نوشته اصلی توسط
حامد،حسین
سلام
من جوانی 29 ساله ام،17ساله که بودم عاشق دختری از فامیل شدم او هم عاشق من بود حتی از او خواستگاری کردم ولی خانواده او به اجبار اون رو به کس دیگه دادن و من داغ این مساله تا سالها اذیتم میکرد ،قبلا فکر میکردم دختره منو پیچونده و ازدواج کرده ولی بعدا متوجه شدم ک به اجبار خانوادش بوده،گذشت تا من 7سال پیش ازدواج کردم ولی نتونستم از فکرش بیرون بیام و روز به روز بیشتر میرفتم تو فکرش،و زندگی الانم راضی کننده نبود برام و نمیتونستم راحت زندگی کنم،تا اینکه حدود یک سال پیش بهش پیام دادم و با هم در ارتباط شدیم وتا الانم در ارتباطیم و روز ب روز بیشتر وابسته هم میشیم و در رویای زندگی با هم به سر میبریم،الان من یک پسر و اون دوتا بچه داره،و اونم از شرایط و زندگی الانش راضی نیست،و از نبود عشق و علاقه مث من تو زندگیش رنج میبره همینطور نداشتن تفاهم تو خیلی از موارد و طبق بررسیهای من بجز عشقی ک بین ما هست خیلی از رفتارا و علایقمون باهم یکی هست،به نظر شما ایا ادامه این رابطه منطقیه و ایا کار درستیه که ما تلاش کنیم برای ازدواج با هم با وجود این شرایط؟؟