پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
سلام دوست عزيز
اشتباهي كه منم دارم ولي دارم سعي ميكنم تركش كنم
سعي كن ب اين فكر نكني ك بخاطر مادرشوهر تغيير كردي
مثلا حجاب به نظرم چيز بدي نيست كاش همسر منم اجازه ميداد چادر بپوشم مخصوصا شما ك ميگي مذهبي هستي
تموم اين مشكلات رو ك تو سر همسرت ميكوبي اون بنده خدا مقصر نيست
ولي اونم بخاطر عشقي ك داره تحمل ميكنه
چطور ميگي بخاطرش تغيير كردم و ب حرف مادرشوهر گوش دادم ولي راضي ميشي ناراحت شه
سعي كن بري تفريح ي مدت از اين رفتارا دور باشي
ب اين فكر نكن هركاري كردي بخاطرمادرشوهر بوده
فكركن بخاطر همسرت بوده واونم داره همه كار ميكنه ك تورو داشته باشه
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
به همسرم گفتم من مترسک خیمه شب بازی خانواده ات شدم
بعضی چیزاهست که یاداوریش برام مثل عذاب میمونه. هر وقتی که عروسی دوست و اشنا میرم برام تکرار میشه
من و عشقم برای روز عروسیمون ماه ها و سال ها فکر و خیال کردیم برنامه میریختیم و ذوق روز عروسیمون رو داشتیم اما درست 3 روز قبل عروسیمون خانواده همسرم همه چیز رو به کاممون تلخ کردن خیلی روز سختی بود.
من میخوام کنار بیام اما نمیتونم. دلم میخواد همه حرفام رو به خانواده همسرم بگم تمام بی احترامی هایی که بهم کردن و بی جواب گذاشتم به نظرم فقط اینطوری اروم میشم راه حل دیگه ای به ذهنتون نمیرسه؟
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
فكر ميكني اگه بگي اين احترامي ك همسرت الان واست قائل ميشه رو بازم بهت ميذاره؟
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
به قول خودت از اول مخالف بودن پس بايد منتظر اين روزها ميبودين كه بتونين كنار هم باشين
ب نظر من تا ميتوني دور بگير ولي ب احترامي نكن
چون احترام ب اونا احترم ب همسرت هستش
نذار جايگاه خودت پيش همسرت خراب شه
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
نمیدونم چون خودش همیشه بهم میگه حق با من بوده
اره احتمالا با باز کردن قضیه همه چیز بدتر و پیچیده تر بشه
ای کاش میتونستم فراموش کنم
من واقعا خیلی ساده ام همیشه بهم میگن تو مهربونی بدون منت کاری رو میکنی من همیشه میخواستم با مادرش مثل مادر خودم باشم اما هر بار به یه نحوی ازارم داد نمیتونم باهاش مثل خودش باشم واقعا نمیتونم . خانواده شوهرم از نظر مالی خیلی از خانواده من بالاترن. این دید بدی که به من و خانواده ام داره خیلی ازار دهنده س. احساس میکنم تحمل انقد کینه و نفرتی که تو دلم جمع میشه رو ندارم میخوام ول کنم یکم قلبم سبک بشه نمیدونم چطوری
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
من همیشه احترامشون رو حفظ کردم همیشه. هیچوقت نمیتونم که بی احترامی کنم تو خانواده ما حرمت نگه داشتن بزرگتر حرف اول رو میزنه. فقط منظورم این بود حرفای دلم رو اینکه دلم رو شکستن بهشون بگم تا راحت شم
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
شما الان پشت سرشون انقدر ناراحتي به نظرت بخواي صحبت كني اين احترام رو ميتوني نگه داري؟ب هيچ وجه نميشه
بهترين كار همينه ك دور بگيري
بهش فكر كني قلبت بيشتر كينه ميگيره
با همسرت خوش باش تا اونا هم ببينن ك پسرشون تو زندگيش خوشحاله ب اشتباه خودشون پي ميبرن
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahoor72
من همیشه احترامشون رو حفظ کردم همیشه. هیچوقت نمیتونم که بی احترامی کنم تو خانواده ما حرمت نگه داشتن بزرگتر حرف اول رو میزنه. فقط منظورم این بود حرفای دلم رو اینکه دلم رو شکستن بهشون بگم تا راحت شم
ببین دوست عزیز وقتی پای مخالفت خانواده ها پیش میاد و تو پاش وایسادی پس پای همه چیش باید وایسی. نمیشه که فقط موقع خوشیاش بگی تحمل میکنم موقع ناخوشی هاش بخوای دعوا به پا کنی.
همسرت پشت شماست و شما اینو میدونی و این غر زدن بهش واقعا کار مسخره ایه. انتخاب خانواده آدم دست خود آدم نیست.
هیچکس تصمیم نمیگیره که مثلا توی یک خانواده بی سواد و بی فرهنگ به دنیا بیاد یا یک خانواده محترم. پس دست از تحقیر همسرت بخاطر خانواده اش بردار.
دو اینکه باید کینه هارو بذاری کنار و بهشون فکر نکنی. بنده هم دقیقا مشکلم مثل شماست الان خانواده همسرم بعد از عقد باهامون قهرن و با ما رفت و آمدی ندارند و من هم احتمالا مجبورم عروسی هم نگیرم. چون خونوادش نمیان و خب زشت میشه.
اما خب من تحمل میکنم و غر نمیزنم به این علت که خودم خواستم...
گاهی ادم ها پشیمون میشن از انتخاباشون گاهی حس میکنند اشتباه بوده صبرشون گاهی گزینه های خیلی خیلی بهتری براشون بوده ولی خب بنا به دلایلی نشده.
اما این مهمه که بشینی بنویسی و ببینی چقدر راضی هستی
متاسفانه من همیشه گفتم (به مراجعانمم میگم) خانواده پسر توی یک جامعه مرد سالار خیلی راحت میتونن زندگی پسرشون رو به این علت که از همسرش خوششون نمیاد یا هزار و یک دلیل بهم بزنند. خانواده پسرها توی ایران قدرت زیادی دارند نسبت به خانواده دختر(و جالب اینه اگر خانواده ای هم دختر و هم پسر داشته باشند. هنگام شوهر دادنش کاملا برعکس میشند)
خانم عزیز
نسل جوون باید یک فرقی با نسل قبل بکنه. سعی کنید صبور باشید و خودتون رو بگذارید جای مادر شوهرتون.
من گاهی خودمو میذارم جای مادر شوهرم خوب مسلما بهش حق رو نمیدم اما سعی میکنم از دید اون نگاه کنم و گاهی بهش حق میدم توی یک سری موارد.
شما به شکل سنتی ازدواج نکردید و روالتون از معمول جامعه کمی متفاوت بوده پس باید پای تفاوتاتون بایستید. به این فکر کنید که خیلی ها از این نعمت عشق شماها بی بهره هستند.
همچنین فعلا همسرتون به شما وابسته هستش چون تازه اول کارید. به بعدا فکر کنید زمانی که عشقتون ملایم تر میشه و خوب علاقه ایشون به خونوادشون برمیگرده.
کلام آخر بیخیال باشید
پاسخ : اختلاف با خانواده همسرم
خیلی ممنون از زهرای عزیز و کاربر ghm
بله درسته حرفایی که می زنید
امیدوارم صبر و تحملم انقد بالا بره که قدر همسرم رو بدونم و حواشی برام مهم نباشه