبت تلفنی بشناسی
حتما مشاوره قبل ازدواج هم کار سازه
و در مورد ذهنیتت این که هم مرد و هم زن خیلی بهتر که از گذشته هم خبر نداشته باشن ولی شما باید با خودت کنار بیای
در ضمن یادت نره که تو دنیا فقط همین یه مرد نیست شاید موقعیت بهتری واست اوکی بشه

موفق باشی

باران جان یه فرصت دیگه بهش بده...حق کاملاً با خواهرته بذار خودشو بهت ثابت کنه...یه مدت دوباره باهاش دوست بشو زیر نظرش بگیر این بار اگه دوباره بهت خیانت کرد هم عشقشو هم خودشو فراموش کن و کلاً ببوسش و بذارش کناردیگه حتی بهش فکرم کنن...در حد همون رابطه پسر عمه باهاش برخورد کن...البته لازم به ذکره ازدواجای فامیلی اصلاً عاقبت خوشی نداره...البته واسه پسر عمه ات شاید خوب باشه اما واسه تو که قرار عروس خونواده بشی اصلاً خوب به نظر نمیاد...البته من با توجه به تجربه ای که دارم صحبت می کنم..ولی خدا رو چه دیدی شاید واسه شما خوب از آب در اومد...اما یادت نره...اگه دوباره بهت خیانت کرد فراموشش کن.ولی اگه تو این یه سال بهت پایبند بود اشتباهات و خیانتاش رو فراموش کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باران21

6ساله کمابیش با پسر عمم رابطه ی دوستی دارم ایشون 1بار خواستگاریم اومدن اما خونوادم بخاطر کم سن و سال بودن ما2تا مخالفت کردن اما بعدش دوباره به رابطه مون ادامه دادیم پسرعمم بعد از اینکه جواب رد شنیدکلا عوض شد و راحت به رابطه با کسای دیگه تن داد کلا برای چندسالی منو بیخیال شد هربار که با دخترای دیگه بهم میزد برمیگشت با من اینقد به این کارا ادامه داد که دیگه برام عادی شده بود خونواده هامون خبردار شدن که باهمیم رابطمون قطع شد تا یکسال بعدش دوباره باهم شروع کردیم از اول من تو این رابطه صاف و یکرنگ بودم باهاش اما بعد ی مدت فهمیدم ایشون شدیدا عاشق دخترعموم شده فک کردم اینم مثه بقیست از کلش میپره ولی نشد من همه چیمو تو این رابطه باختم چون منم میتونستم خیلی راحت خیانت کنم ولی بخاطر وجدانم انسانیتم دلم راضی نمیشد اما ایشون از پاکی و اعتماد من سو استفاده میکرد به جایی رسید که علنا بهم گفت نمیخوامت خودتو بهم ننداز من دختر عموتو میخوام که دختر دایی خودشون میشد منم گذاشتم رفتم واقعا ازش دل کندم با توکل بخدا اما اون دست بردار نبود از فردای همون روز ک گفت ولم کن شروع کرد پیام دادن تا3ماهه تموم زنگ و پیام میداد ولی من دیگه جوابشو ندادم تا اینکه نمیدونم باز چی شد که برگشتم باهاش دیدم خیلی فرق کرده دوست داشتنش 1000برابر شده از اولشم گفت که میخوام زنم شی من خواهرمو بابت این رابطه در جریان گذاشتم خواهرمم بهش زنگ زد گفت اگه میخوای دوماد این خونواده شی تا1سال بهت وقت میدیم خودتو ثابت کنی بابت کارو زندگی و رفتارو همه چی منظورش بود قرارم شد دیگه باهم رابطه نداشته باشیم تا1سال بعد حالا من ازش بیخبرم از اطرافیان شنیدم که داره کارو بارشو جور میکنه اما حالا مشکل از منه هرروز یاد خیانتاش میفتم مخصوصا دخترعموم ک اونو بمن ترجیح داد درسته که عوض شده اما هربار که دخترعمومو میبینم داغ دلم تازه میشه یک ثانیم نمیتونم خیانتشو فراموش کنم ازین بابت خیلی عذاب میکشم همش تو فکرمه که نکنه هنوزم دوسش داره بنظرتون ازدواج با همچین ادمی درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟

---

نه نه نه عزيزم اشتباه نكن معلومه كه درست نيست خودت ميگي چند بار رفته با شخص ديگه دوباره برگشته يا لاخره دختر عموتم جز خانوادست بخاي نخاي هم شما هم اايشون ميبينتشون و شايد دوباره فكراي ديگه به سراغتون بياد به نظر من اگه درست شه هم اين ويژگي جز شخصيتش شده هرچقدرم نخاد بازم نشون ميده خودشو خودتو ميخاي چيكار كني ميدوني كه پايبند نيست پس خودتو گول نزن

خوش به حالتون حداقل کسی جوابتون رو میده. من یه موضوع رو سه بار گفتم هیچکس جواب نداد|worry|

لینک موضوعتون را بذارید تا جواب بدیم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط صبا رها

خوش به حالتون حداقل کسی جوابتون رو میده. من یه موضوع رو سه بار گفتم هیچکس جواب نداد|worry|

---

خب شما چه موضوعي گذاشتيد من كه نديدم

مهمترین اصل توی زندگی حرمته
زندگی ای که توش حرمتها بشکنه سخت میشه جمعش کرد
اگه ببخشیش یعنی بخشیدی-جملم مسخرست ولی مفهومش اینه دیگه برا گذشتش اجازه نداری حتی یکبار بازخواستش کنی چون بخشیدیش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط smyt

مهمترین اصل توی زندگی حرمته
زندگی ای که توش حرمتها بشکنه سخت میشه جمعش کرد
اگه ببخشیش یعنی بخشیدی-جملم مسخرست ولی مفهومش اینه دیگه برا گذشتش اجازه نداری حتی یکبار بازخواستش کنی چون بخشیدیش

---

سلام دوست عزیز
ممنون از جوابت
ولی تایپک قدیمی

لطفا تایپک های قدیمی رو بالا ندارید و به تاریخ توجه کنید
ممنون:53: :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه.

سلام دوست عزیز
ممنون از جوابت
ولی تایپک قدیمی

لطفا تایپک های قدیمی رو بالا ندارید و به تاریخ توجه کنید
ممنون:53: :)

---

ای بابا اینکه واسه 2014 .

ولی کاش الان بود چون 1سال گذشته

اگه بود میگفت ازدواج کرده باهاش یا نه..!

سلام باران جان بنظر من اون پرده و دیوار اعتماد بین شما از بین رفته و حتی اگر بخاد ادم درستی بشه چون قباحت کارش از بین رفته پس ترسی برای تکرارش شاید نداشته باشه بنظر من یه غرییه این کارارو بکنه اصلاااااااااااااااااااا خوب نیست چه برسه فامیل .

سلام میشه کسی کمکم کنه

من 2 ماه دیگه عروسیم و متوجه شدم نامزدم بهم خیانت کرده الان چیکار میتونم بکنم نه راه پس دارم نه راه پیش شما جای من بودید چیکار میکردید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریسان22

من 2 ماه دیگه عروسیم و متوجه شدم نامزدم بهم خیانت کرده الان چیکار میتونم بکنم نه راه پس دارم نه راه پیش شما جای من بودید چیکار میکردید؟

---

سلام

دوست عزیز لطفا تاپیک جدا بزنید برای مشکلتون با عنوان مناسب تا دوستان کمکتون کنن .

http://forum.moshaver.co/newthread.p...newthread&f=77

سلام ممنونم مطالب مفید بود

یک ثانیه رابطه بیشتر با این ادم حماقته،حالا جه برسه به ازدواج! این فرد یه ادم بوالهوس و لاابالی هست که اگه باهاش ازدواج کنی قطعا پشیمون میشی چون به بلوغ فکری نرسیده و بعید میدونم حالا حالاهام برسه!

سلام
مریم هستم 17 سالم هس دوساله عقدی هستم یه چند وقتی هس فکر میکنم نامزدم با مادرم رابطه جنسی دارند باید چکار کنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باران21

6ساله کمابیش با پسر عمم رابطه ی دوستی دارم ایشون 1بار خواستگاریم اومدن اما خونوادم بخاطر کم سن و سال بودن ما2تا مخالفت کردن اما بعدش دوباره به رابطه مون ادامه دادیم پسرعمم بعد از اینکه جواب رد شنیدکلا عوض شد و راحت به رابطه با کسای دیگه تن داد کلا برای چندسالی منو بیخیال شد هربار که با دخترای دیگه بهم میزد برمیگشت با من اینقد به این کارا ادامه داد که دیگه برام عادی شده بود خونواده هامون خبردار شدن که باهمیم رابطمون قطع شد تا یکسال بعدش دوباره باهم شروع کردیم از اول من تو این رابطه صاف و یکرنگ بودم باهاش اما بعد ی مدت فهمیدم ایشون شدیدا عاشق دخترعموم شده فک کردم اینم مثه بقیست از کلش میپره ولی نشد من همه چیمو تو این رابطه باختم چون منم میتونستم خیلی راحت خیانت کنم ولی بخاطر وجدانم انسانیتم دلم راضی نمیشد اما ایشون از پاکی و اعتماد من سو استفاده میکرد به جایی رسید که علنا بهم گفت نمیخوامت خودتو بهم ننداز من دختر عموتو میخوام که دختر دایی خودشون میشد منم گذاشتم رفتم واقعا ازش دل کندم با توکل بخدا اما اون دست بردار نبود از فردای همون روز ک گفت ولم کن شروع کرد پیام دادن تا3ماهه تموم زنگ و پیام میداد ولی من دیگه جوابشو ندادم تا اینکه نمیدونم باز چی شد که برگشتم باهاش دیدم خیلی فرق کرده دوست داشتنش 1000برابر شده از اولشم گفت که میخوام زنم شی من خواهرمو بابت این رابطه در جریان گذاشتم خواهرمم بهش زنگ زد گفت اگه میخوای دوماد این خونواده شی تا1سال بهت وقت میدیم خودتو ثابت کنی بابت کارو زندگی و رفتارو همه چی منظورش بود قرارم شد دیگه باهم رابطه نداشته باشیم تا1سال بعد حالا من ازش بیخبرم از اطرافیان شنیدم که داره کارو بارشو جور میکنه اما حالا مشکل از منه هرروز یاد خیانتاش میفتم مخصوصا دخترعموم ک اونو بمن ترجیح داد درسته که عوض شده اما هربار که دخترعمومو میبینم داغ دلم تازه میشه یک ثانیم نمیتونم خیانتشو که فهمیدم فراموش کنم ازین بابت خیلی عذاب میکشم همش تو فکرمه که نکنه هنوزم دوسش داره بنظرتون ازدواج با همچین ادمی درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟

---

س باران جان اینو یادت بمونه ادما عوض میشن ولی ذاتشون نه وقتیم بات ازدواج کنخ یه زمانی میزنه توسرت ک من اونو دوست داشتم نسبت بت ترحم داشم اونجوری هزار بار میشکنی الان دلت بشکنه بهترع جون راهی هست واس برگشت همیشه خدا صلاحمونو میخاد دیگ انتخابش باخودته ببین میتونی یه عمر باچش چرونی بودنش بمونی ببین میتونی طلاقت بیاری هروروز بایه نفره همیشه دنبال اونی باش ک دوست دارع نه دوسش داری موفق باشی

دوست عزیز تا عقد رسمی در محضر ازدواج نشده است هیچگونه اتفاق خاصی رخ نداده لذا خودتان را گرفتار افکار متنوع نکنید !

به نظر من زیاد باید به اینجور افراد رو ندی من خودم پسرم و هر کاری هم اولش سخته بعدا که عادت شد مثل آب خوردن خیانت میکنن.