نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: اختلاف با خانواده همسر

1126
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31762
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اختلاف با خانواده همسر

    سلام و خسته نباشید.ممنون میشم جواب منو بدین.من شوهرمو خیلی دوست دارم و عاشقشم اونم همینطور .یکم حسادته بین من و خاهر شوهرم.شوهرم از من انتظار داره با اون صمیمی بشم .هستم و هیچ بی احترامی تا الان ب اون نکردم.خود شوهرمم قبول داره.اما میگه صمیمی تر شین.من چندبار خاستم با خاهرشوهرم ارتباط برقرار کنم باهم راحت تر باشیم اما رفتار اون جور دیگه ایه.انکار اون نمیخاد.البته ادم جدی تری هم هست ولی من خودم ادم خوش خنده ای و پرحرفیم.خب با اون نمیجوشم .کمی هم حسادت هست.یا رفتارش جلو شوهرم با من صمیمی تر میشه ک بگه من خیلی خوبم.نمیدونم منم یکم حسادت دارم حس میکنم میخاد شوهرم منو کمتر دوس داشته باشه خودشو نزدیک تر کنه.خب من حس مالکیت دارم نمیتونم حسادت نکنم.کمکم کنید چکار کنم بی تفاوت تر باشم با قضیع.حسادتمو کم کنم ممنوووونم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19270
    نوشته ها
    802
    تشکـر
    817
    تشکر شده 1,156 بار در 552 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    سلام
    اینکه شوهرتون شمارو مجبور میکنه باایشون صمیمی بشید
    نشدن دهنده نیت خیرشونه هردو شمارو دوست داره و دوست داره هردوتون
    باهم جور بشید
    ولی یکم خودخاهانست خاستشون ما این حقو نداریم که همسرمون مجبور کنیم با کسی صمیمی بشه حق داریم انتظار احترام داشته باشیم اما صمیمی شدن یجیز شخصیه
    خواهر منم وقتی با همسرم خونه مادرم میریم خیلی دور من میگرده و به من توجه میکنه
    که حسادت همسرمو برانگیخته کنه اما همسر من اهمیتی نمیده چون میدونه تمام قلبم متعلق به اونه با اینکه با خاهرم هم سن هست هیچ حسودی نمیکنه هم سن هستن ولی انگار خاهر من ۱۰ سال کوچکتره.
    خاهر شوهرتونن زن غریبه نیستن که شوهرتون از چنگتون درارن پس حسادت بزارید کنار
    و با شوهرتون صحبت کنید بگید خاهرت برای من محترمه من دوستش دارم
    اما چون خلق و خومون مثل هم نیست نمیتونیم زیاد صمیمی بشیم
    و از ش بخاید دیگه بهتون اسرار نکنه.
    و اینکه سخت نگیرید و یادتون نره همسرتون عاشقتونه پس با این حسادتها
    هم خودتونو هم همسرتون ازار ندید
    امضای ایشان
    دل بردی
    از
    من
    به یغما
    ای ترک غارتگره من

  3. کاربران زیر از آراد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdiye1376 نمایش پست ها
    سلام و خسته نباشید.ممنون میشم جواب منو بدین.من شوهرمو خیلی دوست دارم و عاشقشم اونم همینطور .یکم حسادته بین من و خاهر شوهرم.شوهرم از من انتظار داره با اون صمیمی بشم .هستم و هیچ بی احترامی تا الان ب اون نکردم.خود شوهرمم قبول داره.اما میگه صمیمی تر شین.من چندبار خاستم با خاهرشوهرم ارتباط برقرار کنم باهم راحت تر باشیم اما رفتار اون جور دیگه ایه.انکار اون نمیخاد.البته ادم جدی تری هم هست ولی من خودم ادم خوش خنده ای و پرحرفیم.خب با اون نمیجوشم .کمی هم حسادت هست.یا رفتارش جلو شوهرم با من صمیمی تر میشه ک بگه من خیلی خوبم.نمیدونم منم یکم حسادت دارم حس میکنم میخاد شوهرم منو کمتر دوس داشته باشه خودشو نزدیک تر کنه.خب من حس مالکیت دارم نمیتونم حسادت نکنم.کمکم کنید چکار کنم بی تفاوت تر باشم با قضیع.حسادتمو کم کنم ممنوووونم

    راز مقابله، تنها این است که با کنترل خود سعی کنید ضمن درک مشکلات و حالات روحی دیگران، خود و زندگی تان را عمیقا" تحت تأثیر آن قرار ندهید.

    "شناخت نقاط تاریک خودتان همیشه بهترین راه برای درک نقاط تاریک دیگران است"
    حتی بعضی از مشاورین

    که خود نیز از این مشکل حساس بودن رنج می بردند، در حین برخورد و بررسی در مورد افرادی که درگیر این مشکل بودند، به راه حل های مناسب برای رفع این حالات در خود و مراجعین، دست یافتند.

    بیشتر مراجعه کنندگان شرح حالهای متفاوتی داشتند ولی با یک نقطه ی مشترک: یعنی "حساس بودن " ( HSP:Hypersensitive pepole). در اینجا به نکاتی برای رفع این مشکل از دیدگاه محققین و مشاورین، اشاره می کنیم :

    بله! افراد حساس، در حالتی ناخودآگاه در مشکلات عاطفی دیگران غرق می شوند.
    حتی والدین فرزندان حساس (HSP) که از ابتدا با این حالت بسر می برند، هیچ کمکی در رفع این مشکل نمی توانند بکنند، چرا که خود والدین همواره تحت ناملایمات زندگی، دارای فشار روحی هستند!

    در واقع این کودکان، به دلیل نتیجه ی یک باروری، تحت فشارهای عاطفی بوده اند، به مرور زمان سعی می کنند با رفتاری مهربانانه پدر و مادر خود را خوشحال کنند و یا آنها را آشتی دهند و حالت عصبی آنها را کاهش دهند، تصور این فرزندان این است که در این حالت، خود نیز به آرامش و امنیت خاطر می رسند، ولی دریغ از این که تمامی این فشارات احساسی موجود در محیط خانه و خانواده در خود این فرزندان رفته رفته جمع می شود و نهایتا" در آینده به یک فرد حساس تبدیل می شوند.

    و در این حال است که آنها همواره مثل یک "رادار" مراقب امواج اطراف خود هستند تا مبادا امنیت خاطر آنها در خانواده تحت خطر قرار گیرد.

    این افراد حساس در بزرگسالی نیز خیلی زود متوجه موقعیت های ناخوشایندی همچون، عصبانیت، خشم و ... می شوند و متأسفانه تا زمانی که بزرگ شوند این رادار آنها برای تشخیص سریع این حالات در محیط و خانواده به فعالیت خود ادامه می دهد! بنابراین آنها یک عمر به جای اینکه زندگی کنند در حالت نجات دادن اطرافیان خود هستند.

    اگر فکر می کنید که شما هم حساس هستید بهتر است به این علائم توجه کنید:

    * شما همیشه فکر می کنید که مسئول خوشحال بودن دیگران هستید، مخصوصا" در مورد کسانی که دوستشان دارید.
    * بعد از اینکه در یک جمع قرار می گیرد، همیشه احساس رنجش و ناراحتی می کنید.
    * وقتی که کسی از دوستان یا خانواده شما مشکل عاطفی دارد، ساعتها وقت خود را صرف صحبت با او می کنید تا آنها را آرام کنید، این در حالی است که بعد از آن خود دچار افسردگی می شوید.
    * حتی در مواقع دردهای جسمی آنها، مثل سردرد، کمر درد و... ناخودآگاه شاید خود نیز این دردها را در خود احساس کنید!

    در تحقیقاتی که به روی کودکان حساس و بسیار عاطفی انجام شده است، به این نتیجه رسیده اند که این کودکان در گذشته و آینده همواره سعی می کنند خود را در احساسات دیگران و ناراحتی هایشان شریک بدانند و با این حس رشد کرده اند. بیشتر مشاورین وقتی این مطلب را به مراجعین می گویند، آنها اظهار می کنند که "تا حالا به این موضوع فکر نکرده اند! "

    اما آیا براستی می دانید که چطور باید با این مشکل کنار بیایید ؟ خیلی پیچیده نیست، تنها بدانید که :

    به دلیل اینکه می توانید مشکلات عاطفی دیگران را درک کنید، مجبور نیستید که بار فکری آنها را نیز با خود به دوش بکشید و مسئول این مشکلات شما نیستید!

    با تکرار این جمله و تمرکز بر آن دقیقا" به عمق آن پی می برید .

    مادامی که احساس دیگران را درک می کنید و به دردهای آنها گوش فرا می دهید و متعاقبا" در مورد ناراحتی هایشان نگران می شوید، با خود این جمله را تکرار کنید:" این که من آنها را درک می کنم درست است، ولی مجبور نیستم که همراه با مشکلات آنها خود نیز غرق شوم. نفسی عمیق بکشید ، با این نفس است که مشکلات آنها را نیز با نفستان بیرون داده اید و در ادامه ،حل این مشکل را به دست خدا بسپارید و دنبال این قضیه را در مغز خود نگیرید.

    شما در جایگاهی مناسب نیستید که بتوانید اساسا" مشکلات آنها را رفع کنید. در حقیقت باید این طور به قضیه نگاه کنید که هر کس در زندگی درگیر این مشکلات می شود و با تلاش و غلبه کردن بر این موانع می تواند به تکامل روحی برسد.

    حال می دانید که با حساس بودن بیش از حد خود خیلی کمکی به دیگران نخواهید کرد، به یاد فرزندی باشید که برای ایجاد امنیت خاطر برای خود، همواره برای ایجاد صلح بین پدر و مادرش در تکاپو است.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88422495
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31762
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    خیلی ممنونم .حرفاتون خیلی ب من دلگرمی داد..

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    سلام دوست عزیزم
    به نظر من اصلا صمیمیت تو اینجور موارد خوب نیست بهتره که یه رابطه معمولی باشه و مستدام تا یه رابطه صمیمی که زود به انتها برسه. اگه همسرتون هم اصرار کرد بهش بگید همینقدر از صمیمیت کافیه، چون اصولا درست نیست حتی با خواهر و برادر هم بیش از حد اندازه صمیمی بشید.
    از قدیم هم گفتن دوری و دوستی.
    ضمن گذاشتن احترام به افراد خانواده همسرتون همیشه اون دیوار احترام و رو حفظ کنید ونذارید که از یه حدی روابط نزدیک تر شه تجربه نشون داده صمیمیت بیش از اندازه باعث می شه که آدمها انتظاراتشون از طرف مقابل رو بیان کنن و ایرادها به نظر خودشون رو راحتتر گوشزد کنن و ... که چون رابطه عاطفی محکمی نیست این انتظارات و ایراد گرفتنهای همیشگی باعث آزار می شن بیشتر تا احساس نزدیکی و دوستی.
    موفق باشید.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31762
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    سلام.میخاستم بدونم تو دوران عقد رفت و امد ها بهتره ب چ حالت باشع.من از طرف خانواده شوهرم هیچ چیزی ندیدم ک ناراحت بشن شده ۳ .۴ روز موندم .این درسته؟بعد اینکه شوهرم بخاد با دوستاش هفته ای یک مرتبه بره گیم نت ب نظرتون من نباید بهش چیزی بگم.چون اونا مجردن.اما میگه از من کوچیکترن و از بچگی باهم بزرگ شدن میشه و اینکه تا چ حد خوبه با خانواده شوهر راحت و صمیمی بود ؟ ممنونم از شما

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد