خیانت و دوست داشتن سابق

[saba1367]

9ساله که ازدواج کردم وزندگی خوبی هم دارم
قبل از ازدواج با پسری دوست بودم که خیلی دوستش داشتم ولی به دلایل مختلف رابطمون به جایی نرسید و ازدواج کردم
الان هم بعد از این همه سال با این که نه حتی یه بار دیدمش ونه حتی باهاش صحبت کردم باز هم تمام فکرمو مشغول خودش کرده
این حالو دوست ندارم واحساس میکنم که دارم به همسرم خیانت میکنم.
بعضی روزها به سرم میزنه که برم و ببینمش یا بهش زنگ بزنم ولی جلوی خودم رو میگیرم.
وقتایی هم که سرم خیلی گرمه و مشغله کاری و فکریم زیاده و فراموشش میکنم شبا توی خواب میبینمش وباعث میشه دوباره یادش بیفتم
به نظرتون چی کار کنم؟

[shahriar]

9ساله که ازدواج کردم وزندگی خوبی هم دارم به نظرم این زندگی رو ویران نکنید!

[رزمریم]

9ساله که ازدواج کردم وزندگی خوبی هم دارم
قبل از ازدواج با پسری دوست بودم که خیلی دوستش داشتم ولی به دلایل مختلف رابطمون به جایی نرسید و ازدواج کردم
الان هم بعد از این همه سال با این که نه حتی یه بار دیدمش ونه حتی باهاش صحبت کردم باز هم تمام فکرمو مشغول خودش کرده
این حالو دوست ندارم واحساس میکنم که دارم به همسرم خیانت میکنم.
بعضی روزها به سرم میزنه که برم و ببینمش یا بهش زنگ بزنم ولی جلوی خودم رو میگیرم.
وقتایی هم که سرم خیلی گرمه و مشغله کاری و فکریم زیاده و فراموشش میکنم شبا توی خواب میبینمش وباعث میشه دوباره یادش بیفتم
به نظرتون چی کار کنم؟

سلام دوست عزیز

داری نقد رو میدی به جای نسیه؟؟؟

این نشون میده که شما خدا رو شکر مشکل خاصی در زندگیتون ندارید که شما فکرتون به این چیزا میکشه

اگه درگیری فکری آنچنانی داشتید یا خدایی نکرده مشکل و گرهی در زندگیتون بود اصلا به این چیزا فکر نمیکردید

اینکه میگید میاد تو خوابتون هم برمیگرده به افکار شما در ضمیر ناخودآگاهتون...چون همیشه این فکر رو پرورش میدید

دوست عزیز شما فقط فکر میکنید ...پس میشه فکرتون رو کنترل کنید

یه لحظه فکر کنید که همسرتون بخواد بره خانمی رو جز شما ببینه!!!

قدر زندگیتون رو بدونید

شما اگه مال هم بودید از هم جدا نمیشدید

وقتی از هم جدا شدید یعنی زندگیتون جای دیگه رونق داشته

پس زندگیتون رو از رونق نندازید

یه بار برای همیشه این مسئله رو برای خودت تمومش کن

به خودت بگو خب گیرم که من رفتم دیدمش ... که چی؟ جز اینکه ممکنه اعتماد شوهرت رو از دست بدی؟

یه بار برای همیشه بهش فک کن و یاد و خاطرش رو دفن کن در ذهنت و حتی براش گریه کن...اینجوری دیگه مطمئن میشی که هیچوقت نمیشه برگردین

نبش قبر هیچوقت خوب نبوده...بخصوص نبش قبر گذشته ی آدمای زنده!!!!

امیدوارم با دست خودت کبریت نکشی به زندگیت... چون تنها مسئولش خودتی!

[سعید62]

مشکل شما این هست هنوز تو ضمیر ناخودآگاهتون اونو فراموش نکردید مسلما هر چه زودتر اون باید از ذهنتون بیرون کنید ریشه این فکرتون باید مشخص بشه ازکجاست به هر حال رجوع به یک مشاور یا روانشناس مجرب به شما کمک می کند علت اصلی این افکار مزاحم پیدا بشه و با کمک روانشتاس میتوانید برای همیشه از شر این افکار غلط خلاص بشوید

[miss eli vrn]

همسرتو دوست داری؟

[saba1367]

سلام دوست عزیز

داری نقد رو میدی به جای نسیه؟؟؟

این نشون میده که شما خدا رو شکر مشکل خاصی در زندگیتون ندارید که شما فکرتون به این چیزا میکشه

اگه درگیری فکری آنچنانی داشتید یا خدایی نکرده مشکل و گرهی در زندگیتون بود اصلا به این چیزا فکر نمیکردید

اینکه میگید میاد تو خوابتون هم برمیگرده به افکار شما در ضمیر ناخودآگاهتون...چون همیشه این فکر رو پرورش میدید

دوست عزیز شما فقط فکر میکنید ...پس میشه فکرتون رو کنترل کنید

یه لحظه فکر کنید که همسرتون بخواد بره خانمی رو جز شما ببینه!!!

قدر زندگیتون رو بدونید

شما اگه مال هم بودید از هم جدا نمیشدید

وقتی از هم جدا شدید یعنی زندگیتون جای دیگه رونق داشته

پس زندگیتون رو از رونق نندازید

یه بار برای همیشه این مسئله رو برای خودت تمومش کن

به خودت بگو خب گیرم که من رفتم دیدمش ... که چی؟ جز اینکه ممکنه اعتماد شوهرت رو از دست بدی؟

یه بار برای همیشه بهش فک کن و یاد و خاطرش رو دفن کن در ذهنت و حتی براش گریه کن...اینجوری دیگه مطمئن میشی که هیچوقت نمیشه برگردین

نبش قبر هیچوقت خوب نبوده...بخصوص نبش قبر گذشته ی آدمای زنده!!!!

امیدوارم با دست خودت کبریت نکشی به زندگیت... چون تنها مسئولش خودتی!

صد البته که مشکلات زیادی در زندگیم داشته ودارم،مگه میشه زندگی بدون غم و غصه ومشکل باشه
ومن هم به هیچ عنوان قصد ندارم که ببینمش،چون میدونم که هیچ سودی برام نداره، حتی فکر کردن بهش هم باعث عذاب وجدانم میشه،فقط نمیدونم چیکار کنم که بتونم فراموشش کنم؟

[رزمریم]

صد البته که مشکلات زیادی در زندگیم داشته ودارم،مگه میشه زندگی بدون غم و غصه ومشکل باشه
ومن هم به هیچ عنوان قصد ندارم که ببینمش،چون میدونم که هیچ سودی برام نداره، حتی فکر کردن بهش هم باعث عذاب وجدانم میشه،فقط نمیدونم چیکار کنم که بتونم فراموشش کنم؟

عزیزم من که نگفتم مشکل ندارید ... میگم تنتون سلامته و زندگیتون رو دارید

خیلی مهمه این...تن سالم داشتن و سروسامون داشتن...وقتی این دوتا باشه بقیه مشکلات رو میشه حل کرد

یه قضیه هست تو روانشناسی به اسم به خرس قطبی فکر نکن!

منظورش این هست که وقتی به کسی میگی به چیزی فک نکن دقیقا فکرش درگیر همون میشه

پس پیشنهاد من به شما این هست که یه بار برای همیشه بهش فک کنی و خوب به یاد بیاری که چی شد که جداشدین و چرا نشد که باهم باشید و این زندگی الانتون هست که باید درگیرش باشید نه گذشته های گذشته....

واسه همین گفتم بهش فکر کن و تو ذهنت دفنش کن و حتی براش عزاداری کن

تا وقتی نخوای بهش فک کنی ناخودآگاه به ذهنت میاد

پس یه بار برای همیشه برای خودت حلش کن

میتونی دربارش بنویسی و اون کاغذ رو پاره کنی و بریزی دور...یا بسوزونیش که اون افکار هم باهاش سوخته بشه

فکرت پریشون شده باید بهش سامان بدی

مرتب کن افکارت رو و هرچی که میدونی برای زندگی متاهلیت تهدید محسوب میشه بریز دور

خدا رو شکر شما خانم عاقل و فهمیده ای هستید و وجدانتون بیدار هست

پس میتونید از پسش بربیاید

[saba1367]

همسرتو دوست داری؟

بله دوستش دارم ولی نه اونجوری که باید، یه علاقه عادی بهش دارم

[saba1367]

مشکل شما این هست هنوز تو ضمیر ناخودآگاهتون اونو فراموش نکردید مسلما هر چه زودتر اون باید از ذهنتون بیرون کنید ریشه این فکرتون باید مشخص بشه ازکجاست به هر حال رجوع به یک مشاور یا روانشناس مجرب به شما کمک می کند علت اصلی این افکار مزاحم پیدا بشه و با کمک روانشتاس میتوانید برای همیشه از شر این افکار غلط خلاص بشوید

خودم هم فکر میکنم که مربوط به ضمیر ناخودآگاهمه که باعث میشه کنترلی روش نداشته باشم

[saba1367]

عزیزم من که نگفتم مشکل ندارید ... میگم تنتون سلامته و زندگیتون رو دارید

خیلی مهمه این...تن سالم داشتن و سروسامون داشتن...وقتی این دوتا باشه بقیه مشکلات رو میشه حل کرد

یه قضیه هست تو روانشناسی به اسم به خرس قطبی فکر نکن!

منظورش این هست که وقتی به کسی میگی به چیزی فک نکن دقیقا فکرش درگیر همون میشه

پس پیشنهاد من به شما این هست که یه بار برای همیشه بهش فک کنی و خوب به یاد بیاری که چی شد که جداشدین و چرا نشد که باهم باشید و این زندگی الانتون هست که باید درگیرش باشید نه گذشته های گذشته....

واسه همین گفتم بهش فکر کن و تو ذهنت دفنش کن و حتی براش عزاداری کن

تا وقتی نخوای بهش فک کنی ناخودآگاه به ذهنت میاد

پس یه بار برای همیشه برای خودت حلش کن

میتونی دربارش بنویسی و اون کاغذ رو پاره کنی و بریزی دور...یا بسوزونیش که اون افکار هم باهاش سوخته بشه

فکرت پریشون شده باید بهش سامان بدی

مرتب کن افکارت رو و هرچی که میدونی برای زندگی متاهلیت تهدید محسوب میشه بریز دور

خدا رو شکر شما خانم عاقل و فهمیده ای هستید و وجدانتون بیدار هست

پس میتونید از پسش بربیاید

خیلی ممنون از راهنماییتون،فکر میکنم حرفاتون درست باشه چون همیشه از فکر کردن بهش فرار کردم و این برای اولین باره که دنبال راه حل میگردم.
حتما حرفاتون رو گوش میکنم و اجرا میکنم به امید خدا

[ehsan1966]

ببین دوست عزیز

ا یادم رفت

سلام :d

کلا این عشقای قدیمی و اینا تنها به یه دلیل قابل فراموش شدن نیست و اون اینه که شما تجربه زندگی زیر یه سقف با اون فرد را نداشتید و فکر میکنید اگه که با اون فرد ازدواج میکردید زندگی تون صددرصد سرشار از رضایت و عشق بود ، حالا یه مزیتی که کشورهای خارجی دارن اینه که شانس اینو دارن واقعا زیر یه سقف با هم زندگی کنن و واقعا اگه مشکلی با هم داشته باشن ، میفهمن که اگه هزار سال دیگه هم با هم زندگی کنن یه سری مسایل بینشون باقی میمونه و نمیتونن با هم خوشبخت بشن که خب این شانس زندگی زیر یه سقف اصلی ترین دلیلش اینه که چیزی به نام بکارت براشون حل شده هستش و مسله ای نیست و توی ایران -فارغ از صحیح یا غلط بودن این حد از آزادی جنسی - تا 30- 40 سال آینده قبح داره و کم اتفاق میفته ، هز چند همین الان پدیده ازدواج سپید داره زیاد میشه (حتی توی بعضی کشور ها باکره بودن از یه سنی به بعد را یه جور ناهنجاری جنسی میدونن ازین جهت که حتما بیماری جسمی یا روانی داشته طرف که تا الان باکره مونده -هم برای پسر و هم برای دختر منظورمه ، و خب برای دخترا بیشتر )

پ.ن : کلا آدم با کسی خاطره داشته باشه به این راحتی نمیتونه فراموش کنه (به نظر من اصلا قابل فراموش شدن نیست ، چون یه حس جدید به اسم عشق را برای اولین بار با اون فرد تجربه اش کردین و بدون شک نمیشه نه اسمشو نه قیافشو و نه صداشو فراموش کرد )

پ.ن 2 : به خودتون یه فرصت چند هفته ای بدید و با سرگرم شدن به یه کاری ، فعالیت هنری چیزی ، وقت خالیتونو پر کنید و برای خودتون درگیری ذهنی در جهت پیشرفتتون ایجاد کنید (کلاس موسیقی را به شدت پیشنهاد میکنم ) ، اگه دیدید باز داره بدتر میشه جتما حتما به یک روانشناس خبره مراجعه کنید !

پ.ن 3 : الان زندگی آرومی دارید خداراشکر ، بشینید با خودتون فکر کنید و اتفاقات و سختی هایی که برای رسیدن به این آرامش فعلی تحمل کردین را بشمرید و ببینید واقعا ارزششو داره که بخواهید با یه قرار با این آقا این آرامشو به هم بریزید یا نه ( شک نکنید نداره و امتحانش هم متاسفانه مجانی نیست ! )

پ.ن 4 : به این عشق بی سرانجام به دید یه خاطره قشنگ از یه بخش خاص زندگیتون نگاه کنید و توی ذهنتون نگه اش دارید ، نه یه عشق اساطیری و رویایی و چون الان میخواهید فراموشش کنید ، ضمیر ناخودآگاهتون داره به شما جهت فکری میده که بیشتر به این موضوع فکر کنید ، باید ذهنتونو با یه سرگرمی و چیز دیگه که بالا گفتم گول بزنید ! هر چی بیشتر بخواهید بهش فکر نکید ، بیشتر بهش فکر میکنید !

[رزمریم]

خیلی ممنون از راهنماییتون،فکر میکنم حرفاتون درست باشه چون همیشه از فکر کردن بهش فرار کردم و این برای اولین باره که دنبال راه حل میگردم.
حتما حرفاتون رو گوش میکنم و اجرا میکنم به امید خدا

خواهش میکنم عزیزم

ان شاءالله که راه حل عملی باشه و فکر شما آسوده بشه

[saba1367]

ببین دوست عزیز

ا یادم رفت

سلام :d

کلا این عشقای قدیمی و اینا تنها به یه دلیل قابل فراموش شدن نیست و اون اینه که شما تجربه زندگی زیر یه سقف با اون فرد را نداشتید و فکر میکنید اگه که با اون فرد ازدواج میکردید زندگی تون صددرصد سرشار از رضایت و عشق بود ، حالا یه مزیتی که کشورهای خارجی دارن اینه که شانس اینو دارن واقعا زیر یه سقف با هم زندگی کنن و واقعا اگه مشکلی با هم داشته باشن ، میفهمن که اگه هزار سال دیگه هم با هم زندگی کنن یه سری مسایل بینشون باقی میمونه و نمیتونن با هم خوشبخت بشن که خب این شانس زندگی زیر یه سقف اصلی ترین دلیلش اینه که چیزی به نام بکارت براشون حل شده هستش و مسله ای نیست و توی ایران -فارغ از صحیح یا غلط بودن این حد از آزادی جنسی - تا 30- 40 سال آینده قبح داره و کم اتفاق میفته ، هز چند همین الان پدیده ازدواج سپید داره زیاد میشه (حتی توی بعضی کشور ها باکره بودن از یه سنی به بعد را یه جور ناهنجاری جنسی میدونن ازین جهت که حتما بیماری جسمی یا روانی داشته طرف که تا الان باکره مونده -هم برای پسر و هم برای دختر منظورمه ، و خب برای دخترا بیشتر )

پ.ن : کلا آدم با کسی خاطره داشته باشه به این راحتی نمیتونه فراموش کنه (به نظر من اصلا قابل فراموش شدن نیست ، چون یه حس جدید به اسم عشق را برای اولین بار با اون فرد تجربه اش کردین و بدون شک نمیشه نه اسمشو نه قیافشو و نه صداشو فراموش کرد )

پ.ن 2 : به خودتون یه فرصت چند هفته ای بدید و با سرگرم شدن به یه کاری ، فعالیت هنری چیزی ، وقت خالیتونو پر کنید و برای خودتون درگیری ذهنی در جهت پیشرفتتون ایجاد کنید (کلاس موسیقی را به شدت پیشنهاد میکنم ) ، اگه دیدید باز داره بدتر میشه جتما حتما به یک روانشناس خبره مراجعه کنید !

پ.ن 3 : الان زندگی آرومی دارید خداراشکر ، بشینید با خودتون فکر کنید و اتفاقات و سختی هایی که برای رسیدن به این آرامش فعلی تحمل کردین را بشمرید و ببینید واقعا ارزششو داره که بخواهید با یه قرار با این آقا این آرامشو به هم بریزید یا نه ( شک نکنید نداره و امتحانش هم متاسفانه مجانی نیست ! )

پ.ن 4 : به این عشق بی سرانجام به دید یه خاطره قشنگ از یه بخش خاص زندگیتون نگاه کنید و توی ذهنتون نگه اش دارید ، نه یه عشق اساطیری و رویایی و چون الان میخواهید فراموشش کنید ، ضمیر ناخودآگاهتون داره به شما جهت فکری میده که بیشتر به این موضوع فکر کنید ، باید ذهنتونو با یه سرگرمی و چیز دیگه که بالا گفتم گول بزنید ! هر چی بیشتر بخواهید بهش فکر نکید ، بیشتر بهش فکر میکنید !

خیلی ممنون از راهنماییتون
ولی متاسفانه باید اینو بگم که من هم دانشجوام و هم شاغل،در کل تایم خالی خیلی کم دارم ولی با این همه مشغله بعضی وقتا میبینم که ساعت ها زل زذم به کتاب ویا صفحه مانیتور و دارم رویا بافی میکنم، خیلی تلاش میکنم که این اتفاق نیفته و بیشتر مواقع هم موفق میشم و چند ماهی حتی یک دقیقه هم بهش فکر نمیکنم،ولی بعضی شبها با اینکه مدت هاست بهش فکر نکردم، توی خواب میبینمش و توی خوابام به قدری آشفته هستم و از دوریش گریون و غمگین که باعث میشه چندین هفته فکرم مشغول بشه و دوباره چند وقتی با خودم کلنجار میرم که فراموشش کنم و میکنم ولی دوباره این اتفاق بارها پشت سر هم میفته.
متاسسفانه الان 9ساله که این اتفاق داره میفته و برام خیلی ناخوشاینده
پیش خودم فکر کردم که شاید اون زمان سنم کم تر از الان بوده و ازش یه مرد رویایی توی ذهنم ساختم و شاید با دیدن مجددش و با توجه به اینکه الان نسبت به اون موقع عوض شدم و همینطور عاقل تر، این رویای پوچ از بین بره و بتونم فراموشش کنم.
دلیل اینکه در این 9 سال زیاد به این مسأله اهمیت ندادم این بوده که همیشه فکر میکردم که یه روزی تموم میشه ولی الان تصمیم دارم که برای بچه دار شدن اقدام کنم و دوست ندارم که با این افکار نادرستم مادر یه بچه باشم
به همین دلیل به این فکر افتادم که یه کاری بکنم
میدونم از نظر خیلی ها این حرفا مسخره و پیش پا افتاده است و خودم هم بهش آگاهم ولی دوست ندارم که این افکار مسخره فکرم رو به خودش مشغول کنه

[mamadiiiiii]

سلام
در مرحله اول اشتباه محض کردی و با اقایی ازدواج کردی که علاقه عادی داری بهش
در مرحله دوم بعد از نه سال باید برای شما یه چیز مرده باشه و اصا براتون اهمیتی نداشته باشه
بنظر من که باید هرکاری شده انجام بدید تا از ذهنتون بیرون بره
با مشغول کردن
با سرگرم شدن
با بیرون رفتن
با هرچیزی که میدونید از ذهنتون میره
ایشالا هرکس هر مشکلی داره حل بشه

[saba1367]

سلام
در مرحله اول اشتباه محض کردی و با اقایی ازدواج کردی که علاقه عادی داری بهش
در مرحله دوم بعد از نه سال باید برای شما یه چیز مرده باشه و اصا براتون اهمیتی نداشته باشه
بنظر من که باید هرکاری شده انجام بدید تا از ذهنتون بیرون بره
با مشغول کردن
با سرگرم شدن
با بیرون رفتن
با هرچیزی که میدونید از ذهنتون میره
ایشالا هرکس هر مشکلی داره حل بشه

مرسی از نظرتون
ولی حالا اشتباه یا درست،ازدواج کردم، شما خودتون اشتباه تا به حال نکردین؟ و اینکه من یه ازدواج سنتی داشتم و فکر میکردم که مثل خیلی از ازدواجهای سنتی بعد از ازدواج عشق وعلاقه پیش میاد که البته پیش اومد ولی نه به اون شکلی که انتظارشو داشتم

[mamadiiiiii]

صد البته که همه اشتباه میکنن
خدایی نکرده من نگفتم که فقط شما خطا میکنید.
ایشالا که علاقتون بهم به حدی زیاد بشه که باورتون نشه
و همیشه درکنار هم خوب و خوش و سلامت زندگی کنید.

مرسی از نظرتون
ولی حالا اشتباه یا درست،ازدواج کردم، شما خودتون اشتباه تا به حال نکردین؟ و اینکه من یه ازدواج سنتی داشتم و فکر میکردم که مثل خیلی از ازدواجهای سنتی بعد از ازدواج عشق وعلاقه پیش میاد که البته پیش اومد ولی نه به اون شکلی که انتظارشو داشتم

[مري موجي]

عزيزم من خودم جاي شما بودم منم يك عشق چندين ساله داشتم دركت مي كنم
ولي الان ازدواج كردم و خيلي هم خوشبختم با تمام مشكلاتي كه دارم
باور كن خدا خونه و زندگي من و جاييي گذاشته كه هر روز از جلو شركت عشق قبليم رد ميشم تا برسم خونه ام
وقتي تو خيابون يكي رو مي بينم كه شبيهش هستش دلم ميلرزه
ولي وقتي به شوهرم فكر مي كنم به خوشبختيم فكر مي كنم حتي حاضر نيستم يك لحظه اون جاي شوهرم باشه
هيچ وقت نمي توني از ذهنت پاكش كني چون نمي شه
چون جزيي از زندگي گذشتت بوده مثل كودكي مثل نوجواني مثل جواني
به هيچ عنوان نمي شه نه بهش فكر نكرد يا فراموش كرد
ولي اين و ميتوني مثل يك خاطره قشنگ و قديمي مثل خاطره هاي ديگه زندگيت بزاري يك گوشه دلت و نري سمتش
نمي شه پاك شد ولي مي تونه مثل يك خاطره مثل چيز هاي ديگه زندگيت بزاريش يك گوشه
اينا رو گفتم چون خودم جات بودم و هستم ولي عزيزم انشالله به ارامش برسي به زودي

[saba1367]

صد البته که همه اشتباه میکنن
خدایی نکرده من نگفتم که فقط شما خطا میکنید.
ایشالا که علاقتون بهم به حدی زیاد بشه که باورتون نشه
و همیشه درکنار هم خوب و خوش و سلامت زندگی کنید.

خیلی ممنون ازتون

[saba1367]

عزيزم من خودم جاي شما بودم منم يك عشق چندين ساله داشتم دركت مي كنم
ولي الان ازدواج كردم و خيلي هم خوشبختم با تمام مشكلاتي كه دارم
باور كن خدا خونه و زندگي من و جاييي گذاشته كه هر روز از جلو شركت عشق قبليم رد ميشم تا برسم خونه ام
وقتي تو خيابون يكي رو مي بينم كه شبيهش هستش دلم ميلرزه
ولي وقتي به شوهرم فكر مي كنم به خوشبختيم فكر مي كنم حتي حاضر نيستم يك لحظه اون جاي شوهرم باشه
هيچ وقت نمي توني از ذهنت پاكش كني چون نمي شه
چون جزيي از زندگي گذشتت بوده مثل كودكي مثل نوجواني مثل جواني
به هيچ عنوان نمي شه نه بهش فكر نكرد يا فراموش كرد
ولي اين و ميتوني مثل يك خاطره قشنگ و قديمي مثل خاطره هاي ديگه زندگيت بزاري يك گوشه دلت و نري سمتش
نمي شه پاك شد ولي مي تونه مثل يك خاطره مثل چيز هاي ديگه زندگيت بزاريش يك گوشه
اينا رو گفتم چون خودم جات بودم و هستم ولي عزيزم انشالله به ارامش برسي به زودي

خیلی ممنونم ازتون،جملاتتون خیلی الهام بخش بود و سعی میکنم که ازشون استفاده کنم

[فرشته مهربان]

سخته
الان همه شمارو متهم میکنن ولی من میدونم سخته
برای همینه که میگن رابطه های دوستی برقرار نکنید بخاطر همین عوارضه
شما الان مثلا فکر میکنی اگر بااون اقا ازدواج میکردی خوشبخت تر میبودی ولی اینجوری نیست
حتما اگر با اون شخصم مردوج میشدی بازم مشکلاتی داشتی سعی کن وقتی میاد تو ذهنت قران بخونی
به شوهرت زنگ بزنی یا به خوبیا شوهرت فکر کنی از تکنیک استپ استفاده کن هروقت اومد تو ذهنت بگو بعدا بهش فکر میکنم

[مري موجي]

خیلی ممنونم ازتون،جملاتتون خیلی الهام بخش بود و سعی میکنم که ازشون استفاده کنم

مي دوني چرا اين ها رو بهت گفتم؟
4 سال پيش تو بدترين شرايط روحي بودم
جدا شده بودم ازش
يكي از بهترين دوستام كه اونم شكست خورده بود ازش خواسته بودم كمكم كنه كه فراموشش كنم
ولي اون تو اون لحظه تمام حرف هايي كه من امروزبهت زدم و بهم زد
اون لحظه داغ بودم هيچي حاليم نبود
مي گفتم ني شه نمي تونم با اين كه مي دونستم اونم مثل من درد كشيه هستش و دركم مي كنه
ولي الان بعد 4 سال به حرفش رسيدم
منم عشقم و گذاشتم يك گوشه قلبم ولي زندگيم و بيشتر از اون دوست دارم

[saba1367]

مي دوني چرا اين ها رو بهت گفتم؟
4 سال پيش تو بدترين شرايط روحي بودم
جدا شده بودم ازش
يكي از بهترين دوستام كه اونم شكست خورده بود ازش خواسته بودم كمكم كنه كه فراموشش كنم
ولي اون تو اون لحظه تمام حرف هايي كه من امروزبهت زدم و بهم زد
اون لحظه داغ بودم هيچي حاليم نبود
مي گفتم ني شه نمي تونم با اين كه مي دونستم اونم مثل من درد كشيه هستش و دركم مي كنه
ولي الان بعد 4 سال به حرفش رسيدم
منم عشقم و گذاشتم يك گوشه قلبم ولي زندگيم و بيشتر از اون دوست دارم

درست میگین، شاید اصلا هیچ وقت نتونم فراموشش کنم ولی باید بتونم مثل یه خاطره گوشه ذهنم نگهش دارم ولی همش میترسم که وسوسه شم و برم ببینمش یا بهش زنگ بزنم، توی این 9سال خیلی جلوی خودم رو گرفتم ولی هرچی میگذره یاد و خاطره اش نه تنها کم رنگ نمیشه، بلکه روز به روز پر رنگ تر میشه وتحملش برام سخت تر
خودم هم میدونم که اگه باهاش ازدواج میکردم به هیچ عنوان خوشبخت نمیشدم و شاید عشقم هم از بین میرفت، به همین دلیل بود که گذاشتمش کنار
ولی این خواب و خیالا دست از سرم بر نمیداره
به دوستام که درموردش حرف میزنن، منو متهم به بی وفایی وخیانت میکنن ولی من توی این سالها همیشه با نفسم مبارزه کردم و به سمتش نرفتم، فکرمم میتونم تا یه حدی کنترل کنم ولی با خوابو خیالام چه کنم؟

[saba1367]

سخته
الان همه شمارو متهم میکنن ولی من میدونم سخته
برای همینه که میگن رابطه های دوستی برقرار نکنید بخاطر همین عوارضه
شما الان مثلا فکر میکنی اگر بااون اقا ازدواج میکردی خوشبخت تر میبودی ولی اینجوری نیست
حتما اگر با اون شخصم مردوج میشدی بازم مشکلاتی داشتی سعی کن وقتی میاد تو ذهنت قران بخونی
به شوهرت زنگ بزنی یا به خوبیا شوهرت فکر کنی از تکنیک استپ استفاده کن هروقت اومد تو ذهنت بگو بعدا بهش فکر میکنم

درست میگین، همه آدمو متهم میکنن
این طور که شما میگین نیست، خودمم میدونم که با اون شخص خوشبخت نمیشدم و به همین دلیل گذاشتمش کنار، اون موقع احساسم رو نادیده گرفتم و با عقلم تصمیم گرفتم
پشیمون هم نیستم ولی فکر و خیالش راحتم نمیزاره

[فرشته مهربان]

درست میگین، همه آدمو متهم میکنن
این طور که شما میگین نیست، خودمم میدونم که با اون شخص خوشبخت نمیشدم و به همین دلیل گذاشتمش کنار، اون موقع احساسم رو نادیده گرفتم و با عقلم تصمیم گرفتم
پشیمون هم نیستم ولی فکر و خیالش راحتم نمیزاره

شما ادم خوبی هستی که از فکر کردن به اون عذاب وجدان گرفتی خیلیا هستن دور ازجونت هزارجور خیانت میکنن دریغ از عذاب وجدان!!
خب خوبه که این فکرو نمیکنی خوشحالم برات
از تکنیک استپ استفاده کن

[saba1367]

شما ادم خوبی هستی که از فکر کردن به اون عذاب وجدان گرفتی خیلیا هستن دور ازجونت هزارجور خیانت میکنن دریغ از عذاب وجدان!!
خب خوبه که این فکرو نمیکنی خوشحالم برات
از تکنیک استپ استفاده کن

خیلی ممنون ازتون
چشم حتما از این تکنیک استفاده میکنم

[مري موجي]

عزيزم من كتاب 4 اثر رو خيلي خوندم الانم هر روز كليژ هاي صوتيش رو گوش مي دم
براي اون عشق قبليت فقط و فقط ارزوي خوشبختي كن از ته دل
براش بهترين ها رو بخواه
سعي نكن ازش فرار كني چون اين قانون طبيعته هي چي بيشتر بترسي يا ازش فرار كني يا اينكه مثلا بخواي فكرت و درگير كني كه بهش فكر نكني باور كن اين حالت بيشتر مي ياد سراغت
سعي كن هر وقت اومد سراغت براش ارزوي خوشبختي كني
با شوهرت مقايسه نكن
وقتي مياد سراغت به خوبي هاي شوهرت فكر كن
به بچه اي كه قراره حاصل عشق شما دو تا باش فكر كن
وقتي به اين ايمان داري كه اگر باهاش بودي خوشبخت نمي شدي پس ديگه سعي نكن با اين فكر ها هم عذاب خودت و زياد كني هم دل مشغول اون باشي
باور كن وقتي براش ارزوي خوشبختي كني ديگه خواب هاي پريشون هم نميني
مطمئنا تو طول روز بهش فكر مي كني ناخوداگاه كه مي ياد تو خوابت
اين از افكار پيشونت هست
چون براي من هم بوده ولي وقتي فكرت اروم شه ديگه حتي تو خوابت هم نمي ياد عزيزم
بهت پينهاد ميكنم اگه وقتشو داري كتاب 4 اثر يا اگر هم كارت جوريه كه پشت سيستم مي شيني فايل صوتيش رو بزار و هر روز گوش كن
باور كن خيلي ارومت مي كنه بهت كمك مي كنه
اميدوارم حالت بهتر بشه گلم

[یاسمین بانو]

من حرف مری موجی قبول دارم
تلقین خیلی مهمه سعی کن وقتی داری فکر میکنی دیگه تو ذهنت تصورش نکنی و به چیزهای دیگه فکر کنی

[saba1367]

عزيزم من كتاب 4 اثر رو خيلي خوندم الانم هر روز كليژ هاي صوتيش رو گوش مي دم
براي اون عشق قبليت فقط و فقط ارزوي خوشبختي كن از ته دل
براش بهترين ها رو بخواه
سعي نكن ازش فرار كني چون اين قانون طبيعته هي چي بيشتر بترسي يا ازش فرار كني يا اينكه مثلا بخواي فكرت و درگير كني كه بهش فكر نكني باور كن اين حالت بيشتر مي ياد سراغت
سعي كن هر وقت اومد سراغت براش ارزوي خوشبختي كني
با شوهرت مقايسه نكن
وقتي مياد سراغت به خوبي هاي شوهرت فكر كن
به بچه اي كه قراره حاصل عشق شما دو تا باش فكر كن
وقتي به اين ايمان داري كه اگر باهاش بودي خوشبخت نمي شدي پس ديگه سعي نكن با اين فكر ها هم عذاب خودت و زياد كني هم دل مشغول اون باشي
باور كن وقتي براش ارزوي خوشبختي كني ديگه خواب هاي پريشون هم نميني
مطمئنا تو طول روز بهش فكر مي كني ناخوداگاه كه مي ياد تو خوابت
اين از افكار پيشونت هست
چون براي من هم بوده ولي وقتي فكرت اروم شه ديگه حتي تو خوابت هم نمي ياد عزيزم
بهت پينهاد ميكنم اگه وقتشو داري كتاب 4 اثر يا اگر هم كارت جوريه كه پشت سيستم مي شيني فايل صوتيش رو بزار و هر روز گوش كن
باور كن خيلي ارومت مي كنه بهت كمك مي كنه
اميدوارم حالت بهتر بشه گلم

خیلی ممنون از نظراتتون، بهم انرژی و انگیزه داد، سعی میکنم دیگه از این موضوع فرار نکنم
البته همیشه براش آرزوی خوشبختی کردم ومیکنم
این کتاب رو همین الان دانلود کردم و با هندز فری دارم گوش میدم
امیدوارم که برام مفید باشه

[saba1367]

من حرف مری موجی قبول دارم
تلقین خیلی مهمه سعی کن وقتی داری فکر میکنی دیگه تو ذهنت تصورش نکنی و به چیزهای دیگه فکر کنی

خیلی ممنون از نظرتون،لطف کردین